الأنعام ٤٧
کپی متن آیه |
---|
قُلْ أَ رَأَيْتَکُمْ إِنْ أَتَاکُمْ عَذَابُ اللَّهِ بَغْتَةً أَوْ جَهْرَةً هَلْ يُهْلَکُ إِلاَّ الْقَوْمُ الظَّالِمُونَ |
ترجمه
الأنعام ٤٦ | آیه ٤٧ | الأنعام ٤٨ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«بَغْتَةً أَوْ جَهْرَةً»: ناگهان و بدون انتظار. مانند: عذاب قوم لوط. یا آشکارا و با انتظار. مانند: عذاب قوم نوح و فرعون.
نزول
محل نزول:
این آیه در مکه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۱]
شأن نزول:[۲]
هنگامى كه رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم به مدینه هجرت فرمود. بعضى از اصحاب گرفتار كسالت و امراض مختلف شدند و شكایت نزد پیامبر بردند. این آیه نازل گردید و به آنها فهمانید كه این گونه گرفتاریها از اثر تغییر آب و هوا مربوط به این جهان و دنیا بوده و از بین رفتنى است ولى عذاب دردناك سراى دیگر و گرفتارى جهان دیگر مخصوص ستمكاران و تباهكاران خواهد بود كه باقى ماندنى است.[۳]
تفسیر
- آيات ۵۵ - ۳۷، سوره انعام
- سبب اينكه مشركين به منظور عاجز ساختن پيامبر (ص ) درخواست معجزه از او كردندجهل به دو امر بوده است .
- وجه اشتراكى كه بين انسان و حيوانات ديگر وجود دارد و موجب تشابه انسان و حيوانات ديگر در مساءله (( حشر )) و بازگشت به خدا مى باشد، داشتن شعور است .
- پاسخ به چند سؤ ال در مورد حشر حيوانات غير انسانى و حشرامثال آسمانها و زمين و آفتاب و ماه و...
- تاءمل و دقت در (( مختار )) بودن بود و حالات نفسانيه اى كه به وسيله آن افعال اختيارى خود را انجام مى دهد.
- اختلاف فاحشى كه در مبادى (( اختيار )) و اسباب آن در انسان وجود دارد.
- مى توان گفت حيوانات هم تا اندازه اى مختار هستند و احتمالا به تكاليفى مناسب با افق فهم و اختيارشان مكلف هستند.
- چند احتمال در معناى (( كتاب )) در (( ما فرطنا فى الكتاب من شى ء )) .
- سخنان نادرستى كه در معناى آيه مربوط به (( امت بودن )) و (( محشور شدن )) حيوانات غير انسانى گفته شده است .
- نكته اى كه در توصيف مشركين به گنگى و كورى و كرى ، گاه به وصل و گاه به فصل ، وجود دارد.
- در شدائد و سختى ها، روى آوردن به خدا از فطريات بشر است .
- نكاتى چند كه از توضيحات قبلى روشن گرديد.
- بيان عدم منافات آيه مورد بحث با: (( و ما دعا الكافرين الا فىضلال )) .
- ابتلاء امم قبل از امت اسلام به (( باءساء )) و (( ضراء )) ، تا شايد در برابر خدا سرفرود آورند.
- تا زمانى كه شدت باءسا و ضراء باعث انقطاع از اسباب ظاهرى نشود فطرت توحيدىانسان مشرك بروز نمى كند.
- فساد اين گفتار كه امم سابق حتى در شدائد اضطرارآور زير بار توحيد نرفته اند!
- احتياج عليه مشركين به عجز شركاى ادعائى و بت هايشان از هردخل و تصرفى در عالم .
- مشركين ، همان ستمكارانند و جز به خاطر ظلمشان غذاب نمى شوند.
- مراد از: (( خزائن الله )) .
- مراد از نفى علم غيب (( و لا اعلم الغيب )) از لسان پيامبر (ص ).
- جمله : (( و لا اقول لكم انى ملك )) تعبير ديگرى است از: (( انما انا بشر مثلكم )) .
- فرق بين پيامبر(ص ) و ديگر مردمان ، مانند فرق بينا و نابينا است .
- وجه اينكه در جمله : (( و ليس لهم من دونه ولى و لا شفيع )) شفاعت ، بدون استثناء، نفىشده است .
- معناى جمله : (( و انذر به الذين يخافون ان يحشروا )) با توجه به اينكه مشركين موردخطاب در سوره انعام ، معتقد به حشر نبوده اند.
- برحذر داشتن رسول خدا(ص ) از راندن مؤ منين فقير، كه خواست امتياز طلب هاى ثروتمندبود.
- نظر راغب اصفهانى در مورد معناى (( وجه )) در: (( وجه الله )) ، (( وجه ربك )) وامثال آن .
- مراد از (( وجه الله )) ذات خدا نيست ، بلكه هر چيزى كه به خدا انتساب دارد و نيز آنچه كه بنده از خداى خود انتظار دارد، وجه خدا مى باشد.
- معناى جمله : (( ما عليك من حسابهم من شى ء و ما من حسابك من شى ء )) .
- فاصله طبقاتى بين مردم امتحانى الهى است .
- كرامت و عزت ، با شكر كه همانا توحيد است همراه مى باشد و تفاوت هاى مادى ، امتحان است .
- چند روايت درباره توبه كه از آيه : (( و اذا جائك الذين يؤ منون ... )) استفاده مى شود.
- چند روايت درباره (( قدريه )) و توضيحى در مورد حديث معروف : (( قدريه مجوس اين امت است )) .
- چند روايت در مورد سنت (( املاء )) و (( استدراج )) و مهلت دادن خداوند به كفار در دنيا.
- رواياتى پيرامون درخواست اشراف و اغنياء از پيامبر(ص ) كه فقراء را از خود دور كند،و نهى خداوند از اين عمل .
- توضيحى درباره روش تطبيق ، در تفسير آيات قرآن و روايات شاءن نزول ، و اشاره به اينكه اين روايات ، قابل اعتماد نيستند.
تفسیر نور (محسن قرائتی)
قُلْ أَ رَأَيْتَكُمْ إِنْ أَتاكُمْ عَذابُ اللَّهِ بَغْتَةً أَوْ جَهْرَةً هَلْ يُهْلَكُ إِلَّا الْقَوْمُ الظَّالِمُونَ «47»
بگو: چه خواهيد كرد اگر عذاب خداوند، به طور پنهان و ناگهانى يا آشكارا به سراغ شما آيد، آيا جز گروه ستمگران هلاك خواهند شد؟
«1». تفسير نورالثقلين.
جلد 2 - صفحه 461
نکته ها
شايد مراد از «بَغْتَةً» به هنگام خواب در شب و مراد از «جَهْرَةً» به هنگام كار در روز باشد.
مثل آيهى «أَتاها أَمْرُنا لَيْلًا أَوْ نَهاراً» «1»، شايد مراد از «بَغْتَةً»، عذابهاى بىمقدّمه باشد و مقصوداز «جَهْرَةً»، عذابهايى كه آثارش از روز اوّل آشكار شود، مثل ابرهاى خطرناك كه بر سر قوم عاد فرود آمد. چنانكه در جاى ديگر مىخوانيم: «قالُوا هذا عارِضٌ مُمْطِرُنا بَلْ هُوَ مَا اسْتَعْجَلْتُمْ بِهِ رِيحٌ فِيها عَذابٌ أَلِيمٌ» «2» سؤال: اين آيه مىگويد: تنها ظالمان از عذاب الهى هلاك مىشوند، در آيهاى ديگر «وَ اتَّقُوا فِتْنَةً لا تُصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْكُمْ خَاصَّةً» «3» فراگيرى فتنه و شعلههاى عذاب نسبت به همه بيان شده و هشدار داده شده است، چگونه مفهوم اين دو آيه قابل جمع است؟
پاسخ: هر فتنهاى هلاك نيست. در حوادث تلخ، آنچه به ظالمان مىرسد هلاكت و قهر است، و آنچه به مؤمنان مىرسد، آزمايش و رشد است.
پیام ها
1- پيامبر براى بيدارى وجدانها، مأمور به سؤال وپرسش از آنان است. «قُلْ أَ رَأَيْتَكُمْ»
2- از سركشى خود و مهلت الهى مغرور نشويد، شايد عذاب خدا ناگهانى فرارسد. «بَغْتَةً»
3- وقتى عذاب خدا آيد، هلاكت قطعى است، نه خودشان و نه ديگران قدرت دفاع ندارند. «عَذابُ اللَّهِ- يُهْلَكُ»
4- كيفرهاى الهى، به خاطر ظلم مردم و عادلانه است. يُهْلَكُ ... الظَّالِمُونَ
5- اعراض از دعوت انبيا، ظلم است. «هُمْ يَصْدِفُونَ- الظَّالِمُونَ»
«1». يونس، 24؛ تفسير روحالمعانى.
«2». احقاف، 24؛ تفسير اطيبالبيان.
«3». انفال، 25.
تفسير نور(10جلدى)، ج2، ص: 462
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
قُلْ أَ رَأَيْتَكُمْ إِنْ أَتاكُمْ عَذابُ اللَّهِ بَغْتَةً أَوْ جَهْرَةً هَلْ يُهْلَكُ إِلاَّ الْقَوْمُ الظَّالِمُونَ (47)
بعد از تصريف آيات و ظهور آن:
قُلْ أَ رَأَيْتَكُمْ إِنْ أَتاكُمْ عَذابُ اللَّهِ: بگو اى كافران چه مىبينيد و چه
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 274
مىكنيد اگر بيايد به شما عذاب الهى در دنيا بَغْتَةً أَوْ جَهْرَةً: ناگهان و بىمقدمهاى كه شما را بر آن آگاه كند، يا آشكارا و علانيه كه علامت نزول آن ظاهر گردد. يا «بغتة» آنست كه شب فرود آيد و «جهرة» آنكه در روز واقع شود. عياشى از حضرت صادق عليه السّلام: اخذ بنى اميّة بغتة و يؤخذ بنى العبّاس جهرة «1».
هَلْ يُهْلَكُ إِلَّا الْقَوْمُ الظَّالِمُونَ: هلاك نشوند مگر قومى كه مشركانند (مراد بر هلاكت سخط و تعذيب است و لهذا صحيح است استثناء مفرغ از آن) و جايز است هلاكت مؤمن با اطفال مطلقا به شآمت كفار، چه هلاك آنها نه بر وجه سخط است، بلكه حكمت در هلاكت ايشان، رسيدن به درجه عظمى است كه بدون هلاك از آن محرومند؛ و در حقيقت عذاب عذبست زيرا راحت ابدى را دريابد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
قُلْ أَ رَأَيْتَكُمْ إِنْ أَتاكُمْ عَذابُ اللَّهِ بَغْتَةً أَوْ جَهْرَةً هَلْ يُهْلَكُ إِلاَّ الْقَوْمُ الظَّالِمُونَ (47)
ترجمه
بگو خبر دهيد مرا اگر بيايد شما را عذاب خدا ناگهانى يا آشكارا آيا هلاك كرده ميشوند مگر گروه ستمكاران.
تفسير
عذاب ناگهانى آنستكه بدون مقدمه و اماره باشد و عذاب آشكارا آنستكه مقدمه و اماره داشته باشد كه قبلا ارائه داده شود و چون امر بىمقدمه و بدون اماره مخفى است مقابل با آشكار قرار داده شده است و هلاكت بعذاب مخصوص بستمكاران بنفس و غير است و اين دليل است بر آنكه عذاب كننده عالم عادل حكيم مقتدر است و نبايد از عذاب او مأمون بود و قمى ره فرموده اين آيه نازل شد وقتى پيغمبر (ص) از مكه بمدينه هجرت فرمود چون اصحاب مبتلاى بسختى معيشت و مرض شدند و بآنحضرت شكايت نمودند يعنى نميرسد شما را مگر تنگى معاش و مرض در دنيا و اما عذاب اليم مهلك مخصوص بستمكاران است.
جلد 2 صفحه 323
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
قُل أَ رَأَيتَكُم إِن أَتاكُم عَذابُ اللّهِ بَغتَةً أَو جَهرَةً هَل يُهلَكُ إِلاَّ القَومُ الظّالِمُونَ (47)
بگو اي پيغمبر آيا بشما كفار و مشركين نشان دهم و اعلام كنم که اگر آمد شما را عذاب الهي (صيحه و صاعقه و خسف و غيره و امراض مهلكه مثل وباء و طاعون و تسلط ظالم و امثال اينها) بناگاه يا بعلانيه آيا هلاك ميكند مگر قوم ظالمين را.
قُل أَ رَأَيتَكُم ارائه نشان دادن است و رؤيت ديدن است و اطلاق ميشود برؤيت بچشم قلب که درك كنند و بفهمند و علم پيدا كنند مثل قضاياي سابقين که بتوسط كتب تواريخ و اخبار متواتره و آيات قرآني و اخبار معصومين انسان علم پيدا ميكند و همچنين اخبار از آينده مثل معاد و خصوصيات قيامت و قبر و عالم برزخ که بوسيله آيات و اخبار معرفت پيدا ميشود و در مقام خبر از پيشآمد است.
إِن أَتاكُم بسبب كفر و شرك و مخالفت نبي و ارتكاب معاصي که موجب شود عَذابُ اللّهِ را و اينکه عذاب هم دو قسم است يك قسم اينكه آثار قبلي ندارد مثل موت، فجأه، صيحه، صاعقه، حدوث امراض مهلكه، خسف، زلزله اينها را بَغتَةً ميگويند و يك قسم آثار قبلي دارد که مشاهده ميشود مثل ابرهايي که ظاهر شد بر قوم عاد که گفتند هذا عارِضٌ مُمطِرُنا بَل هُوَ مَا استَعجَلتُم بِهِ رِيحٌ فِيها عَذابٌ أَلِيمٌ احقاف آيه 23، و نيز ميفرمايد سَخَّرَها عَلَيهِم سَبعَ لَيالٍ وَ ثَمانِيَةَ أَيّامٍ حُسُوماً فَتَرَي القَومَ فِيها صَرعي كَأَنَّهُم أَعجازُ نَخلٍ خاوِيَةٍ حاقه آيه 7 و 8، و بسياري از موارد ديگر و اينکه قسم را تعبير فرموده أَو جَهرَةً اشكال- جهر مقابل اخفات است چرا بغتة فرموده جواب- چون بغتة در حال غفلت و عدم توجه است در حكم اخفات است و اگر تعبير بخفيه نموده بود توهم ميشد که مخفيانه نازل شده.
جلد 7 - صفحه 73
هَل يُهلَكُ استفهام تقريري است يعني لا يهلك إِلَّا القَومُ الظّالِمُونَ كساني که بانبياء و مؤمنين ظلم كردند در ايذاء و تكذيب و قتل و امثال اينها.
اشكال- اغلب موارد که اينکه نوع عذابها نازل ميشد كساني که ايمان آورده و بيتقصير بودند آنها را هم دامنگير ميشد.
جواب- اولا اينکه دعوي بر خلاف واقع است زيرا در آيات شريفه در امم سابقه بسيار داريم که ميفرمايد ما مؤمنين را نجات داديم و ديگران را عذاب نموديم و ثانيا اگر عذاب دامنگير مؤمنين شد آنهم براي تقصير و معاصي که مرتكب شدند از ترك امر بمعروف و نهي از منكر و مداهنه با كفار چنانچه در حق قوم شعيب گفتند.
و ثالثا اگر بيتقصير باشند خداوند اجر كامل بآنها خواهد داد که آنها راضي و خوشنود شوند مثل بلاهايي که بر انبياء ميرسد و ما در مجلد اول كلم الطيب در باب عدل حكم و مصالح نزول بليات را مفصلا بيان كردهايم رجوع بآنجا شود
برگزیده تفسیر نمونه
نکات آیه
۱- پیامبر (ص) مأمور برانگیختن داورى وجدان مشرکان بر چگونگى فرجام آنان در صورت نزول عذاب الهى (قل أرءیتکم ... هل یهلک)
۲- ظالمان در معرض نابودى با عذاب الهى هستند. (إن أتیکم عذاب اللّه بغتة أو جهرة هل یهلک إلا القوم الظلمون)
۳- عذاب ناگهانى و غافلگیرانه و عذاب غیر غافلگیرانه (تدریجى و با ظهور نشانه هاى عذاب)، از انواع عذابهاى الهى در دنیا (إن أتیکم عذاب اللّه بغتة أو جهرة)
۴- هلاکت با عذاب الهى تنها دامنگیر اقوام ستمگر مى شود. (هل یهلک إلا القوم الظلمون)
۵- ظلم موجب نابودى و هلاکت اقوام است. (هل یهلک إلا القوم الظلمون)
۶- شرک و تسلیم نشدن در برابر آیات روشن قرآن، ظلم است. (انظر کیف نصرف الأیت ثم هم یصدفون ... هل یهلک إلا القوم الظلمون) مخاطب فعل «أرءیتم» همان کسانى هستند که از آیات الهى اعراض کردند که از آنان به عنوان ظالم یاد شده است.
موضوعات مرتبط
- جامعه: عوامل انقراض جوامع ۵
- خدا: اقسام عذابهاى خدا ۳ ; عذابهاى خدا ۱، ۲، ۴
- شرک: ظلم شرک ۶
- ظالمان: هشدار به ظالمان ۲ ; هلاکت ظالمان ۲، ۴
- ظلم: آثار ظلم ۵ ; موارد ظلم ۶
- عذاب: تدریجى ۳ ; عذاب دنیوى ۳ ; عذاب ناگهانى ۳ ; نشانه هاى عذاب ۳
- فرجام: شوم ۱
- قرآن: عصیان از قرآن ۶
- محمّد (ص): سیره هدایتى محمّد (ص) ۱ ; محمّد (ص) و مشرکان ۱ ; مسؤولیت محمّد (ص) ۱
- مشرکان: فرجام مشرکان ۱
- وجدان: قضاوت وجدان ۱
- هلاکت: موجبات هلاکت ۵ ; هلاکت با عذاب ۲، ۴
منابع