البينة ٥

از الکتاب
کپی متن آیه
وَ مَا أُمِرُوا إِلاَّ لِيَعْبُدُوا اللَّهَ‌ مُخْلِصِينَ‌ لَهُ‌ الدِّينَ‌ حُنَفَاءَ وَ يُقِيمُوا الصَّلاَةَ وَ يُؤْتُوا الزَّکَاةَ وَ ذٰلِکَ‌ دِينُ‌ الْقَيِّمَةِ

ترجمه

و به آنها دستوری داده نشده بود جز اینکه خدا را بپرستند در حالی که دین خود را برای او خالص کنند و از شرک به توحید بازگردند، نماز را برپا دارند و زکات را بپردازند؛ و این است آیین مستقیم و پایدار!

و آنها دستور نداشتند جز اين كه خداى يگانه را بپرستند و دين را ويژه‌ى او كنند و موحّد باشند و نماز را بر پا دارند و زكات دهند و اين است دين پايدار
و فرمان نيافته بودند جز اينكه خدا را بپرستند، و در حالى كه به توحيد گراييده‌اند، دين [خود] را براى او خالص گردانند، و نماز برپا دارند و زكات بدهند، و دين [ثابت و] پايدار همين است.
در صورتی که (در کتب آسمانی) امر نشده بودند مگر بر اینکه خدا را به اخلاص کامل در دین (اسلام) پرستش کنند و از غیر دین حق روی بگردانند و نماز به پا دارند و زکات (به فقیران) بدهند. این است دین درست.
در حالی که فرمان نیافته بودند جز آنکه خدا را بپرستند، و ایمان و عبادت را برای او از هرگونه شرکی خالص کنند، و حق گرا باشند، و نماز را برپا دارند، و زکات بپردازند؛ و این است آیین استوار و ثابت.
و آنان را جز اين فرمان ندادند كه خدا را بپرستند در حالى كه در دين او اخلاص مى‌ورزند. و نماز گزارند و زكات دهند. اين است دين درست و راست.
و جز این فرمان نیافته بودند که خداوند را بپرستند و پاکدینانه دین خود را برای او خالص دارند، و نماز را بر پا دارند و زکات را بپردازند، و این دین استوار است‌
و آنان را جز اين نفرموده بودند كه خداى را بپرستند در حالى كه دين را ويژه او كنند و حق‌گراى باشند و نماز را برپا دارند و زكات بدهند، و اين است آيين [آن نوشته‌هاى‌] راست و استوار- يا: اين است دين راست و استوار-.
در حالی که جز این بدیشان دستور داده نشده است که مخلصانه و حقگرایانه خدای را بپرستند و تنها شریعت او را آئین (خود) بدانند، و نماز را چنان که باید بخوانند، و زکات را (به تمام و کمال) بپردازند. آئین راستین و ارزشمند این است و بس.
و فرمان نیافتند جز اینکه خدا را بپرستند، حال آنکه دین (خود) را برای او خالص‌کننده‌اند (و) از غیر خدا رویگرداننده‌اند و نماز را بر پا بدارند و زکات را بدهند. و دین استوار، پربها و پایدار همین است.
و فرموده نشدند مگر آنکه بپرستند خدا را پاک‌دارندگان برای او دین را یکتاپرستان و بپای دارند نماز را و بدهند زکات را و این است دین استوار

They were commanded only to worship Allah, devoting their faith to Him alone, and to practice regular prayer, and to give alms. That is the upright religion.
ترتیل:
ترجمه:
البينة ٤ آیه ٥ البينة ٦
سوره : سوره البينة
نزول : ٦ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢٠
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«وَ مَآ أُمِرُوا إِلاّ لِیَعْبُدُوا اللهَ»: حرف واو، حالیّه است. حرف (لِ) به معنی (أَنْ) است، و تقدیر چنین است: إِلاّ بِأَنْ یَعْبُدُوا اللهَ. «مُخْلِصِینَ»: مخلصانه (نگا: اعراف / ، یونس / ، عنکبوت / ). «حُنَفَآءَ»: حقگرایانه (نگا: حجّ / ). «مُخْلِصِینَ ... حُنَفَآءَ»: حال اوّل و دوم ضمیر فاعلی (و) هستند. «دِینُ الْقَیِّمَةِ»: آئین راست و درست. دین ارزشمند. اضافه موصوف به صفت است. مانند مسجدالجامع، مسجدالحرام، دارالآخره (نگا: یوسف / نحل / )، عذاب الحریق (نگا: آل‌عمران / انفال / ). ذکر (ه) برای مبالغه است (نگا: روح‌البیان. روح‌المعانی).

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ ما أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ حُنَفاءَ وَ يُقِيمُوا الصَّلاةَ وَ يُؤْتُوا الزَّكاةَ وَ ذلِكَ دِينُ الْقَيِّمَةِ «5»

به اهل كتاب فرمانى داده نشده جز آنكه خدا را بپرستند در حالى كه دين را براى او خالص ساخته و گرايش به حق داشته باشند و نماز را به پا دارند و زكات بپردازند و اين است دين استوار.

نکته ها

«حُنَفاءَ» جمع «حنيف» به معناى گرايش به حق است، در برابر كلمه «جنيف» كه به معناى گرايش به باطل است.

اگر آيه‌ «ذلِكَ دِينُ الْقَيِّمَةِ» را در كنار آيه‌ «فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفاً فِطْرَتَ اللَّهِ» «2» بگذاريم مى‌توان استفاده كرد كه عبادت خالص و بى‌پيرايه و رابطه با خدا (نماز) و كمك به ديگران (زكات)، از امور فطرى هر انسانى است.

پیام ها

1- سليقه‌ها و هوسهاى ديگران متغيّر است. دين پايدار و ثابت، سرسپردگى خالصانه به خداى ثابت است. مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ‌ ... ذلِكَ دِينُ الْقَيِّمَةِ


«1». اگر «قيمة» را به معناى برپا كننده و به اصطلاح ادبيات عرب متعدى و داراى مفعول بدانيم.

«2». روم، 30.

جلد 10 - صفحه 557

2- ايمان بدون نماز و زكات استوار نيست. «يُقِيمُوا الصَّلاةَ وَ يُؤْتُوا الزَّكاةَ وَ ذلِكَ دِينُ الْقَيِّمَةِ»

3- توجه به سابقه لجاجت‌ها و تفرقه‌ها، سبب تسلّى پيامبر و پيروان است. وَ ما تَفَرَّقَ الَّذِينَ‌ ... إِلَّا مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَيِّنَةُ

4- توحيد و پرستش خالصانه خداوند، عامل وحدت است. وَ ما تَفَرَّقَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ‌ ... وَ ما أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّهَ‌

5- پيامبران، مردم را به سوى خدا دعوت مى‌كردند نه خود. «وَ ما أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّهَ»

6- خالص و بى پيرايه بودن، رمز بقاء است. مُخْلِصِينَ‌ ... ذلِكَ دِينُ الْقَيِّمَةِ

7- فرمان توحيد و نماز و زكات در تمام اديان آسمانى بوده است. وَ ما أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّهَ‌ ...

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ ما أُمِرُوا إِلاَّ لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ حُنَفاءَ وَ يُقِيمُوا الصَّلاةَ وَ يُؤْتُوا الزَّكاةَ وَ ذلِكَ دِينُ الْقَيِّمَةِ «5»

وَ ما أُمِرُوا: و مأمور نشدند اهل كتاب به آنچه در تورات و انجيل است‌ إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّهَ‌: مگر آنكه پرستش كنند خداى را مُخْلِصِينَ‌: در حالتى كه خلوص آرندگان و پاك كنندگان باشند لَهُ الدِّينَ‌: براى خدا دين خود را از شرك و الحاد حُنَفاءَ: ميل كنندگان از عقايد باطله به دين اسلام‌ وَ يُقِيمُوا الصَّلاةَ: و به پاى دارند نماز واجبه را در اوقات آن‌ وَ يُؤْتُوا الزَّكاةَ: و بدهند زكوة واجبه را در محل خود. مراد آن است كه ايشان مأمور نشدند در تورات و انجيل، مگر بدين حنيف. لكن تحريف آن نمودند و عصيان ورزيدند. وَ ذلِكَ دِينُ الْقَيِّمَةِ: و آنچه مأمور شدند به آن، دين و ملتى است قائم براى خدا به توحيد يا شريعت مستقيمه عادله.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

لَمْ يَكُنِ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ وَ الْمُشْرِكِينَ مُنْفَكِّينَ حَتَّى تَأْتِيَهُمُ الْبَيِّنَةُ «1» رَسُولٌ مِنَ اللَّهِ يَتْلُوا صُحُفاً مُطَهَّرَةً «2» فِيها كُتُبٌ قَيِّمَةٌ «3» وَ ما تَفَرَّقَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ إِلاَّ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَيِّنَةُ «4»

وَ ما أُمِرُوا إِلاَّ لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ حُنَفاءَ وَ يُقِيمُوا الصَّلاةَ وَ يُؤْتُوا الزَّكاةَ وَ ذلِكَ دِينُ الْقَيِّمَةِ «5» إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ وَ الْمُشْرِكِينَ فِي نارِ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها أُولئِكَ هُمْ شَرُّ الْبَرِيَّةِ «6» إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ «7» جَزاؤُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها أَبَداً رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ ذلِكَ لِمَنْ خَشِيَ رَبَّهُ «8»

ترجمه‌

نبودند آنانكه كافر شدند از اهل كتاب و بت پرستان منفكّ از دين خودشان تا آنكه بيايد آنها را دليل روشنى‌

و آن پيغمبرى باشد از جانب خداوند كه تلاوت نمايد صحيفه‌هاى پاكيزه را

كه در آنها نوشته‌هائى است راست و درست‌

و متفرّق نشدند آنانكه داده شدند كتاب را مگر بعد از آنكه آمد آنها را دليل روشنى‌

و مأمور نشدند مگر آنكه پرستش نمايند خدا را با آنكه خالص كنندگان باشند براى او كيش خويش را و حق جويان باشند و برپا دارند نماز را و بدهند زكوة را و اين كيش ملت راست و درست است‌

همانا آنانكه كافر شدند از اهل كتاب و بت پرستان در آتش جهنّم ميباشند با آنكه مخلّدند در آن آن گروه آنان بدترين خلقند

همانا آنانكه گرويدند و بجا آوردند كارهاى شايسته را آن جماعت ايشان بهترين خلقند

پاداش آنان نزد پروردگارشان بهشت‌هاى اقامت دائمى است كه جارى ميشود در زمين آنها نهرها جاودانيانند در آن هميشه خشنود شد خدا از ايشان و خشنود شوند از او آن براى كسى است كه ترسيد از پروردگار خود.

تفسير

خداوند متعال در اين سوره شريفه بنابر نقل بعضى اشاره فرموده بقرار


جلد 5 صفحه 417

دادى كه بين اهل كتاب كه مسلّم از آن يهود و نصارى ميباشند و بت پرستان واقع شده بود قبل از ظهور اسلام كه هر يك از آن فرق بدين خودشان باقى باشند تا پيغمبرى كه يهود و نصارى ميگفتند در تورية و انجيل بشارت بآمدن آن داده شده با ذكر علامات بيايد و آن حجّت واضحى باشد بر بطلان دين آنها و لذا ميفرمايد نبودند كفّار اهل كتاب و بت پرستان منفكّ و متفرّق از يكديگر بلكه بودند متّفق و متّحد در بقاء بر دينشان تا بيايد آنها را دليل واضحى كه آن پيغمبرى است از جانب خدا كه تلاوت مينمايد مضامين كتب سماوى را كه پاك است از باطل و دروغ و دست ناپاك بآن نميرسد و در آن كتب مطالبى مكتوب شده كه راست و درست و عدل و قويم و مستقيم است و چون خداوند پيغمبر آخر الزمان را مبعوث برسالت فرمود اهل كتاب هم كه حجّت از طرف خداوند بر آنها تمام شده بود براى آنكه علائم و اوصافى را كه خداوند در كتب آنها براى آن پيغمبر ذكر فرموده بود در آن حضرت مشاهده نمودند در نبوّت او اختلاف نمودند و متفرّق شدند از يكديگر بعضى ايمان آوردند و قبول اسلام نمودند و بعضى بحال كفر باقى ماندند با آنكه امر نفرموده بود آن پيغمبر از جانب خداوند بآنها مگر آنكه پرستش نمايند خداى يگانه را در حاليكه خالص نموده باشند دين خودشان را براى او از شرك و بت پرستى و مايل شده باشند از اديان باطله بدين حقّ اسلام و برپا دارند نماز را و بدهند زكوة مالشان را و اين دين كه توحيد خداوند و اخلاص عبادت براى او است دين ملت راست و درست و شريعت حقّه الهيّه و كتب سماويّه است كه تمام انبيا براى ترويج آن آمده‌اند چون قيّمه صفت ملّت يا شريعت يا كتب است كه حذف شده همانا آنانكه كافر شدند از اهل كتاب و بت پرستان و كسانيكه مرتدّ شدند از حكم قرآن و كافر شدند و مخالفت نمودند با امير المؤمنين عليه السّلام چنانچه قمّى ره نقل نموده جايگاه آنها در آتش جهنّم است و هميشه در آن خواهند بود و آن گروه بدترين خلق خدايند و همانا آنانكه ايمان آوردند بخدا و پيغمبر و امام زمان و روز جزا و اعمال صالحه بجا آوردند آن گروه بهترين خلق خدايند و قمّى ره نقل نموده كه در شأن آل محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نازل شد و در امالى از جابر بن عبد اللّه نقل نموده كه‌


جلد 5 صفحه 418

ما نزد پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بوديم پس آمد على بن ابى طالب عليه السّلام و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود آمد نزد شما برادر من پس متوجه بكعبه شد و بدست اشاره نمود و فرمود قسم بخدائى كه جان من در دست قدرت او است همانا اين و شيعيان او كاميابانند در روز قيامت پس فرمود همانا او اول مؤمن از شما است بمن و وفا كننده‌ترين شما است بعهد خدا و نيكو- ترين قيام كنندگان شما است بامر خدا و عادل‌ترين شما است در رعيّت و برترين شما است براستى و درستى و بزرگترين شما است نزد خداوند در مزيّت پس نازل شد ان الّذين آمنوا و عملوا الصالحات اولئك هم خير البرّيه و بعد از اين هر وقت على عليه السّلام مى‌آمد اصحاب پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ميگفتند آمد خير البريّه و در چند روايت ديگر از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم اين آيه با امير المؤمنين عليه السّلام و شيعيان آن حضرت تطبيق شده و در محاسن از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه آنها شيعيان ما اهل بيتند و خداوند ميفرمايد جزاى ايشان نزد پروردگارشان بهشت‌هاى اقامت دائمى است كه جارى ميشود در آنها نهرها مخلّدند در آنها هميشه خشنود شد خدا از آنان بعقائد و اعمالشان و خشنود شدند ايشان از خدا بپاداش و نعيم جاودان اين خشنودى براى كسى است كه ترسيد از پروردگار خود در دنيا و آن موجب شد كه بوظايف بندگى قيام نمود و موجبات خشنودى خدا و خود را فراهم كرد و در روايت كافى از امام صادق عليه السّلام نيل باين مقام كه خشنودى بنده از خدا و خشنودى خدا از او است و وصول ببهشت در برزخ و قيامت با هر گونه اعزاز و كرامت بشيعيان وعده داده شده است در ثواب الاعمال و مجمع از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه هر كس سوره لم يكن را قرائت نمايد از شرك برى و داخل در دين محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ميشود و خداوند او را مؤمن مبعوث و حسابش را آسان خواهد فرمود.


جلد 5 صفحه 419

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ ما أُمِرُوا إِلاّ لِيَعبُدُوا اللّه‌َ مُخلِصِين‌َ لَه‌ُ الدِّين‌َ حُنَفاءَ وَ يُقِيمُوا الصَّلاةَ وَ يُؤتُوا الزَّكاةَ وَ ذلِك‌َ دِين‌ُ القَيِّمَةِ «5»

و امر نشدند مگر ‌به‌ اينكه‌ بپرستند خداي‌ متعال‌ ‌را‌ ‌از‌ روي‌ خلوص‌ ‌که‌ ‌غير‌ ‌او‌ ‌را‌ نپرستند و دين‌ ‌خود‌ ‌را‌ خالص‌ كنند ‌براي‌ ‌او‌ و ديني‌ جز دين‌ ‌او‌ ‌را‌ اختيار نكنند و ‌از‌ ساير اديان‌ اعراض‌ نمايند و بپا بدارند نماز ‌را‌ و ادا كنند زكاة ‌را‌ و ‌اينکه‌ ‌است‌ دين‌

جلد 18 - صفحه 189

پا ‌بر‌ جا.

دين‌ مقدس‌ اسلام‌ دين‌ سمحه‌ سهله‌ ‌است‌ هيچ‌ امر مشكلي‌ ‌در‌ ‌او‌ نيست‌ ‌که‌ ميفرمايد: ما يُرِيدُ اللّه‌ُ لِيَجعَل‌َ عَلَيكُم‌ مِن‌ حَرَج‌ٍ وَ لكِن‌ يُرِيدُ لِيُطَهِّرَكُم‌ وَ لِيُتِم‌َّ نِعمَتَه‌ُ عَلَيكُم‌ لَعَلَّكُم‌ تَشكُرُون‌َ مائده‌ ‌آيه‌ 9، و نيز ميفرمايد: وَ ما جَعَل‌َ عَلَيكُم‌ فِي‌ الدِّين‌ِ مِن‌ حَرَج‌ٍ مِلَّةَ أَبِيكُم‌ إِبراهِيم‌َ هُوَ سَمّاكُم‌ُ المُسلِمِين‌َ حج‌ ‌آيه‌ 78، و نيز ميفرمايد: يُرِيدُ اللّه‌ُ بِكُم‌ُ اليُسرَ وَ لا يُرِيدُ بِكُم‌ُ العُسرَ بقره‌ ‌آيه‌ 185.

اقول‌: دين‌ مقدس‌ اسلام‌ مشتمل‌ ‌بر‌ سه‌ جزء ‌است‌ اول‌ علم‌ بعقائد حقه‌ و ‌به‌ احكام‌ اسلاميه‌ و بفوائد صفات‌ حميده‌ و مضار اخلاق‌ رذيله‌. دوم‌ تزكيه‌ نفس‌ ‌از‌ صفات‌ خبيثه‌ و تحليه‌ بملكات‌ حسنه‌، سوم‌ عمل‌ باركان‌ دينيه‌ ‌از‌ فعل‌ واجبات‌ و مستحبات‌ و ترك‌ محرمات‌.

اما علم‌ ‌اگر‌ مقايسه‌ كنيم‌ ‌با‌ ‌اينکه‌ هايي‌ ‌که‌ اشتغال‌ بتحصيل‌ دارند ‌در‌ ‌اينکه‌ مدارس‌ جديده‌ بايد هيجده‌ سال‌ ‌هر‌ سالي‌ يك‌ كلاس‌ طي‌ كنند بشرط آنكه‌ مردود نشوند و تجديدي‌ نگردند ‌تا‌ ديپلم‌ و ليسانسه‌ شوند و يك‌ حقوقي‌ بدست‌ آورند، و ‌اگر‌ اهل‌ صنعت‌ باشند بايد سالهاي‌ دراز شاگردي‌ كنند ‌تا‌ استاد صنعت‌ شوند، و اما علوم‌ ديني‌ دست‌ بالايش‌ ‌اگر‌ يك‌ ماه‌ همت‌ كنند و نزد عالم‌ ديني‌ زانو بزمين‌ زنند تمام‌ عقايد حقه‌ و تمام‌ مسائل‌ دينيه‌ و تمام‌ محاسن‌ و مضار اخلاقيه‌ ‌را‌ فرا ميگيرند بلكه‌ ميتوان‌ ‌گفت‌ ‌در‌ ظرف‌ يك‌ هفته‌.

و اما عمل‌ باحكام‌ دينيه‌ نماز هفده‌ ركعت‌ ‌در‌ شبانه‌ روز واجب‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌با‌ آداب‌ و شرائطش‌ يك‌ ساعت‌ بيشتر نيست‌، زكاة چهل‌ يك‌ ‌ يا ‌ بيست‌ يك‌ ‌ يا ‌ ده‌ يك‌ مال‌ ‌براي‌ دستگيري‌ ‌از‌ فقراء، خمس‌ ‌پس‌ ‌از‌ اخراج‌ مئونه‌ سال‌ ‌آن‌ ‌هم‌ بهمه‌ چيز تعلق‌ نميگيرد، صوم‌ ‌در‌ سال‌ يك‌ ماه‌ ‌آن‌ ‌هم‌ ‌از‌ اول‌ شب‌ ‌تا‌ صبح‌ بخوريد و بياشاميد ‌که‌ ميفرمايد: أُحِل‌َّ لَكُم‌ لَيلَةَ الصِّيام‌ِ الرَّفَث‌ُ إِلي‌ نِسائِكُم‌‌-‌ ‌الي‌ ‌قوله‌ ‌تعالي‌‌-‌ وَ كُلُوا وَ اشرَبُوا حَتّي‌ يَتَبَيَّن‌َ لَكُم‌ُ الخَيطُ الأَبيَض‌ُ مِن‌َ الخَيطِ الأَسوَدِ مِن‌َ الفَجرِ ثُم‌َّ أَتِمُّوا الصِّيام‌َ إِلَي‌ اللَّيل‌ِ بقره‌ ‌آيه‌ 187 ‌آن‌ ‌هم‌ بسياري‌ معاف‌ هستند، و اما حج‌ يك‌ مرتبه‌ ‌در‌ دوره عمر ‌بر‌ شخص‌ مستطيع‌

جلد 18 - صفحه 190

واجب‌ ميشود و مصارف‌ حج‌ ‌هم‌ بمقدار يك‌ فرش‌ و قالي‌ ‌در‌ منزل‌ ‌ يا ‌ لوازم‌ تشريفات‌ نميشود، و اما جهاد مشروط بحضور امام‌ و اجازه‌ ‌او‌ و بسط يد ‌او‌ ‌است‌ ‌از‌ ائمه‌ اطهار ‌در‌ دوره بني‌ اميه‌ و خلفاء و بني‌ عباس‌ هيچگونه‌ اقدامي‌ ‌در‌ امر جهاد نداشتند، و ‌در‌ دوره غيبت‌ ‌هم‌ واجب‌ نيست‌ و اما امر بمعروف‌ و نهي‌ ‌از‌ منكر مشروط بشرائطي‌ ‌است‌ ‌که‌ بايد فاعل‌ و تارك‌ علم‌ بمعروفيت‌ و منكريت‌ داشته‌ ‌باشد‌ و احتمال‌ تأثير ‌هم‌ بدهد و ضرر و خطري‌ ‌بر‌ آمر و ناهي‌ نداشته‌ ‌باشد‌. و بالجمله‌ هيچكدام‌ اينها امر مشكلي‌ و حرجي‌ ندارد.

و اما اخلاقيات‌ حسن‌ و قبح‌ ‌او‌ واضح‌ و روشن‌ ‌است‌ ‌حتي‌ ‌بر‌ آنكه‌ متخلق‌ باخلاق‌ رذيله‌ ‌است‌ ‌اگر‌ ديگري‌ ‌اينکه‌ صفت‌ ‌را‌ داشته‌ ‌باشد‌ بد ميداند ‌خود‌ ظلم‌ ميكند اما ‌اگر‌ كسي‌ باو ظلم‌ كرد بد ميداند، و ازاله‌ اخلاق‌ رذيله‌ و تحليه‌ بصفات‌ حميده‌ امر نفسي‌ ‌است‌ بسهولت‌ ميتوان‌ انجام‌ داد لذا ميفرمايد:

وَ ما أُمِرُوا إِلّا لِيَعبُدُوا اللّه‌َ ‌که‌ ‌عبد‌ اصنام‌ و شمس‌ و آتش‌ و گاو و ‌غير‌ اينها نباشيد و مشرك‌ نشويد و موحد باشيد و مثل‌ نصاري‌ ‌که‌ سه‌ ‌خدا‌ گفتند اب‌ و ‌إبن‌ و روح‌ القدس‌ و يهود ‌که‌ آدم‌ و عزيز و ‌خود‌ ‌را‌ ابناء اللّه‌ دانستند نباشيد.

مُخلِصِين‌َ لَه‌ُ الدِّين‌َ چيزي‌ داخل‌ ‌در‌ دين‌ نكنيد و بدعت‌ نگذاريد و چيزي‌ ‌از‌ دين‌ ‌را‌ منكر نشويد، و ‌در‌ عبادات‌ ريا و سمعه‌ نباشد و تمام‌ نظر بخدا ‌باشد‌ و بس‌.

حُنَفاءَ حنيف‌ تمايل‌ و تحري‌ بدين‌ مستقيم‌ ‌است‌ و حنف‌ بتحريك‌ استقامت‌ ‌است‌ و دين‌ حنيف‌ دين‌ مستقيم‌ ‌است‌ ‌که‌ هيچ‌ اعوجاجي‌ ‌در‌ ‌او‌ نباشد، و حنيفه‌ سمحة سهلة مستقيمة المائلة ‌عن‌ الباطل‌ ‌الي‌ الحق‌ ‌الّتي‌ ‌لا‌ ضيق‌ ‌فيها‌.

وَ يُقِيمُوا الصَّلاةَ برپا ميدارند نماز ‌را‌ ‌يعني‌ امر شده‌ايد ‌که‌ بپا داريد نماز ‌را‌، و اقامه نماز بمجرد اتيان‌ بفرائض‌ نيست‌ بلكه‌ نگذاريد نماز ‌از‌ ‌بين‌ برود، و ‌ما ‌در‌ مجلد اول‌ اوائل‌ سوره‌ بقره‌ ‌آيه‌ 3 وَ يُقِيمُون‌َ الصَّلاةَ بسط مفصلي‌ ‌در‌ باب‌ نماز و شرائط و آداب‌ ‌آن‌ و معني‌ اقامه‌ داده‌ايم‌ احتياج‌ بتكرار ندارد بآنجا مراجعه‌ كنيد.

وَ يُؤتُوا الزَّكاةَ امر شده‌ايد باداء زكاة ‌که‌ ‌به‌ نه‌ چيز تعلق‌ ميگيرد غلات‌

جلد 18 - صفحه 191

اربعه‌ گندم‌ جو خرما كشمش‌ و انعام‌ ثلاثه‌ شتر گاو و گوسفند و نقدين‌ طلا و نقره‌ سكه‌دار و شرح‌ اينها ‌را‌ و شرائط ‌آنها‌ ‌را‌ و زمان‌ تعلق‌ و وقت‌ اداء و ‌به‌ كمي‌ تعلق‌ ميگيرد مفصلا ‌در‌ همان‌ ‌آيه‌ ‌در‌ جمله‌: وَ مِمّا رَزَقناهُم‌ يُنفِقُون‌َ داده‌ايم‌ ‌با‌ بيان‌ ساير انفاقات‌ ‌غير‌ الزكاة.

وَ ذلِك‌َ دِين‌ُ القَيِّمَةِ دين‌ پا برجا ‌که‌ جامع‌ سعادت‌ دنيا و آخرت‌ ‌است‌ و مورث‌ نجات‌ ‌از‌ مهالك‌ نشأتين‌ ‌است‌ همين‌ دين‌ مقدس‌ اسلام‌ ‌است‌ ‌با‌ شرائطي‌ ‌که‌ مكرر اشاره‌ ‌شده‌ ‌که‌ عمده ‌آنها‌ اعتقاد بامامت‌ دوازده‌ امام‌ بدون‌ بدعت‌ ‌در‌ دين‌ و انكار ضروري‌ و اهانت‌ بمقدسات‌ ديني‌ و معاصي‌ ‌که‌ باعث‌ زوال‌ دين‌ ميشود.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 5)- سپس «اهل کتاب» و به تبع آنها «مشرکان» را مورد ملامت قرار داده، می‌گوید: چرا در این آیین جدید اختلاف کردند، بعضی مؤمن و بعضی کافر شدند در حالی که در این آیین «دستوری به آنها داده نشده بود جز این که خدا را بپرستند در حالی که دین خود را برای او خالص کنند و از شرک به توحید بازگردند نماز را بر پا دارند و زکات را بپردازند» (و ما امروا الا لیعبدوا الله مخلصین له الدین حنفاء و یقیموا الصلاة و یؤتوا الزکاة).

سپس می‌افزاید: «و این است آیین مستقیم و پایدار» (و ذلک دین القیمة).

منظور از «و ما امروا» این است که در آیین اسلام دستوری جز توحید خالص و نماز و زکات و مانند آن نیامده، و اینها اموری هستند شناخته شده، چرا از قبول آن سرباز می‌زنند و در پذیرش آن اختلاف می‌کنند؟

منظور از «دین» مجموعه دین و شریعت است، یعنی آنها مأمور شده بودند که خدا را پرستش کنند و دین و آیین خود را در تمام جهات خالص گردانند.

جمله «و ذلک دین القیمة» اشاره به آن است که این اصول یعنی توحید خالص و نماز (توجه به خالق) و زکات (توجه به خلق) از اصول ثابت و پا بر جای همه ادیان است، بلکه می‌توان گفت: اینها در متن فطرت آدمی قرار دارد.

زیرا از یکسو سرنوشت انسان بر مسأله توحید است، و از سوی دیگر فطرتش او را دعوت به شکر منعم و معرفت و شناخت او می‌کند، و از سوی سوم روح اجتماعی و مدنیت انسان او را به سوی کمک محرومان فرا می‌خواند.

ج5، ص554

نکات آیه

۱ - خداوند، هرگز به شرک و بندگى غیر او فرمان نداده است. (و ما أُمروا إلاّ لیعبدوا اللّه)

۲ - ادیان آسمانى، از تعالیم انحرافى مبرّا بوده و مردم را تنها به عبادت خداوند، اخلاص، اعتدال در دین، اقامه نماز و پرداخت زکات، فرمان داده اند. (و ما تفرّق الذین أُوتوا الکتب ... و ما أُمروا إلاّ لیعبدوا اللّه مخلصین له الدین حنفاء و یقیموا الصلوة و یؤتوا الزکوة) حصر در «إلاّ لیعبدوا اللّه»، حصر اضافى و در مقایسه با تفرقه اى است که آیه قبل آن را گریبان گیر پیروان ادیان آسمانى دانسته بود. بنابراین مفاد آیه این است که خداوند، به تفرقه فرمان نداده است; بلکه خواسته او توحید، اعتدال، نماز و زکات است.

۳ - امت هاى پیشین، با وجود برهانِ روشن الهى، گرفتار عبادت غیر خدا شده، خود را به آن موظف مى پنداشتند. (و ما أُمروا إلاّ لیعبدوا اللّه) تعبیر «و ما اُمروا...»، تعریض به تفرقه گران است که نباید امر خدا را بهانه قرار دهند; زیرا او به شرک فرمان نداده است.

۴ - ادیان آسمانى، با یکدیگر هماهنگ بوده و اختلافات دینى مردم ارتباطى به تعالیم آنها ندارد. (و ما تفرّق الذین ... و ما أُمروا إلاّ لیعبدوا اللّه مخلصین له الدین)

۵ - انجام دادن وظیفه بندگى در برابر خداوند، در گرو منحصر دانستن شریعت، به ادیان آسمانى است. (لیعبدوا اللّه مخلصین له الدین) «دین»، اسم تمام کارهایى است که خداوند با آن عبادت مى شود. این کلمه، در معانى دیگر; از قبیل «جزاء»، «اسلام»، «عادت»، «عبادت» و «طاعت» (قاموس) و به صورت استعاره در معناى شریعت (مفردات راغب) نیز استعمال شده است. سیاق آیه با معانى عبادت، طاعت و شریعت تناسب بیشترى دارد.

۶ - خداوند، در تمام ادیان آسمانى انسان ها را به بندگى خالصانه و به دور از انحراف، فرمان داده است. (و ما أُمروا إلاّ لیعبدوا اللّه مخلصین له الدین حنفاء) «حنیف» (مفرد «حنفاء»)، به معناى کسى است که به سوى دین درست و راست، تغییر جهت داده است (مقاییس اللغة).

۷ - اقامه نماز و پرداخت زکات، فرمانى الهى براى پیروان تمام ادیان آسمانى (و ما أُمروا إلاّ ... و یقیموا الصلوة و یؤتوا الزکوة)

۸ - استوارى و سامان بخشى، ویژه دینى است که بدون پیرایه باشد و مردم را به عبادت خالصانه و معتدل، اقامه نماز و پرداخت زکات فرمان دهد. (و ما أُمروا إلاّ... و ذلک دین القیّمه)

۹ - ادیان آسمانى، داراى استقامت و مایه پایدار ماندن مردم است. (و ذلک دین القیّمه) «قیّمة»، در معانى «قوام بخش» و «مستقیم» هر دو استعمال شده است. در عبارت «دین القیّمة»، موصوف به صفت خود اضافه شده و حرف «تاء» در «قیّمة» براى مبالغه است. برخى آن را صفت براى موصوف محذوف و اصل تعبیر را «دین الکتب القیّمة» (اشاره به «کتب قیّمة» در آیات قبل) یا «دین الملّة القیّمة» (دین امت استوار) مى دانند. در این صورت، حرف «تاء» نشانه تأنیث خواهد بود.

۱۰ - عبادت خداوند، عقاید توحیدى، اداى نماز و پرداخت زکات، سامان دهنده امور انسان ها است. (لیعبدوا اللّه مخلصین له الدین حنفاء و یقیموا الصلوة و یؤتوا الزکوة و ذلک دین القیّمة)

۱۱ - اهل کتاب، دین خود را با تعالیم غیر الهى، آمیختند و خود به انحراف کشیده شدند. (و ما تفرّق الذین أُوتوا الکتب ... و ما أُمروا إلاّ لیعبدوا اللّه مخلصین له الدین حنفاء) اوامر الهى براى اهل کتاب، بیش از امورى بوده که این آیه از آنها یاد کرده است. بنابراین اکتفا به آنها، تعریض به اهل کتاب خواهد بود که خود را با آن امور، بیگانه ساخته بودند.

۱۲ - اهل کتاب، به نماز و زکات در آیین خویش، بى اعتنا بودند. (و ما تفرّق الذین أُوتوا الکتب ... و ما أُمروا إلاّ... و یقیموا الصلوة و یؤتوا الزکوة)

۱۳ - اسلام، دینى توحیدى و معتدل و فراخوان مردم به اقامه نماز و پرداخت زکات (و ما أُمروا إلاّ لیعبدوا اللّه مخلصین له الدین حنفاء و یقیموا الصلوة و یؤتوا الزکوة) مراد از «الذین اُوتوا الکتاب» - که مرجع ضمیر «أمروا» است - ممکن است آن دسته از اهل کتاب باشد که به اسلام کفر ورزیدند. در این مبنا، «الذین کفروا» در آیه اول نیز، به همان گروه نظر دارد.

۱۴ - سرپیچى کافران اهل کتاب و مشرکان، از پذیرش اسلام و محروم ساختن خویش از توحید، اعتدال، نماز و زکات، شگفت آور است. (لم یکن الذین کفروا ... منفکّین ... و ما أُمروا إلاّ لیعبدوا اللّه ... حنفاء و یقیموا الصلوة و یؤتوا الزکوة) چنانچه جمله «و ما أمروا...»، ناظر به اوامر اسلامى باشد، مفاد آیه - با توجّه به ارتباط آن با آغاز سوره - این مى شود که مگر اسلام، چه اوامرى دارد که کافران، همچنان از مرام خود منفکّ نشده و به این دین روى نمى آورند؟!; این دین که سراسر توحید و نماز و زکات است، چه فرمان نادرستى در آن است که آنان از پذیرش این دین، امتناع مىورزند؟!.

موضوعات مرتبط

  • اختلاف دینى: عوامل اختلاف دینى ۴
  • اخلاص: اهمیت اخلاص ۶; دعوت به اخلاص ۲
  • ادیان آسمانى: اتقان ادیان آسمانى ۹; تنزیه ادیان آسمانى ۲; دعوت ادیان آسمانى ۲; نقش ادیان آسمانى ۹; هماهنگى ادیان آسمانى ۴
  • استقامت: عوامل استقامت ۹
  • اسلام: اعتدال اسلام ۱۳; دعوتهاى اسلام ۱۳; شگفتى اعراض از اسلام ۱۴; ویژگیهاى اسلام ۱۳
  • اعتدال: دعوت به اعتدال ۲; شگفتى محرومیت از اعتدال ۱۴
  • امتها: کفر امتهاى پیشین ۳
  • اهل کتاب: آثار گمراهى اهل کتاب ۱۱; بى اعتنایى اهل کتاب ۱۲; شگفتى عصیان اهل کتاب ۱۴; محرومیت اهل کتاب ۱۴
  • ایمان: آثار ایمان به ادیان آسمانى ۵
  • توحید: شگفتى محرومیت از توحید ۱۴
  • خدا: اوامر خدا ۱، ۶، ۷; خدا و شرک ۱; زمینه عبودیت خدا ۵
  • دین: استحکام در دین ۸; التقاط در دین ۱۱; تنزیه دین ۸; ویژگیهاى دین ۸
  • زکات: آثار اداى زکات ۱۰; بى اعتنایى به اداى زکات ۱۲; دعوت به اداى زکات ۲، ۸، ۱۳; زکات در ادیان آسمانى ۷; شگفتى محرومیت از اداى زکات ۱۴
  • زندگى: عوامل هدفمندى زندگى ۱۰
  • عبادت: آثار عبادت خدا ۱۰; اخلاص در عبادت ۶; دعوت به عبادت ۲; دعوت به عبادت خالصانه ۸; عبادت غیر خدا ۳
  • عبودیت: عبودیت غیر خدا ۱
  • مشرکان: شگفتى عصیان مشرکان ۱۴; محرومیت مشرکان ۱۴
  • نماز: آثار برپایى نماز ۱۰; بى اعتنایى به نماز ۱۲; دعوت به برپایى نماز ۲، ۸، ۱۳; شگفتى محرومیت از نماز ۱۴; نماز در ادیان آسمانى ۷

منابع