الأنبياء ٤١
کپی متن آیه |
---|
وَ لَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِکَ فَحَاقَ بِالَّذِينَ سَخِرُوا مِنْهُمْ مَا کَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِءُونَ |
ترجمه
الأنبياء ٤٠ | آیه ٤١ | الأنبياء ٤٢ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«رُسُلٍ»: پیغمبران عظیمالشأن تنوین برای تعظیم و توقیر است. «حَاقَ»: دامنگیر گشته است. فرا گرفته است (نگا: أنعام / ). «سَخِرُوا مِنْهُمْ»: آنان که پیغمبران را مسخره و استهزاء کردهاند.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۳۴ - ۴۷ سوره انبياء
- پاسخ خداى تعالى به امید مشركان به مرگ پيامبر«ص»، با بيان عموميت مرگ
- معانى و موارد استعمال «نفس»، در لغت و در آيات قرآن كريم
- معنا و موارد استعمال كلمۀ «مَوت»
- اشكالاتى به كلام فخر رازى، در تفسیر آيه «کُلُّ نَفسٍ ذَائِقَةُ المَوت»
- تهديد كافران استهزاء كننده، به آتشى كه ناگهانى مى آيد و...
- بحث روايتى (رواياتى در ذيل برخى آيات گذشته)
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ لَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِكَ فَحاقَ بِالَّذِينَ سَخِرُوا مِنْهُمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ «41»
و (نگران مباش كه تو را ستهزا مىكنند) همانا پيامبران پيش از تو نيز مورد استهزا قرار گرفتند. امّا آنچه (از وعدههاى الهى) كه مسخره مىكردند، (سرانجام) دامان (خود) مسخره كنندگان را گرفت!
پیام ها
1- بشر در طول تاريخ از انبيا بهرهمند بوده است. «بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِكَ»
2- شيوهى كفّار در طول تاريخ تمسخر و استهزا بوده است. «سَخِرُوا مِنْهُمْ»
3- آگاهى از رنجهاى ديگران، رنجهاى انسان را تسكين مىبخشد. «اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِكَ»
4- كارهاى حكيمانه نبايد به خاطر تمسخر گروهى تعطيل شود. (با اينكه پيامبران مسخره مىشدند، ولى آمدن انبيا تعطيل نشد) «اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِكَ»
5- استهزا، سبب گرفتارى است. سَخِرُوا ... فَحاقَ ...
6- كيفر، با گناه سنخيّت دارد. فَحاقَ بِالَّذِينَ سَخِرُوا ... ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ
تفسير نور(10جلدى)، ج5، ص: 453
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ لَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِكَ فَحاقَ بِالَّذِينَ سَخِرُوا مِنْهُمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ (41)
بعد از آن به جهت تسليت خاطر مبارك پيغمبر مىفرمايد:
وَ لَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِكَ: و هر آينه بتحقيق استهزاء نمودند به پيغمبران پيش از تو چنانكه اين جماعت استهزاء نمودند به تو و به كيفر اعمال خود گرفتار شدند. فَحاقَ بِالَّذِينَ سَخِرُوا مِنْهُمْ: پس در رسيد و فرا گرفت به آن كسانى كه استهزاء مىكردند. ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ: و بال آنچه را كه بودند به آن استهزا و
«1» جامع السعادات، مولى محمد مهدى نراقى، ج 1، ص 226- 225، متن روايت را آورده و نام راوى را «ليث بن ابى سليم» ذكر كرده است.
جلد 8 - صفحه 393
سخريه مىنمودند، يعنى جزا و عقوبت مسخره كردن آنها پيغمبران و فرمايشات ايشان را، عائد آنها شد، و شآمت افعال شنيعه خود را يافتند.
تبصره: اين مطلب مسلم شده كه حضرت خاتم النبيّين صلّى اللّه عليه و آله مبعوث بر تمام عالميان است تا قيام قيامت. بنابراين آيه شريفه اختصاص به زمان حضور آن سرور ندارد، بلكه تهديد و وعيد عظيمى است به استهزا كنندگان آن حضرت در هر عصرى تا انقراض عالم، كه هر كس در مقام استهزاء و سخريه نسبت به آن حضرت برآيد، مشمول آيه شريفه و عاقبت پاداش كردار خود را يابد، چنانكه مستهزئين سابقين جزا يافتند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ لَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِكَ فَحاقَ بِالَّذِينَ سَخِرُوا مِنْهُمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ (41) قُلْ مَنْ يَكْلَؤُكُمْ بِاللَّيْلِ وَ النَّهارِ مِنَ الرَّحْمنِ بَلْ هُمْ عَنْ ذِكْرِ رَبِّهِمْ مُعْرِضُونَ (42) أَمْ لَهُمْ آلِهَةٌ تَمْنَعُهُمْ مِنْ دُونِنا لا يَسْتَطِيعُونَ نَصْرَ أَنْفُسِهِمْ وَ لا هُمْ مِنَّا يُصْحَبُونَ (43) بَلْ مَتَّعْنا هؤُلاءِ وَ آباءَهُمْ حَتَّى طالَ عَلَيْهِمُ الْعُمُرُ أَ فَلا يَرَوْنَ أَنَّا نَأْتِي الْأَرْضَ نَنْقُصُها مِنْ أَطْرافِها أَ فَهُمُ الْغالِبُونَ (44) قُلْ إِنَّما أُنْذِرُكُمْ بِالْوَحْيِ وَ لا يَسْمَعُ الصُّمُّ الدُّعاءَ إِذا ما يُنْذَرُونَ (45)
ترجمه
- و بتحقيق استهزاء شد به پيمبرانى پيش از تو پس وارد شد بآنانكه استهزاء نمودند از آنها آنچه بودند كه بآن استهزاء مينمودند
بگو كه نگهميدارد شما را در شب و روز از عذاب خداوند بخشنده بلكه آنها از ياد پروردگارشان رو گردانانند
آيا مرايشانرا است خدايانى كه باز دارند آنها را از آفات وارده از نزد ما نميتوانند يارى نمودن خودهاشان را و نه آنها از جانب ما همراهى كرده شوند
بلكه كامياب كرديم اينها و پدرانشان را تا دراز شد بر ايشان مدّت زندگانى آيا پس نمىبينند كه ما ميآئيم در زمين كه كم ميكنيم از جوانبش آيا پس آنها غلبه كنندگانند
بگو جز اين نيست كه بيم ميدهم شما را بوحى و نمىشنوند كران خواندن را چون بيم داده شوند.
تفسير
- چون در آيات سابقه ذكر استهزاء كفّار بمقام مقدّس نبوى شد خداوند براى تسليت خاطر آنحضرت نقل استهزاء كفّار را بانبياء سابق فرموده با آنكه نتيجه سوء كردار ناهنجار آنها و اصل و عائد بآنها گرديده و بمجازات خودشان رسيدند و اينها هم خواهند رسيد و دستور داده كه آنها را متذكّر فرمايد كه در هر حال محتاج بحفظ و حراست الهى هستند و اين بمقتضاى رحمت رحمانيّه است كه بآنها روزى ميدهد و انتقام نميكشد و اگر بخواهد بمجازاتشان برساند كسى نميتواند از اراده او جلوگيرى نمايد چون آنها بكلّى از ياد خدا رو گردانند چه رسد به آنكه از عذاب او بترسند آيا اين خدايان مقهورى كه دارند ميتوانند باز دارند آنها را از ورود عذاب نازل بر آنان از نزد خداوند قهّار خير آن خدايان خودشان را نميتوانند يارى و نگهدارى كنند چه رسد بنگهدارى از آنها با آنكه همراهى از خداوند با آنها و خدايانشان نخواهد شد و بنابر اين كلمه دوننا بمعناى عندنا است و محتمل است مراد آن باشد كه آيا براى آنها خدايانى هست غير از ما كه باز دارند آنها را از عذاب ما و بنابر اين دو ننا بمعناى غيرنا است و در كلام
جلد 3 صفحه 555
با آنكه تقديم و تأخير است معنى واضحتر است امّا لطف معناى سابق را ندارد و اين تذكّر براى آنستكه مشركين عرب تصوّر ميكردند نزول خيرات و دفع آفات از آنها از بركات عبادت بتها است و تا آنها بر اين طريقه استقرار دارند خداوند هم نعمت و احسان خود را بر آنها استمرار خواهد داد لذا خداوند صريحا نفى فرموده اين تصوّر باطل آنها را به بيان جهت ادامه نعمت كه استدراج است باين تقريب كه ما كامياب و بهرهمند نموديم آنها و پدرانشان را در دنيا تا عمرشان دراز و استحقاقشان براى عذاب كامل گردد و چون طغيان و سركشى آنها بحدّ نصاب رسيد و مواعظ حسنه تو در آنها اثر نكرد نعمتهاى ما از آنان رو بزوال گذاشت و علائم غضب الهى بر ايشان ظاهر گرديد آيا نمىبينند عساكر اسلامى بتدريج اراضى آنها را تصرف ميكنند و دانشمندان از آنها كنارهگيرى يا فوت مينمايند باز اگر تصوّر كنند در خاتمه امر غلبه با آنان است بسيار خيال خامى است بزودى با ذو الفقار على عليه السّلام بخواست خدا دمار از روزگار آنها بيرون خواهد آمد و اخيرا دستور فرموده به پيغمبر خود كه بآنها بفرمايد من از پيش خود چيزى نميگويم آنچه را بشما ابلاغ مينمايم از وعد و وعيد و انذار و تهديد از قبل خدا و وحى سماوى است ولى افسوس كه شما مانند كران گوش شنوا نداريد كه آنچه بخوانند شما را براه حقّ و بترسانند از راه باطل اعتنائى نمينمائيد و بعضى لا تسمع الصمّ بصيغه حاضر و نصب صمّ قرائت نمودهاند و بنابر اين خطاب است به پيغمبر اكرم كه تو نميتوانى بكران چيزى بشنوانى و عدول از ضمير غائب باسم ظاهر براى تصريح باتّصاف آنها است بصفت كرى و عدم انتفاعشان از مواعظ حقّه و نصايح حقيقيه و تنبيهات لازمه و امثال آنها ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ لَقَدِ استُهزِئَ بِرُسُلٍ مِن قَبلِكَ فَحاقَ بِالَّذِينَ سَخِرُوا مِنهُم ما كانُوا بِهِ يَستَهزِؤُنَ (41)
و هر آينه به تحقيق استهزاء شده به رسولان از قبل از تو اي رسول محترم، پس متوجه شد و وارد شد به كساني که مسخره ميكردند انبياء خود را از آنچه که بودند به او استهزاء ميكردند.
اينکه آيه شريفه براي تسليت حضرت رسالت است که كفار و مشركين آن حضرت را استهزاء ميكردند و مسخره مينمودند که اينکه اختصاص به تو ندارد رسولان قبل هم گرفتار اينکه نوع كفار و مشركين بودند: «إِنَّ الَّذِينَ أَجرَمُوا كانُوا مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا يَضحَكُونَ» مطففين آيه 29. و در مورد موسي عليه السلام ميفرمايد:
«فَقالَ إِنِّي رَسُولُ رَبِّ العالَمِينَ فَلَمّا جاءَهُم بِآياتِنا إِذا هُم مِنها يَضحَكُونَ» زخرف آيه 46. و در حق نوح عليه السلام ميفرمايد: «وَ كُلَّما مَرَّ عَلَيهِ مَلَأٌ مِن قَومِهِ سَخِرُوا مِنهُ» هود آيه 40. و عين همين آيه شريفه را در سوره انعام آيه 10 بيان فرموده و در مجلّد پنجم تفسير آن گذشت و در اينجا بطور اختصار رد ميشويم.
جلد 13 - صفحه 180
(وَ لَقَدِ استُهزِئَ بِرُسُلٍ مِن قَبلِكَ): معجزات آنها را حمل به سحر ميكردند، و فرمايشات آنها را حمل به كذب و افتراء مينمودند اعمال و افعال آنها را حمل بر جنون و جهالت. حتي دارد حكم بن عاص پدر مروان در عقب سر پيغمبر مثل پيغمبر راه ميرفت و مضحكه مينمود حضرت نفرين كرد او را و فرمود:
«كن کما تكون»
تا آخر عمر رعشه در بدنش ظاهر شد و لقّه راه ميرفت. لكن بدانند كساني که شما را استهزاء ميكنند که سوء عاقبت آن چيست!
(فَحاقَ بِالَّذِينَ سَخِرُوا مِنهُم ما كانُوا بِهِ يَستَهزِؤُنَ): بالاخره خود آنها به سخريه و استهزاء گرفتار ميشوند چنانچه نوح فرمود:
«إِن تَسخَرُوا مِنّا فَإِنّا نَسخَرُ مِنكُم كَما تَسخَرُونَ» هود آيه 40. و در حق مطلق كفار ميفرمايد: «فَاليَومَ الَّذِينَ آمَنُوا مِنَ الكُفّارِ يَضحَكُونَ عَلَي الأَرائِكِ يَنظُرُونَ هَل ثُوِّبَ الكُفّارُ ما كانُوا يَفعَلُونَ» مطففين آيه 34 الي 36.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 41)- در آیات گذشته دیدیم که مشرکان و کفار، پیامبر اسلام (ص) را به باد استهزاء میگرفتند، این آیه به عنوان دلداری پیامبر (ص) و تسلی خاطر او میگوید: این تنها تو نیستی که مورد استهزاء واقع شدهای «پیامبران قبل از تو نیز
ج3، ص170
مورد استهزاء قرار گرفتند» (وَ لَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِکَ).
«ولی سر انجام آنچه را (از عذابهای الهی) به باد مسخره گرفته بودند، دامان استهزا کنندگان را گرفت» (فَحاقَ بِالَّذِینَ سَخِرُوا مِنْهُمْ ما کانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ).
بنا بر این غم و اندوهی به خود راه مده و این گونه اعمال جاهلان نباید در روح بزرگ تو کمترین اثر بگذارد و یا در اراده آهنینت خللی وارد کند.
نکات آیه
۱- بشر، بهره مند از وجود پیامبران صاحب رسالت، قبل از رسول خاتم(ص) (و لقد استهزئَ برسل من قبلک )
۲- برخورد استهزاآمیز مردم حق ناپذیر، با رسولان الهى، در طول تاریخ (و لقد استهزئَ برسل من قبلک )
۳- همسانى کافران در طول تاریخ، در برخورد غیر منطقى با رسولان الهى (و لقد استهزئَ برسل من قبلک ) برخورد استهزاآمیز، بیانگر نداشتن منطق در موضع گیرى ها است و چون پیامبران پیشین و پیامبراسلام(ص) مورد تمسخر کافران قرار گرفته اند; به دست مى آید که برخورد کافران همسان بوده و مواضع مشابهى داشته اند.
۴- تسلى دادن خداوند به پیامبر(ص)، در برابر استهزاى کافران (و لقد استهزئَ برسل من قبلک ) خداوند در آیات پیشین، موضوع استهزاى کافران به پیامبر(ص) را مطرح کرد و در این آیه، مسخره شدن پیامبران گذشته را یادآور شد. این یادآورى مى تواند به منظور دلدارى و پشت گرمى به آن حضرت باشد.
۵- پیامبران، داراى ویژگى هاى انسانى (تألمات روحى و نیاز به دلجویى و تسلّى) (و لقد استهزئَ برسل من قبلک ) دلجویى خداوند از پیامبر(ص) در برابر استهزاى کافران، نشانگر این واقعیت است که پیامبر(ص) نیز چون سایر انسان ها، از تهاجم دشمنان متأثر شده و نیازمند تسلّى خاطر بوده است.
۶- توجه به رنج و تلاش همه رهبران الهى در طول تاریخ، مایه تسلّى خاطر تلاشگران راه دین است. (و لقد استهزئَ برسل من قبلک )
۷- حرکت در مسیر حق، دربردارنده مشکلات و شداید روحى و روانى مى باشد. (و لقد استهزئَ برسل من قبلک ) از این که خداوند رنج ها و مشکلات رسولان پیشین را یادآورى فرموده است، چنین برداشت مى شود که پیمودن راه حق، با مشکلاتى ملازم است.
۸- استهزاکنندگان پیامبران، به عذابى مبتلا شدند که آن را به مسخره مى گرفتند. (فحاق بالذین سخروا منهم ما کانوا به یستهزءون ) مقصود از «ما کانوا به یستهزءون» عذاب استیصال است; زیرا آن چه مورد تمسخر کافران در طول تاریخ بود - و همان بر سرشان آمد - عذاب استیصال بود.
۹- لجاجت در برابر حق و استهزاى مستمر پیامبران و رهبران الهى، زمینه ساز ابتلا به عذاب خداوندى است. (و لقد استهزئَ برسل من قبلک فحاق بالذین سخروا منهم ما کانوا به یستهزون)
۱۰- کیفر و عذاب الهى براى انسان ها، بازتاب و نتیجه عمل خود آنان است. (و لقد استهزئَ ... فحاق بالذین سخروا منهم ما کانوا به یستهزءون)
۱۱- استهزاکنندگان پیامبر(ص)، به عذاب الهى تهدید شدند. (و لقد استهزئَ برسل من قبلک فحاق بالذین سخروا منهم ما کانوا به یستهزءون) با توجه به این که در آیات پیشین، سخن از استهزاى کافران نسبت به پیامبراکرم(ص) در میان بوده; از یادآورى ابتلاى مسخره کنندگان پیامبران به عذاب، چنین استفاده مى شود که این فرجام در پیش روى استهزاکنندگان پیامبر(ص) نیز هست.
موضوعات مرتبط
- انبیا: آثار استهزاى انبیا ۹; استهزاگران انبیا ۲; انبیاى قبل از محمد(ص) ۱; بشر بودن انبیا ۵; تاریخ انبیا ۱، ۲; دلدارى به انبیا ۵; عذاب استهزاگران انبیا ۸; نیازهاى معنوى انبیا ۵ حق آثار حق طلب ۷; آثار حق ناپذر ۹
- ذکر: ذکر رنجهاى رهبران دینى ۶
- رهبران دینى: آثار استهزاى رهبران دینى ۹; عوامل دلدارى رهبران دینى ۶
- عذاب: اهل عذاب ۸; زمینه عذاب ۹; عوامل عذاب ۱۰
- عمل: آثار عمل ۱۰
- کافران: استهزاهاى کافران ۴; بى منطقى کافران ۳; روش برخورد کافران ۳ ; کافران و انبیا ۳; هماهنگى کافران ۳
- کیفر: عوامل کیفر ۱۰
- محمد(ص): استهزاى محمد(ص) ۴; تهدید استهزاگران محمد(ص) ۱۱; دلدارى به محمد(ص) ۴; عذاب استهزاگران محمد(ص) ۱۱
- مشکلات: زمینه مشکلات روحى ۷
- نعمت: نعمت انبیا ۱
منابع