النحل ٥٢
ترجمه
النحل ٥١ | آیه ٥٢ | النحل ٥٣ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«الدِّینُ»: دین و شریعت. قوانین و سنن. اطاعت و انقیاد. «وَاصِباً»: همیشه و همواره (نگا: صافّات / . واجب و لازم. خالصانه. این واژه حال (الدّینُ) است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۴۱ - ۶۴،سوره نحل
- مقصود از حسنه در دنيا كه خداوند به مهاجرين وعده داده مجتمع صالح اسلامى است
- علت توصيف مهاجرين به دو صفت صبر و توكل
- مفاد آيه : ((و ما ارسلنا من قبلك الا رجالا...)) حصر رسالت در بشر عادى است
- معنا و موارد استعمال كلمه : ((ذكر))
- مراد از اهل ذكر در فاسئلوا اهل الذكر)) و اينكه مخاطبين اين خطاب كيانند
- معنا و مفاد آيه : ((و انزل اليك الذكر لتبين للناس مانزل اليهم ...))
- وجوهى كه مفسرين در تفسير آيه گفته اند
- حجت بودن بيانات رسول الله و عترت او (ائمه ) عليهم الصلاة و السلام
- انذار و تهديد مشركين كه از در مكه به خدا و پيامبرانش گناه مى كردند (مكروا السيئات )
- مراد از ((اخذ در تقلب )) و ((اخذ بر تخوف )) كه مشركين بدان تهديد شده اند
- گردش سايه اشياء نشانه خضوع و سجود موجودات در برابر خداست
- سجده جنبندگان آسمانها و زمين براى خدا به معناى خضوع وتذلل آنان در برابر خدا است
- توضيحى درباره استكبار در مقابل مخلوق و درمقابل خالق
- توضيحى درباره در مقابل مخلوق و در مقابل خالق
- وجه عدم استكبار عملى ملائكه در برابر خداى سبحان
- رد استدلال برخى به آيه : ((يخافون ربهم ...)) براىقول به اينكه ملائكه مكلف بوده خوف و رجا دارند وافضل از بشر هستند
- مقصود از جمله : ((لا تتخدوا الهين اثنين )) و معنايى كه از نهى از دو خدا گرفتن استفادهمى شود
- لازمه مالكيت مطلقه خدا اين است كه فقط او معبود و دين دائما از او باشد (له الدين و اصبا)
- در تنگناها و شدائد، اميد بستن به مسبب الاسباب و دست به دامان او شدن فطرى انسان است
- توضيح اينكه كفران نعمت غات و غرض شرك ورزيدن مشركين است
- مقصود از اينكه مشركين بخشى از روزى خود را نصيب ((ما لا يعملون )) قرار مى دهند
- منشاء و سبب اينكه مشركين ملائكه را مؤ نث و دختران خدا مى دانستند
- معناى جمله : ((و لهم ما يشتهون )) و گفتگوئى كه در مورد شده است
- حكايت دختر كشى مشركين و نكوهش آن
- ايمان به آخرت منبع همه خيرات و بركات و ايمان نداشتن به آخرت ريشه همه گناهاناست .
- منزه بودن خداى تعالى از هر قبيح عقلى و طبعى و از اتصاف به صفات ممكنات
- معناى جمله ((ولله المثل الاعلى ))
- اگر خدا مردم را به ظلمشان اخذ كند دابه اى روى زمين نخواهد ماند
- بيان ضعف استدلال به اين آيه براى قول به معصوم نبودن انبياء
- مراد از ((امم )) و ((اليوم )) در آيه : ((تالله لقد ارسلنا الى امم من قبلك ...))
- رواياتى كه در آنها اهل ذكر در جمله : ((فاسئلوااهل الذكر)) به اهل بيت عليهم السلام تفسير شده است
- بيان اينكه با توجه به سياق آيات مراد از اهل ذكراهل كتاب است و با قطع نظر از خصوص آيه مراداهل بيت عليهم السلام مى باشد
- چند روايت در معناى : ((فاسئلوا اهل الذكر))، ((افا من الذين مكروا))، ((له الدين واصبا)) و ((لله المثل الاعلى ))
نکات آیه
۱- مالکیت تمامى موجودات آسمانها و زمین و حاکمیت بر آنها، در انحصار خداوند است. (و له ما فى السموت و الأرض) لازمه مالکیت، حاکمیت است و «أفغیر الله تتقون» (آیا از غیر خدا مى ترسید) مى تواند قرینه بر این باشد که: مراد از «له ما فى السماوات و...» حاکمیت نیز هست.
۲- جهان هستى، داراى آسمانهاى متعدد (و له ما فى السموت و الأرض)
۳- مالکیت انحصارى خداوند بر تمامى موجودات، دلیل وحدانیت اوست. (إنما هو إله وحد ... و له ما فى السموت و الأرض)
۴- تشریع دین و قانون گذارى، حق اختصاصى خداوند است. (و له الدین واصبًا)
۵- تنها خداوند، شایسته اطاعت دائمى است. (و له الدین واصبًا) از جمله معناهایى که در لغت براى «دین» گفته شده، طاعت است و این برداشت، بر اساس معناى یاد شده است.
۶- یگانگى خداوند، مستلزم اختصاص یافتن حق تشریع دین به او (إنما هو إله وحد ... و له الدین واصبًا) اینکه خداوند در پى دستور به اجتناب از عقیده به ثنویت، برخى ویژگیها و اختصاصات خود، از جمله اختصاص داشتن دین را یادآورى مى کند; احتمال دارد براى بیان نکته یاد شده باشد.
۷- جزا دادن به بندگان (کیفر و پاداش)، حق اختصاصى و دائمى خداوند است. (و له الدین واصبًا) «دین» داراى چند معناست و از جمله آنها جزاست. برداشت فوق بر اساس این معنا مى باشد.
۸- ترس از غیر خداوند، امرى نکوهیده و مذموم است. (أفغیر الله تتقون) «تقوا» در اصل به معناى حفظ خود از چیزى است که مایه نگرانى و ترس باشد و به معناى خودِ ترس نیز آمده است. برداشت فوق، بر اساس معناى دوم است.
۹- واهمه داشتن از غیر خداوند - با توجه به وحدانیت و مالکیت انحصارى او بر جهان - امرى شگفت آور و غیر منطقى است. (إنما هو إله وحد ... و له ما فى السموت و الأرض ... أفغیر الله تتّقون) همزه «أفغیر الله»، استفهام انکارى بوده و متضمن معناى تعجب است و تعجب در جایى رخ مى دهد که کارى غیر طبیعى و غیر متداول باشد. اینکه پس از یادآورى «إنما هو إله واحد» و «له ما فى السماوات و الأرض» با شگفتى اظهار مى دارد: «أفغیر الله تتّقون»، نکته فوق قابل استفاده است.
۱۰- در انحصار خداوند بودن جزا (کیفر و پاداش)، مقتضى اختصاص دادن ترس، به ترس از او (و له الدین واصبًا أفغیر الله تتّقون) به تناسب موضوع (توبیخ ترس از غیر خدا)، احتمال دارد مراد از «الدین» جزا باشد. اینکه ترس از غیر خدا مورد سرزنش قرار گرفته ممکن است به خاطر این باشد که جزا منحصراً در اختیار خداوند است و در این صورت، جایى براى ترس از غیر خدا نمى ماند.
روایات و احادیث
۱۱- «سماعة عن أبى عبدالله(ع) قال: سألته عن قول الله: «و له الدین واصباً» قال: واجباً;[۱] سماعة گوید از امام صادق(ع) از معناى قول خدا «و له الدین واصباً» سؤال کردم، حضرت فرمود: «واصب»، یعنى واجب».
موضوعات مرتبط
- آسمان: تعدد آسمان ۲
- اطاعت: اطاعت از خدا ۵
- امور: امور شگفت آور ۹
- پاداش: منشأ پاداش ۷، ۱۰
- ترس: سرزنش ترس از غیرخدا ۸; شگفتى ترس از غیرخدا ۹; عوامل ترس از خدا ۱۰
- توحید: آثار توحید ۶; دلایل توحید ۳
- جهان بینى: جهان بینی توحیدى ۱
- حقوق: حق قانونگذارى ۴
- خدا: آثار مالکیت خدا ۳; اختصاصات خدا ۱، ۳، ۴، ۵، ۷، ۱۰; حاکمیت خدا ۱; حقوق خدا ۴، ۶، ۷; مالکیت خدا ۱
- دین: منشأ تشریع دین ۴، ۶; وجوب پیروى از دین ۱۱
- ذکر: ذکر توحید ۹; ذکر مالکیت خدا ۹
- صفات: صفات ناپسند ۸
- کیفر: منشأ کیفر ۷، ۱۰
- موجودات: حاکم موجودات ۱; مالک موجودات ۱
منابع
- ↑ تفسیر عیاشى، ج ۲، ص ۲۶۲، ح ۳۷; تفسیر برهان، ج ۲، ص ۳۷۳، ح ۱.