الصافات ١

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۵ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۱۱:۰۲ توسط Adel (بحث | مشارکت‌ها) (←‏تفسیر)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
کپی متن آیه
وَ الصَّافَّاتِ‌ صَفّاً

ترجمه

سوگند به (فرشتگان) صف‌کشیده (و منظّم)

سوگند به صف بستگان، صفى [عظيم‌]
سوگند به صف بستگان -كه صفى [با شكوه‌] بسته‌اند-
قسم به صف زدگان (چون فوج فرشتگان یا نماز گزاران یا سپاه اهل ایمان) که صف آرایی کرده‌اند.
سوگند به صف بستگان [مانند فرشتگان، نمازگزاران و جهادگران] که صفی [منظم و استوار] بسته اند،
سوگند به آن فرشتگان كه براى نيايش صف بسته‌اند،
سوگند به فرشتگان صف در صف‌
سوگند به آن صف‌زدگان- فرشتگان صف‌كشيده- كه [به طاعت و بندگى‌] صف زده‌اند.
قسم به آنان که (در مقام عبودیّت و انقیاد) محکم صف کشیده‌اند!
سوگند به صف‌بستگان ، صف‌بستنی (زیبا).
سوگند بدانان که صف بندند صف بستنی‌

By the aligners aligning.
ترتیل:
ترجمه:
سوره الصافات آیه ١ الصافات ٢
سوره : سوره الصافات
نزول : ٣ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٣
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«الصَّآفَّاتِ»: جمع صَآفَّة، دسته و گروهی که به صف ایستاده‌اند. واژه (صافّات) از نظر معنی، جمع الجمع است. مراد فرشتگان است که برای اجرا اوامر و بندگی خدا صف کشیده‌اند (نگا: صافّات / و . چه بسا مراد صفوف رزمندگان اسلام، و یا صفوف نماز جماعت، و یا این که صفهای داعیان و عالمان، در برابر کافران و منافقان و بزهکاران باشد.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

تفسیر نور (محسن قرائتی)


«1» وَ الصَّافَّاتِ صَفًّا «2» فَالزَّاجِراتِ زَجْراً «3» فَالتَّالِياتِ ذِكْراً

سوگند به صف بستگان (در صفوفى منظّم) صف بستنى. پس باز مى‌دارند (از معاصى و وسوسه‌ها) باز داشتنى. همانان كه پى در پى ذكر خدا (كتاب آسمانى) را تلاوت مى‌كنند.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

وَ الصَّافَّاتِ صَفًّا «1»

وَ الصَّافَّاتِ صَفًّا: به حق ملائكه كه در آسمانها صف كشيده‌اند براى عبادت صف زدنى، يا ملائكه كه در ميان هوا پرها گسترده تا به هر چه فرمان رسد عمل كنند، يا به جاهدين كه به جهاد صف كشيده، يا به عالمان كه در صف افاده قائمند، يا مرغانى كه در جوّ هوا صف زده‌اند صف زدنى.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

وَ الصَّافَّاتِ صَفًّا «1» فَالزَّاجِراتِ زَجْراً «2» فَالتَّالِياتِ ذِكْراً «3» إِنَّ إِلهَكُمْ لَواحِدٌ «4»

رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما وَ رَبُّ الْمَشارِقِ «5» إِنَّا زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا بِزِينَةٍ الْكَواكِبِ «6» وَ حِفْظاً مِنْ كُلِّ شَيْطانٍ مارِدٍ «7» لا يَسَّمَّعُونَ إِلَى الْمَلَإِ الْأَعْلى‌ وَ يُقْذَفُونَ مِنْ كُلِّ جانِبٍ «8» دُحُوراً وَ لَهُمْ عَذابٌ واصِبٌ «9»

إِلاَّ مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ فَأَتْبَعَهُ شِهابٌ ثاقِبٌ «10»

ترجمه‌

قسم به صف‌زدگان صف زدنى‌

پس برانندگان راندنى‌

پس بخوانندگان كتاب براى تذكّر

همانا خداى شما يكى است‌

پروردگار آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دو است و پروردگار مشرقها

همانا ما آراستيم آسمان نزديكتر را به آرايشى كه ستاره‌ها است‌

و براى نگهدارى از هر شيطان سركش‌

نميتوانند گوش فرا دارند بسوى گروه بالاتر و انداخته ميشوند از هر سوئى‌

براى راندن قهرى و براى آنها عذابى است دائم‌

مگر آنكه بربايد ربودنى پس از پى درآيد او را شعله فروزانى.

تفسير

خداوند متعال قسم ياد نموده است براى تأكيد كلام و تسجيل مرام در مقابل اهل شرك بعد از اثبات توحيد بادلّه قطعيه سابقه بذوات مقدّسه انبياء و اولياء و ملائكه كه صف‌زنندگانند براى عبادت و اطاعت خدا و كسانيكه منع و زجر نمودند مردم را از گناه و معصيت او و آنانكه تلاوت نمودند كتاب خدايرا براى تذكّر چنانچه قمّى ره نقل فرموده كه خدا و معبود حقيقى شما يك ذات بسيط مستجمع صفات كمال است كه پروردگار و خالق آسمانها و زمين و موجودات آن دو و ميان آن دو است و موجد مشارق و مغارب ستاره‌ها و آفتاب است چون هر يك از


جلد 4 صفحه 424

سيّارات مشرق و مغربى دارند و آفتاب در ايّام سال هر روز از مشرقى طلوع و در مغربى غروب مينمايد كه با روز قبل خود تفاوت دارد و لذا روز بلند و كوتاه ميشود و اينكه بذكر مشارق اكتفا شده براى آنستكه مغربها بحسب مشرقها تفاوت پيدا ميكنند و ايجاد روشنى و اشراق براى اثبات قدرت و اظهار نعمت ابلغ و انسب است و خدا از جهت فوق مقدارى از فضا را كه نزديكتر است بزمين و مشاهده ميشود اجرام در آن زينت داده است بوجود اجسام روشنى كه از آنها تعبير بكوكب و ستاره ميشود و اينها سه نوعند ثوابت كه متحرّك نيستند يا حركت كمى دارند كه محسوس نيست و سيّارات كه دائما در حركتند و هر يك فلك مستقلّى با مدار مخصوصى دارند كه بايد در آن سير نمايند و شهب ثواقب كه اجرام درخشانى هستند مأمور براندن شياطين از آسمان وقتى كه آنها بآسمان صعود نمايند براى استراق سمع از كلام ملائكه فورا بفرمان خدا اين ستاره‌ها كه شعله‌هاى فروزانى هستند و گفته شده اجزاء دهنيّه‌ئى هستند كه با بخارات زمين بالا ميروند از جاى خود حركت نموده مانند تيرى كه از كمان بيرون آيد بجانب آنها پرتاب ميشوند و آنها را محترق يا مطرود ميگردانند و اين عمل در آسمان غالبا محسوس ميشود پس ستاره‌ها علاوه بر فوائد و آثار بيشمارى كه در نظام عالم دارند دو ثمر محسوس هم از آنها جالب نظر است يكى زينت آسمان بطوريكه در شب بهترين مناظر است نهايت آنكه چون مكرّر ديده شده بنظر چندان جلوه نميكند ديگر حفظ آن است از مراوده شياطين متمرّد خبيث و استماع كلام ملائكه كه كارفرمايان در اوضاع عالم بدستور الهى ميباشند مگر گاهيكه استراق سمعى براى آنها حاصل شود و شهاب ثاقب شخص مسترق را نسوزاند و او فرار كند و بزمين برسد و بعضى از اخبار سماوى را درست يا نادرست بأمثال خود برساند كه گفته‌اند مبناى كهانت در قديم اين بوده است و بعد از بعثت پيغمبر صلى اللّه عليه و اله بكلّى ممنوع شده‌اند و در هر حال براى آن شياطين عذاب دائمى در دنيا همان شهاب ثاقب است و در آخرت عذاب جهنّم كه در آن مخلّد خواهند بود و از بعضى از روايات معراجيّه كه در سوره بنى اسرائيل گذشت استفاده ميشود كه شهاب تاقب بامر ملائكه موكّل اين امر حركت ميكند و نام بزرگ آنها اسمعيل است و كلمه دحورا كه‌


جلد 4 صفحه 425

بمعناى راندن بعنف و قهر است يا مفعول مطلق براى فعل محذوف است يعنى رانده ميشوند راندنى يا مفعول له براى يقذفون چنانچه ترجمه شد و الّا من خطف الخطفة استثناء است از فاعل لا يسمعون يعنى گوش نميدهند سخنان جماعت بالا را مگر كسيكه ناگاه بجهد از جا و اختلاس نمايد اختلاس نمودنى بسرعت از نزديك آسمان امريرا كه در اينصورت تعقيب خواهد شد و بزينة الكواكب باضافه و نصب الكواكب نيز قرائت شده است و سماء الدّنيا باضافه هم از حفص نقل قرائت شده است و بنابراين مراد از دنيا زمين و موجودات آنند و بقرائت مشهور دنيا تأنيث أدنى است يعنى آسمان نزديكتر بزمين كه گفته‌اند آسمان اوّل است و اشكال شده كه كواكب در آسمان هشتم مى‌باشند جواب گفته‌اند اعتبار بمشاهده و زينت بودن است و بنابر آنكه مراد از آسمان جهت فوق باشد اشكالى نيست چنانچه بيان شد

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


بِسم‌ِ اللّه‌ِ الرَّحمن‌ِ الرَّحِيم‌ِ

وَ الصَّافّات‌ِ صَفًّا «1»

و ‌او‌ قسم‌ ‌است‌ و ‌در‌ تفسير صافات‌ بعضي‌ گفتند مؤمنين‌ هستند ‌که‌ ‌در‌ نماز جماعت‌ صفوفي‌ ميبندند. بعضي‌ گفتند مؤمنين‌ ‌که‌ ‌در‌ جهاد كفار صف‌ بسته‌ ميشود ‌که‌ ميفرمايد إِن‌َّ اللّه‌َ يُحِب‌ُّ الَّذِين‌َ يُقاتِلُون‌َ فِي‌ سَبِيلِه‌ِ صَفًّا كَأَنَّهُم‌ بُنيان‌ٌ مَرصُوص‌ٌ (صف‌ آيه 4). بعضي‌ گفتند ملائكه‌ هستند ‌که‌ ‌در‌ آسمانها صف‌

جلد 15 - صفحه 115

ميبندند ‌براي‌ نماز. بعضي‌ گفتند صفوف‌ ملائكه‌ ‌در‌ هوا حين‌ نزول‌ ‌آنها‌ بسوي‌ زمين‌. ‌در‌ تفسير ‌علي‌ ‌إبن‌ ابراهيم‌ ‌است‌ الملائكة و الانبياء و ‌من‌ وصف‌ اللّه‌ و عبده‌.

(اقول‌) الصافات‌ جمع‌ ‌بر‌ جمع‌ ‌است‌ ‌يعني‌ جمع‌ الجمع‌ ‌است‌ زيرا جمع‌ صافة ‌است‌ و چون‌ محلّي‌ ‌به‌ الف‌ و لام‌ ‌است‌ افاده عموم‌ دارد شامل‌ جميع‌ صفوف‌ ‌که‌ طبق‌ رضاي‌ الهي‌ بسته‌ ميشود چه‌ ‌از‌ انبياء و چه‌ ‌از‌ ملائكه‌ و چه‌ ‌از‌ مؤمنين‌ ‌براي‌ جماعت‌ ‌ يا ‌ جهاد ‌ يا ‌ اطاعت‌ امر الهي‌ چه‌ ‌در‌ زمين‌ و چه‌ ‌در‌ آسمان‌ چه‌ ‌در‌ دنيا و چه‌ ‌در‌ صحراي‌ محشر خداوند قسم‌ ياد ميكند باين‌ صفوف‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 1)- فرشتگانی که آماده انجام مأموریتند: این سوره نخستین سوره از قرآن مجید است که اولین آیات آن با سوگندها شروع می‌شود، سوگندهائی اندیشه انگیز، که فکر انسان را همراه خود به جوانب مختلف این جهان می‌کشاند.

درست است که خداوند از همه راستگویان راستگوتر است، و نیازی به سوگند ندارد، ولی توجه به دو نکته مشکل سوگند را در تمام آیات قرآن که از این به بعد گهگاه با آن سر و کار داریم حل خواهد کرد.

نخست این که: همیشه سوگند به امور پر ارزش و مهم یاد می‌کنند، بنابر این

ج4، ص131

سوگندهای قرآن دلیل بر عظمت و اهمیت اموری است که به آنها سوگند یاد شده.

دیگر این که سوگند همیشه برای تأکید است، و دلیل بر این است که اموری که برای آن سوگند یاد شده از امور کاملا جدی و مؤکد است.

به هر حال در آغاز این سوره به نام سه گروه برخورد می‌کنیم که به آنها سوگند یاد شده است.

نخست می‌فرماید: «قسم به آنها که صف کشیده‌اند و صفوف خود را منظم ساخته‌اند»! (وَ الصَّافَّاتِ صَفًّا).

نکات آیه

۱ - سوگند خداوند، به فرشتگان صف در صف و منظم (و الصفّ-ت صفًّا) «واو» در «و الصافات...» براى قسم است و در این که مقصود و مصداق این آیه و دو آیه بعد چیست; میان مفسران چند دیدگاه وجود دارد، از جمله: ۱- فرشتگان، ۲- مجاهدان راه خدا. برداشت یاد شده مبتنى بر دیدگاه نخست است.

۲ - فرشتگان، برخوردار از جایگاه و مقامى رفیع در پیشگاه خداوند (و الصفّ-ت صفًّا) سوگند خداوند به فرشتگان، گویاى عظمت و مقام رفیع آنان در پیشگاه خداوند است.

۳ - نقش و مسؤولیت فرشتگان در جهان، با اهمیت و بزرگ است. (و الصفّ-ت صفًّا) در این که مسؤولیت و کار فرشتگانِ صف در صف چیست; میان مفسران بحث و گفت و گوى بسیار وجود دارد. از ظاهر آیه شریفه نیز چیز روشنى به دست نمى آید; ولى مى توان استفاده کرد که مسؤولیت و نقش فرشتگان هر چه هست، بسیار با اهمیت و بزرگ مى باشد که خداوند به آن سوگند یاد کرده است.

۴ - سوگند خداوند، به مجاهدان صف بسته و سخت کوش (و الصفّ-ت صفًّا)

۵ - مجاهدان راه خدا، برخوردار از جایگاه و مقامى رفیع در پیشگاه الهى (و الصفّ-ت صفًّا)

۶ - نظم و انضباط در نیروى نظامى، امرى با اهمیت و بایسته (و الصفّ-ت صفًّا)

۷ - اهمیت و ارزش والاى نظم، انسجام و حرکت جمعى، در زندگى و در برابر دشمن (و الصفّ-ت صفًّا) صف کشیدن هر گروهى - چه فرشتگان و چه مجاهدان - گویاى وجود نظم، انسجام و حرکت جمعى در میان آن گروه است. توصیف خداوند از گروه فرشتگان و مجاهدان به صف بستگان، بیانگر برداشت یاد شده است.

موضوعات مرتبط

  • اتحاد: اهمیت اتحاد ۷
  • خدا: سوگندهاى خدا ۱، ۴
  • دشمنان: روش برخورد با دشمنان ۷
  • سوگند: سوگند به مجاهدان ۴; سوگند به ملائکه ۱
  • مجاهدان: اهمیت نظم مجاهدان ۶; صفوف مجاهدان ۴; مقامات مجاهدان ۵
  • ملائکه: اهمیت نقش ملائکه ۳; صفوف ملائکه ۱; مقامات ملائکه ۲
  • نظم: اهمیت نظم ۷

منابع