الذاريات ١٩
کپی متن آیه |
---|
وَ فِي أَمْوَالِهِمْ حَقٌ لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ |
ترجمه
الذاريات ١٨ | آیه ١٩ | الذاريات ٢٠ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«السَّآئِلِ»: گدا. فقیری که طلب صدقه و احسان میکند. «الَْمُحْرُومِ»: بیچیز. مراد فقیری است که روی گدائی را ندارد و درخواست چیزی از مردم نمیکند.
نزول
حسن بن محمد بن الحنفیه گوید: رسول خدا صلى الله علیه و آله عده اى را به سریه اى فرستاده بود. آنان در سریه مزبور فتح کرده و غنائمى بدست آورده بودند سپس افراد و قومى دیگر پس از فتح و فراغت آنها سر رسیده بودند و این آیه نازل گردید.[۱]
تفسیر
- آيات ۱ - ۱۹ سوره ذاريات
- غرض و مفاد آيات سوره ذاریات
- معناى آيه: «وَ السّمَاء ذَاتِ الحُبُك»، و مقصود از اين كه كفّار، در «قول مختلف» هستند
- وجوه مختلف در معناى جمله: «يُؤفَكُ عَنهُ مَن اُفِك»
- معنای سخن خرّاصان، از پرسش «أیّانَ یَومُ الدین»
- معناى اين كه در وصف متقين فرمود: «كَانُوا قَلِيلاً مِن اللّيلِ مَا يَهجَعُون»
- بحث روایتی (روایاتی پیرامون آیات گذشته)
تفسیر نور (محسن قرائتی)
كانُوا قَلِيلًا مِنَ اللَّيْلِ ما يَهْجَعُونَ «17» وَ بِالْأَسْحارِ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ «18» وَ فِي أَمْوالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ «19»
(برنامهشان اين بود كه) اندكى از شب را مىخوابيدند. و در سحرگاهان، استغفار مىكردند. و در اموالشان، براى سائل و محروم حقى بود.
نکته ها
«يَهْجَعُونَ» از «هجوع» به معناى خواب شبانه است.
آيه 17 دو گونه معنا مىشود: يكى آنكه متّقين، بيشتر شب را بيدارند و اندكى از آن را مىخوابند، ديگر آنكه متّقين، بيشتر شبها به عبادت برمىخيزند و كم است شبهايى كه آنها تماماً در خواب باشند و براى عبادت برنخيزند. چنانكه در روايتى از امام صادق عليه السلام درباره «كانُوا قَلِيلًا مِنَ اللَّيْلِ ما يَهْجَعُونَ» پرسيدند، فرمود: شبهاى كمى اتّفاق مىافتد كه آنان بخوابند و در آن قيامى (براى عبادت) نداشته باشند. «1»
امام صادق عليه السلام فرمود: برترين زمان براى دعا، وقت سحر است. چون خداوند فرموده
«1». كافى، ج 3، ص 446.
جلد 9 - صفحه 247
است: «وَ بِالْأَسْحارِ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ» «1»
امام صادق عليه السلام درباره «وَ بِالْأَسْحارِ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ» فرمود: مراد، هفتاد مرتبه استغفار كردن در نماز وِتر نماز شب است. «2»
امام باقر و امام صادق عليهما السلام فرمودند: مراد از محروم در آيه، كسى است كه مشكل عقلى ندارد ولى رزق او توسعه نيافته است. «ليس بعقله بأس و لم يبسط له فى الرزق» «3»
گويا اين حديث، پاسخ كسانى است كه گمان مىكنند رزق وسيع آنان به خاطر علم و تدبير و زرنگى و تخصص و عقلشان است، لذا امام فرمود: افراد عاقلى هستند كه على رغم تلاش و كوشش، باز هم چرخ زندگى آنان نمىچرخد.
پیام ها
1- براى هدايت و ارشاد مردم، بايد عنصر تشويق و تهديد بهم پيوسته باشد.
ذُوقُوا فِتْنَتَكُمْ ... إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ ...
2- براى تقوا پيشگان، نه يك باغ و چشمه، كه باغها و چشمههاى با عظمتى است. «جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ» (تنوين نشانه عظمت است)
3- چشم پوشى از لذّتهاى فانى و زودگذر، كاميابى دائمى را به همراه دارد. إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ ... آخِذِينَ ...
4- علاوه بر چشمهها و باغها، بهشتيان هر لحظه از طرف پروردگار، نعمت تازهاى دريافت مىكنند. «آخِذِينَ ما آتاهُمْ رَبُّهُمْ»
5- آنچه به بهشتيان عطا مىشود، در شأن ربوبيّتِ خداوند است. «آتاهُمْ رَبُّهُمْ»
6- عطاهاى بهشتى را، ذات مقدّس خداوند به متّقين مىدهد. «آتاهُمْ رَبُّهُمْ» (نظير آيه 21 سوره انسان كه مىفرمايد: «سَقاهُمْ رَبُّهُمْ» خدا آنان را سيراب مىكند.)
7- آن كس كه در اين دنيا رنج نبرد، به گنج جاودان آخرت نخواهد رسيد. «إِنَّهُمْ كانُوا قَبْلَ ذلِكَ مُحْسِنِينَ» آرى برداشت آخرت نتيجه كشت دنيوى است.
«1». مستدرك، ج 5، ص 200.
«2». تهذيب، ج 2، ص 130.
«3». كافى، ج 3، ص 500.
جلد 9 - صفحه 248
8- لازمهى تقوا، احسان و نيكوكارى است. الْمُتَّقِينَ ... مُحْسِنِينَ
9- پاداش الهى، با عملكرد انسان همگون است. پاداش نيكى به ديگران در امروز سبب دريافت نيكى در فرداست. آخِذِينَ ... مُحْسِنِينَ
10- نيكوكارى بايد سيره دائمى انسان باشد. كانُوا ... مُحْسِنِينَ
11- شب زندهدارى، از نشانههاى متقين است. «قَلِيلًا مِنَ اللَّيْلِ ما يَهْجَعُونَ»
12- نماز و نيايش در شب و استغفار در سحر، كار دائمى متقين است. «يَهْجَعُونَ، يَسْتَغْفِرُونَ» (فعل مضارع نشانه تداوم و استمرار است)
13- همه انسانها حتّى متقين در معرض لغزش هستند و به استغفار نياز دارند.
الْمُتَّقِينَ ... هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ (آمدن كلمه «هُم» يعنى اهل تقوا با داشتن تقوا باز هم دائماً استغفار مىكنند.)
14- در تهجّد و سحرخيزى، از ميان تمام اذكار و دعاها، استغفار جايگاه ويژهاى دارد. «وَ بِالْأَسْحارِ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ»
15- استغفار در سحر، اوج عبادت است. «وَ بِالْأَسْحارِ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ»
16- اسلام مكتب جامعى است و عبادت در شب را با خدمت به محرومان در كنار هم قرار داده است. وَ بِالْأَسْحارِ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ وَ فِي أَمْوالِهِمْ ...
17- گروهى از مردم، محروماند امّا سؤال نمىكنند، بايد به آنان نيز توجّه شود.
«لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ»
18- كمكى كه به سائل و محروم مىكنيد، حق خودشان را مىدهيد، زيرا خداوند در اموال مردم حقى براى آنان قرار داده است، پس بر آنان منّت نگذاريد.
«حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ»
19 نبايد منتظر ماند تا محرومان سؤال خود را مطرح كنند و بعد ما اقدام كنيم، بايد آبرو و حرمت افراد حفظ شود. وَ فِي أَمْوالِهِمْ حَقٌ ... الْمَحْرُومِ
20- لازمهى تقوا، فقر و نادارى نيست و مىتوان متّقى ثروتمند بود. زيرا قرآن مىفرمايد: در اموال آنان، حقّى براى محرومان است. پس آنان بايد به قدرى
جلد 9 - صفحه 249
درآمد و ثروت داشته باشند كه علاوه بر تأمين نيازهاى زندگى خود، به ديگران نيز كمك كنند. الْمُتَّقِينَ ... فِي أَمْوالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ فِي أَمْوالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ «19»
بعد از آن وصف طاعت ماليه آنها را فرمايد كه:
وَ فِي أَمْوالِهِمْ حَقٌ: و در مالهاى ايشان بوده نصيبى مقدر و بهره معين، لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ: براى سؤال كننده و بىبهره، و آن مستحقى است كه از هيچ كس چيزى نخواهد و گمان مردمان چنان باشد كه او غنى است و بدين جهت او را از صدقه محروم سازند، يا كسى كه به سبب زيادتى دختر مبتلا بود، يا صاحب حرفهاى كه از حرفه خود چيزى كسب نكند، يا كسى كه به اثمار يا زروع يا انعام او نقصان رسيده باشد.
عبد اللّه بن قلابه گويد: در يمامه سيلى آمد و مال شخصى را بتمامه برد، يكى از اصحاب حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله گفت: اين مرد محروم است براى او توزيعى بايد كرد «2».
و از آن حضرت مروى است: مسكين آن نيست كه يك لقمه يا دو لقمه يا يك خرما و دو خرما دارد، مسكين كسى است كه هيچ چيز را نيابد و كسى به و تصدق ننمايد «3».
«1» منهج الصادقين، ج 9، ص 36- 37. تكملة منهاج البراعة فى شرح نهج البلاغه (ميرزا حبيب الله الهاشمى الخوئى، مكتبة الاسلامية) ج 21 ص 111 تا 116 حكمت 73. همچنين اين روايت را علامه مجلسى در بحار الانوار ج 87 ص 156 روايت 41 بنقل از عدة الداعى آورده است.
«2» منهج الصادقين، ج 9، ص 37.
«3» همان مدرك.
جلد 12 - صفحه 261
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ «15» آخِذِينَ ما آتاهُمْ رَبُّهُمْ إِنَّهُمْ كانُوا قَبْلَ ذلِكَ مُحْسِنِينَ «16» كانُوا قَلِيلاً مِنَ اللَّيْلِ ما يَهْجَعُونَ «17» وَ بِالْأَسْحارِ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ «18» وَ فِي أَمْوالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ «19»
وَ فِي الْأَرْضِ آياتٌ لِلْمُوقِنِينَ «20» وَ فِي أَنْفُسِكُمْ أَ فَلا تُبْصِرُونَ «21» وَ فِي السَّماءِ رِزْقُكُمْ وَ ما تُوعَدُونَ «22» فَوَ رَبِّ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِثْلَ ما أَنَّكُمْ تَنْطِقُونَ «23»
ترجمه
همانا پرهيزكاران در بوستانها و كنار چشمههاى روانند
با آنكه گيرنده و قبول كنندگانند آنچه را كه داد بايشان پروردگارشان همانا ايشان بودند پيش از اين نيكوكاران بودند
آنانكه كمى از شب خواب ميكردند
و در سحرها طلب آمرزش مينمودند
و در مالهاى ايشان بهرهاى بود براى درخواستكننده و بىروزى مانده
و در زمين نشانهها است براى يقين دارندگان
و در خود شما آيا پس نظر نميكنيد
و در آسمان است روزى شما و آنچه وعده داده ميشويد
پس سوگند به پروردگار آسمان و زمين همانا آن حق و درست است مثل آنكه سخن ميگوئيد.
تفسير
خداوند سبحان بعد از ذكر شمّهاى از احوال كفّار بيان فرموده حال اهل ايمان و تقوى را كه در آخرت ميان باغها و كنار نهرهاى جارى ميباشند و راضى و دل خوشند بنعم بىپايانى كه خداوند بايشان انعام فرموده چون در دنيا نيكوكار بودند كمى از شب را مىخوابيدند و سحرها بنماز و دعا و استغفار از خدا مشغول مىشدند چنانچه در تهذيب و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه مراد هفتاد مرتبه استغفار نمودن در نماز وتر است آخر شب و محتمل است مراد از خوابيدن كمى از شب خوابيدن كمى از شبها باشد چنانچه در كافى از آنحضرت نقل نموده كه مراد آنستكه كمتر شبى نماز شب از آنها فوت ميشد كه برنخيزند براى آن و
جلد 5 صفحه 64
بخوابند و در تهذيب از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه آنها ميخوابيدند ولى هر وقت يكى از آنها از اين پهلو بآن پهلو ميشد ميگفت الحمد للّه و لا اله الّا اللّه و اللّه اكبر و ممكن است تمام اينمعانى مراد باشد بحسب اشخاص و احوال و اوقات و در اموال ايشان علاوه بر حقوق واجبه الهيّه حقّى مفروض و مقرّر از خودشان بود براى كسيكه طلب كند و كسيكه طلب نكند با آنكه فقير و مستحق باشد و در كافى از صادقين عليهما السلام محروم بمحارف تفسير شده كه باز مانده از كسب و روزى را گويند و در زمين دلائلى بر علم و قدرت و وحدت و رحمت و حكمت الهى موجود است كه از شماره بيرون و از ستاره افزون مىباشد لذا گفتهاند در هر چيزى براى خدا نشانهاى است كه دلالت بر يگانگى او دارد و هر چه در عالم موجود است نمونهاى از آن در وجود انسان يافت ميشود كه هر يك منفردا و تمامى مجتمعا دلالت تام بر وجود صانع خبير بصير عليم حكيم رحيم كريم قديم دارد لذا انسانرا عالم صغير خواندهاند كه در آن عالم كبير مندرج شده است و شرح اين جمله در كتب حكمت مفصّلا ذكر شده و اينجا محتاج به بيان نيست هر كس بهر عضوى از اعضاء ظاهرى و باطنى و بسر تا پاى خود جمعا نظر كند ميفهمد كه چه خالقى دارد ولى قدرى فكر و دقت ميخواهد تا يقين حاصل شود و چون آيات انفسى دلالتش واضحتر است از آفاقى آنجا للموقنين فرموده يعنى براى كسانيكه اهل تحصيل يقين ميباشند و اينجا افلا تبصرون يعنى مگر چشم نداريد كه به بينيد اگر چه مقصود اعمال ديده بصيرت و نظر عبرت است ولى تعبير فرق ميكند و در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه مراد آنستكه خدا تو را شنوا و بينا خلق فرموده خشم ميكنى و خشنود ميشوى و گرسنه و سير ميگردى و اينها همه از آيات الهى ميباشند و قمّى ره نيز مانند آنرا نقل نموده است و در خصال از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه مردى از امير المؤمنين عليه السّلام سؤال نمود كه بچه چيز شناختى پروردگار خود را فرمود بفسخ عزيمتها و نقض همتها چون همّت نمودم پس مانع شد از همّ من و عزم كردم پس حكم كرد بر خلاف عزم من دانستم كه مدبّر امور غير از من است و در توحيد مانند اين سؤال و جواب را نيز از آنحضرت
جلد 5 صفحه 65
نقل نموده است و گفتهاند مايه ارتزاق بنى آدم باران است كه از آسمان ميبارد و بسبب آن ارزاق عباد تأمين ميشود و عذاب الهى بر اهلش از آسمان نازل ميگردد و بهشت فوق آسمان هفتم است و اين مراد از و في السماء رزقكم و ما توعدون است و از امام مجتبى عليه السّلام نقل شده كه پرسيدند از ارزاق خلق فرمود در آسمان چهارم است و بقدر قسمت هر كس نازل ميشود و قمّى ره نقل فرموده كه باران از آسمان نازل ميگردد پس بيرون ميآيد از زمين بسبب آن قوتهاى اهل عالم و مراد از ما توعدون اخبارى است كه راجع برجعت و قيامت و غيرها از آسمان ميرسد و بعضى گفتهاند مقصود آنستكه روزى بندگان و هر چه بهر كس برسد از خير و شرّ در آسمان بتقدير الهى مقدّر شده خواه بر حسب وعده باشد خواه نباشد و با قطع نظر از اقوال و اخبار بنظر حقير محتمل است مراد از سماء عالم بالا باشد چون مشتق از سموّ است و بر جهت علو اطلاق ميشود و نزول هر فيض و هر نعمت و هر بلا و محنتى از عالم بالا در اينعالم مسلّم است و مواعيد الهيّه هم به اين منوال است و در خاتمه خداوند قسم ياد فرموده بعزت و جلال خود كه آنچه ذكر شد از عذاب كفّار و نعيم ابرار و وجود آيات و تقدير ارزاق حقّ است مانند آنكه ناطق بودن انسان حق است و جاى شبهه و ترديد نيست يعنى باين وضوح و ظهور است پس بايد باين درجه يقينى و مورد اطمينان باشد.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ فِي أَموالِهِم حَقٌّ لِلسّائِلِ وَ المَحرُومِ «19»
در اموال آنها حقي قرار دادند از براي سؤال كننده و از براي محروم، ظاهرا مراد حقوق واجبه نيست مثل زكاة و خمس و حق واجب النفقة و نذور و كفارات و امثال آنها، زيرا آنها بجعل الهيست و ملك آنهاست، و اينکه آيه ميفرمايد:
وَ فِي أَموالِهِم حَقٌّ که ملك خود محسنين هست و مصداق احسان است و مراد اينست که خود انسان يك قسمت از اموالش را براي اينکه مصرف معين كند.
لِلسّائِلِ كساني که ميآيند و سؤال ميكنند، همين نحوي که سؤال مكروه است و بسا حرام است همين نحو رد سائل مذموم است و بسا حرام ميشود، اگر سائل مضطر باشد و جانش يا بستگانش در معرض خطر باشند که حفظ نفس مؤمن واجب است، بلكه بسا غير مؤمن هم اگر باشد، بلكه بعض حيوانات خدا لعنت كند آنهايي را که از يك شربت آب حتي بر طفل شير خوار منع كردند.
وَ المَحرُومِ ظاهرا مراد كساني باشند که روي سؤال ندارند و در مضيقه و فشار هستند که در قرآن ميفرمايد: لِلفُقَراءِ الَّذِينَ أُحصِرُوا فِي سَبِيلِ اللّهِ لا يَستَطِيعُونَ ضَرباً فِي الأَرضِ يَحسَبُهُمُ الجاهِلُ أَغنِياءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعرِفُهُم بِسِيماهُم لا يَسئَلُونَ النّاسَ إِلحافاً الايه بقره آيه 275 و احسان بغير منحصر ببذل مال نيست تمام اقسام احسان را شامل است و آيه شريفه اينکه مصداقش را بيان
جلد 16 - صفحه 271
فرموده.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 19)- سپس به سومین وصف پرهیز کاران بهشتی اشاره کرده، میافزاید:
«و در اموال آنها حقّی برای سائل و محروم بود» (وَ فِی أَمْوالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ).
تعبیر به «حقّ» در اینجا یا به خاطر این است که خداوند بر آنها لازم شمرده
ج4، ص539
است- مانند زکات و خمس و سایر حقوق واجب شرعی- و یا آنها خود بر خویشتن الزام کردهاند و تعهد نمودهاند و میتوان گفت که فرق نیکو کاران با دیگران آن است که آنها این حقوق را ادا میکنند در حالی که دیگران مقید به آن نیستند.
در روایاتی که از منابع اهل بیت علیهم السّلام رسیده تأکید شده که منظور از «حق معلوم» چیزی غیر از زکات واجب است.
در فرق میان «سائل» و «محروم» جمعی گفتهاند: «سائل» کسی است که از مردم تقاضای کمک میکند، ولی «محروم» شخص آبرومندی است که برای معیشت خود نهایت تلاش و کوشش را به خرج میدهد اما دستش به جائی نمیرسد و کسب و کار و زندگیش به هم پیچیده است و با این حال خویشتنداری کرده، از کسی تقاضای کمک نمیکند.
به هر حال این تعبیر اشاره به این نکته است که هرگز منتظر ننشینید نیازمندان نزد شما آیند و تقاضای کمک کنند، بر شماست که جستجو کنید و افراد آبرومند محروم را پیدا کنید، و به آنها کمک نموده، گره مشکلاتشان را بگشائید و آبرویشان را حفظ نمایید.
نکات آیه
۱ - بخشى از اموال محسنان تقواپیشه، اختصاص به سائلان و محرومان دارد. (و فى أمولهم حقّ للسّائل و المحروم)
۲ - اهل تقوا و احسان، همراه با تهجد و عبادت، داراى خدمات اجتماعى و انفاق مالى اند. (کانوا قلیلاً من الّیل ما یهجعون ... و فى أمولهم حقّ للسّائل و المحروم)
۳ - نیازمندان سائل و محرومان، داراى حق در مال ثروتمندان جامعه (و فى أمولهم حق للسّائل و المحروم)
۴ - اهتمام دین به مسائل اجتماعى و رفع خلأهاى اقتصادى جامعه، همپاى تعالى بخشیدن به معنویات و پرداختن به مسائل فردى (و بالأسحار هم یستغفرون . و فى أمولهم حقّ للسّائل و المحروم)
۵ - لزوم توجه به محرومان عفیف و ناشناخته جامعه و اکتفا نکردن به انفاق بر سائلان و درخواست کنندگان (و فى أمولهم حقّ للسّائل و المحروم) از مقابله «محروم» با «سائل»، استفاده مى شود که در جامعه برخى از نیازمندان، روى سؤال ندارند و در نتیجه ناشناخته مى مانند. اهل تقوا از این گروه غافل نیستند.
۶ - انفاق به سائلان و محرومان، از عوامل دستیابى به بهشت و نعمت هاى آن (إنّ المتقین فى جنّ-ت و عیون ... و فى أمولهم حقّ للسّائل و المحروم)
۷ - تقدم رسیدگى به حال سائلان و محرومان و رفع محرومیت از آنان، بر دیگر محرومان جامعه (و فى أمولهم حقّ للسّائل و المحروم) برداشت یاد شده، با توجه به این نکته است که تقدم سائلان بر محرومان، ممکن است به این خاطر باشد که سائلان، آبروى خود را در کف نهاده و به پرسش مى پردازند و این کار معمولاً از سر استیصال و درماندگى انجام مى گیرد. ازاین رو لازم است در انفاق و امداد، آنان را در اولویت قرار داد.
روایات و احادیث
۸ - «عن أبى عبداللّه(ع) و قوله عزّوجلّ «للسائل و المحروم» قال المحروم المحارف الذى حرّم کدّ یده فى الشراء و البیع;[۲] از امام صادق(ع) درباره سخن خداوند عزّوجلّ که فرمود: «للسّائل و المحروم» روایت شده که محروم، شخص بداقبالى است که از تلاش خود در خرید و فروش بى بهره است [و گویا راه روزى به روى او بسته شده]».
۹ - «عن أبى جعفر و أبى عبداللّه(ع) إنّهما قالا: المحروم الرجل الذى لیس بعقله بأس و لم یبسط له فى الرزق و هو محارف;[۳] از امام باقر(ع) و امام صادق(ع) روایت شده که فرمودند: محروم کسى است که عقل او باکى ندارد; ولى روزى وى توسعه نیافته است و [تنگ روزى] و بداقبال مى باشد.
موضوعات مرتبط
- انفاق: اولویت در انفاق ۷
- بهشت: موجبات بهشت ۶
- ثروتمندان: مال ثروتمندان ۳
- جامعه: اهمیت رفع مشکلات اقتصادى جامعه ۴
- دین: ابعاد اجتماعى دین ۴; ابعاد فردى دین ۴
- فقرا: آثار انفاق به فقرا ۶; انفاق به فقرا ۱; اهمیت انفاق به فقراى عفیف ۵; اهمیت رفع مشکلات اقتصادى فقرا ۷; حقوق فقرا ۳
- متقین: انفاق متقین ۱، ۲; تهجد متقین ۲; عبادت متقین ۲; نقش اجتماعى متقین ۲
- متکدیان: آثار انفاق به متکدیان ۶; انفاق به متکدیان ۱; اهمیت انفاق به متکدیان ۵; اهمیت رفع مشکلات اقتصادى متکدیان ۷; حقوق متکدیان ۳
- محرومان: مراد از محرومان ۸، ۹
- محسنان: انفاق محسنان ۱، ۲; تهجد محسنان ۲; عبادت محسنان ۲; نقش اجتماعى محسنان ۲
- نعمت: موجبات نعمت هاى اخروى ۶
منابع