الحجرات ١

از الکتاب
کپی متن آیه
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ‌ آمَنُوا لاَ تُقَدِّمُوا بَيْنَ‌ يَدَيِ‌ اللَّهِ‌ وَ رَسُولِهِ‌ وَ اتَّقُوا اللَّهَ‌ إِنَ‌ اللَّهَ‌ سَمِيعٌ‌ عَلِيمٌ‌

ترجمه

ای کسانی که ایمان آورده‌اید! چیزی را بر خدا و رسولش مقدّم نشمرید (و پیشی مگیرید)، و تقوای الهی پیشه کنید که خداوند شنوا و داناست!

ترتیل:
ترجمه:
سوره الحجرات آیه ١ الحجرات ٢
سوره : سوره الحجرات
نزول : ٧ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٨
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«لا تُقَدِّمُوا»: پیشی مگیرید. پیشدستی مکنید. بعضی این فعل را لازم و برخی آن را متعدی و مفعولش را محذوف دانسته‌اند، و مراد این است که هیچ حکمی را بر حکم خدا و پیغمبرش مقدم ندارید. پیش از فهم و دریافت سخن و دستور خدا و رسول درباره حکم چیزی، سخنی نگوئید. پیش از اخذ فرمان از خدا و پیغمبرش، عملی را انجام ندهید. در جائی که خدا و پیغمبرش حکمی‌دارند، شما حکم نکنید، یعنی حکمی نکنید مگر به حکم خدا و رسول او، و باید که همواره این ویژگی در شما باشد که پیرو و گوش بفرمان خدا و رسول باشید. «بَیْنَ یَدَیْ»: جلو. حضور. منظور مقام حکمرانی است که مختص به خدا و به رسول خدا - برابر رهنمود و با اجازه خدا - دارد (نگا: نساء / ).


نزول

ابن کدینة الاودى گوید: مردى از امیرالمومنین على علیه‌السلام درباره این آیه پرسید که براى چه کسى نازل شده است؟ فرمود: درباره دو نفر از قریش نازل گردیده است.[۱]

و نیز گویند: درباره دو طایفه بنى‌عدى و بنى‌تمیم نازل شده که نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمده بودند و در مقابل حجره پیامبر ایستاده و با صداى بلند آواز می‌دادند و مى گفتند: یا رسول الله بیرون بیا که تو را ببینیم. وقتى که پیامبر از حجره بیرون آمد و با آنان مشغول صحبت گردید. در راه رفتن از پیامبر جلوتر مى رفتند و هنگام صحبت با یکدیگر با صداى بلند همدیگر را می‌خواندند و بر رسول خدا صلی الله علیه و آله به لفظ یا محمد خطاب می‌نمودند سپس این آیه نازل گردید.[۲]

از طریق ابن جریج از ابن ابى ملیکه روایت شده که عبدالله بن زبیر به او خبر داده و گفته است که طائفه بنى‌تمیم نزد پیامبر آمده بودند و می‌خواستند تا یکى از میان ایشان از طرف رسول خدا صلی الله علیه و آله به سمت امیر برگزیده شود. ابوبکر یک نفر را که نام وى قعقاع بن معبد بود بدین منظور پیشنهاد نموده و اختیار کرده بود و عمر بن الخطاب فرد دیگرى را که نام وى اقرع بن حابس بود بدین منظور پیشنهاد نموده و برگزیده بود. در این میان ابوبکر به عمر گفت: آیا مقصود تو از این انتخاب مخالفت با من بوده است؟

عمر در جواب گفت: مراد من از این انتخاب مخالفت با تو نبود سخنان این دو نفر به مشاجره لفظى کشیده شد و صداهاى خود را در حین مشاجره بلند کرده و با آواز بلند با یکدیگر سخن مى گفتند. سپس در چنین موقعى این آیه نازل گردید.[۳]

شأن و نزول مذکور درباره آیه دوم این سوره نازل شده است.[۴]

حسن بصرى گوید: عده اى در روز عید قربان قبل از نماز عید و پیش از آن که پیامبر اقدام به ذبح بنماید. عمل قربانى و ذبح را انجام دادند سپس این آیه نازل شد و از طرف پیامبر به آنان دستور داده شد تا عمل ذبح را اعاده نمایند.[۵]

و نیز گویند: مردى قبل از نماز عید اقدام به ذبح نموده بود سپس این آیه نازل گردید.[۶] عائشه گوید: عده اى یک روز قبل از ماه رمضان به عنوان یوم الشک روزه گرفته بودند و پیش از آن که پیامبر روزه بگیرد، اقدام به روزه گرفتن نموده بودند سپس این آیه نازل شد.[۷]

مقاتل بن حیان گوید: پیامبر بیست و هفت تن را به سرکردگى منذر بن عمرو الانصارى به تهامه فرستاد. اینان وقتى که به بئرمعونه رسیدند قومى از مشرکین بنى عامر به آنان برخوردند. ایشان را بکشتند سه نفر موفق به فرار شدند و به سوى مدینه آمدند که پیامبر را از این موضوع باخبر سازند چون به دروازه مدینه رسیدند، دو نفر از قبیله بنى‌عامر را دیدند که از نزد رسول خدا‌ صلی الله علیه و آله مى آمدند.

این دو نفر را به تلافى مشرکین بنى‌عامر به قتل رسانیدند و البته این کشتن بدون دستور و اجازه رسول خدا صلی الله علیه و آله بوده است و پیامبر را از کار آنان خوش نیامد و این آیه نازل گردید.[۸]

تفسیر


نکات آیه

۱ - مؤمنان، مورد نهى الهى از سبقت جستن بر خدا و رسول، در گفتار و رفتار (یأیّها الذین ءامنوا لاتقدّموا بین یدى اللّه و رسوله)

۲ - ایمان واقعى، مستلزم تبعیت کامل از دستورات دین و پرهیز از بدعت و خودرأیى (یأیّها الذین ءامنوا لاتقدّموا بین یدى اللّه و رسوله)

۳ - دخالت عجولانه و بى مورد برخى از مؤمنان، در احکام خدا و رسول(ص) * (یأیّها الذین ءامنوا لاتقدّموا بین یدى اللّه و رسوله) برداشت بالا بدان احتمال است که نهى در آیه شریفه، نظر به مواردى داشته باشد که قبل از آن صورت گرفته است; چنان که از شأن نزول ها چنین استفاده مى شود.

۴ - عدم جواز حکم کردن به چیزى، قبل از رسیدن حکم آن از سوى خدا و رسول او (یأیّها الذین ءامنوا لاتقدّموا بین یدى اللّه و رسوله) تعبیر «لاتقدّموا بین...» هم شامل حکم کردن قبل از حکم خدا و رسول او و هم شامل حکم کردن در قبال فرمان آن دو مى شود. برداشت بالا براساس معناى نخست است.

۵ - فرمان پیامبر(ص)، همانند فرمان خداوند، لازم الاتّباع است. (لاتقدّموا بین یدى اللّه و رسوله )

۶ - لزوم رعایت تقواى الهى، در زمینه احکام دین (و اتّقوا اللّه )

۷ - تقواى الهى، مستلزم تسلیم محض بودن در برابر حکم خدا و رسول (لاتقدّموا بین یدى اللّه و رسوله و اتّقوا اللّه )

۸ - مخالفت بااحکام و معارف دین، ناسازگار با روح تقوا (لاتقدّموا ... و اتّقوا اللّه )

۹ - خداوند، «سمیع» (شنوا) و «علیم» (دانا) است. (إنّ اللّه سمیع علیم)

۱۰ - توجه به شنوایى و آگاهى خداوند، مستلزم رعایت تقوا و سبقت نگرفتن بر حکم خدا و رسول (لاتقدّموا ... و اتّقوا اللّه إنّ اللّه سمیع علیم)

۱۱ - لزوم تسلیم روحى و درونى انسان، در برابر حکم خدا و رسول * (إنّ اللّه سمیع علیم) برداشت بالا بدان احتمال است که وصف «علیم» پس از وصف «سمیع» بیانگر این جهت باشد که اگر مؤمنان، رأى عجولانه خود را اظهار کنند، خداوند «سمیع» است و اگر در دل نسبت به حکم خدا و رسول او موضعى مخالف داشته باشند، خداوند «علیم» است. بنابراین حتى در درون نیز، باید منقاد حکم الهى باشند.

موضوعات مرتبط

  • احکام :۴
  • اسماء و صفات: سمیع ۹; علیم ۹
  • اطاعت: اهمیت اطاعت از محمد(ص) ۵
  • ایمان: آثار ایمان ۲ احکام ایمان ۴; زمینه اجتناب از ایمان ۲
  • تسلیم: اهمیت تسلیم ۱۱; تسلیم به خدا ۱۱; تسلیم به محمد(ص) ۱۱; زمینه تسلیم به خدا ۷; زمینه تسلیم به محمد(ص) ۷
  • تقوا: آثار تقوا ۷، ۸; اهمیت تقوا ۶; زمینه تقوا ۱۰
  • خدا: اوامر خدا ۵; سبقت بر خدا ۳; موانع سبقت بر خدا ۱۰; نواهى خدا ۱; نهى از سبقت بر خدا ۱
  • دین: زمینه پیروى از دین ۲; موانع مخالفت با دین ۸
  • ذکر: آثار ذکر شنوایى خدا ۱۰; آثار ذکر علم خدا ۱۰
  • سخن: آداب سخن ۱
  • مؤمنان: تکلیف مؤمنان ۱; عجله مؤمنان ۳
  • محمد(ص): اهمیت اوامر محمد(ص) ۵; سبقت بر محمد(ص) ۳; موانع سبقت بر محمد(ص) ۱۰; نهى از سبقت بر محمد(ص) ۱

منابع

  1. کتاب الاختصاص از شیخ مفید.
  2. تفسیر على بن ابراهیم.
  3. صحیح بخارى و دیگران از علماء عامه.
  4. تفسیر کشف الاسرار.
  5. تفسیر ابن المنذر و میبدى صاحب کشف الاسرار.
  6. کتاب الاضاحى از ابن ابى الدنیا از عامه.
  7. کتاب الاوسط از طبرانى.
  8. تفسیر کشف الاسرار.