البقرة ٢٧٢
کپی متن آیه |
---|
لَيْسَ عَلَيْکَ هُدَاهُمْ وَ لٰکِنَ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ وَ مَا تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ فَلِأَنْفُسِکُمْ وَ مَا تُنْفِقُونَ إِلاَّ ابْتِغَاءَ وَجْهِ اللَّهِ وَ مَا تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ يُوَفَ إِلَيْکُمْ وَ أَنْتُمْ لاَ تُظْلَمُونَ |
ترجمه
البقرة ٢٧١ | آیه ٢٧٢ | البقرة ٢٧٣ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«لَیْسَ عَلَیْکَ هُدَاهُمْ»: هدایت آنان بر تو واجب نیست، بلکه بر تو تبلیغ است و بس. «خَیْر»: مراد مال و دارائی است. «ما تُنفِقُونَ»: نمیبخشید. نباید ببخشید. «وَجْه»: ذات. اطلاق جزء بر کلّ است. «إبْتِغَآءَ وَجْهِ اللهِ»: طلب رضای خدا. «یُوَفَّ»: به تمام و کمال داده میشود.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
مَنْ عَمِلَ صَالِحاً فَلِنَفْسِهِ وَ... (۲) مَنْ عَمِلَ صَالِحاً فَلِنَفْسِهِ وَ... (۱) إِنَّکَ لاَ تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ... (۴)
لاَ يَنْهَاکُمُ اللَّهُ عَنِ... (۰) لَيْسَ لَکَ مِنَ الْأَمْرِ شَيْءٌ... (۳) يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا... (۱) وَ لَوْ شَاءَ رَبُّکَ لَآمَنَ مَنْ... (۱) وَ يَقُولُ الَّذِينَ کَفَرُوا لَوْ لاَ... (۱) وَ قَالُوا لَوْ لاَ أُنْزِلَ عَلَيْهِ... (۰) فَإِنْ أَعْرَضُوا فَمَا أَرْسَلْنَاکَ... (۰) نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَقُولُونَ وَ... (۰)
نزول
محل نزول:
این آیه در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۱]
شأن نزول:[۲]
«شیخ طوسی» گوید: ابن عباس و محمد بن الحنفية و سعيد بن جبير گويند: كه اين آيه به دين سبب نازل گرديد كه مسلمين از صدقه دادن به غيرمسلمان امتناع مى ورزيدند.[۳][۴]
تفسیر
- آيات ۲۷۴ - ۲۶۱ ، سوره بقره
- گفتارى پيرامون انفاق
- تعديل ثروت ها، كم كردن فاصله طبقاتى ، ايجاد برادرى بين مسلمين و ... علل و اهداف تاءكيد شديد نسبت به انفاق است
- از بين رفتن انفاق و شيوع ربا در بين مردم بزرگترين عامل فساد اجتماعى كنونى در جهان غرب است
- معناى (كمثل حبت انبتت ) و بررسى امثال قرآنى ديگر نظير آن
- توضيحى در مورد امثال و چگونگى تمثيلات قرآن كريم
- فوائد و آثار اجتماعى ارفاق به قصد تحصيل رضاى خدا
- آثار سوء و مضرات انفاق بدون قصد كسب رضاى خدا
- رد كردن سائل با زبان خوش و گذشت از بدى او، از صدقه و انفاق همراه با منت و آزار بهتر است
- رياكارى در هر عمل مستلزم نداشتن ايمان به خدا و روز جزا در آن عمل است
- معناى ((ابتغاء مرضات الله )) و وجوهى كه در معناى ((تثبيت نفس )) ذكر شده و بيان وجه صحيح در معناى آن
- تشبيه و تمثيل انفاق خالص و انفاق تواءم با من و اذى
- كيفيت مالى كه بايد انفاق بشود
- ترس از فقر بر اثر انفاق اعمال طيب و دلپسند، وسوسه شيطانى است
- خود دارى از انفاق مال طيب باعث كفر به خدا، اتلاف نفوس ، هتك اعتراض ، رواج جنايت و فحشا است
- خلاصه گفتار در تذكراتى كه خداوند در آيه مورد بحث مى دهد
- معناى ((حكمت ))
- نكاتى در باره آيه (و من يوت الحكمه ...)
- چند نكته كه جمله ((و ما للظالمين من انصار)) بر آنها دلالت دارد
- ترك انفاق از گناهان كبيره است و چون حق الناس است كفاره و توبه پذير نيست
- آثار و نتايج انفاق علنى و مزيت و فضيلت انفاق پنهانى
- خداوند خاطر شريف پيامبر (ص ) را تسلى مى دهد
- مؤ منين تا آنجا كه مى توانند تظاهر به فقر نمى نمايند و دست سؤ ال دراز نمى كنند
- نكته التفات از همه مسلمين به شخص پيامبر (ص ) در آيه شريفه
- بحث روايتى (در ذيل آيات انفاق )
- خرج كردن براى زن و فرزند صدقه است و يكى از راههاى خداست
- هر عملى كه مورد رضايت خدا باشد و براى خدا انجام شود فى سبيل الله است و هر نفقه اى در راه خدا صدقه مى باشد
- رواياتى در ارتباط با نزول آيه (يا ايهاالذين آمنو انقو...)
- دو روايت در ارتباط با آيه (الشيطان يعدكم الفقر...)
- معناى حكمت و روايتى در بيان اهميت و منزلت عقل انسان
- بهتر است واجبات ، علنى ، و مستحبات ، پنهانى انجام گيرند
- رواياتى در مورد اينكه آيه : ((الذين ينفقون اموالهم ...)) در باره امير المؤ منين على (ع ) نازل شده است
- آيه شريفه در حق ابى بكر نازل شده است
تفسیر نور (محسن قرائتی)
«272» لَيْسَ عَلَيْكَ هُداهُمْ وَ لكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ فَلِأَنْفُسِكُمْ وَ ما تُنْفِقُونَ إِلَّا ابْتِغاءَ وَجْهِ اللَّهِ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَ أَنْتُمْ لا تُظْلَمُونَ
«1». «إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ ... نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ ...» نساء، 31.
جلد 1 - صفحه 431
هدايت يافتن آنان بر عهده تو نيست، بلكه خداوند هر كه را بخواهد (و شايسته باشد) هدايت مىكند. وآنچه را از خوبىها انفاق كنيد، به نفع خودتان است. و جز براى كسب رضاى خدا انفاق نكنيد و (پاداش) آنچه از خوبىها انفاق كنيد، به طور كامل به شما داده خواهد شد و بر شما ستم نخواهد شد.
نکته ها
در تفسير مجمعالبيان و كبير فخر رازى، شأن نزولهايى براى آيه ذكر شده است كه از مفاد آنها بر مىآيد كه مسلمانان در انفاق به فقراى مشرك و غير مسلمان شك داشتند، وقتى از رسول خدا صلى الله عليه و آله پرسيدند، اين آيه نازل شد.
ضمناً در سيرهى عملى پيامبراكرم صلى الله عليه و آله واهل بيت او عليهم السلام نمونههاى زيادى از كمك به غير مسلمانان مشاهده مىشود كه حتّى براى كسانى كه به آن بزرگواران ناسزا مىگفتند ويا حقّ آنان را غصب كرده بودند، دلسوز وخيرخواه بودند.
پیام ها
1- از ايجاد فشار اقتصادى و ترك انفاق، براى ايمان آوردن كفّار استفاده نكنيد.
«لَيْسَ عَلَيْكَ هُداهُمْ ... وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ فَلِأَنْفُسِكُمْ»
2- هدايت، توفيق الهى است كه تنها شامل دلهاى آماده مىشود. «يَهْدِي مَنْ يَشاءُ»
3- رسيدگى به محرومان، يك وظيفه انسانى است. پس بر غير مسلمانان نيز انفاق كنيد. «وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ فَلِأَنْفُسِكُمْ»
4- اسلام، مكتب انسان دوستى است و فقر و محروميّت را حتّى براى غير مسلمانان نيز نمىپسندد. «وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ فَلِأَنْفُسِكُمْ»
5- فايدهى انفاق به خودتان باز مىگردد و روح سخاوت را در شما زنده مىكند.
با انفاق از پيدايش اختلافات طبقاتى و انفجارهاى اجتماعى جلوگيرى شده و در جامعه ايجاد محبّت مىگردد. انفاق مايه محروميّت شما نيست، بلكه سبب مصونيّت شماست. «فلانفسكم»
جلد 1 - صفحه 432
6- جز براى خداوند انفاق نكنيد. زيرا تمام فوائد و آثار دنيايى آن، دير يا زود از ميان مىرود، ولى اگر انفاق براى خدا باشد، تا ابد از بركات آن بهرهمند خواهيد بود. «إِلَّا ابْتِغاءَ وَجْهِ اللَّهِ»
7- مال ودارايى خير است. «ما تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ»
8- در انفاق دست و دل باز باشيد. زيرا آنچه انفاق مىكنيد، بدون كم و كاست بازخواهيد گرفت. «يُوَفَّ إِلَيْكُمْ»
9- بهرهگيرى در قيامت، زمانى است كه هدف از انفاق تنها رضاى خدا باشد. «إِلَّا ابْتِغاءَ وَجْهِ اللَّهِ ... يُوَفَّ إِلَيْكُمْ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
لَيْسَ عَلَيْكَ هُداهُمْ وَ لكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ فَلِأَنْفُسِكُمْ وَ ما تُنْفِقُونَ إِلاَّ ابْتِغاءَ وَجْهِ اللَّهِ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَ أَنْتُمْ لا تُظْلَمُونَ (272)
شأن نزول: سعيد بن جبير نقل نموده عادت مسلمانان بود كه به فقراى اهل ذمه صدقه مىدادند. وقتى فقراى اهل اسلام بسيار شدند، صدقات را به ايشان دادند صورت حال خدمت حضرت عرضه داشتند؛ آيه شريفه نازل شد:
لَيْسَ عَلَيْكَ هُداهُمْ: نيست بر تو واجب اى پيغمبر هدايت ساختن مردمان به اجبار، بلكه بر تو همين ابلاغ و دعوت به ايمان و ارشاد است به محاسن افعال و نهى از قبايح اعمال. وَ لكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ:
و لكن خداى تعالى به عنايت خود هدايت فرمايد به ايمان، هر كه خواست خدا را قبول نمايد، از كسانى كه طالب هدايت و ناظر در ادله هاديهاند.
بيان: اراده خواست ذات سبحانى و لطف الهى نسبت به عموم بندگان هدايت و ايمان بوده و لذا به مصداق حديث شريف نبوى: كل مولد يولد على الفطره: هر مولودى به فطرت اسلامى تولد يابد. و به لطف ثانوى براى هدايت و ارشاد عموم ارسال رسل و انزال كتب و نصب ادله و براهين بر اثبات طريق حق و صراط مستقيم فرمود، جماعتى به حسن اختيار تدبر در آيات و به سمع قبول استماع نموده مهتدى شده مؤمن گرديدند، و گروهى برعكس به سوء اختيار اعراض نموده كافر گرديدند.
وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ: و آنچه انفاق مىكنند از صدقات و خيرات، فَلِأَنْفُسِكُمْ: پس ثواب آن راجع است به نفسهاى شما، پس در اين صورت چرا كوتاهى كنيد يا آن را فاسد نمائيد به منت و اذيت طرف مقابل يا از حرام صرف كنيد. وَ ما تُنْفِقُونَ إِلَّا ابْتِغاءَ وَجْهِ اللَّهِ: و حال آنكه انفاق نمىكنيد شما مؤمنان مگر براى طلب ثواب و خشنودى الهى.
نزد بعضى آيه در معنى نهى است از انفاق به ريا و سمعه و امر است به اخلاص، زيرا نفى و اثبات مفيد حصر باشد و مراد به (وجه) رضا و وجه حسن است، يعنى چون كسى اراده خير نمايد به وجه رضا، اقبال كند به آن و چون كراهت داشته باشد اعراض نمايد به وجه خود؛ پس هرگاه به وجه
تفسير اثنا عشرى ج1 497
عل طاعتى اقبال كند، مستلزم حصول رضاى الهى است. بنابراين اطلاق وجه بر رضا از باب تسميه سبب باشد به اسم مسبب.
وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ: و آنچه انفاق مىكنند از مال طيب خود موافق رضاى خدا، يُوَفَّ إِلَيْكُمْ: وافيا و كاملا خداى تعالى مزد آن را به شما مىرساند يعنى جزاى آن را به تمامى بلكه به اضعاف به شما عنايت فرمايد.
وَ أَنْتُمْ لا تُظْلَمُونَ: و شما ظلم كرده نشويد از ثواب اعمال و چيزى از آن كم نشود.
تبصره: آيه شريفه ترغيب و تحريص به انفاق از مال حلال و تزايد در اجر و ثواب در آخرت و دافع بلاء است در دنيا.
چنانچه در وسائل- از حضرت صادق عليه السّلام يقول الصّدقة باليد تدفع ميتة السّوء و تدفع سبعين نوعا من انواع البلاء و يفك عن لحيى سبعين شيطانا كلّهم يأمره ان لا تفعل «1» فرمود: صدقه به دست دفع مىكند مردنهاى بد را، و دفع نمايد هفتاد نوع از انواع بلا را، و بازدارد از منازعه هفتاد شيطان كه تمام آنها امر كنند او را كه بجا نياور.
و از حضرت مروى است فرمود: در بنى اسرائيل قحطى سختى واقع شد سالهاى متوالى و نزد زنى لقمه نانى بود، گذارد آن را در دهان خود تا بخورد، سائلى صدا زد اى كنيز خدا: گرسنگى، زن گفت: در مثل اين زمان صدقه دادن، پس لقمه را از دهان بيرون آورده به او داد. و آن زن طفل كوچكى داشت در صحرا هيمه جمع مىنمود، گرگى بچه را ربود، صيحه زنان، مادر عقب طفل دويد، خداى تعالى جبرئيل را امر فرمود طفل را از دهان گرگ رها نمود، و گفت: اى كنيز از خدا راضى شدى، لقمة بلقمة:
يك لقمهاى مقابل يك لقمه.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
لَيْسَ عَلَيْكَ هُداهُمْ وَ لكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ فَلِأَنْفُسِكُمْ وَ ما تُنْفِقُونَ إِلاَّ ابْتِغاءَ وَجْهِ اللَّهِ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَ أَنْتُمْ لا تُظْلَمُونَ (272)
جلد 1 صفحه 349
ترجمه
نيست بر تو هدايت آنها ولى خداوند هدايت ميكند هر كس را بخواهد و آنچه انفاق كنيد از مال خيرات پس بر نفع خود شما است و انفاق نمىكنيد شما مگر براى طلب خوشنودى خدا و آنچه انفاق مىكنيد از مال خير عوض داده ميشود بشما و شما ستم كرده نميشويد.
تفسير
هدايت يا بارائه طريق حق است يا برساندن بآن و نائل نمودن بمطلوب آنچه وظيفه پيغمبر (ص) و ائمه اطهار و علماء اعلام است همان ارائه طريق و ابلاغ احكام و ارشاد انام است و اين يكمرتبه از هدايت است ولى هدايت كامل كه ايصال بحق است و تحصيل نتيجه آن كه نيل بسعادت و اهتداء بهدايت است مخصوص بذات احديت است بشرط قابليت محل بنابراين مراد از آيه شريفه آنستكه اى رسول مكرم آزرده خاطر مباش كه بعضى از مردم بهدايت تو مهتدى نميشوند و باز جنس پست را زكوة ميدهند يا بعد از انفاق منت ميگذارند و آزار ميكنند و امثال اينها بر عهده تو هدايت آنها نيست بطورى كه مهتدى شوند و دست از اعمال ناشايسته بردارند خداوند هر كس را بخواهد و قابل بداند و مصلحت در هدايت او باشد هدايت ميكند و توفيق خير ميدهد و ايصال بحق ميفرمايد وظيفه پيغمبر (ص) فقط ابلاغ احكام و ارشاد انام است و نتيجه آن يا هدايت مردم است يا اتمام حجت بر آنها پس در هر حال ثمره آن حاصل است و رفع عذر آنها به اين كه ما جاهل بوديم در پيشگاه الهى ميشود پس از اين خطاب بمردم فرموده ميفرمايد كه آنچه را شما از مال حلال و پاكيزه خودتان انفاق نمائيد نفع آن چندين برابر در دنيا و آخرت بخود شما عايد ميشود پس نبايد منت بر خدا و خلق نهيد و جنس بد را انفاق نمائيد چون شما براى نفع خودتان كار مى- كنيد هر چه بيشتر و بهتر باشد نفعش زيادتر است و براى طلب خوشنودى و رضا و ثواب خدا انفاق مىنمائيد پس نبايد كارى كنيد كه موجب غضب خدا شود از قبيل ريا و سمعه و عجب و مطمئن باشيد كه در اين تجارت ضرر نمىكنيد و سرمايه شما بىعوض از دست شما نميرود و عوض آن چندين برابر بشما ميرسد چون خدا بكسى ظلم نميكند و مال كسى را بيجهت تضييع نمينمايد و اجر عمل كسى را كمتر از آنچه مقرر فرموده است عطا نخواهد فرمود و در اين جمله اخيره دلالت است بر آنكه ثواب انفاق بر سبيل استحقاق است و اللّه اعلم
جلد 1 صفحه 350
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
لَيسَ عَلَيكَ هُداهُم وَ لكِنَّ اللّهَ يَهدِي مَن يَشاءُ وَ ما تُنفِقُوا مِن خَيرٍ فَلِأَنفُسِكُم وَ ما تُنفِقُونَ إِلاَّ ابتِغاءَ وَجهِ اللّهِ وَ ما تُنفِقُوا مِن خَيرٍ يُوَفَّ إِلَيكُم وَ أَنتُم لا تُظلَمُونَ (272)
لَيسَ عَلَيكَ هُداهُم يعني واجب نيست بر تو و ملتزم نيستي که مدعوين البته هدايت يابند چون مسئله هدايت مثل بسياري از امور است که دو طرفي است و دو چيز لازم دارد يكي فاعل تام الفاعليّة باشد و يكي قابل تام القابليّة اگر احد طرفين
جلد 3 - صفحه 57
ناقص باشد تحقّق پذير نيست، مثلا ايجاد بايد موجد بكسر تام الفاعليّة باشد تا بتواند ايجاد كند. و موجد بفتح تام القابليّة باشد تا بشود موجود شود.
و لذا گفتهاند که قدرت حق تعلّق بمحالات عقليّه مثل اجتماع ضدّين و مثلين و اجتماع نقضين و ارتفاع آنها تعلّق نميگيرد نه از جهت نقصان در قدرت و فاعليّت حضرت حق بلكه از جهت نقصان در طرف قابليّت، چون اينکه امور قابليّت وجود ندارند و تحقّق پذير نيستند.
وجود مقدّس حضرت رسالت صلّي اللّه عليه و آله و سلّم در جهت فاعليّت در امر هدايت نقصاني ندارد تام الفاعليّة است ابدا كوتاهي در تبليغ و ارشاد و بيان و اقامه معجزه نفرموده بلكه كافر عنود و شقيّ بد سير و فاسق لجوج قابليّت هدايت ندارند نقصان از اينکه طرف است، پيغمبر بايد وظيفه خود را انجام دهد که عذري بر احدي نماند هر كس قابليّت هدايت دارد هدايت ميشود و هر که ندارد نميشود و اينکه جمله بعين مثل آيه شريفه إِن عَلَيكَ إِلَّا البَلاغُ سوره آيه وَ لكِنَّ اللّهَ يَهدِي مَن يَشاءُ خداوند هر كس را که ميداند قابل هدايت است تمام اسباب هدايت را تكوينا و تشريعا براي او فراهم ميفرمايد از توفيق و تأييد، و تعبير به مَن يَشاءُ هر که را بخواهد براي اينست که مشيّت حق تعلّق بمورد غير قابل نميگيرد و اگر مورد قابل باشد البتّه مورد تعلّق مشيّت است.
وَ ما تُنفِقُوا مِن خَيرٍ فَلِأَنفُسِكُم ماء موصوله شرطيّه يعني هر چه انفاق كنيد از انفاقات خيريّه از واجبات و مستحبّات نفع آن در دنيا و آخرت راجع بخود شما است. نه بر خداوند فائده بخش است زيرا غنيّ بالذات است و نه بر پيغمبر و امام و ساير دعات الي اللّه زيرا اجر آنها بر خداوند است دائر مدار اينکه نيست که شما بپذيريد يا نه و نه بر ساير مردم، زيرا هر كس اجر عمل خود را ميبرد.
وَ ما تُنفِقُونَ إِلَّا ابتِغاءَ وَجهِ اللّهِ ماء نافيه است لذا جزم نميدهد يا در مقام
جلد 3 - صفحه 58
نهي است مثل فَلا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ فِي الحَجِّ بقره آيه 93، و گفتند نفي در مقام نهي آكد در حرمت است كانّه ميفرمايد نبايد تحقّق پذيرد پس دلالت ميكند که انفاق بدون قصد قربت حرام است، يا در مقام نفي است يعني سزاوار نيست پس بدون قربت مثوبت و اجر ندارد و لو حرام نباشد.
وَ ما تُنفِقُوا مِن خَيرٍ يُوَفَّ إِلَيكُم ما جازمه شرطيّه است، جزاء يُوَفَّ إِلَيكُم است و ايفاء بمعني تمام اداء است، ايفاء دين يعني كليّه دين اداء شد پس اينکه انفاق خير بمنزله قرض است که بخدا دادهاي مَن ذَا الَّذِي يُقرِضُ اللّهَ قَرضاً حَسَناً الايه بقره آيه 246، و البتّه خداوند قرض و دين خود را اداء ميفرمايد و كاملا با نفع زيادي اضعاف مضاعف ردّ ميكند بصاحبش.
وَ أَنتُم لا تُظلَمُونَ ظلم در حق شما نشده چنانچه بعض جهّال توهّم كردهاند که تشريع عبادات ماليّه از واجبات مثل خمس و زكاة، و مستحبّات مثل صدقات مندوبه ظلم است که يكي زحمت بكشد و مالي گرد كند و بديگران بدهد لكن اينکه اشتباه است. اوّلا مال را خداوند داده و دستور تصرفاتش را معيّن كرده نميشود تجاوز كرد.
و ثانيا مجّاني نيست معامله و تجارتي است با خدا که موجب نفع بسيار است و ممكن است كلمه من خير در هر دو موضع متعلّق بانفاق مستفاد از تُنفِقُوا نباشد چنانچه گفتيم که مراد از انفاقات واجبه و مستحبّه باشد بلكه متعلّق بكلمه ما باشد يعني چيزي را که انفاق ميكنيد خير باشد که عبارت از مال حلال باشد و انفاق از مال حرام فائده و نتيجه ندارد بلكه موجب عذاب و سخط الهي است چنانچه قبلا ذكر شد و اطلاق خير بر مال حلال در قرآن داريم كُتِبَ عَلَيكُم إِذا حَضَرَ أَحَدَكُمُ المَوتُ إِن تَرَكَ خَيراً الوَصِيَّةُ لِلوالِدَينِ وَ الأَقرَبِينَ الآية بقره آيه 176.
59
برگزیده تفسیر نمونه
اشاره
(آیه 272)
شأن نزول:
از ابن عباس نقل شده که: مسلمانان حاضر نبودند به غیر مسلمین انفاق کنند. آیه نازل شد و به آنها اجازه داد که در مواقع لزوم این کار را انجام دهند.
تفسیر:
انفاق بر غیر مسلمانان؟- در این آیه سخن از جواز انفاق به غیر مسلمانان است، میفرماید: «هدایت آنها (بطور اجبار) بر تو نیست» (لَیْسَ عَلَیْکَ هُداهُمْ).
بنابراین، ترک انفاق بر آنها برای اجبار آنها به اسلام صحیح نمیباشد. این سخن گر چه خطاب به پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله است، ولی در واقع همه مسلمانان را شامل میشود.
سپس میافزاید: «ولی خداوند هر که را بخواهد (و شایسته بداند) هدایت میکند» (وَ لکِنَّ اللَّهَ یَهْدِی مَنْ یَشاءُ).
و بعد از این یاد آوری، به ادامه بحث فواید انفاق در راه خدا میپردازد و میگوید: «آنچه را از خوبیها انفاق کنید برای خودتان است» (وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَیْرٍ فَلِأَنْفُسِکُمْ). «ولی جز برای خدا انفاق نکنید» (وَ ما تُنْفِقُونَ إِلَّا ابْتِغاءَ وَجْهِ اللَّهِ).
و در آخرین جمله باز به عنوان تأکید بیشتر میفرماید: «و آنچه را از خوبیها انفاق میکنید به شما تحویل داده میشود، و هرگز ستمی بر شما نخواهد شد» (وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَیْرٍ یُوَفَّ إِلَیْکُمْ وَ أَنْتُمْ لا تُظْلَمُونَ).
یعنی گمان نکنید که از انفاق خود سود مختصری میبرید، بلکه تمام آنچه انفاق میکنید بطور کامل به شما باز میگرداند، آن هم در روزی که شدیدا به آن نیازمندید، بنابراین همیشه در انفاقهای خود کاملا دست و دل باز باشید.
البته نباید تصور کرد که سود انفاق تنها جنبه اخروی دارد، بلکه از نظر این دنیا نیز به سود شماست هم از جنبه مادی و هم از جنبه معنوی!
نکات آیه
۱ - وظیفه پیامبر (ص)، اجبار مسلمانان بر انفاق بى آزار و منّت و ریا نیست. (لیس علیک هُدیهم) با توجّه به ارتباط آیه با آیات قبل، «لیس علیک هدیهم»، یعنى بر تو لازم نیست هدایت اجبارى مسلمانان به اینکه انفاق بدون آزار و منّت و ریا انجام دهند.
۲ - هدایت یافتن انسانها، خارج از وظیفه پیامبر اکرم (ص) و تنها در قلمرو مشیّت الهى (لیس علیک هُدیهُم و لکنّ اللّه یهدى من یشاء)
۳ - دلجویى خداوند از پیامبر (ص) براى رفع نگرانى و ناراحتى وى از انفاق آلوده به ریا و منّت و آزار برخى از مسلمانان (لیس علیک هدیهم)
۴ - شدّت علاقه پیامبر اکرم (ص) به هدایت مردم و تلاش وى در این جهت (لیس علیک هدیهم)
۵ - خداوند هر کس را که بخواهد، هدایت مى کند. (و لکنّ اللّه یهدى من یشاء)
۶ - انفاق از هر چیز خیر، به سودِ خود انفاق کننده (و ما تنفقوا من خیر فلانفسکم) «من» در برداشت فوق، ابتدائیه معنى شده است.
۷ - مال، خیر است. (و ما تنفقوا من خیر) بنابراینکه «من» براى بیان «ما» در «ما تنفقوا» باشد.
۸ - جواز انفاق به غیر مسلمانان (لیس علیک هدیهم ... و ما تنفقوا من خیر فلانفسکم) بنابراینکه مراد از ضمیر «هدیهم»، کافران و مشرکان باشند و مؤیّد این معنا گفته برخى از مفسّران است که سبب نزول آیه، امتناع و پرهیز مسلمانان از انفاق به غیر مسلمانان بوده است. (مجمع البیان)
۹ - رفع نیازمندیهاى بینوایان - بدون در نظر گرفتن آیین و مذهب آنان -، اصلى اساسى در اسلام (لیس علیک هدیهم ... و ما تنفقوا من خیر) این برداشت با توجّه به شأن نزول آیه که به گفته برخى از مفسّران امتناع و پرهیز مسلمانان از انفاق به غیر مسلمانان بوده صورت گرفته است.
۱۰ - حُسن رعایت حال غیر مسلمانان در جامعه اسلامى (لیس علیک هدیهم ... و ما تنفقوا من خیر)
۱۱ - عدم جواز انفاق، جز براى رضا و خشنودى خداوند (و ما تنفقون الاّ ابتغاء وجه اللّه) جمله «و ما تنفقون» جمله اى است انشایى به صورت جمله خبرى ; یعنى «و لا تنفقوا الا ... » و یا جمله اى خبرى است به این معنا که مسلمانان براى غیر رضاى خدا انفاق نمى کنند چرا که از شأن آنان به دور است.
۱۲ - ناسازگارى ایمان مؤمنان، با انفاق براى غیر رضا و خشنودى خدا (و ما تنفقون الاّ ابتغاء وجه اللّه) بنابراینکه جلمه «و ما تنفقون» جمله خبرى باشد; یعنى مؤمنان تا آنگاه که مؤمنند براى غیر رضاى خدا انفاق نخواهند کرد و آنگاه که غیر خدا را در نظر داشته باشند از روح ایمان تهى شده اند.
۱۳ - انفاق زمینه دستیابى به «وجه اللّه» و رضاى او (و ما تنفقون الاّ ابتغاء وجه اللّه)
۱۴ - مقبولیّت انفاق در پیشگاه خداوند و ثمردهى آن، در گرو نیّت و قصد قربت انفاق کننده (و ما تنفقوا من خیر فلانفسکم و ما تنفقون الاّ ابتغاء وجه اللّه) بنابراینکه جمله «و ما تنفقون» حال براى «و ما تنفقوا فلانفسکم» باشد; یعنى آنگاه انفاق به سود شماست که براى «ابتغاء وجه اللّه» باشد.
۱۵ - دستیابى به «وجه اللّه» (خشنودى خدا)، در گرو تلاش و اجتهاد جوینده آن (و ما تنفقون الاّ ابتغاء وجه اللّه) با توجّه به واژه «ابتغاء» که در آن اجتهاد و تلاش ملحوظ است.
۱۶ - انفاق کننده در راه خدا، بهره مند از پاداش کامل انفاق، بى هیچ ستمى در حقّ وى (و ما تنفقوا من خیر یوفّ الیکم و انتم لا تظلمون)
۱۷ - کم و کاست نشدن پاداش انفاق براى رضاى خدا، هر چند به بینوایان غیر مسلمان باشد. (و ما تنفقوا من خیر یوفّ الیکم و انتم لا تظلمون) با توجّه به شأن نزول که در مورد انفاق به غیر مسلمانان است.
۱۸ - بهره گیرى قرآن از خصلت نفع طلبى انسانها، در تشویق آنان به اعمال نیک (و ما تنفقوا من خیر فلانفسکم ... و ما تنفقوا من خیر یوفّ الیکم)
۱۹ - بازگشت نتایج اعمال خیر، به خودِ عمل کننده (و ما تنفقوا من خیر فلانفسکم ... یوفّ الیکم)
۲۰ - تجسّم اعمال آدمى در رستاخیز* (و ما تنفقوا من خیر یوفّ الیکم) بازگشت ضمیر در «یوفّ» به «و ما تنفقوا»، ظاهراً بیانگر این معناست که همان چیز انفاق شده در قیامت به طور کامل به انفاق کننده پرداخت مى شود.
موضوعات مرتبط
- احکام: ۸
- اذیّت: سرزنش اذیّت ۳
- انبیا: اهداف انبیا ۴ ; محدوده مسؤولیت انبیا ۱، ۲
- انسان: منفعت طلبى انسان ۱۸ ; هدایت انسان ۲، ۴
- انفاق: آثار انفاق ۱۳ ; آثار فردى انفاق ۶، ۱۴ ; آداب انفاق ۱، ۳، ۱۱، ۱۲ ; احکام انفاق ۸ ; انفاق به غیر مسلمان ۸، ۱۷ ; انفاق در راه خدا ۱۶، ۱۷ ; پاداش انفاق ۶، ۱۴، ۱۶، ۱۷ ; مصارف انفاق ۸
- انگیزش: عوامل انگیزش ۱۸
- ایمان: آثار ایمان ۱۲
- تربیت: تشویق در تربیت ۱۸
- تلاش: آثار تلاش ۱۵
- جامعه: جامعه اسلامى ۱۰
- خدا: رضاى خدا ۱۱، ۱۲، ۱۳، ۱۵، ۱۷ ; عدالت خدا ۱۶ ; مشیّت خدا ۲، ۵ ; هدایت خدا ۵
- رشد: زمینه رشد ۱۳
- عمل: آثار عمل ۱۹ ; پاداش عمل ۱۵، ۱۹; تجسّم عمل ۲۰ ; تشویق به عمل صالح ۱۸ ; زمینه عمل صالح ۱۸ ; عمل صالح ۱۹; قبولى عمل ۱۴
- غیر مسلمان: حقوق غیر مسلمان ۱۰
- فقیر: تأمین فقیر ۹
- قصد قربت: ۱۴
- مال: ارزش مال ۷ ; خیریت مال ۷
- محمّد(ص): دلدارى به محمّد(ص) ۳ ; سیره محمّد(ص) ۴ ; علایق محمّد(ص) ۴ ; مسؤولیت محمّد(ص) ۱
- منّت: سرزنش منّت ۳
- نظام اجتماعى: ۱۰
- نظام اقتصادى: ۹
- نظام جزایى: ۱۶
- نیّت: نقش نیّت ۱۴
- وجه اللّه: ۱۳، ۱۵
منابع
- ↑ طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ۱، ص ۱۱۱.
- ↑ محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص ۹۹.
- ↑ صاحبان كشف الاسرار و روض الجنان و مجمع البيان از كلبى نقل نمايند كه اسماء دختر ابوبكر با پيامبر در عمره قضا بود و مادرش فتيله نزد وى آمد و از وى چيزى به عنوان كمك خواست اسماء، به وى گفت: چون مشرك هستى به تو چيزى نميدهم تا پيامبر اجازه بدهد سپس از رسول خدا صلی الله علیه و آله خواست و اين آيه نازل گرديد.
- ↑ نسائى و طبرانى و بزار و ديگران از علماى عامه اين موضوع را از ابن عباس نقل نمايند و نيز ابن حاتم از ابن عباس نقل نمايد كه رسول خدا دستور داده بود جز به اهل اسلام به ديگران تصدق ندهند سپس اين آيه نازل گرديد و خداوند دستور داد به همه كس تصدق بدهند اگر چه از هر دين و آئينى باشند.