الإسراء ٩٨
کپی متن آیه |
---|
ذٰلِکَ جَزَاؤُهُمْ بِأَنَّهُمْ کَفَرُوا بِآيَاتِنَا وَ قَالُوا أَ إِذَا کُنَّا عِظَاماً وَ رُفَاتاً أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ خَلْقاً جَدِيداً |
ترجمه
الإسراء ٩٧ | آیه ٩٨ | الإسراء ٩٩ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«بِأَنَّهُمْ»: به خاطر این که ایشان. «عِظَاماً»: استخوانهائی. «رُفَاتاً»: درهم شکسته و از هم پراکنده (نگا: اسراء / ). «لَمَبْعُوثُونَ»: (نگا: أنعام / ، هود / .
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۸۲ - ۱۰۰ سوره إسراء
- وجه اين كه قرآن براى مؤمنان، «شفاء» و «رحمت» ناميده شده است
- توضيح اين كه: قرآن، ظالمان را، جز زيان نمى افزايد
- بيان حال انسان عادى دلبسته به اسباب ظاهرى
- بحثى فلسفى: (پیرامون شرور)
- تقسيمات کلی امور جهان
- معناى این که: «هر کس بر اساس شاکلۀ خود، عمل می کند»
- بيان اين كه: «سعادت» و «شقاوت»، از آثار اعتقادات و اعمال انسان مى باشد
- نقد سخن فخر رازى، پيرامون آيه: «قُل كُلٌّ يَعمَلُ عَلَى شَاكِلَتِهِ»
- بحث فلسفى: (رابطه ذاتى بين فعل و علت فاعلى)
- معناى این که فرمود «روح، از امر خداست»
- موارد استعمال كلمۀ «روح»، در آيات قرآن مجيد
- تحدّى همۀ انس و جنّ، برای آوردن مثل قرآن، با تمامی خصوصیات آن
- مشروط كردن مشركان، ايمان خود را به معجزاتى غريب و ناممكن!
- تحقق بخشيدن به پيشنهاد مشركان، در شأن پيامبر «ص» نيست
- گفتار بعضى مفسران در ارتباط با دو كلمۀ «بَشَراً» و «رَسُولاً»، در آيه شریفه
- تقرير و توضيح برهانی بر نبوت عامّه و اثبات آن
- توضيح برهانى عقلى بر اين كه تحمل وحى، خاص انبياء الهى است
- چون دليل و برهان نتيجه نبخشيد، گواهى را به خدا واگذار
- معناى جمله: «قَادِرٌ عَلَى أن يَخلُقَ مِثلَهُم»
- بيان اين كه: انسان مبعوث در قيامت، عين انسان دنيايى است، نه مانند او
- بحث روايتى
- چند روايت درباره شأن نزول آيه: «يَسئَلُونَكَ عَنِ الرُّوح...»
تفسیر نور (محسن قرائتی)
ذلِكَ جَزاؤُهُمْ بِأَنَّهُمْ كَفَرُوا بِآياتِنا وَ قالُوا أَ إِذا كُنَّا عِظاماً وَ رُفاتاً أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ خَلْقاً جَدِيداً «98»
آن (دوزخ) كيفر آنان است، بدان جهت كه كافر شدند و گفتند: آيا پس از آنكه (مرديم و به صورت) استخوان و (مثل كاه) ريزريز شديم، آيا واقعاً به صورت آفريدهى جديدى برانگيخته خواهيم شد؟
نکته ها
«رفات»، ذرّات كاه است كه چنان ريز شده كه ديگر قابل شكستن نيست. «1»
پیام ها
1- قهر خدا نسبت به كافران، بىدليل نيست، بلكه نتيجهى عملكرد خودشان است. «ذلِكَ بِأَنَّهُمْ»
2- كافران بر انكار معاد دليل ندارند و آنچه مىگويند يا از روى استهزا، يا تعجّب و يا استبعاد است. «أَ إِنَّا»
3- معاد، جسمانى است. «عِظاماً وَ رُفاتاً خَلْقاً جَدِيداً»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
ذلِكَ جَزاؤُهُمْ بِأَنَّهُمْ كَفَرُوا بِآياتِنا وَ قالُوا أَ إِذا كُنَّا عِظاماً وَ رُفاتاً أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ خَلْقاً جَدِيداً (98)
ذلِكَ جَزاؤُهُمْ بِأَنَّهُمْ كَفَرُوا بِآياتِنا: آن عذاب، پاداش ايشان است به سبب آنكه كافر شدند به آيات ما كه مراد قرآن يا معجزات پيغمبر كه دلالات واضحهاند بر صدق ادعاى آن حضرت. وَ قالُوا أَ إِذا كُنَّا عِظاماً وَ رُفاتاً: به سبب آنكه گفتند از روى انكار: آيا آن وقت كه گرديم استخوانها و خاكهاى ريزه ريزه. أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ خَلْقاً جَدِيداً: آيا ما برانگيختگان باشيم خلقت تازهاى؟
چون ايشان «خلق جديد» را منكر بودند، لذا در هر ساعتى صد بار سوخته شوند و باز گوشت و پوست ايشان تازه گردد تا عذاب بكشند.
موعظه: اين عذابهاى مختلفه از حشر به روى و كورى و كرى و گنگى و تزايد عذاب نسبت به اين جماعت، به سبب آن بود كه كافر شدند به آيات الهى و انكار نمودند حشر را. پس عموم مكلفين را آگاهى است از كفر به آيات سبحانى و انكار معاد جسمانى، تا عاقبت چنين سر انجامى پيش نيايد كه هيچ چارهاى ندارد.
و حضرت سبحان از كثرت رأفت و مرحمت به بندگان، در اين دنيا اسبابى براى اصلاح افعال و اعمال مهيا، و علاجى براى امراض مهلكه مقرر، و وسائل بسيار براى آنها ميسر نموده، و تمامى بشر را علم و قدرت و تميز و اختيار داده؛ در صورتى كه شخص دانسته و فهميده دوا را ترك، و از مضرات و مفاسد اجتناب ننمايد، مواد امراض در بدن رسوخ يابد و مفاسد مزاج قوت گيرد، و يقينا اصرار در فساد و شقاق و بىاعتنائى به دستورات طبيب، كمكم مرض را مزمن
جلد 7 - صفحه 448
و مزاج را فاسد نمايد، كه علاج آن در نهايت صعوبت و بالاخره منجر به هلاكت شود.
امراض قلبيه از صفات ذميمه و ملكات شنيعه نيز چنين است، كه اگر به دستورات اطباء روحانى و كتاب آسمانى معالجه نشود، عاقبت خسران ابدى و عذاب سرمدى را فراهم آورد، كه در حقيقت خود شخص باعث آن شده كه نمىبيند مگر آثار اعمال خود را، و نمىخورد مگر ثمرات افعال را:
و انّ الدّنيا مزرعة الاخرة
من يزرع الشّوك لم يحصد به عنبا
دهقان سالخورده چه خوش گفت با پسر
كاى نور چشم من، بجز از كشته ندروى
.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
قُلْ كَفى بِاللَّهِ شَهِيداً بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ إِنَّهُ كانَ بِعِبادِهِ خَبِيراً بَصِيراً (96) وَ مَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَ مَنْ يُضْلِلْ فَلَنْ تَجِدَ لَهُمْ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِهِ وَ نَحْشُرُهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ عَلى وُجُوهِهِمْ عُمْياً وَ بُكْماً وَ صُمًّا مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ كُلَّما خَبَتْ زِدْناهُمْ سَعِيراً (97) ذلِكَ جَزاؤُهُمْ بِأَنَّهُمْ كَفَرُوا بِآياتِنا وَ قالُوا أَ إِذا كُنَّا عِظاماً وَ رُفاتاً أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ خَلْقاً جَدِيداً (98) أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ قادِرٌ عَلى أَنْ يَخْلُقَ مِثْلَهُمْ وَ جَعَلَ لَهُمْ أَجَلاً لا رَيْبَ فِيهِ فَأَبَى الظَّالِمُونَ إِلاَّ كُفُوراً (99) قُلْ لَوْ أَنْتُمْ تَمْلِكُونَ خَزائِنَ رَحْمَةِ رَبِّي إِذاً لَأَمْسَكْتُمْ خَشْيَةَ الْإِنْفاقِ وَ كانَ الْإِنْسانُ قَتُوراً (100)
ترجمه
ترجمه بگو كافى است خدا كه گواه باشد ميان من و ميان شما همانا او باشد به بندگانش آگاه و بينا
و كسى را كه راهنمائى كند خدا پس او است راه يافته و كسانيرا كه در گمراهى گذارد پس هرگز نيابى براى آنها ياورانى از غير او و جمع كنيم آنها را روز قيامت كشيده شده بر رويهاشان كوران و گنگان و كران جايگاه آنها دوزخ است هر گاه فرو نشيند آتش زياد كنيم بر آنها شعله را
اين جزاى آنها است براى آنكه كافر شدند بآيتهاى ما و گفتند آيا وقتى كه باشيم استخوانها و ريزه ريزه آيا ما هر آينه گرديم برانگيخته شدگان مخلوقى تازه
آيا ندانستند همانا خداوندى كه آفريد آسمانها و زمين را توانا است بر آنكه بيافريند مانند آنها را و قرار داد براى آنها مدتى كه نيست شكّى در آن پس قبول ننمودند ستمكاران مگر انكار را
بگو اگر شما مالك بوديد خزينههاى رحمت پروردگار مرا آنگاه هر آينه امساك ميكرديد از ترس خرج كردن و باشد آدمى بسيار امساك كننده.
تفسير
- خداوند سبحان پس از جواب مقالات اهل شرك و طغيان بنحوى كه در آيات سابقه بيان شد به پيغمبر خود دستور فرموده كه بآنها بگويد كافى است خداوند كه شاهد باشد بر صدق ادّعاء من و آنكه بوظيفه تبليغ خود قيام نمودم و شهادت خداوند قولا به آيات بيّنات قرآن مجيد است و فعلا باجراء معجزات با هرات است بدست آنحضرت و خداوند دانا و خبير است بعقائد و اعمال خفيّه بندگان و بينا و بصير است باحوال و افعال آشكار آنها و همه را بپاداش خواهد رسانيد و اينجمله براى تسليت خاطر پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و تهديد كفّار ذكر شده و نيز خداوند امر فرموده به پيغمبر خود كه بفرمايد راه وصول بحقّ و حقيقت و خير دنيا و آخرت منحصر است در دين اسلام و اطاعت پيغمبر و اوصياء او عليهم السلام كسيكه قبول نمايد آن دين را و پيروى كند از ايشان هدايت الهى و اصل باو شده پس او است مهتدى و راه يافته و كسيكه تجاوز نمايد و منحرف گردد از آن راه هدايت الهى و اصل باو نشده و در گمراهى افتاده خداوند هم او را بحال خود واگذار ميفرمايد و دستگيرى از او نميكند چون خود را بسوء اختيار بسبب عناد و لجاج و تكبّر از قبول حقّ از قابليّت هدايت انداخته و معلوم است چنين كسى ولى و هادى و يار و ياورى نخواهد داشت و كسى نميتواند از او دستگيرى كند چون بقول خدا
جلد 3 صفحه 395
و پيغمبر و اوصياء او مهتدى نشده چه رسد بسائرين با آنكه راه و راهنما منحصر است و مردم جز راه حقّ راهى و جز خدا و اولياء او دستگيرى ندارند و اين خلاصه معناى گمراه نمودن يا در گمراهى گذاردن يا حكم بگمراهى كردن خداوند است كه مكرّر بيان شده است و از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت شده كه فرمود من تنها مبلّغ از جانب خدايم رساندن مردم را بحقّ كار من نيست اگر بود من تمام مردم روى زمين را مؤمن مينمودم شيطان هم عقائد و اعمال ناشايسته را در نظر مردم جلوه ميدهد و گمراهى مردم بدست او نيست اگر بود همه مردم را گمراه ميكرد پس هدايت و ضلالت بدست خدا است و توفيق و خذلان از او است هر كس را بخواهد هدايت ميكند و هر كس را بخواهد گمراه ميدارد و معلوم است اين قبيل اشخاص كه در دنيا كورند از مشاهده آيات الهى و لالند از اقرار بتوحيد و نبوّت و امامت و كرند از شنيدن سخن حقّ در آخرت هم باين اوصاف محشور ميشوند چون آنجا روز ظهور حقائق و بروز سرائر است پس نمىبينند چيزيرا كه موجب روشنى چشمهاشان باشد و نميشنوند صوتى را كه سبب لذّت بردن گوشهاشان گردد و نميگويند سخنى را كه براى آنها فائده داشته باشد و براى مزيد ذلّت و خوارى بر پيشانى و رخسار كشيده ميشوند بصحراى محشر چنانچه در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت نموده كه مردى از آنحضرت سؤال نمود چگونه محشور ميشود كافر در قيامت بر رخسارش فرمود كسيكه روان فرمود او را در دنيا بدو پايش قدرت دارد كه او را روان فرمايد در آخرت برخسارش و عيّاشى ره از يكى از صادقين عليهما السلام نقل نموده كه مراد پيشانى است جايگاه ابدى آنها جهنّم است و هر زمان كه فرو نشيند آتش آن براى سوختن گوشت و پوست آنها خداوند گوشت و پوست تازه بآنها ميدهد و در نتيجه آن شعله آتش زياد ميشود و اين براى آنستكه آنها منكر معاد بودند در دنيا و از روى بىفكرى و تعجّب و انكار ميگفتند آيا وقتى ما مرديم و گوشت و پوست ما خاك شد و استخوانهاى ما پوسيده و ريز ريز و متفرق گرديد خداوند ما را دوباره زنده ميكند و بر پا ميدارد كه مخلوق تازهاى باشيم خداوند ميخواهد بآنها بفهماند امرى را كه شما منكر بوديد وقوع آنرا يكبار خداوند ميتواند دائما نسبت بشما معمول دارد تا موجب مزيد تأسفشان شود بر تكذيب انبيا و انكار معاد و بيشتر
جلد 3 صفحه 396
بچشند طعم آتش را قمّى و عيّاشى رحمهما اللّه از امام سجّاد عليه السّلام نقل نموده كه سعير نام واديى است در جهنّم كه هر زمان آتش آن فرو نشيند از وادى سعير بآن كمك رسد آيا ندانستند و فكر نكردند تا بدانند كه خداوندى كه بدست قدرت خود آفريده است بناى با عظمت آسمانها و زمين را قادر است كه بيافريند آدميزاد و مانند آنها را با آنكه ميدانند خلق آدميزاد آسانتر است از خلق آسمانها و دوباره ساختن چيزى آسانتر است از دفعه اوّل و خداوند مقرّر فرموده است براى بنى آدم مدّتى را كه تفكّر نمايند و پى بحقائق ببرند تا زمان مرگ يا قيامت كه شكّى در وقوع هيچيك از آن دو نيست و با اين همه آيات بيّنات باز ستمكاران بخويش و خلق از قبول حقّ امتناع ورزيدند و براى خود نخواستند جز كفر و انكار و كفران و ناسپاسى را و چون آنها از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم چشمه و باغ و بستان و طلا خواسته بودند در بدو مقالشان كه در آيات سابقه بيان شد خداوند هم به پيغمبر خود دستور فرمود كه در خاتمه جواب بفرمايد شما مردمانى هستيد كه اگر خداوند خزينههاى ارزاق و نعم خود را بشما عطا فرمايد و مالك شويد از ترس آنكه مبادا تمام شود خرج نميكنيد با آنكه تمام شدنى نيست چون انسان بالطّبع ممسك و بخيل است و بايد برياضت اين صفت را از خود دور كند و اين براى آنستكه انسان محتاج است و كسيكه احتياج دارد اگر چيزى بكسى هم بدهد براى غرضى يا اميد عوضى ميدهد و كسيكه بدون غرض و عوض بخشش ميكند فقط خداوند است كه بهيچ وجه احتياجى ندارد پس جواد و كريم حقيقى او است نه غير او و اولياء خدا متّصف بصفات او هستند و اقتضاء طبع انسانى در وجود آنها مقهور قوّه عقلانى و جنبه رحمانى است خلاصه آنكه فائده مال داشتن خرج كردن است شما كه دل خرج كردن را نداريد مال نداشته باشيد براى شما بهتر است چون زحمت شما كمتر است ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
ذلِكَ جَزاؤُهُم بِأَنَّهُم كَفَرُوا بِآياتِنا وَ قالُوا أَ إِذا كُنّا عِظاماً وَ رُفاتاً أَ إِنّا لَمَبعُوثُونَ خَلقاً جَدِيداً (98)
اينست جزاء آنها بسبب اينكه آنها كافر شدند بآيات ما و گفتند که آيا
جلد 12 - صفحه 312
زماني که ما استخوان و خاك پاشيده شديم آيا محققا ما هر آينه برانگيخته ميشويم خلق تازهاي ذلک اينکه عذاب جهنم و كوري و لالي و كري و حشر بر صورت جزاؤهم جزاي آنها است که گمراه شدند بِأَنَّهُم كَفَرُوا بِآياتِنا انبياء را ساحر و مجنون و كذاب گفتند معجزات آنها را سحر دانستند آيات قرآن را منكر شدند بعلاوه منكر معاد و حشر قيامت شدند وَ قالُوا أَ إِذا كُنّا عِظاماً وَ رُفاتاً پس از مردن و طول زمان که ما استخوان پوسيده و اعضاء پاشيده از هم شديم و از بين رفتيم باز أَ إِنّا لَمَبعُوثُونَ زنده ميشويم و مبعوث ميشويم در قيامت خلقا جديدا مخلوق تازهاي براي رسيدگي بجزاي خود يعني هرگز چنين نيست و ديگر روي زندگي را نميبينيم و دروغ محض است.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 98)- چگونه معاد ممکن است؟ در آیات گذشته دیدیم که چگونه سرنوشت شومی در جهان دیگر در انتظار مجرمان است. سرنوشتی که هر انسان عاقلی را در اندیشه فرو میبرد. در اینجا علت این موضوع را به بیان دیگری تشریح میکند.
نخست میگوید: «این کیفر آنهاست به خاطر اینکه آیات ما را انکار کردند و گفتند: آیا هنگامی که ما استخوانهای پوسیده، و خاکهای پراکنده شویم، بار دیگر آفرینش تازهای خواهیم یافت»؟ (ذلِکَ جَزاؤُهُمْ بِأَنَّهُمْ کَفَرُوا بِآیاتِنا وَ قالُوا أَ إِذا کُنَّا عِظاماً وَ رُفاتاً أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ خَلْقاً جَدِیداً).
نکات آیه
۱- عذابهاى اخروى گمراهان، نتیجه عملکرد کفرآمیز خود آنان در قبال آیات الهى است. (و من یضلل ... و نحشرهم یوم القیمة ... ذلک جزاؤهم بأنهم کفروا بأیتنا)
۲- آتش همواره شعلهور حهنّم، کیفر کفر به آیات الهى و انکار روز رستاخیز (کلّما خبت زدنهم سعیرًا . ذلک جزاؤهم بأنهم کفروا بأیتنا و قالوا أءذا کنّا عظمًا و رفتًا أءنَّا لمبعوثون خلقًا جدیدًا)
۳- کافران، حیات دوباره انسان را پس از تبدیل شدن به خاک و استخوان پراکنده، بعید مى شمردند. (و قالوا أءذا کنّا عظمًا و رفتًا أءنَّا لمبعوثون)
۴- انکار معاد از سوى مشرکان، صرفاً متکى بر استبعاد بود نه مبتنى بر دلیل و برهان (و قالوا أءذا کنّا عظمًا و رفتًا أءنَّا لمبعوثون خلقًا جدیدًا)
۵- مرگ در دیدگاه کافران، پایان زندگى انسان است. (و قالوا أءذا کنّا عظمًا و رفتًا أءنَّا لمبعوثون خلقًا جدیدًا)
۶- حیات پس از مرگ، خلقتى جدید و تازه براى انسان است. (أءنَّا لمبعوثون خلقًا جدیدًا)
موضوعات مرتبط
- جهنّم: آتش جهنّم ۲; موجبات جهنّم ۲
- حیات: حیات پس از مرگ ۶
- قیامت: کیفر تکذیب قیامت ۲
- کافران: بینش کافران ۳، ۵; کافران و مرگ ۵
- کفر: آثار کفر به آیات خدا ۱; کیفر کفر به آیات خدا ۲
- گمراهان: آثار کفر گمراهان ۱; موجبات عذاب اخروى گمراهان ۱
- مرگ: حقیقت مرگ ۵
- معاد: استبعاد معاد ۴; استبعاد معاد جسمانى ۳; بى منطقى مکذبان معاد ۴; حقیقت معاد ۶
منابع