ق ١٣

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۱۹ آبان ۱۴۰۱، ساعت ۰۲:۰۰ توسط Adel (بحث | مشارکت‌ها) (←‏تفسیر)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
کپی متن آیه
وَ عَادٌ وَ فِرْعَوْنُ‌ وَ إِخْوَانُ‌ لُوطٍ

ترجمه

و همچنین قوم عاد و فرعون و قوم لوط،

|و عاد و فرعون و برادران لوط
و عاد و فرعون و برادران لوط،
و قوم عاد و فرعون و قوم لوط.
و نیز قوم عاد و فرعون و برادران لوط،
و قوم عاد و فرعون و قوم لوط،
و نیز عاد و فرعون و قوم لوط
و نيز عاد- قوم هود- و فرعون و قوم لوط،
و همچنین قوم عاد و فرعون و قوم لوط.
و عاد و فرعون، برادران لوط،
و عاد و فرعون و برادران لوط

And Aad, and Pharaoh, and the brethren of Lot.
ترتیل:
ترجمه:
ق ١٢ آیه ١٣ ق ١٤
سوره : سوره ق
نزول : ٥ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٧
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«إِخْوَانُ لُوطٍ»: قوم لوط (نگا: اعراف / و و ، هود / و و ).


تفسیر

تفسیر نور (محسن قرائتی)


كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَ أَصْحابُ الرَّسِّ وَ ثَمُودُ «12» وَ عادٌ وَ فِرْعَوْنُ وَ إِخْوانُ لُوطٍ «13»

پيش از اينان، قوم نوح و اصحاب رس و قوم ثمود، (پيامبرانشان را) تكذيب كردند. و (نيز قوم) عاد و فرعون و برادران (قبيله‌اى) لوط.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ عادٌ وَ فِرْعَوْنُ وَ إِخْوانُ لُوطٍ «13»

وَ عادٌ وَ فِرْعَوْنُ‌: و تكذيب كردند قوم عاد پيغمبر خود حضرت هود عليه السّلام را و عاقبت به باد صرصر هلاك شدند، و قوم فرعون كه مخالفت حضرت موسى عليه السّلام را نمودند عاقبت فرعون و فرعونيان به دريا غرق شدند.

وَ إِخْوانُ لُوطٍ: و تكذيب كردند برادران لوط حضرت لوط عليه السّلام را و به عمل شنيع لواط مرتكب و عاقبت به خسف مبتلا و سنگهاى سجين جهنمى بر آنها باريده همه هلاك گرديدند، ذكر اخوان به جهت آنست كه از انساب او بودند.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَ أَصْحابُ الرَّسِّ وَ ثَمُودُ «12» وَ عادٌ وَ فِرْعَوْنُ وَ إِخْوانُ لُوطٍ «13» وَ أَصْحابُ الْأَيْكَةِ وَ قَوْمُ تُبَّعٍ كُلٌّ كَذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ وَعِيدِ «14» أَ فَعَيِينا بِالْخَلْقِ الْأَوَّلِ بَلْ هُمْ فِي لَبْسٍ مِنْ خَلْقٍ جَدِيدٍ «15» وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ وَ نَعْلَمُ ما تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ «16»

إِذْ يَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّيانِ عَنِ الْيَمِينِ وَ عَنِ الشِّمالِ قَعِيدٌ «17» ما يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاَّ لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ «18» وَ جاءَتْ سَكْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ ذلِكَ ما كُنْتَ مِنْهُ تَحِيدُ «19» وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ ذلِكَ يَوْمُ الْوَعِيدِ «20»


جلد 5 صفحه 52

ترجمه‌

تكذيب كردند پيش از آنها قوم نوح و اصحاب رس و ثمود

و عاد و فرعون و برادران لوط

و اصحاب ايكه و قوم تبّع هر يك تكذيب كردند پيغمبران را پس لازم شد وعيد من‌

آيا درمانده و عاجز شديم بآفرينش اوّل بلكه آنها در شك و شبهه از آفرينش جديدند

و بتحقيق آفريديم انسانرا و ميدانيم آنچه را وسوسه ميكند بآن نفس او و ما نزديكتريم باو از رگ گردن‌

هنگاميكه ميگيرند و ضبط ميكنند دو ملك ضبط كننده از راست و از چپ نشسته‌

تلفظ نميكند به سخنى مگر آنكه نزد او است نگهبان و مراقبى مهيّا و آماده‌

و بيامد بيهوشى مرگ براستى و درستى اينست آنچه كه از آن ميگريختى‌

و دميده شود در صور آن است روز وعيد.

تفسير

خداوند متعال براى تسليت خاطر پيغمبر خود و تهديد كفّار مكّه بمانند عذابهائى كه بر امم سابقه نازل شده بود باز اشاره باحوال آنها فرموده ميفرمايد قوم نوح و عاد و ثمود كه قصص آنها مكرّر ذكر شده و اصحاب رس كه گفته شده پيغمبر خودشان را در چاهيكه كندند و بنام رس معروف شده انداختند و قصّه آن در سوره فرقان گذشت و قوم فرعون و خويشاوندان لوط و اصحاب بيشه و جنگل كه قوم شعيب پيغمبر بودند و در سوره حجر شرح آن ذكر شد و قوم تبّع كه در سوره دخان مذكور گرديد هر يك از اين اقوام كه سابقه ذكر دارند اجمالا و تفصيلا تكذيب نمودند پيغمبرانى را كه مبعوث بر آنها شدند بنوبه خودشان پس واجب و لازم شد بر آنها وعيد من يعنى سزاوار وعده عذاب خدا شدند بانواع مختلفه كه در محلّ خود بيان شد و بعد از اين باز استدلال بر معاد فرموده باين تقريب كه آيا ما خسته و مانده و عاجز شديم از خلق نمودن بواسطه خلق اوّل با آن كه آنها قبول دارند آن از ما صادر شده و خلقت دوباره براى هر كس آسانتر از ابتداء است و مسلّم است كه خداوند عاجز نميشود ولى قبول نميكنند معاد را از ما و از اين انكار


جلد 5 صفحه 53

در اشتباه بزرگ غير مترقبى هستند با آن اقرار و منشأ اين شبهه جريان عادت بر آن و عدم جريان بر اين است در توحيد از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه پرسيدند از اين آيه فرمود تأويل آن آنستكه خداوند وقتى اين مردم و اين عالم را فانى نمود و اهل بهشت ببهشت رفتند و اهل جهنّم بجهنّم عالم ديگرى و مردم ديگرى را از نو مى‌آفريند كه عبادت كنند او را و آسمان و زمين آنها غير از اين آسمان و زمين است شما تصوّر ميكنيد خدا همين يك عالم را خلق كرده يا بشرى غير از شما خلق نفرموده قسم بخدا بتحقيق خلق فرموده هزار عالم و هزار هزار آدم و شما در اواخر اين عوالم و آن آدميانيد و در خصال و عيّاشى نيز قريب به اين معنى را از آن حضرت نقل نموده و شمّه‌اى از اينمقال در سوره ابراهيم عليه السّلام گذشت و مطالب سابقه اعاده نميشود و براى اثبات احاطه علميّه خود ببواطن خلق و خفاياى امور ميفرمايد كه ما خلق نموديم بنى نوع بشر را و ميدانيم سخنهاى درونى و حديث نفس آنها را كه چه در دل راه ميدهند و با خود مخفيانه صحبت ميدارند و ما بآدمى از رگ گردن كه متّصل است بوتين كه آن رگ قلب است نزديكتريم مقصود بيان استيلاء و احاطه تامّه است بعلم و قدرت كه جانش در دست قدرت ما است و افكار درونيش در نزد ما حاضر است مانند روح يا كسيكه باين درجه نزديك باو باشد حتّى در وقتى كه دو ملك مقرّب با دو قوّه گيرنده از طرف راست و چپش جايگزين شده هر سخنى كه از دهان او بيرون آيد ثبت و ضبط مينمايند و مراقب و آماده براى اخذ اقوال و اعمال اويند ما از آندو مطلع‌تريم ولى براى تأكيد و تشديد در نگهدارى بندگان خودشان را از معصيت و الزام بر آنها بحجّت در روز قيامت آن دو را بر آنها گماشته‌ايم و ضمير در لديه يا راجع است بقول يا راجع بلافظ كه يلفظ دلالت بر آن دارد يا بانسان كه در صدر كلام ذكر شده بود و احتمال اخير اقوى است چون مأموريت آن دو ملك اختصاص بثبت قول ندارد چنانچه در جوامع از پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه نويسنده حسنات در طرف راست مرد و نويسنده سيّئات در جانب چپ او جاى دارد و ملك دست راست امير است بر ملك دست چپ وقتى كه او كار خوبى كند ملك دست راست ده برابر مينويسد و وقتى كار بدى كند بملك دست چپ ميگويد هفت ساعت‌


جلد 5 صفحه 54

مهلت بده او را شايد استغفار كند و در كافى از امام صادق عليه السّلام نيز قريب به اين معنى را نقل نموده و ظاهر آنستكه رقيب و عتيد صفت هر يك از آن دو است نه آنكه رقيب نام يكى و عتيد نام ديگرى باشد كه بر السنه و افواه جارى شده و خداوند بعد از دفع استبعاد كفّار از معاد در آيات سابقه تأكيد فرموده آنرا بتحقّق مقدّمه‌اش كه مرگ است و آنقيامت صغرى ميباشد چون خبر داده از تحقّق آن بلفظ ماضى با آن كه مراد وقوع آن در آتيه است و سكرة الموت شدّت مرگ است كه عقل را زايل نمايد و جاءت سكرة الحق بالموت نيز قرائت شده و آنرا در مجمع و قمّى ره نسبت بائمه اطهار داده يعنى و آمد بيهوشى كه حقّ است با مرگ خدا ميخواهد بفرمايد مقدّمه زنده شدن كه مردن است محقق شده آماده زنده شدن باشيد اى آدميزاد اين مرگ همان است كه تو از آن ميگريختى و همچنين خبر داده از تحقق وقوع نفخه دوم اسرافيل كه نفخه بعث است و آنكه آن روز انجاز وعيد يعنى وعده عذاب الهى است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


كَذَّبَت‌ قَبلَهُم‌ قَوم‌ُ نُوح‌ٍ وَ أَصحاب‌ُ الرَّس‌ِّ وَ ثَمُودُ «12» وَ عادٌ وَ فِرعَون‌ُ وَ إِخوان‌ُ لُوطٍ «13» وَ أَصحاب‌ُ الأَيكَةِ وَ قَوم‌ُ تُبَّع‌ٍ كُل‌ٌّ كَذَّب‌َ الرُّسُل‌َ فَحَق‌َّ وَعِيدِ «14»

تكذيب‌ كردند پيش‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ كفار و مشركين‌ قوم‌ نوح‌، و اصحاب‌ رس‌، و ثمود امت‌ صالح‌، و عاد امت‌ هود، و فرعون‌، و قوم‌ لوط، و اصحاب‌ الايكه‌ قوم‌ شعيب‌، و قوم‌ تبع‌ و تمام‌ اينها تكذيب‌ كردند پيغمبران‌ ‌را‌ ‌پس‌ ثابت‌ و محقق‌ شد وعيدهاي‌ ‌ما ‌که‌ هلاك‌ شدند بانحاء مختلف‌.

كَذَّبَت‌ قَبلَهُم‌ قبل‌ ‌از‌ قوم‌ ‌شما‌ ‌از‌ مشركين‌ و كفار امم‌ ماضيه‌ قَوم‌ُ نُوح‌ٍ ‌که‌ تمام‌ غرق‌ شدند و فقط اصحاب‌ سفينه‌ ‌که‌ حدود هفتاد نفر بودند نجات‌ پيدا كردند ‌که‌ حضرت‌ نوح‌ ‌را‌ آدم‌ ثاني‌ خواندند ‌که‌ تمام‌ افراد بشر ‌از‌ نسل‌ ‌او‌ باقي‌ مانده‌.

وَ أَصحاب‌ُ الرَّس‌ِّ گفتند: رس‌ اسم‌ چاهي‌ ‌است‌ و اصحاب‌ رس‌ بقيه قوم‌ ثمود ‌که‌ قوم‌ صالح‌ بودند ‌پس‌ ‌از‌ صالح‌ قبل‌ ‌از‌ ابراهيم‌ ‌که‌ اينها پيغمبر ‌خود‌ ‌را‌ كشتند و ‌در‌ ‌آن‌ چاه‌ انداختند و ‌آن‌ قدر سنك‌ ‌بر‌ ‌او‌ زدند ‌تا‌ ‌آن‌ چاه‌ مملو ‌از‌ حجاره‌ ‌شده‌ و خداوند ‌آنها‌ ‌را‌ هلاك‌ كرد.

وَ ثَمُودُ قوم‌ صالح‌ ‌که‌ ناقه صالح‌ ‌را‌ پي‌ كردند و فصيل‌ ‌آن‌ ‌را‌ كشتند و بصيحه‌ و صاعقه‌ و رجفه‌ هلاك‌ شدند.

و عاد قوم‌ هود ‌که‌ بباد صرصر تمام‌ هلاك‌ شدند.

وَ فِرعَون‌ُ و اتباعش‌ ‌که‌ ‌در‌ رود نيل‌ غرق‌ شدند.

وَ إِخوان‌ُ لُوطٍ تعبير باخوان‌ اخوت‌ نسبي‌ داشتند ‌که‌ بامطار حجاره‌ و خسف‌ ‌که‌ شهرهاي‌ ‌آنها‌ سرنگون‌ شد.

وَ أَصحاب‌ُ الأَيكَةِ ‌که‌ قوم‌ شعيب‌ باشند و اصحاب‌ مدين‌ ‌که‌ بصاعقه‌ هلاك‌ شد.

وَ قَوم‌ُ تُبَّع‌ٍ تعبير بتبع‌ ‌براي‌ كثرت‌ اتباع‌ ‌آنها‌ ‌بود‌ و اينها سلاطيني‌ بودند ‌که‌ گفتند: فقط تبع‌ وسط مؤمن‌ صالح‌ ‌بود‌ بلكه‌ بعضي‌ گفتند: نبي‌ ‌بود‌ ‌که‌ ذي‌ القرنين‌ نام‌ نهادند ‌که‌ دو قرن‌ سلطنت‌ داشت‌، و حضرت‌ خضر و الياس‌ نزد ‌او‌

جلد 16 - صفحه 244

بودند، و بقيه ‌آنها‌ چه‌ قبل‌ ‌از‌ ذي‌ القرنين‌ تبع‌ اول‌ و چه‌ ‌بعد‌ ‌از‌ ‌آن‌ تكذيب‌ انبياء ‌خود‌ كردند و بعذاب‌ الهي‌ هلاك‌ شدند.

كُل‌ٌّ كَذَّب‌َ الرُّسُل‌َ تمام‌ اينها تكذيب‌ پيغمبران‌ سلف‌ كردند.

فَحَق‌َّ وَعِيدِ تو عيدهايي‌ ‌که‌ انبياء ‌براي‌ كفار خبر دادند ‌از‌ عذاب‌هاي‌ مهلكه‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ ثابت‌ و محقق‌ شد ‌اينکه‌ كفار و مشركين‌ بترسند ‌که‌ اينها عزيزتر ‌از‌ ‌آنها‌ نيستند و قوت‌ و قدرت‌ اينها بيشتر ‌از‌ ‌آنها‌ نيست‌، و سنت‌ الهي‌ ‌هم‌ تغيير پذير نيست‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 13)- سپس می‌افزاید: «و هم چنین قوم عاد و فرعون و قوم لوط» (وَ عادٌ وَ فِرْعَوْنُ وَ إِخْوانُ لُوطٍ).

منظور از برادران «لوط» همان قوم لوط است چرا که قرآن از این پیامبران بزرگ به عنوان برادر یاد کرده است.

نکات آیه

۱- قوم عاد و فرعون و قوم لوط، از تکذیب کنندگان پیامبران، در گذشته تاریخ (کذّبت قبلهم ... و عاد و فرعون و إخون لوط)

۲- نقش اساسى فرعون، در گرایش قوم او به تکذیب پیام آوران وحى * (و عاد و فرعون و إخون لوط) برداشت بالا با توجّه به این نکته است که در مورد دیگر اقوام، نام «قوم» آمده; ولى در مورد تکذیب کنندگان موسى و هارون(ع) تنها نام «فرعون» آمده است و قوم او در حقیقت تحت الشعاع او قرار گرفته اند.

۳- لوط پیامبر، داراى خویشاوندى با قوم مورد دعوت خویش * (کذّبت قبلهم ... و إخون لوط) واژه «إخوان» مى رساند که میان لوط و قومش، روابط خویشاوندى بوده است.

موضوعات مرتبط

  • انبیا: مکذبان انبیا ۱
  • فرعون: اغواگرى فرعون ۲; نقش فرعون ۲
  • فرعونیان: تاریخ فرعونیان ۱، ۲; تکذیبگرى فرعونیان ۱; منشأ تکذیبگرى فرعونیان ۲
  • قوم عاد: تاریخ قوم عاد ۱; تکذیبگرى قوم عاد ۱
  • قوم لوط: تاریخ قوم لوط ۱; تکذیبگرى قوم لوط ۱
  • لوط(ع): خویشاوندى لوط(ع) با قوم لوط ۳

منابع