الإسراء ٦٩
کپی متن آیه |
---|
أَمْ أَمِنْتُمْ أَنْ يُعِيدَکُمْ فِيهِ تَارَةً أُخْرَى فَيُرْسِلَ عَلَيْکُمْ قَاصِفاً مِنَ الرِّيحِ فَيُغْرِقَکُمْ بِمَا کَفَرْتُمْ ثُمَ لاَ تَجِدُوا لَکُمْ عَلَيْنَا بِهِ تَبِيعاً |
ترجمه
الإسراء ٦٨ | آیه ٦٩ | الإسراء ٧٠ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«قَاصِفاً»: باد تند و درهم شکننده. مراد طوفان درهم شکننده کشتیها است. «بِمَا کَفَرْتُمْ»: به سبب ناسپاسی و کفرانتان. به علّت زندقه و کفرتان. «تَبِیعاً»: تعقیب کننده. خواهان خونبها. فعیل به معنی فاعل است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۶۶ - ۷۲ سوره إسراء
- انسان، همیشه به وسیله فطرتش، به سوی خدا هدایت می شود
- آيا در خشكى، تضمينى از گرفتارى ها داريد، كه از خدا اعراض مى كنيد؟
- معناى آيه: «وَ لَقَد كَرَّمنَا بَنِى آدَم...»
- فرق بين «تكريم» و «تفضيل» انسان، و نظر بعضى مفسران در اين باره
- آيه شريفه، ناظر به تفضيل انسان از حيث وجود مادى است
- گفتار در برترى انسان از ملائكه
- نقد كلام زمخشرى كه قول بر «تفضيل انسان بر مَلَك» را مردود دانسته است
- افضل بودن اطاعت، از جهت كشف صفاى باطن و حُسن سريره اوست
- مراد از «امام» در جمله: «يَومَ نَدعُوا كُلَّ أُنَاسٍ بِإمَامِهِم»
- اقوال مختلف درباره مراد از «امام»، در آیه فوق
- وجوهی که در معناى آیه «مَن كَانَ فِى هَذِهِ أعمَى فَهُوَ فِى الآخِرَةِ أعمَى» گفته شده
- بحث روايتى: (رواياتى درباه برخی از آیات گذشته)
تفسیر نور (محسن قرائتی)
أَمْ أَمِنْتُمْ أَنْ يُعِيدَكُمْ فِيهِ تارَةً أُخْرى فَيُرْسِلَ عَلَيْكُمْ قاصِفاً مِنَ الرِّيحِ فَيُغْرِقَكُمْ بِما كَفَرْتُمْ ثُمَّ لا تَجِدُوا لَكُمْ عَلَيْنا بِهِ تَبِيعاً «69»
يا اينكه ايمن شدهايد از اينكه خداوند دوباره شما را به دريا ببرد و طوفانى شكننده بر شما بفرستد، پس شما را به خاطر كفرتان غرق كند. آنگاه براى خودتان هيچ دادخواه و پيجويى در برابر قهر ما نيابيد!؟
جلد 5 - صفحه 93
نکته ها
«حاصب»، به طوفان در خشكى و «قاصف»، به طوفان دريائى گفتهمىشود. «تبيع» از كلمه «تبع»، به كسى كه خونبها وانتقام را پيگيرى ودادخواهى كند، گفته مىشود.
پیام ها
1- به آرامشهاى موقّت مغرور نشويم، خطر هميشه در كمين است. «أَمِنْتُمْ أَنْ يُعِيدَكُمْ فِيهِ تارَةً أُخْرى» با نجات از مهلكهاى، خطر براى هميشه رفع نشده است.
2- كيفر برخى ناسپاسىها، در همين دنياست. «فَيُغْرِقَكُمْ بِما كَفَرْتُمْ»
3- غفلت از خدا پس از نجات، نمونهاى از كفر و كفران است. «بِما كَفَرْتُمْ»
4- عامل هلاكت وبدبختى انسان، گرايش او به كفر وعملكرد خود اوست.
«فَيُغْرِقَكُمْ بِما كَفَرْتُمْ»
5- هيچ قدرتى نمىتواند در برابر خداوند، قرار گيرد و خداوند در برابر هيچ كس مسئول نيست. «لا تَجِدُوا لَكُمْ عَلَيْنا بِهِ تَبِيعاً»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
أَمْ أَمِنْتُمْ أَنْ يُعِيدَكُمْ فِيهِ تارَةً أُخْرى فَيُرْسِلَ عَلَيْكُمْ قاصِفاً مِنَ الرِّيحِ فَيُغْرِقَكُمْ بِما كَفَرْتُمْ ثُمَّ لا تَجِدُوا لَكُمْ عَلَيْنا بِهِ تَبِيعاً (69)
أَمْ أَمِنْتُمْ أَنْ يُعِيدَكُمْ فِيهِ: آيا ايمن شدهايد اينكه برگرداند شما را در دريا. تارَةً أُخْرى: مرتبه ديگر به اينكه قرار دهد براى شما حاجتى، يا حادث
«1» تفسير برهان جلد 2، صفحه 428 و تفسير قمى جلد 2، صفحه 22.
جلد 7 - صفحه 415
كند در شما رغبتى، يا ترسى پس برگرديد دو مرتبه به دريا. فَيُرْسِلَ عَلَيْكُمْ قاصِفاً مِنَ الرِّيحِ: پس وقتى سوار شديد، فرستد بر شما باد شديد شكننده كشتى. در تفسير برهان: ابى جارود از حضرت باقر عليه السّلام روايت نموده كه مراد ريح عاصف باشد. فَيُغْرِقَكُمْ بِما كَفَرْتُمْ: پس غرق كند شما را به سبب آنچه كفران نموديد نعم سبحانى را. ثُمَّ لا تَجِدُوا لَكُمْ عَلَيْنا بِهِ تَبِيعاً: پس نيابيد از براى خود بر ما به آن غرق كردن مطالبى را كه خونبهاى شما را بخواهد و بازخواست كند كه چرا چنين كردى.
تبصره: آيه شريفه بينائى است به آن كه: اعراض از حق به كفران، منجر شود به خسران؛ زيرا اگرچه كفران و ناسپاسى بندگان موجب نگردد منع رحمت رحمانيه حضرت منان را، لكن تا مادامى كه هتّاكى و بىباكى به حدى نرسد به هيچ گونه متنبه و هشيارى نيابد، كه در اين صورت مورد سخط الهى واقع شود، اگر عذاب و عقاب سبحانى وارد شدى، هيچكس و هيچ چيزى دفع آن ننمودى؛ زنهار از پيش آمدن چنين حالى.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
رَبُّكُمُ الَّذِي يُزْجِي لَكُمُ الْفُلْكَ فِي الْبَحْرِ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ إِنَّهُ كانَ بِكُمْ رَحِيماً (66) وَ إِذا مَسَّكُمُ الضُّرُّ فِي الْبَحْرِ ضَلَّ مَنْ تَدْعُونَ إِلاَّ إِيَّاهُ فَلَمَّا نَجَّاكُمْ إِلَى الْبَرِّ أَعْرَضْتُمْ وَ كانَ الْإِنْسانُ كَفُوراً (67) أَ فَأَمِنْتُمْ أَنْ يَخْسِفَ بِكُمْ جانِبَ الْبَرِّ أَوْ يُرْسِلَ عَلَيْكُمْ حاصِباً ثُمَّ لا تَجِدُوا لَكُمْ وَكِيلاً (68) أَمْ أَمِنْتُمْ أَنْ يُعِيدَكُمْ فِيهِ تارَةً أُخْرى فَيُرْسِلَ عَلَيْكُمْ قاصِفاً مِنَ الرِّيحِ فَيُغْرِقَكُمْ بِما كَفَرْتُمْ ثُمَّ لا تَجِدُوا لَكُمْ عَلَيْنا بِهِ تَبِيعاً (69)
ترجمه
پروردگار شما است آنكه ميراند براى شما كشتى را در دريا تا بجوئيد از فضلش همانا او باشد بشما مهربان
و چون برسد بشما سختيى در دريا برود از خاطرها هر كس كه ميخوانيد جز او پس چون نجات داد شما را و رساند بخشكى رو گردان شديد و باشد انسان ناسپاس
آيا پس ايمن شديد كه فرو برد با شما جانبى از خشكى را يا فرستد بر شما باد سنگ ريزه پاشى را پس نيابيد براى خودتان نگهدارى
يا ايمن شديد كه باز گرداند شما را در آن بار ديگر پس فرستد بر شما درهم شكنندهاى را از باد پس غرق كند شما را براى آنكه ناسپاسى كرديد پس نيابيد براى خودتان بر ما بسبب آن باز خواست كنندهاى.
تفسير
باد بفرمان الهى كشتى را در دريا سير ميدهد و منافعى كه مردم و تجّار از سفر دريا ميبرند بفضل و كرم الهى است و يكى از ادلّه قويّه بر توحيد صانع عالم آنستكه تمام عقلاء دنيا اهل هر دين و مذهبى كه باشند بر حسب ظاهر باطنا و در كمون قلب اعتقاد بوجود خداوند عالم قادر حىّ خبير بصير سميع توانائى دارند لذا در موقع اضطرار بالطّبع و بالفطره پناه باو مىبرند و غير او را فراموش ميكنند يعنى قهرا جز خدا وقتى كه انسان در گرداب بلا افتاده از نظرش محو ميشود و نجات خود را از او ميخواهد و چون خداوند از او دستگيرى كرد و بساحل مراد رساند باز دچار غفلت و وساوس ميشود و بعقائد فاسده ملتزم ميگردد و كفران نعمت خدا را شعار خود ميسازد لذا خداوند آنها را متنبه باين اقرار عملى كه كاشف از اعتقاد قلبى است فرموده و ضمنا گوشزدشان نموده كه دريا و صحرا و ساير موجودات همه در تحت قدرت و اختيار خداوند است شما همينكه بساحل رسيديد نبايد ايمن از غضب الهى شويد چون در صورت استحقاق و اصرار بر كفر و كفران ممكن است خداوند همان ساحل را كه جانبى از خشكى است خسف كند و شما بزمين فرو رويد و هلاك شويد چنانچه نسبت بامم سابقه اين معامله را فرمود و مبتلا بخسف شدند و آثارش را شما مشاهده كرديد اين در صورتى است كه مراد از جانب البرّ اراضى كناره باشد براى اشاره بحصول غفلت براى بندگان غافل بمجرد خروج از دريا و محتمل است مراد قطعه زير پاى آنها باشد كه آن لابدّ در جانبى از جوانب زمين
جلد 3 صفحه 376
خواهد بود در هر حال مراد از برّ مطلق زمين و خشكى است نه خصوص بيابان كه از لفظ برّ بدوا بنظر ميرسد بقرينه مقابله آن با بحر كه معلوم ميشود مراد غير دريا است و نيز ممكن است خداوند تند بادى را كه حامل سنگ ريزه باشد براى سركوبى بفرستد و شما چاره و مفرّى نداشته باشيد چون كسى قادر نيست از قضاء الهى جلوگيرى نمايد و نبايد ايمن شويد از آنكه خداوند بار ديگر در شما ايجاد شوق و حاجت بمسافرت دريا نمايد و چون بكشتى نشستيد بفرستد بر شما باد شديد مهلك شكننده اركان كشتى را پس غرق كند شما را بپاداش كفر يا كفرانتان از نعم الهى پس كسى را نيابيد كه در پى مطالبه و خون خواهى بر آيد و براى شما از ما باز خواستى كند يا نگذارد كه قضاى ما در باره شما جارى شود چون تبيع بمعناى تابع و پيرو و طلبكار و خونخواه و مددكار است ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
أَم أَمِنتُم أَن يُعِيدَكُم فِيهِ تارَةً أُخري فَيُرسِلَ عَلَيكُم قاصِفاً مِنَ الرِّيحِ فَيُغرِقَكُم بِما كَفَرتُم ثُمَّ لا تَجِدُوا لَكُم عَلَينا بِهِ تَبِيعاً (69)
آيا ايمن هستيد اينكه برگرداند شما را دفعه ديگر در كشتي که سوار شويد پس بفرستد بر شما تند بادي پس غرق كند شما را بسبب آنچه كافر شديد پس از آن نيابيد از براي خود بر ما بسبب غرق شما كسي را که مطالبه خون شما را بكند و شما را نصرت كند.
أَم أَمِنتُم بعد از آني که در دفعه اولي كشتي شما متلاتم شد و خداوند شما را نجات داد و بخشكي رسانيد باز كافر و مشرك شديد آيا ايمن هستيد که بواسطه عقوبت كفر شما أَن يُعِيدَكُم فِيهِ تارَةً أُخري باز احتياج پيدا كنيد و دفعه ديگر بر كشتي در دريا سوار شويد فَيُرسِلَ عَلَيكُم خداوند بفرستد بر شما قاصِفاً مِنَ الرِّيحِ تند بادي که موجب درهم شكستن كشتي شود و از هم پاشيده شود که گفتند تند باد که موجب هلاكت شود اگر در زمين باشد حاصب نامند مثل بادي که بر عاد آمد و اگر در دريا باشد قاصف گويند فَيُغرِقَكُم پس غرق شويد و هلاك گرديد بِما كَفَرتُم بسبب آنكه در مرّه اولي نجات پيدا كرديد باز بكفر اولي برگشتيد ثُمَّ لا تَجِدُوا لَكُم پس از غرق شدن كسي را نداريد که با خدا طرف شود عَلَينا بِهِ تَبِيعاً و مطالبه خون شما را بكند يا تلافي كند و بجنگد با او خلاصه كلام اينكه انسان در معرض بلاهاي گوناگون است.
الدنيا دار محنة و بلية
در خدمت امير المؤمنين عليه السّلام عرض كردند که افلاطون حكيم چنين گفته که الافلاك قسي و الحوادث سهام و الانسان هدف و الرامي هو اللّه فاين المفر حضرت باين جواب دادند فَفِرُّوا إِلَي اللّهِ ذاريات آيه 50 و گذشت که بسياري از معاصي داريم که عقوبتش در دنيا بانسان متوجه ميشود بالاخص شرك و كفر و ضلالت و عناد و عصبيت و تجاهر بفواحش و منكرات و ظلم و اذيت.
285
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 69)- سپس اضافه میکند: ای فراموشکاران آیا گمان کردید این آخرین بار بود که شما نیاز به سفر دریا پیدا کردید؟ «یا این که ایمن هستید که بار دیگر شما را به دریا بازگرداند، و تندباد کوبندهای بر شما بفرستد، و شما را بخاطر کفرتان غرق کند، سپس دادخواه و خونخواهی در برابر ما پیدا نکنید» (أَمْ أَمِنْتُمْ أَنْ یُعِیدَکُمْ فِیهِ تارَةً أُخْری فَیُرْسِلَ عَلَیْکُمْ قاصِفاً مِنَ الرِّیحِ فَیُغْرِقَکُمْ بِما کَفَرْتُمْ ثُمَّ لا تَجِدُوا لَکُمْ عَلَیْنا بِهِ تَبِیعاً).
نکات آیه
۱- هشدار خداوند به حق ناسپاسان رهیده از خطر، به دچار آمدن در همان مهلکه (أم أمنتم أن یعیدکم فیه تارة أخرى)
۲- انسانهاى ناسپاس و روى گردان از حق، هیچ گاه و در هیچ شرایطى، از عذاب و کیفر دنیوى خداوند، در دریا و خشکى در امان نیستند. (فلمّا نجّکم إلى البرّ أعرضتم ... أم أمنتم أن یعیدکم فیه تارة أخرى)
۳- امکان بازگشت دوباره نجات یافتگان از خطر دریا به آن و گرفتار شدن به طوفان دریایى و غرق شدن (أم أمنتم أن یعیدکم فیه تارة أخرى)
۴- حق ناسپاسان، انسانهایى لحظه نگر و فریفته آرامش و امنیتند. (أفأمنتم أن یخسف بکم ... أم أمنتم أن یعیدکم فیه) برداشت فوق بر این اساس است که حق ناسپاسان به صِرف نجات یافتن از امواج دریا، به آرامش مقطعى خویش دلخوشند و در نتیجه از یاد خدا غافل مى شوند.
۵- بادهاى کوبنده و درهم شکننده، از عوامل خداوند در کیفر اعراض کنندگان از او (یعیدکم ... فیرسل علیکم قاصفًا من الریح فیغرقکم بما کفرتم) «قاصف» از مصدر «قصف» به معناى شکننده است (مفردات راغب).
۶- روى برتافتن از یاد خدا در پى نجات از مشکلات، نمودى از کفر به حق و کفران نعمت است. (أعرضتم ... فیغرقکم بما کفرتم) از اینکه خدا از اعراض یاد خود به کفر (کفرتم) یاد کرده است، استفاده مى شود که اعراض از خدا، کفر به اوست.
۷- کفر به خداوند، موجب کیفر شدن به وسیله بلاهاى طبیعى (فیرسل علیکم قاصفًا من الریح فیغرقکم بما کفرتم)
۸- امکان ابتلاى انسان به عذاب و هلاکت دنیوى، پس از عبرت نیاموختن از هشدارهاى خداوند (فلمّا نجّکم إلى البرّ أعرضتم ... أم أمنتم أن یعیدکم فیه ...فیغرقکم بما کفرتم)
۹- خداوند، پیش آورنده زمینه ها و عاملهاى تصمیم گیرى خود انسان در گام نهادن به خطرات (أم أمنتم أن یعیدکم فیه ... فیرسل علیکم) آوردن فعل متعدى «یعید» و «یرسل» - که فاعل آنها خداوند است - حکایت از آن دارد که خداوند، مقدمه و زمینه هاى رفتن به سمت خطر را فراهم مى آورد.
۱۰- عقیده و عمل انسان، داراى نقشى تعیین کننده در کشیده شدن او به کام خطرات و مهلکه ها (فیغرقکم بما کفرتم)
۱۱- هلاک شوندگان به عذاب خدا، هیچ خونخواه و مدافعى نخواهند داشت. (فیغرقکم بما کفرتم ثمّ لاتجدوا لکم علینا به تبیعًا) «تبیع» (از تبع، یتبع) به معناى دنباله روى و دنبال کردن است و مراد عبارت این است که: کسى نخواهد بود که هلاکت آنها را پیگیرى نموده و از آنان دفاع کند.
۱۲- غیر خدا، ناتوان از مقابله با قدرت و اراده او (ثمّ لاتجدوا لکم علینا به تبیعًا)
۱۳- خداوند، در برابر هیچ کس مسؤول نیست و کسى یاراى چون و چرا کردن با او را ندارد. (فیغرقکم بما کفرتم ثمّ لاتجدوا لکم علینا به تبیعًا) از اینکه خداوند فرمود: «هیچ کس را نمى یابید که به نفع اعراض کنندگان از خدا و علیه او اقدامى انجام دهد» احتمال دارد کنایه از این باشد که کسى را یاراى چون و چرا با خداوند نیست.
موضوعات مرتبط
- انذار: انذار از عذاب ۲; انذار از هلاکت ۱
- انسان: آثار عبرت ناپذیرى انسان ۸; اختیار انسان ۹
- بادها: نقش بادها ۵
- بلایا: نقش بلایاى طبیعى ۷
- حق: عذاب حق ناپذیران ۲; کیفر اعراض از حق ۲; کیفر دنیوى حق ناپذیران ۲
- خدا: احتجاج با خدا ۱۳; اختصاصات خدا ۱۲; اعراض از خدا ۶; افعال خدا ۹; انذارهاى خدا ۱; پرسش از خدا ۱۳; حاکمیت اراده خدا ۱۲; خدا و مسؤولیت ۱۳; قدرت خدا ۱۲
- عذاب: بى یاورى اهل عذاب ۱۱; خطر عذاب ۲; زمینه عذاب ۸; موجبات عذاب دنیوى ۷; عذاب با طوفان ۳
- عقیده: آثار عقیده ۱۰
- عمل: آثار عمل ۱۰
- غفلت: آثار غفلت از خدا ۶
- قدرت: نفى قدرت غیرخدا ۱۲
- کارگزاران خدا ۵:
- کفر: آثار کفر ۷; نشانه هاى کفر ۶
- کفران: نشانه هاى کفران نعمت ۶
- کفران کنندگان: آسایش طلبى کفران کنندگان ۴; انذار کفران کنندگان ۱; صفات کفران کنندگان ۴; عذاب کفران کنندگان ۲; کیفر دنیوى کفران کنندگان ۲
- کیفر: ابزار کیفر ۵، ۷; عوامل کیفر ۷; کیفر با بلا ۷
- معرضان از خدا: کیفر معرضان از خدا ۵
- نجات یافتگان: امکان عذاب نجات یافتگان از خطر ۳; انذار نجات یافتگان از خطر ۱; غرق نجات یافتگان از خطر ۳
- هلاکت: زمینه هلاکت دنیوى ۸; عوامل هلاکت ۱۰; منشأ هلاکت ۹
منابع