الزخرف ١٩

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۹ مهر ۱۴۰۱، ساعت ۰۸:۴۶ توسط Adel (بحث | مشارکت‌ها) (←‏تفسیر)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
کپی متن آیه
وَ جَعَلُوا الْمَلاَئِکَةَ الَّذِينَ‌ هُمْ‌ عِبَادُ الرَّحْمٰنِ‌ إِنَاثاً أَ شَهِدُوا خَلْقَهُمْ‌ سَتُکْتَبُ‌ شَهَادَتُهُمْ‌ وَ يُسْأَلُونَ‌

ترجمه

آنها فرشتگان را که بندگان خداوند رحمانند مؤنّث پنداشتند؛ آیا شاهد آفرینش آنها بوده اند؟! گواهی آنان نوشته می‌شود و (از آن) بازخواست خواهند شد!

|و فرشتگانى را كه بندگان رحمانند، مؤنث پنداشتند. آيا در آفرينش آنها حضور داشته‌اند؟ زودا كه گواهى ايشان نوشته شود و بازخواست شوند
و فرشتگانى را كه خود، بندگان رحمانند، مادينه [و دختران او] پنداشتند. آيا در خلقت آنان حضور داشتند؟ گواهى ايشان به زودى نوشته مى‌شود و [از آن‌] پرسيده خواهند شد.
و فرشتگان را که مخلوق و بندگان خدا هستند دختر می‌خوانند. آیا در وقت خلقت آنها حاضر بودند؟ (و دیدند که آنها دخترند؟ اگر آنها بر این گواهی دهند) البته شهادت (کذب) شان (در نامه عملشان) نوشته شده و بر آن سخت مؤاخذه می‌شوند.
و فرشتگان را که بندگان [خدای] رحمان اند، به پندار خود جنس ماده قرارداده اند، آیا زمان آفرینش آنان حضور داشتند [که بر ماده بودنشان گواهی می دهند؟] به زودی گواهی آنان [در نامه اعمالشان] نوشته می شود و [درباره آن] مورد بازپرسی قرار خواهند گرفت.
و فرشتگان را كه بندگان خدايند زن پنداشتند. آيا به هنگام خلقتشان آنجا حاضر بوده‌اند؟ زودا كه اين شهادتشان را مى‌نويسند و از آنها بازخواست مى‌شود.
و مدعی شدند که فرشتگان که خود بندگان خداوند رحمان‌اند، مادینه‌اند، آیا آفرینش آنان را شاهد بوده‌اند؟ که [در این صورت‌] زودا که شهادت ایشان نوشته شود، و بازخواست شوند
و فرشتگان را كه بندگان خداى رحمان‌اند دختران نام نهادند. آيا به هنگام آفرينش ايشان حاضر و گواه بوده‌اند- تا بدانند كه از كدام جنس‌اند-؟! زودا كه گواهيشان نوشته شود و از آنان پرسش و بازخواست خواهد شد.
آنان فرشتگان را که بندگان خدای مهربانند، مؤنّث بشمار می‌آورند (و دختران خدا قلمداد می‌نمایند!). آیا ایشان به هنگام آفرینش فرشتگان حضور داشته‌اند و خِلقتشان را مشاهده نموده‌اند؟! اظهارنظر و گواهی ایشان (بر این عقیده‌ی بی‌اساس، در نامه‌های اعمالشان) ثبت و ضبط می‌شود و (در روز قیامت، از سوی خدا) بازخواست می‌گردند.
و فرشتگانی را که خود، بندگان رحمانند، مادینه (و دختران او) قرار دادند. آیا در خلقت آنان حضور داشتند؟ گواهی (گزاف) ایشان به زودی نوشته می‌شود و (از آن) پرسیده می‌شوند.
و قرار دادند فرشتگانی را که بندگان خدای مهربانند مادگانی آیا گواه شدند آفرینش آنان را زود است نوشته شود گواهیشان و پرسش شوند

And they appoint the angels, who are servants to the Most Gracious, as females. Have they witnessed their creation? Their claim will be recorded, and they will be questioned.
ترتیل:
ترجمه:
الزخرف ١٨ آیه ١٩ الزخرف ٢٠
سوره : سوره الزخرف
نزول : ٥ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٥
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«جَعَلُوا الْمَلآئِکَةَ ... إِنَاثاً»: (نگا: اسراء / ، صافّات / .

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

نزول

قتاده گوید: عده اى از منافقین گفتند، خداوند با جن ازدواج نمود و از آن‌ها فرشتگان بوجود آمدند سپس درباره خیالات باطل آن‌ها این آیه نازل گردید.[۱]

محمد بن العباس بعد از سه واسطه از عمرو بن شمر و او از امام صادق‌ صلی الله علیه و آله درباره شأن و نزول این آیه چنین نقل نماید که فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله روزى دستور داد که ابوبکر بن ابى قحافه و عمر بن الخطاب و على بن ابى‌طالب به طرف جایگاه اصحاب کهف و رقیم بگذرند و هر یک به نوبه وضو سازند و دو رکعت نماز گذارند و سپس اصحاب کهف را ندا کرده و صدا بزنند در صورتى که هر یک از آنان پاسخى از اصحاب کهف شنیده باشند.

به رسول خدا صلی الله علیه و آله بازگویند نخست ابوبکر به این کار مبادرت جست و پس از وضو ساختن و گذاردن دو رکعت نماز اصحاب کهف را ندا کرد. پاسخى نشنید سپس عمر به آن کار مبادرت جست و مانند ابوبکر پس از وضو ساختن و گذاردن دو رکعت نماز اصحاب کهف را ندا کرد، او نیز پاسخى نشنید و بعد على به آن کار مبادرت جست و پس از وضو ساختن و گذاردن دو رکعت نماز اصحاب کهف را ندا کرد.

اصحاب کهف با ذکر سه بار لبیک گفتن به نداى على بن ابى‌طالب علیه‌السلام پاسخ گفتند: سپس على باز ندا کرد و از اصحاب کهف خواست که بگویند چرا بنداهاى اول و دوم پاسخى نگفتند. آنان در جواب گفتند: ما وظیفه داریم که به نداى پیامبران یا اوصیاء آنان پاسخ دهیم و به نداى دیگران نباید پاسخى بگوئیم سپس به سوى پیامبر بازگشتند و جریان وقایع خویش را براى رسول خدا شرح دادند. پیامبر پس از استماع وقایع مزبور صفحه سرخ رنگى به آنان داد و فرمود: آنچه که دیده اید و شنیده اید به عنوان شهادت با خط خود در این صفحه بنویسید سپس این قسمت از آیه «سَتُکتَبُ شَهادَتُهُمْ وَ یسْئَلُونَ» در این باره نازل گردید.[۲]

باید دانست که پذیرفتن چنین شأن و نزولى درباره این آیه شریفه از چند جهت محل تأمّل است نخست این که درباره ذکر این شأن و نزول صاحب تفسیر برهان منفرد است و دیگران از قدماء مفسرین امامیه این شأن و نزول را درباره این آیه ذکر نکرده اند. مخصوصاً شیخ بزرگوار نیز در تفسیر تبیان متذکر نشده است، ثانیاً موضوع و سیاق آیه درباره مشرکین قریش است که فرشتگان را دختران خدا مى پنداشتند و خداوند در این آیه چنین فرماید که آیا آنان در روز خلقت فرشتگان حاضر و شاهد بوده اند تا تشخیص دختر بودن فرشتگان را بدهند؟ و سپس در آیه فرماید چنین شهادتى از ناحیه مشرکین درباره فرشتگان نوشته شده و در روز قیامت هم از آن‌ها سؤال خواهد شد و مورد مؤاخذه و مجازات قرار خواهند گرفت.

بنابراین نشاید که چنین موضوع و سیاقى را که درباره مشرکین است عنوان شأن و نزول براى ابوبکر و عمر و على قرار داد، ثالثاً اصحاب کهف طبق نوشته تواریخ از شاهزادگان و بزرگ زادگان رومى بوده اند که در عهد سلطنت دسیث امپراطور روم (ایتالیاى فعلى) ملقب به دقیوس یا دقیانوس می‌زیسته اند و متدین به دین مسیح بوده اند و کیش خود را از سلطان وقت که بت‌پرست بوده، پنهان می‌کردند تا این که آئین و دین آنان بر سلطان مکشوف می‌گردد و اینان از ترس کشته شدن به یکى از غار کوه‌هاى اطراف دیار خویش مخفى می‌گردند و در تواریخ اسلامى هم ضبط نگردیده که پیامبر اسلام در زمان خویش ابوبکر و عمر و على را بدان صوب گسیل بدارد تا چنین وقایعى بر او آشکار شود و این آیه بدان مناسبت نازل بگردد.

روى این اصول پذیرفتن چنین شأن و نزولى و صحت روایت آن بدون اشکال نخواهد بود با حفظ این که مقام و مرتبه على بن ابى‌طالب از لحاظ فضل و دانش و اولویت در نزد عامه و خاصه مشخص و معلوم بوده و نیز امامت و ولایت او در نزد ما خاصه آشکار و مبین است.

تفسیر

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ جَعَلُوا الْمَلائِكَةَ الَّذِينَ هُمْ عِبادُ الرَّحْمنِ إِناثاً أَ شَهِدُوا خَلْقَهُمْ سَتُكْتَبُ شَهادَتُهُمْ وَ يُسْئَلُونَ «19»

و فرشتگان را كه خود بندگانِ (خداى) رحمان هستند، مؤنث پنداشتند. آيا شاهد آفرينش آنها بوده‌اند؟ گواهى آنان (بر آن همه خرافات) به زودى نوشته مى‌شود و بازخواست خواهند شد.

نکته ها

در آيه 9 خوانديم كه مشركان، خالقِ هستى را خداوندِ عزيز عليم مى‌دانستند، اين آيه مى‌فرمايد: شما كه خالق را عزيز عليم مى‌دانيد چرا براى او دختران را قرار مى‌دهيد كه در زينت و زيور پرورش مى‌يابند و در گفتگوها، عواطف و احساساتشان غالب است. در حالى كه لازمه‌ى عزيز بودن، صلابت و قاطعيّت و لازمه‌ى علم، استدلال و منطق است، نه رفتار عاطفى و احساسى.

پیام ها

1- زينت‌طلبى و زيورگرايى، براى زنان و دختران امرى طبيعى است. «يُنَشَّؤُا فِي الْحِلْيَةِ»

2- زن از جهت عاطفه و احساسات قوى‌تر از مرد و از جهت برخورد و مجادله‌

جلد 8 - صفحه 443

ضعيف‌تر است. «وَ هُوَ فِي الْخِصامِ غَيْرُ مُبِينٍ»

3- فرشتگان، مخلوق خدا و بندگان او هستند، نه فرزندانش. «عِبادُ الرَّحْمنِ»

4- بر خلاف انسان، فرشتگان زن و مرد ندارند. جَعَلُوا الْمَلائِكَةَ ... إِناثاً

5- آنچه را كه خود نديده‌ايم، گواهى ندهيم. «أَ شَهِدُوا خَلْقَهُمْ»

6- همه گواهى‌ها وگفته‌ها در نزد خداوند ثبت مى‌شود. «سَتُكْتَبُ شَهادَتُهُمْ»

7- انسان در برابر عقايد خود مسئول است. «يُسْئَلُونَ»

8- عقايد خرافى را بايد به شدّت كوبيد. «أَمِ اتَّخَذَ مِمَّا يَخْلُقُ بَناتٍ‌- أَ شَهِدُوا خَلْقَهُمْ سَتُكْتَبُ شَهادَتُهُمْ وَ يُسْئَلُونَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ جَعَلُوا الْمَلائِكَةَ الَّذِينَ هُمْ عِبادُ الرَّحْمنِ إِناثاً أَ شَهِدُوا خَلْقَهُمْ سَتُكْتَبُ شَهادَتُهُمْ وَ يُسْئَلُونَ «19»

وَ جَعَلُوا الْمَلائِكَةَ: و نام نهاده‌اند ملائكه را كه، الَّذِينَ هُمْ عِبادُ الرَّحْمنِ‌: ايشان بندگان خداى بخشاينده‌اند، إِناثاً: دختران، يعنى به جهت‌


«1» نهج البلاغه فيض الاسلام، خطبه 79، ص 179.

جلد 11 - صفحه 461

فرط جهالت و ضلالت، ملائكه را كه در ملكوت اعلى به عبادت و طاعت سبحانى مشغولند، دختران نام نهادند؛ پس بر سبيل تهكم و سرزنش مى‌فرمايد:

أَ شَهِدُوا خَلْقَهُمْ‌: آيا حاضر بوده‌اند در وقت آفريدن خدا ايشان را تا از انوثيت آنها خبر دهند، چه علم به انوثيت به غير اين متصور نيست. آنگاه تهديد و وعيد آنها فرمايد كه: سَتُكْتَبُ شَهادَتُهُمْ‌: زود باشد كه نوشته شود شهادت آنها، وَ يُسْئَلُونَ‌: و پرسيده شوند از آن در روز حساب و به جهت آن شهادت كاذبه، معاقب شوند به انواع عذاب.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


أَمِ اتَّخَذَ مِمَّا يَخْلُقُ بَناتٍ وَ أَصْفاكُمْ بِالْبَنِينَ «16» وَ إِذا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِما ضَرَبَ لِلرَّحْمنِ مَثَلاً ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَ هُوَ كَظِيمٌ «17» أَ وَ مَنْ يُنَشَّؤُا فِي الْحِلْيَةِ وَ هُوَ فِي الْخِصامِ غَيْرُ مُبِينٍ «18» وَ جَعَلُوا الْمَلائِكَةَ الَّذِينَ هُمْ عِبادُ الرَّحْمنِ إِناثاً أَ شَهِدُوا خَلْقَهُمْ سَتُكْتَبُ شَهادَتُهُمْ وَ يُسْئَلُونَ «19» وَ قالُوا لَوْ شاءَ الرَّحْمنُ ما عَبَدْناهُمْ ما لَهُمْ بِذلِكَ مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلاَّ يَخْرُصُونَ «20»

ترجمه‌

آيا اختيار كرد از آنچه آفريد دخترانى را و برگزيد شما را به پسران‌

و چون مژده داده شود يكى از آنها بآنچه زد براى خداى بخشنده مثلى ميگردد رويش سياه در حاليكه بسى در دل خشمناك است‌

آيا كسيكه نشو و نمايابد در زينت و او در مخاصمه نيست بيان كننده‌

و قرار دادند فرشتگان را كه آنان بندگان خداوند بخشنده‌اند از جنس زنان آيا مشاهده نمودند آفريدن آنها را زود است كه نوشته شود گواهى آنها و پرسيده ميشوند

و گفتند اگر ميخواست خداى بخشنده نميپرستيديم آنان را نيست براى آنها به آن هيچ دانشى نيستند آنان مگر آنكه افترا ميزنند.

تفسير

خداوند متعال براى اظهار تعجّب و انكار عقائد و اقوال كفّار قريش ميفرمايد آيا خدا اختيار كرده است براى خود از مخلوقاتش دخترانى را و ترجيح داده است شما را بر خود بداشتن پسران با آنكه وقتى بشارت داده شود بيكى از شما بآنچه او براى خدا مثل و مانند و شبيه قرار داده است كه دختر باشد چون ولد از هر جنس مثل و مانند و شبيه والد است فورا رنگ رويش سياه و دلش مملوّ از خشم و اندوه ميگردد و آيا سزاوار است چيزيكه شما خودتان از آن ننگ داريد بخدا نسبت دهيد آيا كسيكه در زيور و زينت نشو و نما يافته و همّش مصروف آن شده لذا از ادراك حقائق بازمانده و اگر با كسى مخاصمه داشته باشد از اقامه دليل بر مدّعاى خود عاجز است كه دختر باشد سزاوار به فرزندى خدا است اين فقط توهين از مقام ربوبى نيست از ملائكه هم كه بعد از انبياء و اولياء بندگان خوب خدايند توهين است كه آنان را زنان بخوانند و كفّار مكّه خواندند و اظهار اعتقاد بآن نمودند با آنكه علم نداشتند چون پيغمبرى بآنها چنين خبرى نداده بود و در وقت خلقت ملائكه حاضر نبودند كه ديده باشند خدا آنها را از جنس زن آفريده البتّه اين شهادت ناحقّ و نسبت ناروا در نامه اعمال آنها ثبت و ضبط خواهد شد و روز قيامت مسئول و معاقب بر آن خواهند بود و بعضى بجاى عباد الرّحمن عند الرّحمن قرائت نموده‌اند و بنابر اين اشاره بمقام قرب آنها است بحقّ و تذكير ضمير در و هو فى الخصام باعتبار لفظ من است و گفته‌اند


جلد 4 صفحه 598

كمتر وقتى است كه زن بخواهد دليلى براى ادّعاء خود اقامه نمايد و خود را محكوم ننمايد و نيز پرستندگان معبودهاى باطل در مقام اعتذار از عمل خود ميگفتند اگر خدا ميخواست ما عبادت آنها را نكنيم منصرف مينمود ما را از عبادت آنان پس او خواسته است كه ما عبادت نمائيم آنها را غافل از آنكه خدا هيچوقت راضى بعمل قبيح نميشود نهايت آنكه بندگان وقتى اعراض از ذكر و فكر نمودند آنها را بحال خودشان واميگذارد و منصرف از عمل قبيح نميفرمايد و به بيان عقل و شرع در ردع آنها اكتفا ميفرمايد لذا قول آنان را كه مبنى بر جبر است مستند بجهل فرموده و اين نسبت را بخدا دروغ و افترا خوانده است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ جَعَلُوا المَلائِكَةَ الَّذِين‌َ هُم‌ عِبادُ الرَّحمن‌ِ إِناثاً أَ شَهِدُوا خَلقَهُم‌ سَتُكتَب‌ُ شَهادَتُهُم‌ وَ يُسئَلُون‌َ «19»

و قرار دادند ‌اينکه‌ كفار و مشركين‌ ملائكه‌ ‌را‌ ‌که‌ ‌اينکه‌ ملائكه‌ كساني‌ هستند ‌که‌ ‌آنها‌ بندگان‌ خداوند رحمن‌ هستند زنها ‌که‌ گفتند ملائكه‌ زن‌ هستند آيا اينها ملائكه‌ ‌را‌ مشاهده‌ كرده‌اند و ‌آنها‌ ‌را‌ ديده‌اند زود ‌باشد‌ ‌که‌ نوشته‌ مي‌شود ‌در‌ نامه عمل‌ ‌آنها‌ شهادت‌ ‌آنها‌ و ‌از‌ ‌آنها‌ سؤال‌ مي‌شود ‌که‌ ‌از‌ روي‌ چه‌ مدركي‌ شهادت‌ مي‌دهيد.

‌اينکه‌ مسئوليت‌ اختصاص‌ ‌به‌ كفار و مشركين‌ ندارد امروز ‌اينکه‌ دراويش‌ و اهل‌ تصوف‌ و عوام‌ شيعه‌ شمائلي‌ درست‌ كردند ‌که‌ صورت‌ پيغمبر و امير المؤمنين‌ و صديقه طاهره‌ ‌که‌ روي‌ صورتش‌ يك‌ پرده‌ سفيدي‌ كشيده‌ ‌شده‌ و صورت‌ حسنين‌ ‌که‌ دامن‌ پيغمبر نشسته‌اند و صورت‌ جبرئيل‌ ‌با‌ دو بال‌ بصورت‌ زنها بالاي‌ سر ‌آنها‌ پرواز مي‌كند فرداي‌ قيامت‌ ‌از‌ ‌آنها‌ سؤال‌ مي‌شود ‌که‌ ‌شما‌ ‌از‌ كجا صورت‌ ‌اينکه‌ پنج‌ تن‌ آل‌ عبا ‌را‌ و جبرئيل‌ و ملائكه‌ ‌را‌ مشاهده‌ كرده‌ايد خدمت‌ ‌آنها‌ مشرف‌ شده‌ايد ‌ يا ‌ عكس‌ ‌آنها‌ ‌را‌ برداشته‌ايد بخصوص‌ امير المؤمنين‌ ‌را‌ ‌با‌ سبيل‌ وافر ‌که‌ صوفيها مي‌گويند و بقدري‌ ‌اينکه‌ شمائل‌ها ‌در‌ نزد ‌آنها‌ اهميت‌ دارد ‌که‌ ‌اگر‌ يك‌ نفر علماء منع‌ كند ‌او‌ ‌را‌ كافر و مرتد مي‌گويند ‌با‌ اينكه‌ اصلا كشيدن‌ صور ذي‌ روح‌ مورد اشكال‌ ‌است‌ ‌حتي‌ ‌اگر‌ ‌در‌ حجره‌ ‌باشد‌ بعضي‌ نماز ‌در‌ ‌آن‌ حجره‌ ‌را‌ اشكال‌ كردند باري‌ بگذريم‌.

وَ جَعَلُوا المَلائِكَةَ الَّذِين‌َ هُم‌ عِبادُ الرَّحمن‌ِ إِناثاً ملائكه‌ ‌که‌ آني‌ ‌از‌ عبادت‌ خداوند فتور و ملالتي‌ ندارند ‌که‌ مي‌فرمايد وَ مَن‌ عِندَه‌ُ لا يَستَكبِرُون‌َ عَن‌ عِبادَتِه‌ِ وَ لا يَستَحسِرُون‌َ يُسَبِّحُون‌َ اللَّيل‌َ وَ النَّهارَ لا يَفتُرُون‌َ‌-‌ انبياء ‌آيه‌ 19 و 20‌-‌ و كلام‌ اينها دو كلمه‌ كفر ‌است‌ يكي‌ آنكه‌ ملائكه‌ ‌را‌ دختران‌ ‌خدا‌ گفتند و يكي‌ ‌آنها‌ ‌را‌ دختر و نساء شمردند.

أَ شَهِدُوا خَلقَهُم‌ آيا ملائكه‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ بصورت‌ ملكي‌ نازل‌ شدند ‌ يا ‌ اينها ‌به‌ آسمان‌ رفتند و ملائكه‌ ‌را‌ مشاهده‌ كردند ‌ يا ‌ پيغمبري‌ و امامي‌ صورت‌ ‌آنها‌ ‌را‌ نشان‌

جلد 16 - صفحه 15

داده‌اند ‌با‌ اينكه‌ ‌در‌ قرآن‌ مي‌فرمايد جاعِل‌ِ المَلائِكَةِ رُسُلًا أُولِي‌ أَجنِحَةٍ مَثني‌ وَ ثُلاث‌َ وَ رُباع‌َ يَزِيدُ فِي‌ الخَلق‌ِ ما يَشاءُ إِن‌َّ اللّه‌َ عَلي‌ كُل‌ِّ شَي‌ءٍ قَدِيرٌ‌-‌ فاطر آيه 1‌-‌ و ذكر مثني‌ و ثلاث‌ و رباع‌ دليل‌ ‌بر‌ انحصار نيست‌ ‌از‌ باب‌ مثال‌ ‌است‌ و الا بسا ملائكه‌ باشند ‌که‌ هزار بال‌ داشته‌ باشند آنهم‌ ‌با‌ چه‌ بزرگي‌ و عظمت‌ ‌که‌ دارد ‌در‌ خبر ‌که‌ جبرئيل‌ هفت‌ شهر قوم‌ لوط ‌را‌ روي‌ يك‌ بالش‌ نگهداشت‌ ‌تا‌ وقت‌ سحر ‌که‌ خطاب‌ رسيد واژگون‌ گردان‌ اصلا ‌با‌ ‌اينکه‌ چشم‌ بشري‌ نمي‌توان‌ ملك‌ ‌را‌ ديد چنانچه‌ رقيب‌ و عتيد و حفظه‌ و حاضرين‌ ‌در‌ مجالس‌ مؤمنين‌ و نازلين‌ ‌الي‌ الارض‌ ‌را‌ ‌ما مشاهده‌ نمي‌كنيم‌ بلكه‌ بسا ملائكه‌ داخل‌ ‌در‌ قلب‌ مي‌شوند و الهام‌ مي‌كنند.

سَتُكتَب‌ُ شَهادَتُهُم‌ جايي‌ ‌که‌ ‌هر‌ كلامي‌ ‌از‌ زبان‌ خارج‌ شود مي‌نويسند ‌که‌ مي‌فرمايد إِذ يَتَلَقَّي‌ المُتَلَقِّيان‌ِ عَن‌ِ اليَمِين‌ِ وَ عَن‌ِ الشِّمال‌ِ قَعِيدٌ ما يَلفِظُ مِن‌ قَول‌ٍ إِلّا لَدَيه‌ِ رَقِيب‌ٌ عَتِيدٌ ق‌ آيه 16 و 17‌-‌ چه‌ رسد ‌به‌ شهادت‌ دروغ‌ آنهم‌ نسبت‌ ‌به‌ ‌خدا‌ و ملائكه‌.

وَ يُسئَلُون‌َ ‌در‌ محكمه عدل‌ الهي‌ فرداي‌ قيامت‌ ‌که‌ ‌از‌ تمام‌ اعمال‌ و اقوال‌ و امور نفسيه‌ ‌از‌ عقائد و اخلاق‌ سؤال‌ مي‌شود ‌که‌ مي‌فرمايد وَ قِفُوهُم‌ إِنَّهُم‌ مَسؤُلُون‌َ‌-‌ و الصافات‌ آيه 24‌-‌ و مي‌فرمايد لا يُسئَل‌ُ عَمّا يَفعَل‌ُ وَ هُم‌ يُسئَلُون‌َ انبياء آيه 23.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 19)- در این آیه مطلب را با صراحت بیشتری مطرح کرده، می‌فرماید:

«آنها فرشتگان را که بندگان خداوند رحمانند مؤنث پنداشتند» و دختران خدا معرفی کردند (وَ جَعَلُوا الْمَلائِکَةَ الَّذِینَ هُمْ عِبادُ الرَّحْمنِ إِناثاً).

سپس به صورت استفهام انکاری در پاسخ آنها می‌فرماید: «آیا آنها شاهد آفرینش (فرشتگان) بودند» (أَ شَهِدُوا خَلْقَهُمْ).

و در پایان آیه می‌افزاید: «گواهی آنها (بر این عقیده بی‌اساس در نامه‌های اعمالشان) نوشته می‌شود و (از آن) باز خواست خواهند شد»! (سَتُکْتَبُ شَهادَتُهُمْ وَ یُسْئَلُونَ).

نکات آیه

۱ - مشرکان عصر جاهلیت، معتقد به مؤنث بودن فرشتگان (و جعلوا الملئکة ... إنثًا)

۲ - بندگى خداوند، ویژگى اصلى فرشتگان (الذین هم عبد الرحمن) از این که خداوند در مقام معرفى فرشتگان، صفت عبودیت را به آنان نسبت داده است، مطلب بالا استفاده مى شود.

۳ - توجه فرشتگان به رحمت گسترده الهى، عامل عبادت همیشگى آنان به درگاه حق * (الملئکة الذین هم عبد الرحمن) ذکر «عباد الرحمان» به جاى «عباد اللّه» و امثال آن، مى تواند نشانگر این نکته باشد که ملائکه با توجه به رحمت گسترده خداوند، به عبادت او روى آورده اند.

۴ - آفرینش فرشتگان، براساس رحمت الهى است. (هم عبد الرحمن)

۵ - توجه به رحمت گسترده الهى، زمینه ساز گرایش به عبودیت و بندگى او * (الملئکة الذین هم عبد الرحمن) با الغاى خصوصیت از فرشتگان، مطلب بالا استفاده مى شود.

۶ - نسبت دادن جنسیتى خاص به فرشتگان، ادعایى بى دلیل و غیرقابل اثبات (و جعلوا الملئکة ... إنثًا أشهدوا خلقهم)

۷ - نکوهش خداوند، نسبت به باورهاى بى دلیل مشرکان جاهلى (و جعلوا الملئکة إنثًا)

۸ - باورها و اعتقادات، باید از علم و یقین سرچشمه گرفته و متکى بر دلیل وبرهان باشد. (و جعلوا الملئکة ... أشهدوا خلقهم) عبارت «أشهدوا خلقهم» نشانگر آن است که هرگونه باور و اعتقادى، بایستى برخاسته از علم و یقین باشد.

۹ - فرشتگان، آفریده و مخلوق خدا (أشهدوا خلقهم)

۱۰ - مشرکان، به خاطر ادعاهاى بى دلیل و فاقد منطق، مورد بازخواست و مؤاخذه خداوند قرار مى گیرند. (ستکتب شهدتهم و یسئلون)

۱۱ - گفته ها و باورهاى انسان، مورد ثبت و ضبط قرار مى گیرد. (ستکتب شهدتهم)

۱۲ - ادعاها و گواهى هاى بدون پشتوانه علمى، داراى مسؤولیت و مورد بازخواست (ستکتب شهدتهم و یسئلون)

۱۳ - انسان، مسؤول باورها و اعمال خویش (ستکتب شهدتهم و یسئلون)

موضوعات مرتبط

  • ادعا: ادعاى بى برهان ۶; مؤاخذه ادعا ى بى برهان ۱۲
  • انسان: مسؤولیت انسان ۱۳
  • جاهلیت: سرزنش مشرکان جاهلیت ۷; عقیده مشرکان جاهلیت ۱، ۷
  • خدا: آثار رحمت خدا ۴; خالقیت خدا ۹; سرزنشهاى خدا ۷; وسعت رحمت خدا ۳، ۵
  • ذکر: آثار ذکر رحمت خدا ۳، ۵
  • سخن: ثبت سخن ۱۱
  • عبودیت: زمینه عبودیت ۵
  • عقیده: برهان در عقیده ۸; ثبت عقیده ۱۱; عقیده به انوثت ملائکه ۱; مبانى عقیده ۸; مسؤول عقیده ۱۳; یقین در عقیده ۸
  • عمل: ثبت عمل ۱۱; مسؤول عمل ۱۳
  • گواهى: مؤاخذه گواهى بى برهان ۱۲
  • مشرکان: بى منطقى مشرکان ۱۰; عوامل مؤاخذه مشرکان ۱۰
  • ملائکه: رد انوثت ملائکه ۶; عبودیت ملائکه ۲; عوامل عبودیت ملائکه ۳; مخلوقیت ملائکه ۹; منشأ خلقت ملائکه ۴; ویژگیهاى ملائکه ۲

منابع

  1. تفسیر ابن المنذر از عامه.
  2. البرهان فی تفسیر القرآن از خاصه.