غافر ١١

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۷ آذر ۱۴۰۱، ساعت ۱۱:۲۳ توسط Adel (بحث | مشارکت‌ها) (←‏تفسیر)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
کپی متن آیه
قَالُوا رَبَّنَا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ‌ وَ أَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ‌ فَاعْتَرَفْنَا بِذُنُوبِنَا فَهَلْ‌ إِلَى‌ خُرُوجٍ‌ مِنْ‌ سَبِيلٍ‌

ترجمه

آنها می‌گویند: «پروردگارا! ما را دو بار میراندی و دو بار زنده کردی؛ اکنون به گناهان خود معترفیم؛ آیا راهی برای خارج شدن (از دوزخ) وجود دارد؟»

|مى‌گويند: پروردگارا! ما را دوبار ميراندى و دوبار زنده كردى. حالا به گناهانمان اعتراف كرديم، پس آيا راهى به سوى خروج [از آتش‌] هست
مى‌گويند: «پروردگارا، دو بار ما را به مرگ رسانيدى و دو بار ما را زنده گردانيدى. به گناهانمان اعتراف كرديم؛ پس آيا راه بيرون‌شدنى [از آتش‌] هست؟»
در آن حال کافران گویند: پروردگارا، تو ما را دو بار بمیراندی و باز زنده کردی (یک بار در دنیا میراندی و در قبور و عالم برزخ زنده کردی، دوم بار در قبور میراندی و به قیامت زنده کردی) تا ما به گناهان خود اعتراف کردیم، آیا اینک ما را راهی هست که از این عذاب دوزخ بیرون آییم؟
می گویند: پروردگارا! دوبار ما را میراندی و دوبار زنده کردی، اکنون به گناهانمان معترفیم، پس آیا راهی برای بیرون آمدن [از دوزخ] هست؟
مى‌گويند: اى پروردگار ما، ما را دوبار ميرانيدى و دوبار زنده ساختى و ما به گناهانمان اعتراف كرده‌ايم. آيا بيرون‌شدن را راهى هست؟
گویند پروردگارا ما را دوبار میراندی و دوبار زنده کردی، ما به گناهانمان اعتراف کرده‌ایم، پس آیا برای بیرون رفتن [از اینجا] راهی هست؟
گويند: پروردگارا، ما را دو بار بميراندى و دو بار زنده گرداندى- اكنون به زندگانى آخرت يقين كرديم-، اينك به گناهانمان اقرار داريم، پس آيا هيچ راهى به سوى بيرون شدن [از اين دوزخ‌] هست؟
کافران می‌گویند: پروردگارا! ما را دوبار میرانده‌ای و دوبار زنده کرده‌ای، و ما (در این مرگها و حیاتها به قدرت تو پی برده‌ایم و همه چیز را فهمیده‌ایم، اکنون) به گناهان خود اعتراف می‌کنیم، آیا راهی برای خارج شدن (از دوزخ و بازگشت به دنیا و جبران مافات) وجود دارد؟!
گفتند: «پروردگارمان! دوبار ما را میراندی و دوبار ما را زنده کردی، پس به گناهانمان اعتراف کردیم. پس آیا راه بیرون شدنی (از آتش) هست‌؟»
گفتند پروردگارا می‌راندی ما را دوبار و زنده ساختی ما را دوبار پس اعتراف کردیم به گناهان خویش آیا هست بسوی بازگشت راهی‌

They will say, “Our Lord, you made us die twice, and twice you gave us life. Now we acknowledge our sins. Is there any way out?”
ترتیل:
ترجمه:
غافر ١٠ آیه ١١ غافر ١٢
سوره : سوره غافر
نزول : ١٢ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٤
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«أَمَتَّنَا اثْنَتَیْنِ»: دو بار ما را میرانده‌ای. مراد از میراندن اوّل، آفرینش خاک بی‌جان انسان از عدم محض است (نگا: بقره / )، و مراد از میراندن دوم، مرگ بعد از پایان عمر است. «أَحْیَیْتَنَا اثْنَتَیْنِ»: دو بار ما را زندگی بخشیده‌ای. مراد از حیات دوم، زنده گرداندن اموات پس از پایان جهان و سر بر آوردن از گورها به هنگام رستاخیز است. اشاره دوزخیان به دو بار میراندن و زنده گرداندن شاید بدین خاطر باشد که می‌خواهند بگویند، ای خداوندی که مالک مرگ و حیاتی! توانائیِ این را داری که دو ممات و دو حیات را برای ما تبدیل به سه ممات و سه حیات کنی و ما را بازگردانی تا در مقام جبران برآئیم.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

تفسیر نور (محسن قرائتی)


قالُوا رَبَّنا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَ أَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ فَاعْتَرَفْنا بِذُنُوبِنا فَهَلْ إِلى‌ خُرُوجٍ مِنْ سَبِيلٍ «11»

كفّار گويند: «پروردگارا! ما را دو بار ميراندى و دو بار زنده كردى. اينك به گناهان خود اعتراف كرديم؛ پس آيا براى بيرون رفتن (از دوزخ) راهى هست؟»

نکته ها

مراد از دو بار مردن، ظاهراً مرگ در پايان عمر و مرگ در پايان برزخ است و مراد از دو بار زنده شدن، زنده شدن در برزخ و زنده شدن در قيامت است. گرچه بعضى گفته‌اند: مراد از دو مرگ، يكى زمان قبل از پيدايش انسان و يكى پايان عمر اوست و مراد از دو بار زنده شدن زمان پيدايش انسان در دنيا و زمان قيامت است و دليل حرف خود را آيه‌ى‌ «كُنْتُمْ أَمْواتاً فَأَحْياكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ» «1» آورده‌اند، ليكن آنچه گفتيم بهتر است، زيرا در آيه ميراندن مطرح است نه مرده بودن قبل از تولّد.

آرزوى جانسوز دوزخيان براى بازگشت به دنيا بارها در قرآن مطرح شده است:

گاهى مى‌گويند: آيا راه بازگشتى وجود دارد؟ گاهى آرزو مى‌كنند كاش به دنيا باز مى‌گشتند و نيكوكار مى‌شدند و گاهى عاجزانه مى‌گويند: پروردگارا! ما را به دنيا بازگردان تا عمل صالح انجام دهيم. آيات ذيل، اين حقايق را بيان مى‌كند:

«هَلْ إِلى‌ مَرَدٍّ مِنْ سَبِيلٍ» «2» آيا راهى براى بازگشت هست؟

«لَوْ أَنَّ لِي كَرَّةً فَأَكُونَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ» «3» اى كاش عمرى ديگر بود تا از نيكوكاران مى‌شدم.

«رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْها فَإِنْ عُدْنا فَإِنَّا ظالِمُونَ» «4» پروردگارا! ما را از اينجا خارج كن، اگر دوباره بازگشتيم ستمكاريم.

«رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلِّي أَعْمَلُ صالِحاً» «5» پروردگارا! مرا بازگردان تا عمل نيك انجام دهم.

«فَارْجِعْنا نَعْمَلْ صالِحاً» «6» ما را بازگردان تا كار نيك انجام دهيم.


«1». بقره، 28.

«2». شورى، 44.

«3». زمر، 58.

«4». مؤمنون، 107.

«5». مؤمنون، 100.

«6». سجده، 12.

جلد 8 - صفحه 226

پیام ها

1- تكرار كلمه‌ى‌ «اثْنَتَيْنِ» در كنار آرزوى خروج از آتش، نشانه‌ى آن است كه كافران مى‌گويند: پروردگارا! تو ما را بارها زنده كرده‌اى و ميرانده‌اى، يك بار ديگر نيز ما را زنده كن و نجات ده. «أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَ أَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ»

2- كفّار، روزى به قدرت الهى ايمان خواهند آورد. كسانى كه مى‌گفتند: «ما يُهْلِكُنا إِلَّا الدَّهْرُ» «1» امروز مى‌گويند: «أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَ أَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ»

3- در دادگاه‌هاى دنيوى، گاهى اعتراف زمينه‌ى تخفيف مجازات است، امّا در آخرت چنين نيست. «فَاعْتَرَفْنا بِذُنُوبِنا فَهَلْ إِلى‌ خُرُوجٍ مِنْ سَبِيلٍ»

4- اگر توبه قبل از مرگ و به موقع باشد، دعاى فرشتگان و لطف خدا را در پى دارد فَاغْفِرْ لِلَّذِينَ تابُوا ... ولى اگر به هنگام مرگ يا پس از آن باشد، بى اثر است و مجرم پاسخ مثبتى دريافت نمى‌كند. «فَهَلْ إِلى‌ خُرُوجٍ مِنْ سَبِيلٍ»

5- عجز و نياز دوزخيان به قدرى است كه براى نجات خود به لحظه‌اى خروج از دوزخ قانعند. «فَهَلْ إِلى‌ خُرُوجٍ مِنْ سَبِيلٍ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



قالُوا رَبَّنا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَ أَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ فَاعْتَرَفْنا بِذُنُوبِنا فَهَلْ إِلى‌ خُرُوجٍ مِنْ سَبِيلٍ «11»

قالُوا رَبَّنا: گويند اى پروردگار ما، أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ‌: بميرانيدى ما را دو نوبت، نوبت اول نزد انقضاى آجال، و نوبت دوم در قبر بعد از آن زنده گردانيدى بر اين منوال. وَ أَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ‌: و زنده گردانيدى ما را دوبار، بار اول در قبر، و بار دوم در بعث و نشور. نزد ابن عباس اماته اولى در اصلاب پدران وقتى كه نطفه بودند، و اماته دوم در دنيا. احياى اول در دنيا براى تكليف، و احياى دوم در قيامت براى ثواب و عقاب. در تبيان- اماته اولى وقتى كه ذريه آدم را بيرون آورد و

جلد 11 - صفحه 286

ميثاق را از آنها گرفت و بميرانيد، اماته دوم در دنيا. احياى اول وقتى كه نطفه بودند، و احياى دوم در بعث‌ «1». فَاعْتَرَفْنا بِذُنُوبِنا: پس اقرار كرديم ما به گناهان خود كه از جمله آن تكذيب بعث و سؤال قبر بود، فَهَلْ إِلى‌ خُرُوجٍ مِنْ سَبِيلٍ‌:

پس آيا بسوى بيرون آمدن از جهنم هيچ راهى هست؛ يعنى چون معترف شديم، آيا راهى هست كه ما از آتش نجات يابيم و به بهشت رسيم.

تبصره:

يكى از معتقدات حقه، سؤال نكير و منكر است در قبر براى همين جسد عنصرى دنيوى، يعنى روح و نفس ناطقه انسانيه در قبر عود و داخل در جسد عنصرى دنيوى ميت شده از او سؤال كرده مى‌شود، پس اگر جواب صواب دهد فايز شود به روح و ريحان و جنت نعيم، و اگر جواب صواب ندهد نزل حميم در قبر او باشد.

بزرگان علماء اماميه مانند محقق طوسى و علامه حلى و شيخ مفيد و شيخ صدوق و حاجى استرابادى «رضوان اللّه عليهم» و علامه مجلسى فرموده:

اجماعى مسلمانان است كه در قبر سؤال مى‌شود و روح به بدن عودت نمايد، بلكه از ضروريات دين اسلام و منكر آن كافر است، و آيات و احاديث بسيار دال است بر آن از جمله آيه «و احييتنا اثنتين» اعتراف كفار به دو زنده شدن: يكى در قبر، و دومى در قيامت.

اما اخبار: حضرت صادق عليه السّلام فرمايد: ليس من شيعتنا من انكر اربعة اشياء: المعراج و المسلة فى القبر و خلق الجنّة و النار و الشّفاعة: «2» نيست از شيعيان ما كسى كه انكار نمايد چهار چيز را: معراج، سؤال در قبر، خلق بهشت و جهنم، شفاعت.

و در حديث عرض دين حضرت عبد العظيم عليه السّلام خدمت امام على النقى عليه السّلام: و اقول انّ المعراج حق و المسائلة فى القبر حقّ. «3»


«1» تفسير منهج الصادقين (چ اسلاميه) ج 8 ص 132 بنقل از تبيان.

«2» تسلية الفؤاد، سيد عبد اللّه شبر، ص 196 و بحار الانوار ج 8 ص 37 روايت 13 بنقل از امالى الصدوق ص 177 با اندكى اختلاف.

«3» كمال الدين، ج 2 باب 37 ذيل روايت اول ص 380.

جلد 11 - صفحه 287

و حديث فاطمه بنت اسد مادر حضرت امير المؤمنين عليه السّلام كه بعد از غسل او، حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله پيراهن مبارك را كفن او و خود بر شانه مبارك جنازه او را حمل تا وارد قبر و در ميان قبرش خوابيد، بعد جنازه را در قبر خواباند، ساعتى گذشت فرمود: «ابنك ابنك» پس بيرون آمد و خاك ريختند قبر را تسويه نمود. اصحاب از حضرت سؤال كردند، فرمود: تلقين نمودم او را از آنچه سؤال كنند از او، و سؤال كردند از پروردگارش، گفت: اللّه ربى، و پرسيدند از نبى او، حضرت محمد «صلى اللّه عليه و آله» پرسيدند از ولى او، توقف نمود، من گفتم: بگو پسرم، ولى و امام من است. پس ملكين برگشتند و فاطمه مرد «1».

موت ثانيه و تصديق آن در كتاب خدا است «ربنا امتنا اثنتين و احييتنا اثنتين».


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


قالُوا رَبَّنا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَ أَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ فَاعْتَرَفْنا بِذُنُوبِنا فَهَلْ إِلى‌ خُرُوجٍ مِنْ سَبِيلٍ «11» ذلِكُمْ بِأَنَّهُ إِذا دُعِيَ اللَّهُ وَحْدَهُ كَفَرْتُمْ وَ إِنْ يُشْرَكْ بِهِ تُؤْمِنُوا فَالْحُكْمُ لِلَّهِ الْعَلِيِّ الْكَبِيرِ «12» هُوَ الَّذِي يُرِيكُمْ آياتِهِ وَ يُنَزِّلُ لَكُمْ مِنَ السَّماءِ رِزْقاً وَ ما يَتَذَكَّرُ إِلاَّ مَنْ يُنِيبُ «13» فَادْعُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ «14» رَفِيعُ الدَّرَجاتِ ذُو الْعَرْشِ يُلْقِي الرُّوحَ مِنْ أَمْرِهِ عَلى‌ مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ لِيُنْذِرَ يَوْمَ التَّلاقِ «15»

يَوْمَ هُمْ بارِزُونَ لا يَخْفى‌ عَلَى اللَّهِ مِنْهُمْ شَيْ‌ءٌ لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ «16» الْيَوْمَ تُجْزى‌ كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ لا ظُلْمَ الْيَوْمَ إِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسابِ «17»

ترجمه‌

گفتند پروردگارا ميراندى ما را دوبار و زنده گرداندى ما را دوبار پس اعتراف كرديم بگناهانمان پس آيا بسوى بيرون رفتن راهى هست‌

اين براى آنست كه چون خوانده ميشد خدا بتنهائى كفر ميورزيديد و اگر شرك آورده ميشد باو ميگرويديد پس حكم براى خداى بلند مرتبه بزرگ است‌

او است كسيكه مينمايد بشما آيتهايش را و ميفرستد براى شما از آسمان روزى را و پند نميگيرد مگر كسيكه بازگشت مينمايد

پس بخوانيد خدا را با آنكه خالص كنندگان باشيد براى او دين را و اگر چه ناخوش داشته باشند كافران‌

او بلند كننده رتبه‌ها داراى مقرّ سلطنت است القاء ميكند روان را از امر خود بر هر كه ميخواهد از بندگانش تا بيم دهد از روز ملاقات‌

روز كه آنان ظاهر شوندگانند پوشيده نميباشد بر خدا از آنان چيزى براى كيست پادشاهى آنروز براى خداوند يكتاى داراى قهر و غلبه است‌

آنروز جزا داده ميشود هر كس بآنچه كسب كرد نيست ستمى در آنروز همانا خداوند زود حساب است.

تفسير

خداوند سبحان نقل فرموده كلام كفار سابق الذّكر را بعد از ورود


جلد 4 صفحه 519

در جهنّم كه عرضه ميدارند پروردگارا دو مرتبه ما را ميراندى يكمرتبه در دنيا و يكمرتبه در قبر و دو مرتبه زنده نمودى يكمرتبه در قبر و يكمرتبه در قيامت چون براى سؤال قبر مردم زنده ميشوند و بعد از آن ميميرند و پس از اين اظهار اقرار مينمايند بگناهان خودشان و از خداوند درخواست مينمايند كه آنها را از جهنّم اخراج فرمايد و بدنيا برگرداند تا مردمان خوبى شوند ولى افسوس كه ديگر محلّى براى اجابت اين درخواست باقى نمانده چون دنيا تمام شده و نوبت بآخرت رسيده لذا خداوند از جواب آنها صرف نظر فرموده بيان تقصيرشان را ميفرمايد كه اين عذاب شما براى آنستكه وقتى پيغمبر فرمود بگوئيد خدائى نيست جز خداى يگانه قبول ننموديد و منكر شديد و وقتى شياطين جنّى و انسى براى شما معبودهاى باطل را يادآورى مينمودند تصديق ميكرديد و امروز حكم و فصل خصومت و تميز بين حق و باطل با خداوند بلند مرتبه‌ئى است كه احدى بمرتبه او نميرسد و بزرگ است بقدريكه بوصف نميگنجد و حكم فرموده بخلود شما در جهنّم و شريك و عديل و معارضى ندارد كه بتواند حكم او را تغيير دهد و پس از اين مقال خداوند متعال دليل توحيد خود را يادآورى فرموده كه آيات و نشانه‌هاى آن در تمام عالم ظاهر و هويدا است و از آن جمله نزول موجبات روزى بندگان است از آسمان و متذكر و متنبّه بوجود خداوند يگانه قادر كريم رحيم نميشود مگر كسيكه از وادى غفلت پاى بيرون نهد و در درياى فكرت غوطه‌ور گردد و رجوع نمايد از خلق بحق تا بشناسد او را و شكر نعمتش را بجا آورد پس بخوانيد خدا را و خالص كنيد دين خود را از شرك براى او اگر چه مخالف رأى و دلخواه كفّار و مشركين باشد و بدانيد كه خداوند مرتبه و درجه بندگانرا هر قدر قابل و لايق باشند بلند ميكند تا ميرساند بمقام قاب قوسين او أدنى و القاء ميكند روح ايمان كامل و مقدّس را از عالم امر كه فوق عالم خلق است بر كسانيكه بخواهد از بندگان خود مانند اوّل شخص عالم امكان و خاندان عظيم الشّأن او چنانچه قمّى ره نقل فرموده آن روح القدس است كه اختصاص به پيغمبر صلى اللّه عليه و اله و ائمه اطهار دارد براى آنكه بترسانند مردم را از عذاب روز قيامت كه روز ملاقات خلق اولين و آخرين است با يكديگر و روز ملاقات آنها است نتيجه اعمالشانرا و قمّى ره نقل فرموده كه روز ملاقات اهل آسمان و زمين‌


جلد 4 صفحه 520

است با يكديگر و منافات با آنچه ذكر شد ندارد و محتمل است مراد از رفيع الدّرجات بودن خداوند در اعلى درجات جمال و جلال و صفات كمال باشد و مراد از عرش مكرّر ذكر شده است و در روز قيامت تمام مردم از قبرها ظاهر و بارز شوند و تمام اسرار و ضمائرشان آشكار گردد و با زيادى و كثرتى كه دارند كوچكترين چيزى از ذوات و احوال و اعمال و اوصاف آنها بر خدا مخفى و پوشيده نيست و در آنروز تمام قدرتها و سلطنت‌هاى ظاهرى نابود است لذا وقتى از مردم سؤال ميشود كه امروز سلطنت با چه كس است همه يكمرتبه بلسان حال و مقال از صميم قلب جواب ميدهند از آن خداوند يگانه قهّار است و از روايت علوى در توحيد استفاده ميشود كه خدا سؤال ميكند و انبيا و حجج جواب ميدهند و هر كس بجزاى عملش ميرسد و بكسى ظلم نميشود كه از ميزان استحقاقش كمتر اجر ببرد يا بيشتر معذّب گردد و هيچ كارى خدا را از كار ديگر باز نميدارد لذا در يك چشم بهم زدن بحساب تمام خلق رسيدگى ميفرمايد و ظاهرا اين سؤال و جواب يكمرتبه ديگر از خداوند با خودش بتنهائى واقع ميشود و آن بين نفخه اوّل و دوم است كه در بعضى از روايات ذكر شده است‌

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


قالُوا رَبَّنا أَمَتَّنَا اثنَتَين‌ِ وَ أَحيَيتَنَا اثنَتَين‌ِ فَاعتَرَفنا بِذُنُوبِنا فَهَل‌ إِلي‌ خُرُوج‌ٍ مِن‌ سَبِيل‌ٍ «11»

‌اينکه‌ كفار فرداي‌ قيامت‌ ميگويند پروردگار ‌ما دو مرتبه‌ ‌ما ‌را‌ ميراندي‌ و دو مرتبه‌ زنده‌ كردي‌ ‌پس‌ ‌ما اعتراف‌ بتقصير ‌خود‌ ميكنيم‌ و گناهان‌ ‌خود‌ ‌پس‌ آيا راه‌ خروجي‌ ‌از‌ ‌براي‌ ‌ما هست‌.

قالُوا رَبَّنا أَمَتَّنَا اثنَتَين‌ِ وَ أَحيَيتَنَا اثنَتَين‌ِ اختلاف‌ كردند مفسرين‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ دو موت‌ و دو احياء بعضي‌ گفتند موت‌ ‌در‌ دنيا و موت‌ ‌در‌ قبر و احياء ‌در‌ قبر و ‌در‌ قيمة بعضي‌ گفتند موت‌ قبل‌ ‌از‌ نطفه‌ و موت‌ ‌در‌ دنيا و احياء ‌بعد‌ ‌از‌ نطفه‌ و ‌در‌ قيمة بدليل‌ ‌قوله‌ ‌تعالي‌ كَيف‌َ تَكفُرُون‌َ بِاللّه‌ِ وَ كُنتُم‌ أَمواتاً فَأَحياكُم‌ ثُم‌َّ يُمِيتُكُم‌ ثُم‌َّ

جلد 15 - صفحه 359

يُحيِيكُم‌ ثُم‌َّ إِلَيه‌ِ تُرجَعُون‌َ‌-‌ بقره‌ آيه 26 بعضي‌ گفتند موت‌ قبل‌ ‌از‌ نطفه‌ و موت‌ ‌در‌ دنيا و احياء ‌بعد‌ ‌از‌ نطفه‌ و ‌در‌ قبر لكن‌ تمام‌ اينها تفسير برأي‌ و تخرّص‌ بغيب‌ و خلاف‌ ظاهر قرآن‌ ‌است‌ امّا آيه شريفه «كُنتُم‌ أَمواتاً» ‌يعني‌ نبود بوديد و ‌اينکه‌ آيه اما ته‌ ميگويد ‌که‌ فعل‌ الهي‌ ‌باشد‌ و اما ته‌ فرع‌ حيات‌ ‌است‌ و اما احياء ‌در‌ قبر روح‌ بخاري‌ حيواني‌ نيست‌ بدن‌ مرده‌ ‌است‌ فقط روح‌ انساني‌ ‌که‌ مجرّد ‌است‌ تعلق‌ ميگيرد چنانچه‌ تفصيل‌ ‌آن‌ ‌را‌ ‌در‌ مجلّد سيم‌ كلم‌ الطيب‌ ‌در‌ باب‌ سؤال‌ قبر بيان‌ كرده‌ئيم‌ و ‌اينکه‌ آيه شريفه‌ يكي‌ ‌از‌ ادلّه رجعت‌ ‌است‌ ‌که‌ يك‌ دسته‌ ‌از‌ كفّار معاندين‌ رجوع‌ بدنيا ميكنند و ‌از‌ ‌آنها‌ انتقام‌ كشيده‌ ميشود چنانچه‌ ‌از‌ حضرت‌ صادق‌ (ع‌) ‌است‌ فرمود

«‌في‌ الرجعة»

و ‌اينکه‌ ‌آيه‌ ‌هم‌ يكي‌ ‌از‌ شواهد آيه قبل‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌در‌ اخبار كافرين‌ ‌را‌ بثلاثه‌ و بني‌ اميّه‌ و اشباه‌ ‌آنها‌ تفسير كردند زيرا جميع‌ كفّار و مخالفين‌ ‌در‌ رجعة رجوع‌ نميكنند.

فَاعتَرَفنا بِذُنُوبِنا لكن‌ فائده‌ ندارد.

فَهَل‌ إِلي‌ خُرُوج‌ٍ مِن‌ سَبِيل‌ٍ جواب‌: ‌آن‌ ديگر خروج‌ نيست‌ و ابد الاباد معذّب‌ هستيد.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 11)- به هر حال مجرمان با مشاهده اوضاع و احوال قیامت و آگاهی بر خشم خداوند نسبت به آنها از خواب غفلت طولانی خویش بیدار می‌شوند و در فکر چاره افتاده «می‌گویند: پروردگارا! ما را دو بار میراندی و دو بار زنده کردی (و ما در این مرگ و حیاتها همه چیز را فهمیدیم) اکنون به گناهان خود اعتراف می‌کنیم، پس آیا راهی برای خارج شدن (از دوزخ و بازگشت به دنیا و جبران ما فات) وجود دارد؟! (قالُوا رَبَّنا أَمَتَّنَا اثْنَتَیْنِ وَ أَحْیَیْتَنَا اثْنَتَیْنِ فَاعْتَرَفْنا بِذُنُوبِنا فَهَلْ إِلی خُرُوجٍ مِنْ سَبِیلٍ).

آری! در آنجا پرده‌های غرور و غفلت کنار می‌رود، و چشم حقیقت بین انسان باز می‌شود، لذا چاره‌ای جز اعتراف به گناه ندارد.

ج4، ص258

منظور از دو بار میراندن، مرگ در پایان عمر و مرگ در پایان برزخ است، و منظور از دو مرتبه احیا، احیای برزخی و احیای در قیامت است.

به این ترتیب ما یک حیات جسمانی داریم و یک حیات برزخی، در پایان عمر از حیات جسمانی می‌میریم، و در پایان این جهان از حیات برزخی و نیز دارای دو حیات به دنبال این دو مرگ هستیم: حیات برزخی، و حیات روز قیامت.

نکات آیه

۱ - اعتراف کافران در قیامت، به دو بار مردن و دو بار زنده شدن خود با قدرت الهى (قالوا ربّنا أمتّنا اثنتین و أحییتنا اثنتین)

۲ - انسان، از آغاز آفرینش خود تا روز قیامت، برخوردار از دو مرگ و دو حیات (قالوا ربّنا أمتّنا اثنتین و أحییتنا اثنتین)

۳ - وجود عالم برزخ (عالم پس از دنیا و پیش از برپایى قیامت) و زنده شدن و مردن انسان ها در آن عالم * (قالوا ربّنا أمتّنا اثنتین و أحییتنا اثنتین) در این که مقصود از دو مردن و دو زنده شدن چیست؟ میان مفسران چند دیدگاه وجود دارد: مهم ترین آنها، دو نظریه است: ۱- زنده شدن در عالم برزخ و قیامت و مردن در دنیا و عالم برزخ; ۲- مرگ در آغاز تکوین انسان، پیش از دمیده شدن روح در وجود وى و مردن در پایان عمر و زنده شدن با دمیدن روح در انسان و زنده شدن در قیامت. این حقیقت در سوره «بقره» چنین یاد شده است: «و کنتم أمواتاً فأحیاکم ثمّ یمیتکم ثمّ یحییکم ثمّ إلیه ترجعون». برداشت یاد شده مبتنى بر دیدگاه نخست است.

۴ - مرگ و حیات، به قدرت خدا است. (ربّنا أمتّنا اثنتین و أحییتنا اثنتین)

۵ - انکار قدرت خداوند بر حیات مجدد انسان ها و برپایى قیامت از سوى کافران (قالوا ربّنا أمتّنا اثنتین و أحییتنا اثنتین فاعترفنا بذنوبنا) اعتراف کافران در روز قیامت به دو بار مردن و زنده شدن و نیز گنه کار بودن شان، نشانگر آن است که آنان در دنیا منکر توانایى خداوند بر احیاى مجدد انسان ها بودند. از این رو به خطاکار بودن شان اعتراف مى کنند.

۶ - اعتراف کافران لجوج و حق ناپذیر در قیامت به ربوبیت خداوند (قالوا ربّنا)

۷ - اعتراف کافران حق ناپذیر در قیامت، به گناهان خود پس از مشاهده قدرت الهى در آخرت (فاعترفنا بذنوبنا فهل إلى خروج من سبیل)

۸ - درخواست عاجزانه کافران و مشرکان، از خداوند براى رهایى خود از عذاب (فهل إلى خروج من سبیل)

۹ - در قیامت هیچ راه و روزنه نجات از عذاب الهى، براى کافران نخواهد بود. (فهل إلى خروج من سبیل) تنکیر «خروج» و «سبیل» براى نوعیت است; یعنى، کافران از تمامى راه هاى خروج و وسایل رهایى محروم اند.

۱۰ - یأس و ناامیدى شدید کافران حق ناپذیر، از نجات خویش از عذاب الهى (فهل إلى خروج من سبیل) مفسران بر این باوراند که چنین سخنى، از زبان کسانى صادر مى شود که یأس و ناامیدى بر وجود آنان چیره شده باشد.

موضوعات مرتبط

  • اقرار: اقرار به تعدد حیات ۱; اقرار به تعدد مرگ ۱; اقرار به ربوبیت خدا ۶; اقرار به گناه ۷
  • انسان: انسان ها در عالم برزخ ۳; تجدید حیات انسان ۵; تعداد زندگى انسان ۲; تعداد مرگ انسان ۲
  • حق: یأس حق ناپذیران ۱۰
  • حیات: حیات برزخى ۳; منشأ حیات ۱، ۴
  • خدا: آثار قدرت خدا ۷; درخواست از خدا ۸; مکذبان قدرت خدا ۵; نقش قدرت خدا ۱، ۴
  • خود: اقرار علیه خود ۷
  • عذاب: درخواست نجات از عذاب ۸
  • قیامت: مکذبان قیامت ۵
  • کافران: اقرار اخروى کافران ۱، ۶، ۷; تجدید حیات کافران ۱; تجدید مرگ کافران ۱; حتمیت عذاب اخروى کافران ۹، ۱۰; درخواست کافران ۸; عذاب کافران ۱۰; یأس کافران ۱۰
  • مرگ: مرگ در عالم برزخ ۳; منشأ مرگ ۱، ۴
  • مشرکان: درخواست مشرکان ۸

منابع