هود ١٠١
ترجمه
هود ١٠٠ | آیه ١٠١ | هود ١٠٢ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«مَآ أَغْنَتْ عَنْهُمْ»: عذاب خدا را از ایشان دور نکرد. بدیشان سودی نبخشید. «مِن شَیْءٍ»: هیچ چیزی. حرف (مِنْ) در اینجا برای عمومیّت نفی بعد از خود میباشد. «تَتْبِیب»: هلاک ساختن. زیانمند کردن.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
وَ مَا کَانَ رَبُّکَ لِيُهْلِکَ... (۲)
تِلْکَ الْقُرَى نَقُصُ عَلَيْکَ... (۱) وَ إِنْ مِنْ قَرْيَةٍ إِلاَّ نَحْنُ... (۰)
تفسیر
- آيات ۱۰۸ - ۱۰۰، سوره هود
- دو احتمال در معناى : ((ابناء القرى ))
- مراد از اينكه آلهه مشركين جز بر هلاكت و تباهى خوانندگان خويش نيفزودند
- اشاره به وجود ارتباط بين اعمال سابق ولا حق انسان ، و نيز ارتباط آن بااعمال ديگران
- عالم برزخ منزلگاه موقتى است و جنبه تمهيدى براى روز قيامت و بهشت و دوزخ جاودانه دارد
- چند وجه در معناى : ((يوم ياءت ...)) در آيه شريفه
- در روز قيامت حقايق براى همگان واضح شده ، توهم استقلال اسباب و وسائط زائل مى گردد
- معناى جمله : ((يوم ياءت لاتكلم نفس الّا باذنه )) و معناى تكلم در قيامت
- بيان اينكه دروغ گفتن مشركين در روز قيامت از باب ظهور ملكات است
- وجه جمع بين آياتى كه تكلم در روز قيامت را اثبات مى كنند با آياتى كه آن را نفى و انكار مى كنند
- گفتار ديگر مفسرين در معناى آيه (لاتكلم نفس الا باذنه )
- علاوه بر اينكه خداى تعالى مى فرمايد: ((هذا يوم لا ينطقون و لا يوذن لهم فيعتذرون)) و معلوم است كه
- وجهى كه ديگران درباره جمع بين اين دو دسته از آيات
- معناى جمله : ((فمنهم شقىّ و سعيد)) و اشاره به معناى تقسيم انسانها به سعادتمند وشقاوتمند
- نقد و رد سخن فخررازى كه گفته است سعادت و شقاوت آدمى به حكم خدا و لازم لاينكفاوست
- بيان اينكه قضاء و قدر الهى و علم او به اعمال انسان منافاتى با اختيارى بودناعمال انسان ندارد
- معناى (زفيز) و (شهيق ) و بيان حالاهل جهنم
- معناى ((خلود)) و مشتقات آن
- دو اشكال در ارتباط با آيه : ((خالدين فيها مادامت السموات و الارض )) و جواب آنها
- سخن زمخشرى در تفسير كشاف در اشاره به اين وجه
- دفعاشكال قاضى بيضاوى بر آيه شريفه
- وجوه ديگرى كه درباره تحديد خلود در آيه شريفه ذكر شده است
- معناى استثناء: ((الّا ماشاء ربّك )) در دو آيه مربوط به بهشتيان و دوزخيان
- وجوه مختلف ديگر درباره مراد از استثناء فوق الذكر
- اشاره به نكته لطيفى كه از آيه : ((و اما الذين سعدوا...)) استفاده مى شود.
- وجه جمع بين جمله : ((الّا ماشاء ربّك )) و ((عطاء غير مجذوذ)) در آيه شريفه
- بحث روايتى
- بررسى نسبت سعادت و شقاوت انسان با قضا و قدر الهى با توجه به روايات وارده
- عالم هستى داراى دو وجه است : وجه ضرورت و تقدير و وجه امكان و اختيار
- معناى فرمايش پيامبر (ص ): ((كل ميسر لما خلق له ))
- رواياتى در ذيل آيات شريفه مربوط به خلود در جنت و نار و استثناء: ((الّا ماشاء ربّك))
- بهشت اولياء خدا با بهشت ديگران تفاوت دارد (و من دونهما جنّتان )
- رد سخن سيوطى در مورد منسوخ شدن دو آيه : ((فاما الّذين شقوا... ))
نکات آیه
۱- خداوند ، بر بندگانش ستم نمى کند. (و ما ظلمنهم)
۲- خداوند ، مردمان را به طرف گناهان (شرک ورزى ، انکار پیامبران و ...) سوق نمى دهد. (و ما ظلمنهم) منظور از ستم نکردن خدا بر بندگان این است که: او آنان را به موجبات هلاکت و عذاب (شرک و ...) وانمى دارد. بنابراین عذابهاى نازل شده بر آنان مقتضاى عملکرد خودشان است.
۳- شرک ورزى ، انکار پیامبران و ارتکاب گناه ، ستمهایى است که مشرکان ، کافران و گنه کاران در حقِ خود روا مى دارند. (و لکن ظلموا أنفسهم) مقصود از ظلم به نفس - که جمله «ظلموا أنفسهم» گویاى آن است - هم گناهان و هم آثار و تبعات آن مى باشد. برداشت فوق ناظر به لِحاظ نخست است.
۴- گرفتارى کافران ، مشرکان و گنه کاران به عذابهاى الهى ، ستم و کیفرى است که آنان خود براى خویشتن فراهم مى کنند. (و لکن ظلموا أنفسهم) چنان چه گذشت، مقصود از «ظلم به نفس» گناهان و نیز آثار و تبعات گناهان مى باشد; برداشت فوق ناظر به دومین لحاظ است. بنابراین «ظلموا أنفسهم...»; یعنى، نزول عذاب بر کافران - که از آثار و تبعات گناهانشان است - ستمى بود که آنان بر خود روا داشتند.
۵- اقوام هلاک شده گذشته: قوم نوح ، عادیان ، ثمودیان ، قوم شعیب و لوط و فرعونیان ، با شرک ورزى و انکارِ رسالت پیامبران ، بر خویش ستم کردند. (و ما ظلمنهم و لکن ظلموا أنفسهم) مراد از ضمیر «هم» و مانند آن در آیه مورد بحث ، اقوامى است که سرگذشت آنان در سوره هود بیان شده است; یعنى: قوم نوح ، عادو ... .
۶- عذابهاى نازل شده بر اقوام گذشته (فرعونیان ، عادیان و ...) کیفرهایى بود که آنان خود براى خویشتن فراهم آوردند. (و ما ظلمنهم و لکن ظلموا أنفسهم)
۷- مشرکان به هنگام نزول عذابهاى الهى ، از بتها و خدایان دروغین استمداد مى کنند و براى رفع آن ، از آنها یارى مى جویند. (فما أغنت عنهم ءالهتهم التى یدعون من دون الله من شىء لما جاء أمر ربک) مراد از «أمر ربک» عذاب الهى است. اغناء (مصدر أغنت) به معناى کفایت کردن و برطرف ساختن است. «من شىء» مفعول براى «ما أغنت» مى باشد و مقصود از آن عذاب است. بنابراین «فما أغنت عنهم آلهتهم ... من شىء»; یعنى، خدایانشان آنان را کفایت نکردند و حتى مقدار اندکى از عذاب را از ایشان، برطرف نساختند.
۸- بتها و خدایان پندارى ، هرگز به فریاد پرستشگران خویش نمى رسند و نمى توانند حتى اندکى از عذابهاى الهى را از آنان دور سازند. (فما أغنت عنهم ءالهتهم التى یدعون من دون الله من شىء لما جاء أمر ربک)
۹- تنها خداوند بر نجات آدمیان از خطرها و عذابها تواناست. (فما أغنت عنهم ... من دون الله) توصیف «ءالهتهم» به «التى یدعون من دون الله» گویاى این است که: نباید غیر خدا را به یارى طلبید; زیرا هر معبودى غیر از خداى یکتا ، از دفع عذاب ناتوان است.
۱۰- عذابهاى نازل شده بر مشرکان ، برخاسته از فرمان خداوند است. (لما جاء أمر ربک)
۱۱- نزول عذاب بر مشرکان و گنه پیشگان ، جلوه اى از ربوبیت خدا و در جهت تدبیر امور انسانهاست. (لما جاء أمر ربک) برداشت فوق ، با توجه به کلمه «رب» (مدبر و مربى) استفاده شده است.
۱۲- فرمانهاى خدا بدون کمترین تخلف و کاستیى ، تحقق مى یابد. (لما جاء أمر ربک) تعبیر کردن از عذاب به «أمر» - که به معناى فرمان است - به این نکته اشاره دارد که: آنچه خداوند به تحققش فرمان مى دهد ، عیناً و بدون کمترین کاستیى انجام مى پذیرد ، به گونه اى که گویا آن فعلِ انجام شده همان فرمان است.
۱۳- خداوند ، مشرکان عصر بعثت و منکران رسالت پیامبر(ص) را به عذاب و کیفر تهدید کرد. (فما أغنت عنهم ءالهتهم ... لما جاء أمر ربک) خطاب کردن به پیامبر(ص) (لما جاء أمر ربک) و (ذلک من أنباء القرى نقصه علیک) در بیان نتیجه گیرى از سرگذشت اقوام پیشین، حاوى این نکته است که: مشرکان عصر پیامبر نیز در خطر گرفتار شدن به آن گونه عذابها بودند.
۱۴- پرستش کنندگانِ خدایان دروغین ، مردمانى تباه شده و خسارت دیده اند. (و ما زادوهم غیر تتبیب) «تتبیب» در لغت به معانى خسارت دیدن ، خسارت زدن ، هلاکت ساختن و نیز نفرین و درخواست هلاکت و خسارت ، آمده است.
۱۵- استمداد از خدایان دروغین نه تنها سودى براى استمداد کنندگان ندارد; بلکه بر خسارت و تباهى آنان نیز مى افزاید. (و ما زادوهم غیر تتبیب) در جمله «و ما زادوهم ...» نسبت افزودن خسارت به بتها داده شده است; ولى از آن جا که بتها بر خسارت زدن ناتوانند، مراد از «ما زادوهم ...» به قرینه «التى یدعون ...» این است که: اعتقاد به بتها مایه خسارت است و خواندن آنها و استمداد از آنها به هنگام نزول عذاب الهى، موجب افزایش خسارت استمداد کنندگان خواهد شد.
موضوعات مرتبط
- استمداد: استمداد از بتها ۷; استمداد از معبودان باطل ۷; استمداد بى ثمر ۱۵; زیان استمداد از معبودان باطل ۱۵
- اسماء و صفات: صفات جلال ۱، ۲
- انبیا: آثار تکذیب انبیا ۵; ظلم تکذیب انبیا ۳
- انسان: مدبر انسان ها ۱۱
- اهل مدین: ظلم اهل مدین ۵; عذاب اهل مدین ۶; کیفر اهل مدین ۶
- بتها: بتها و نجات از عذاب ۸; عجز بتها ۸
- خدا: اختصاصات خدا ۹; اوامر خدا ۱۰; تنزیه خدا ۱، ۲; تهدیدهاى خدا ۱۳; حتمیت اوامر خدا ۱۲; خدا و ظلم ۱; نجات بخشى خدا ۹; نشانه هاى ربوبیت خدا ۱۱; هدایتگرى خدا ۲
- خود: ظلم به خود ۳، ۴، ۵
- زیانکاران: ۱۴
- شرک: آثار شرک ۵; ظلم شرک ۳
- ظالمان: ۳، ۵
- ظلم: موارد ظلم ۳
- عذاب: تهدید به عذاب ۱۳; نجات از عذاب ۹
- فرعونیان: ظلم فرعونیان ۵; عذاب فرعونیان ۶; کیفر فرعونیان ۶
- قوم ثمود: ظلم قوم ثمود ۵; عذاب قوم ثمود ۶; کیفر قوم ثمود ۶
- قوم عاد: ظلم قوم عاد ۵; عذاب قوم عاد ۶; کیفر قوم عاد ۶
- قوم لوط: ظلم قوم لوط ۵; عذاب قوم لوط ۶; کیفر قوم لوط ۶
- قوم نوح: ظلم قوم نوح ۵; عذاب قوم نوح ۶; کیفر قوم نوح ۶
- کافران: عوامل عذاب کافران ۴
- کیفر: تهدید به کیفر ۱۳
- گناه: ظلم گناه ۳
- گناهکاران: عذاب گناهکاران ۱۱; عوامل عذاب گناهکاران ۴
- محمد(ص): تهدید مکذبان محمد(ص) ۱۳
- مشرکان: استمداد مشرکان ۷; تهدید مشرکان صدر اسلام ۱۳; زیانکارى مشرکان ۱۴; عذاب مشرکان ۱۱; عوامل عذاب مشرکان ۴; مشرکان هنگام عذاب ۷; منشأ عذاب مشرکان ۱۰; هلاکت مشرکان ۱۴
- معبودان باطل: عجز معبودان باطل ۸; معبودان باطل و نجات از عذاب ۸