النحل ١١١

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۹ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۹:۳۹ توسط Adel (بحث | مشارکت‌ها) (←‏تفسیر)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
کپی متن آیه
يَوْمَ‌ تَأْتِي‌ کُلُ‌ نَفْسٍ‌ تُجَادِلُ‌ عَنْ‌ نَفْسِهَا وَ تُوَفَّى‌ کُلُ‌ نَفْسٍ‌ مَا عَمِلَتْ‌ وَ هُمْ‌ لاَ يُظْلَمُونَ‌

ترجمه

(به یاد آورید) روزی را که هر کس (در فکر خویشتن است؛ و تنها) به دفاع از خود برمی‌خیزد؛ و نتیجه اعمال هر کسی، بی‌کم و کاست، به او داده می‌شود؛ و به آنها ظلم نخواهد شد!

روزى كه هر كسى مى‌آيد در حالى كه از خود دفاع مى‌كند، و هر كسى در برابر آنچه كسب كرده است بى‌كم و كاست پاداش مى‌يابد و بر آنها ستم نمى‌رود
[ياد كن‌] روزى را كه هر كس مى‌آيد [و] از خود دفاع مى‌كند، و هر كس به آنچه كرده، بى كم و كاست پاداش مى‌يابد و بر آنان ستم نمى‌رود.
(یاد کن بر امت) آن روزی که (از شدت ابتلاء و سختی) هر نفسی می‌آید در حالی که (برای رفع عذاب) به جدل و دفاع از خود برمی‌خیزد، و هر کس را به جزاء عمل او کاملا می‌رسانند و بر آنها ستم نمی‌کنند.
[یاد کن] روزی را که هر کس [به پیشگاه حق] می آید [برای مصون ماندنش از عذاب] از خود دفاع می کند و هر کس هر عملی انجام داده است [همه آن] به طور کامل به او داده می شود و مورد ستم قرار نخواهند گرفت.
روز قيامت هر كس به دفاع از خويش به مجادله مى‌پردازد و جزاى هر كس چنان كه حق اوست داده مى‌شود و به كسى ستم روا ندارند.
روزی [فرارسد] که هر کس [فقط] به دفاع از خویش بپردازد، و جزای هرکسی بر وفق کاری که کرده است، تمام و کمال داده شود، و بر ایشان ستم نرود
روزى كه هر كسى بيايد در حالى كه از خويشتن دفاع مى‌كند و به هر كس آنچه كرده تمام دهند و به آنان ستم نشود.
روزی، هر کسی می‌آید و به دفاع از خود برمی‌خیزد (و جز درباره‌ی نجات خود نمی‌اندیشد، و پدران و مادران از فرزندان، فرزندان از پدران و مادران، خویشاوندان از نزدیکان، دوستان از رفیقان، و بالأخره همگان از همگان بیزار و گریزانند!) و به هر فردی پاداش و پادافره آنچه کرده است به تمام و کمال داده می‌شود و به هیچ کسی (کمترین) ستمی نمی‌شود.
روزی (که) هر کسی می‌آید در حالی که از خود دفاع می‌کند؛ و هر کسی به آنچه کرده بی‌کم‌وکاست پاداش می‌یابد در حالی که بر آنان ستم نرود.
روزی که آید هر کس بستیزد از جانب خویشتن و داده شود به هر که آنچه کرده است و ستم نشوند

On the Day when every soul will come pleading for itself, and every soul will be paid in full for what it has done, and they will not be wronged.
ترتیل:
ترجمه:
النحل ١١٠ آیه ١١١ النحل ١١٢
سوره : سوره النحل
نزول : ٢ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٧
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«یَوْمَ»: یاد کن روزی را که. خدا نسبت به مهاجران جهاد پیشه و شکیبا، دارای مغفرت و مرحمت است در روزی که ... مراد قیامت است. واژه (یَوْمَ) ظرف (رَحیمٌ) در آیه قبلی، یا مفعول به فعل محذوف (أُذْکُرْ) است.


تفسیر

تفسیر نور (محسن قرائتی)


يَوْمَ تَأْتِي كُلُّ نَفْسٍ تُجادِلُ عَنْ نَفْسِها وَ تُوَفَّى كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ «111»

روزى بيايد كه هركس تنها به جدال و دفاع از خويشتن بپردازد وبه هركس آنچه را انجام داده جزاى كامل داده مى‌شود و آنان مورد ظلم قرار نمى‌گيرند.

نکته ها

صحنه‌ى قيامت به قدرى خطرناك است كه كافران براى نجات خود، هر لحظه چيزى مى‌گويد؛

گاهى مى‌گويد: «وَ اللَّهِ رَبِّنا ما كُنَّا مُشْرِكِينَ» «1» به خدا سوگند ما مشرك نبوديم،

گاهى مى‌گويد: «هؤُلاءِ أَضَلُّونا» «2» اينها ما را گمراه كردند،

و گاهى مى‌گويد: «لَوْ لا أَنْتُمْ لَكُنَّا مُؤْمِنِينَ» «3» اگر شما نبوديد ما مؤمن بوديم.

پیام ها

1- قيامت، فراگير است و همه‌ى انسانها در آن روز حاضر مى‌شوند. «كُلُّ نَفْسٍ»

2- انسان در قيامت همه چيز و همه كس را فراموش مى‌كند و فقط در فكر نجات خود است. «تُجادِلُ عَنْ نَفْسِها»

3- اعمال ما در دنيا محو نمى‌شود، بلكه عمل و آثارش باقى مى‌ماند. تُوَفَّى‌ ... ما عَمِلَتْ‌

4- كيفر قيامت، نتيجه عمل خود انسان است نه ظلم يا انتقام. «ما عَمِلَتْ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ»


«1». انعام، 23.

«2». اعراف، 38.

«3». سبأ، 31.

تفسير نور(10جلدى)، ج‌4، ص: 590

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



يَوْمَ تَأْتِي كُلُّ نَفْسٍ تُجادِلُ عَنْ نَفْسِها وَ تُوَفَّى كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ (111)

يَوْمَ تَأْتِي كُلُّ نَفْسٍ‌: ياد كن روزى را كه آيد هر انسانى. تُجادِلُ عَنْ نَفْسِها: جدل و خصومت مى‌كند از نفس خود، يعنى با نفس خود مجادله آغاز

جلد 7 - صفحه 293

نموده ملامت كند خود را. مثلا عاصى گويد: چرا معصيت كردم. مطيع گويد: چرا طاعت بيشتر نكردم، و به قول اكثر مفسران، هر كسى سعى و مجادله نمايد در خلاصى نفس خود گويد نفسى نفسى. وَ تُوَفَّى كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ‌: و تمام داده شود هر نفسى را جزاى آنچه بجا آورده است. وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ‌: و ايشان ستمديده نشوند در مكافات.

در منهج‌ «1»- نقل شده كه روزى عمر بن الخطاب به كعب الاحبار گفت:

مرا وعظى كن. كعب گفت: به آن خدائى كه جان من به دست قدرت او است، اگر فردا عمل تو مثل عمل هفتاد پيغمبر باشد، بر تو حالتى دست دهد كه در آن وقت به هيچ چيز مشغول نباشى مگر به نفس خود، جهنم زفير زند و هيچ ملكى مقرب و نبىّ مرسل نماند الا در آن ساعت به زانو درآيند تا آن كه ابراهيم خليل عليه السّلام با وجود درجه خلّت گويد: بار خدايا، من خليل توام، از تو خلاصى نفس خود را خواهم، و مصدّق آنچه گفتم فرمايش الهى است كه‌ (يَوْمَ تَأْتِي كُلُّ نَفْسٍ تُجادِلُ عَنْ نَفْسِها الايه).


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


يَوْمَ تَأْتِي كُلُّ نَفْسٍ تُجادِلُ عَنْ نَفْسِها وَ تُوَفَّى كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ (111) وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً قَرْيَةً كانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً يَأْتِيها رِزْقُها رَغَداً مِنْ كُلِّ مَكانٍ فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذاقَهَا اللَّهُ لِباسَ الْجُوعِ وَ الْخَوْفِ بِما كانُوا يَصْنَعُونَ (112) وَ لَقَدْ جاءَهُمْ رَسُولٌ مِنْهُمْ فَكَذَّبُوهُ فَأَخَذَهُمُ الْعَذابُ وَ هُمْ ظالِمُونَ (113) فَكُلُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ حَلالاً طَيِّباً وَ اشْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ (114) إِنَّما حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنْزِيرِ وَ ما أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ باغٍ وَ لا عادٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ (115)

ترجمه‌

روز كه ميآيد هر كسى با آنكه مجادله ميكند براى خودش و وفا كرده ميشود بهر كس آنچه بجا آورد و آنها ستم كرده نميشوند

و زد خدا مثلى كه بلدى بود امن و آرام ميآمد آنرا روزيش فراوان از هر جا پس كفران نمودند بنعمتهاى خدا پس چشانيدشان خدا اثر لباس گرسنگى و ترس را براى آنچه بودند كه ميكردند

و بتحقيق آمد آنها را پيغمبرى از خودشان پس تكذيب نمودند او را پس گرفت آنها را عذاب در حاليكه بودند ستمكاران‌

پس بخوريد از آنچه روزى داد شما را خدا حلال پاكيزه و شكر كنيد نعمت خدا را اگر باشيد كه او را ميپرستيد

جز اين نيست كه حرام كرد بر شما مردار و خون و گوشت خوك و آنچه را كه بانگ زده شود براى غير خدا به آن پس كسيكه مضطرّ شود در حاليكه نه ستمكار باشد و نه متعدى پس همانا خداوند آمرزنده مهربان است..


جلد 3 صفحه 322

تفسير

ظرف در صدر آيه يا متعلّق است بغفور رحيم در آيه سابقه يا به اذكر مقدّر و مراد روز قيامت كبرى است كه مردم در پيشگاه الهى حاضر ميشوند و هر كس حجّت باطلى اقامه مينمايد براى رفع تقصير از خود و عذر غير موجّهى ميآورد براى ترك اطاعت خويش و كسى بفكر كسى نيست روز وا نفسا است و جزاى اعمال بد و خوب آنها بدون كم و زياد بآنها داده ميشود و در اين باب بر آنها ستم نميشود كه از عمل خيرشان چيزى كاسته يا بر عمل شرّشان چيزى افزوده شود و ممكن است عين اعمال بآنها مسترد شود بصورت زشت و زيبا و خداوند مثلى زده است براى اهل مكّه كه در بلدى بودند امن و مورد اطمينان از هجوم دشمن باحترام كعبه با وسعت رزق چون از طائف و غيره انواع فواكه و اطعمه بآن جا حمل ميشد و مرفّه البال زندگانى مينمودند پس كفران نعمت كردند و بت پرست شدند و خداوند چشانيد بآنها و مقدّر كرد براى اهالى آن گرسنگى و ترس را كه مانند لباس بر بدنشان احاطه داشت براى اعمال بدشان و آمد از طرف خداوند نزد آنها پيغمبرى از اهل بلد خودشان پس تكذيب نمودند او را و معذب بعذاب مذكور شدند با آنكه ستمكار بودند بر خودشان و بعضى گفته‌اند عذابشان در جنگ بدر بود و آنكه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نفرين فرمود آنها را و از خداوند خواست كه هفت سال بقحطى مبتلا شوند مانند اهل مصر در زمان حضرت يوسف عليه السّلام بعلاوه منع فرمود از آنكه آذوقه بآن جا حمل شود و از ترس مسلمانان جرئت مسافرت براى تجارت نداشتند و از گرسنگى مردار و خون ميخوردند و قمّى ره فرموده اينها قومى بودند كه نهر آبى داشتند و با وفور نعمت و رفاهيّت زندگانى ميكردند پس كفران نعمت نمودند و استنجاء كردند بخمير براى آنكه نرم باشد پس نهرشان خشك شد و گرفتار قحطى شدند بطوريكه همان خميرهائى كه خودشان را با آنها پاك كرده بودند بين خودشان قسمت ميكردند و ميخوردند و اين بنظر حقير منافى با بيان سابق نيست چون مثل با ممثّل بايد مطابق باشد حال آنها هم با اهل مكّه مطابق است در كفران نعمت و تبديل آن بعقوبت و پس از انقضاء ايّام شدّت و محنت و قبول اسلام خداوند از نظر رحمت و رأفت نعمت خود را براى آنها عودت داد و اباحه فرمود بصيغه امر كه بخوريد از آنچه روزى داد شما را خدا از غنائم وافر و سائر نعم كه حلال و پاكيزه‌


جلد 3 صفحه 323

است براى شما و شكر نعمت خدا را بجا آوريد اگر عبادت مينمائيد خداوند يگانه را و دست از بت پرستيدن برداشته‌ايد و طالب رضاى خدا و خوشنودى پيغمبر او هستيد فقط حرام شد بر شما مردار و خون و گوشت خوك و حيواناتى كه در وقت كشتن آنها نام بتها برده شود و باسم غير خدا آنرا ذبح كنند آنهم در صورت اختيار نه اضطرار بتفصيلى كه در سوره بقره ذيل همين آيه گذشت و اينجا بمناسبت مقام تكرار شده است ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


يَوم‌َ تَأتِي‌ كُل‌ُّ نَفس‌ٍ تُجادِل‌ُ عَن‌ نَفسِها وَ تُوَفّي‌ كُل‌ُّ نَفس‌ٍ ما عَمِلَت‌ وَ هُم‌ لا يُظلَمُون‌َ (111)

روزي‌ ‌که‌ مي‌آيد ‌هر‌ نفسي‌ ‌که‌ مجادله‌ ميكند ‌از‌ نفس‌ ‌خود‌ و ميگيرد ‌هر‌ نفسي‌ آنچه‌ ‌را‌ ‌که‌ عمل‌ كرده‌ و ‌آنها‌ ظلم‌ نمي‌شوند ‌يعني‌ بآنها خداوند ظلم‌ نميكند آنچه‌ مستحق‌ ‌است‌ باو ميدهد ثواب‌ ‌ يا ‌ عقاب‌ (يوم) روز قيامت‌ و رستخيز تَأتِي‌ كُل‌ُّ نَفس‌ٍ جميع‌ افراد جن‌ و انس‌ ‌که‌ تمام‌ زنده‌ مي‌شوند وارد صحراي‌ محشر ميگردند تُجادِل‌ُ عَن‌ نَفسِها مجادله‌ مخاصمه‌ و محاجه‌ ‌است‌ ‌که‌ ميخواهد بيك‌ عذري‌ و بهانه‌اي‌ عذاب‌ ‌را‌ ‌از‌ ‌خود‌ برطرف‌ كند تارة ميگويد وَ اللّه‌ِ رَبِّنا ما كُنّا مُشرِكِين‌َ انعام‌ ‌آيه‌ 23 تارة گردن‌ اكابر ميگذارد و ميگويد هؤُلاءِ أَضَلُّونا فَآتِهِم‌ عَذاباً ضِعفاً مِن‌َ النّارِ

جلد 12 - صفحه 198

اعراف‌ ‌آيه‌ 36 تارة ميگويد رَبَّنا أَخرِجنا مِنها فَإِن‌ عُدنا فَإِنّا ظالِمُون‌َ مؤمنون‌ ‌آيه‌ 108 و امثال‌ ‌اينکه‌ اعذار لكن‌ پذيرفته‌ نميشود بلكه‌ خداوند خبر ميدهد وَ لَو رُدُّوا لَعادُوا لِما نُهُوا عَنه‌ُ وَ إِنَّهُم‌ لَكاذِبُون‌َ نساء ‌آيه‌ 28 وَ تُوَفّي‌ كُل‌ُّ نَفس‌ٍ ما عَمِلَت‌ آنچه‌ عمل‌ كرده‌ چه‌ اعمال‌ قلبيه‌ ‌از‌ شرك‌ و كفر و ضلالت‌ و چه‌ نفسيه‌ ‌از‌ اخلاق‌ رذيله‌ و صفات‌ خبيثه‌ كبر نخوت‌ عصبيت‌ عناد و ‌غير‌ اينها و چه‌ جوارحيه‌ ‌از‌ افعال‌ قبيحه‌ و اعمال‌ سيئه‌ و ارتكاب‌ معاصي‌ جزاء ‌آنها‌ ‌را‌ خواهد چشيد فَمَن‌ يَعمَل‌ مِثقال‌َ ذَرَّةٍ خَيراً يَرَه‌ُ وَ مَن‌ يَعمَل‌ مِثقال‌َ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَه‌ُ زلزال‌ ‌آيه‌ 7 و 8 وَ هُم‌ لا يُظلَمُون‌َ إِن‌َّ اللّه‌َ لا يَظلِم‌ُ مِثقال‌َ ذَرَّةٍ نساء ‌آيه‌ 44 ظلم‌ ‌از‌ قبائح‌ عقليه‌ ‌است‌ و محال‌ ‌است‌ ‌از‌ خداوند صادر شود و منافي‌ ‌با‌ عدل‌ ‌است‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 111)- سر انجام به عنوان یک هشدار عمومی می‌گوید: «به یاد آورید روزی را که هر کس (در فکر خویشتن است و تنها) به دفاع از خود بر می‌خیزد» تا خود را از عذاب و مجازات دردناکش رهایی بخشد (یَوْمَ تَأْتِی کُلُّ نَفْسٍ تُجادِلُ عَنْ نَفْسِها).

ولی این دست و پاها بیهوده است «و (در آنجا) نتیجه اعمال هر کسی بی‌کم و کاست به او داده می‌شود» (وَ تُوَفَّی کُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ).

«و به آنها ظلم نخواهد شد» (وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ).

نکات آیه

۱- قیامت، روز دفاع سرسختانه هر انسانى از خویش (عقاید، رفتار و انگیزه ها) (یوم تأتى کلّ نفس تجدل عن نفسها)

۲- همه انسانها نسبت به سرنوشت خویش در قیامت، نگرانند. (یوم تأتى کلّ نفس تجدل عن نفسها) مجادله و دفاع کردن هر کسى از خویشتن، دلیل نگرانى افراد در روز قیامت است.

۳- تلاش و توجه هر فردى در قیامت، تنها معطوف به دفاع از شخص خویش است. (یوم تأتى کلّ نفس تجدل عن نفسها)

۴- جلوه و ظهور غفران و رحمت گسترده الهى در قیامت (إن ربّک ... لغفور رحیم . یوم تأتى کلّ نفس تجدل عن نفسها) برداشت فوق، مبتنى بر این نکته است که «یوم» ظرف براى «لغفور رحیم» باشد.

۵- نیاز شدید همه انسانها در قیامت، به غفران و رحمت الهى (إن ربّک من بعدها لغفور رحیم . یوم تأتى کلّ نفس تجدل عن نفسها) برداشت فوق، با توجه به این مطلب است که آیه قبل، دربردارنده بشارت غفران و رحمت الهى باشد و بشارت بودن وعده غفران، در صورتى است که انسان نیاز مبرم به آن داشته باشد; زیرا مجادله و دفاع کردن از خود، بیانگر نوعى نیاز به عنایت خداوند است.

۶- توجه به قیامت و یاد آن، امرى لازم و داراى نقش سازنده و هدایتى (یوم تأتى کلّ نفس تجدل عن نفسها) برداشت فوق، مبتنى بر این است که نصب «یوم» به تقدیر فعل «اذکر» یا «اذکروا» باشد.

۷- همه انسانها، سزاى اعمال خویش را در قیامت، به طور کامل دریافت خواهند کرد. (یوم ... و توفّى کلّ نفس ما عملت) «توفّى» (از ماده توفیة) به معناى پرداخت و دریافت کامل است.

۸- عمل انسان، تعیین کننده سرنوشت وى در قیامت است. (یوم ... تجدل عن نفسها و توفّى کلّ نفس ما عملت)

۹- دفاع انسان از کرده هاى خویش در قیامت، هیچ تأثیرى در سرنوشت او ندارد. (یوم تأتى کلّ نفس تجدل عن نفسها و توفّى کلّ نفس ما عملت) خداوند، عمل انسان را میزان تعیین کیفر و پاداش و مؤثر در سرنوشت او دانسته است (و توفّى کلّ نفس ما عملت) و این قرینه است بر این که دفاع آدمى از خویشتن، با توجیه عملکرد خود، بى ثمر خواهد بود.

۱۰- دنیا، میدان عمل و آخرت صحنه دریافت پاداش و کیفر است. (یوم تأتى ... و توفّى کلّ نفس ما عملت)

۱۱- تجسم عمل، در قیامت * (یوم ... توفّى کلّ نفس ما عملت) از اینکه «دریافت» به خود عمل نسبت داده شده نه به پاداش و کیفر آن، مى تواند بیانگر برداشت فوق باشد.

۱۲- هیچ انسانى در قیامت نسبت به کیفر و پاداش اعمال خویش، ظلم و بى عدالتى نخواهد دید. (یوم ... توفّى کلّ نفس ما عملت و هم لایظلمون)

موضوعات مرتبط

  • آخرت: آخرت محل پاداش ۱۰; آخرت محل کیفر ۱۰
  • انسان: نگرانى انسان ها ۲; نیازهاى اخروى انسان ۵; نیازهاى معنوى انسان ۵
  • خدا: آمرزشهاى خدا در قیامت ۴; رحمت خدا در قیامت ۴
  • خود: دفاع از خود در قیامت ۱، ۳
  • ذکر: آثار ذکر قیامت ۶; اهمیت ذکر قیامت ۶
  • سرنوشت: عوامل مؤثر در سرنوشت اخروى ۸، ۹; نگرانى از سرنوشت اخروى ۲
  • عمل: آثار عمل ۸; پاداش اخروى عمل ۷، ۱۰; تجسم عمل ۱۱; فرصت عمل ۱۰; کیفر اخروى عمل ۷، ۱۰; مکان پاداش عمل ۱۰; مکان کیفر عمل ۱۰
  • قیامت: بی تأثیرى دفاع در قیامت ۹; عدالت در قیامت ۱۲; نظام جزایى در قیامت ۱۲; ویژگیهاى قیامت ۱، ۳، ۷
  • نظام جزایى ۷:
  • نیازها: نیاز به آمرزش ۵; نیاز به رحمت ۵
  • هدایت: زمینه هدایت ۶

منابع