البقرة ٢٧٣

از الکتاب
کپی متن آیه
لِلْفُقَرَاءِ الَّذِينَ‌ أُحْصِرُوا فِي‌ سَبِيلِ‌ اللَّهِ‌ لاَ يَسْتَطِيعُونَ‌ ضَرْباً فِي‌ الْأَرْضِ‌ يَحْسَبُهُمُ‌ الْجَاهِلُ‌ أَغْنِيَاءَ مِنَ‌ التَّعَفُّفِ‌ تَعْرِفُهُمْ‌ بِسِيمَاهُمْ‌ لاَ يَسْأَلُونَ‌ النَّاسَ‌ إِلْحَافاً وَ مَا تُنْفِقُوا مِنْ‌ خَيْرٍ فَإِنَ‌ اللَّهَ‌ بِهِ‌ عَلِيمٌ‌

ترجمه

(انفاقِ شما، مخصوصاً باید) برای نیازمندانی باشد که در راه خدا، در تنگنا قرار گرفته‌اند؛ (و توجّه به آیین خدا، آنها را از وطنهای خویش آواره ساخته؛ و شرکت در میدانِ جهاد، به آنها اجازه نمی‌دهد تا برای تأمین هزینه زندگی، دست به کسب و تجارتی بزنند؛) نمی‌توانند مسافرتی کنند (و سرمایه‌ای به دست آورند؛) و از شدّت خویشتن‌داری، افراد ناآگاه آنها را بی‌نیاز می‌پندارند؛ امّا آنها را از چهره‌هایشان می‌شناسی؛ و هرگز با اصرار چیزی از مردم نمی‌خواهند. (این است مشخّصات آنها!) و هر چیز خوبی در راه خدا انفاق کنید، خداوند از آن آگاه است.

ترتیل:
ترجمه:
البقرة ٢٧٢ آیه ٢٧٣ البقرة ٢٧٤
سوره : سوره البقرة
نزول : ٩ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٣١
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«لِلْفُقَرَآءِ»: به مستمندان. جار و مجرور متعلّق است به (وَ مَا تُنفِقُوا) در آیه قبلی، یا به فعل محذوفی همچون (إِعْمَدُوا؛ إِجْعَلُوا.) یعنی: إِعْمَدُوا لِلْفُقَرَآءِ؛ إِجْعَلُوا مَا تُنفِقُونَ لِلْفُقَرَآءِ؛ صَدَقَاتُکُمْ لِلْفُقَرَآءِ. «أُحْصِرُوا»: بازداشته شده‌اند. جلو آنان گرفته شده است. همه اوقاتشان وقف جهاد یا کسب علم شده است. «ضَرْب»: راه رفتن. مسافرت کردن. مراد جستجو و تکاپوی در کار تجارت و کسب و تلاشِ در پی معاش است. «تَعَفُّف»: قناعت. شرم و حیا. «سِیمَا»: رخساره. دیدار. «إِلْحَافاً»: الحاح. اصرار. مفعول مطلق است؛ زیرا الحاف خود نوعی از سؤال یعنی درخواست است؛ و یا این که به معنی مُلْحِفینَ و حال بشمار است. «لا یَسْأَلُونَ الْنَّاسَ إِلْحَافاً»: پافشارانه چیزی از مردم نمی‌خواهند. از مردم اصلاً چیزی نمی‌خواهند. «خَیْر»: مراد مال و دارائی است.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

نزول

محل نزول:

این آیه در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۱]

شأن نزول:[۲]

«شیخ طوسی» گوید: امام باقر|امام محمدباقر عليه‌السلام فرمودند: اين آيه درباره اصحاب صفه نازل گرديده است.[۳]

تفسیر


نکات آیه

۱ - محصورشدگان در راه خدا و ناتوان از کسب روزى که خویشتن دار بوده و تنگدستیشان از چهره هایشان شناخته مى شود و نیز هرگز چیزى از دیگران نمى خواهند، از بهترین مصارف انفاق (للفقراء ... لا یسئلون النّاس الحافاً)

۲ - تأمین مخارج زندگى افرادى که انجام وظایف الهى آنان مانع از تحصیل هزینه زندگیشان مى گردد، بر عهده جامعه اسلامى است. (للفقراء الّذین احصروا فى سبیل اللّه لا یستطیعون ضرباً فى الارض)

۳ - انفاق، از آن بینوایان و تنگدستان ناتوان از تأمین هزینه زندگى، نه آنان که بر تأمین مخارج خویش توانمندند. (للفقراء الّذین احصروا فى سبیل اللّه لا یستطیعون ضرباً فى الارض)

۴ - ضرورت تأمین هزینه زندگى، هر چند همراه با تلاش و تحمّل شدائد باشد. (لا یستطیعون ضرباً فى الارض) کلمه «ضرباً فى الارض» کنایه از تلاش است که طبعاً همراه تحمّل شدائد خواهد بود و چون توانمند بر تلاش به مقتضاى «لا یستطیعون ... » نمى تواند از مصارف انفاق باشد، الزاماً باید براى تأمین مخارج زندگى کوشش نماید، هر چند با تحمّل شدائد باشد.

۵ - لزوم پرهیز از انفاق به آنان که توان تأمین زندگى خویش را دارند. (للفقراء ... لا یستطیعون ضرباً فى الارض) چون مصرف انفاق را با جمله «لا یستطیعون»، فقرایى دانسته که قدرت تأمین زندگى را ندارند.

۶ - ارجمندى عفّت نفس، خویشتن دارى و تظاهر به بى نیازى، على رغم نیازمندى شدید (یحسبهم الجاهل اغنیاء من التّعفّف ... لا یسئلون النّاس الحافاً) چون آیه در مقام مدح چنین افرادى است، صفات شمرده شده به عنوان ارزش تلقى مى شود. گفتنى است که «الحاف» به معناى اصرار است و جمله «لا یسئلون» به قرینه «یحسبهم الجاهل اغنیاء» و نیز به قرینه «تعفّف» باید به این معنا باشد که تقاضا نمى کنند تا به اصرار منجر شود; نه اینکه تقاضا مى کنند ولى اصرار نمىورزند.

۷ - سیماى فقیران و تنگدستان، بیانگرِ وضعیّت اقتصادى نابهنجار آنان، هر چند خویشتن دارى کرده و تظاهر به فقر ننمایند. (یحسبهم الجاهل اغنیاء من التّعفّف تعرفهم بسیمهم)

۸ - تنگدستان خویشتن دار، هرگز با اصرار از مردم چیزى نخواهند. (لا یسئلون الناس الحافاً) در برداشت فوق جمله «لا یسئلون النّاس الحافاً» به همان معناى ظاهریش گرفته شده است; یعنى براى درخواست خویش اصرار نمىورزند. بر این مبنا جمله «یحسبهم الجاهل» به این معناست که رفتار و منش آنان به گونه اى است که به هنگام تقاضا، معلوم مى شود که آنان از تهیدستانند.

۹ - جواز درخواست کمکّه اى اقتصادى از سوى فقیران، بدون تأکید و اصرار (لا یسئلون النّاس الحافاً) با استفاده از مفهوم جمله «لا یسئلون النّاس الحافاً».

۱۰ - ناپسندى تکدّى و اصرار بر گدایى (لا یسئلون النّاس الحافاً)

۱۱ - دانایى خداوند، به انفاق از خیرها و نیکیها (و ما تنفقوا من خیر فانّ اللّه به علیم)

۱۲ - مال و دارایى، خیر است. (و ما تنفقوا من خیر) از مال، تعبیر به «خیر» شده است.

۱۳ - توجّه به علم خداوند نسبت به انفاقها و اعمال خیر، برانگیزنده آدمى به انفاق و انجام آن اعمال (و ما تنفقوا من خیر فانّ اللّه به علیم)

روایات و احادیث

۱۴ - اصحاب صفّه، تنگدستانِ خویشتن دار محصور شده در راه خدا (للفقراء الّذین احصروا) امام باقر (ع): نزلت الایة فى اصحاب الصّفه[۴]. گفتنى است که اصحاب صفّه، تنگدستانى عفیف و خویشتن دار بودند که انجام وظایف الهى (جهاد و نبرد و ... ) آنان را از کسب معاش بازداشته بود. رفتار و منش آنان به گونه اى بود که ناآشنایان نه تنها به فقر آنان پى نمى بردند; بلکه آنان را غنى و مالدار مى پنداشتند.

موضوعات مرتبط

  • ارزش: ۶
  • اسلام: تاریخ صدر اسلام ۱۴
  • اصحاب صفه: ۱۴
  • انفاق: انفاق از دوست داشتنیها ۱۱ ; زمینه انفاق ۱۳ ; مصارف انفاق ۱، ۲، ۳، ۵
  • انگیزش: عوامل انگیزش ۱۳
  • بىنیازى: ارزش بىنیازى ۶
  • تکدّى: جواز تکدّى ۹ ; سرزنش تکدّى ۱۰
  • جامعه: مسؤولیت جامعه ۲
  • حصر: حصر در راه خدا ۱، ۱۴
  • خدا: علم خدا ۱۱، ۱۳
  • رفتار: پایه هاى رفتار ۷
  • عفّت: فضیلت عفّت ۶
  • علم: فضیلت علم ۱۳
  • عمل: زمینه عمل صالح ۱۳
  • فقیر: تأمین فقیر ۱، ۳، ۹ ; چهره فقیر ۱، ۷ ; فقیر عفیف ۱، ۷، ۸، ۱۴
  • مال: ارزش مال ۱۲ ; خیریت مال ۱۲
  • معاش: اهمیّت تأمین معاش ۴

منابع

  1. طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‌۱، ص ۱۱۱.
  2. محمدباقر محقق،‌ نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص ۱...
  3. صاحبان كشف الاسرار از عامه و روض الجنان و مجمع البيان از خاصه گويند: اين آيه درباره اصحاب صفه نازل شده چنان كه كلبى نيز از ابن عباس روايت كرده است و صاحب مجمع‌البيان بنا به نقل از امام باقر عليه‌السلام گويد: اينان چهارصد نفر بودند كه در مدينه جاى داشتند و داراى مكان مخصوصى نبودند و نيز داراى خويشاوند و قبيله اى هم نبودند كه به آن‌ها پناه ببرند و جاى آن‌ها در مساجد بود و در هر جنگى شركت مي‌كردند و مطيع دستورات پيامبر اسلام مى بودند و خداوند مردم را ترغيب فرمود كه از اينان نگهدارى نمايند.
  4. مجمع البیان، ج ۲، ص ۶۶۶.