الجن ١٠
کپی متن آیه |
---|
وَ أَنَّا لاَ نَدْرِي أَ شَرٌّ أُرِيدَ بِمَنْ فِي الْأَرْضِ أَمْ أَرَادَ بِهِمْ رَبُّهُمْ رَشَداً |
ترجمه
الجن ٩ | آیه ١٠ | الجن ١١ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«أُرِیدَ»: اراده شده است. مقدّر گشته است. «رَشَداً»: هدایت و رهنمود. مراد خیر و برکت مادی و معنوی است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
وَ إِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفِينِ (۰) إِنَّهُمْ عَنِ السَّمْعِ... (۰) إِلاَّ مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ... (۰)
تفسیر
- آيات ۱ - ۱۷ سوره جنّ
- شگفتى طایفه اى از جنّ، از شنیدن آیات قرآن كريم
- گفتاری پیرامون جنّ: (آنچه درباره جنّ، در آيات قرآن آمده است)
- مراد از پناهنده شدن مردانى از إنس، به مردانى از جنّ
- توضيح معناى قول مؤمنان جنّى
- ویژگی های دو طایفه جنّیان: مُسلِمون و قَاسِطون
- پیامد استقامت بر طريقۀ اسلام، و فرجام اعراض از ياد خدا
- بحث روایی: رواياتى درباره ایمان آوردن جنّیان به پيامبر«ص»
}}
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ أَنَّا كُنَّا نَقْعُدُ مِنْها مَقاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَنْ يَسْتَمِعِ الْآنَ يَجِدْ لَهُ شِهاباً رَصَداً «9» وَ أَنَّا لا نَدْرِي أَ شَرٌّ أُرِيدَ بِمَنْ فِي الْأَرْضِ أَمْ أَرادَ بِهِمْ رَبُّهُمْ رَشَداً «10» وَ أَنَّا مِنَّا الصَّالِحُونَ وَ مِنَّا دُونَ ذلِكَ كُنَّا طَرائِقَ قِدَداً «11» وَ أَنَّا ظَنَنَّا أَنْ لَنْ نُعْجِزَ اللَّهَ فِي الْأَرْضِ وَ لَنْ نُعْجِزَهُ هَرَباً «12»
و اينكه ما قبلًا براى (استراق) سمع در مراكزى از آسمان مىنشستيم ولى اكنون هر كه بخواهد استماع كند، شهابى در كمين خود مىيابد. و اينكه ما نمىدانيم آيا براى كسانى كه در زمين هستند شرى اراده شده يا پروردگارشان برايشان خير و صلاحى اراده كرده است. و اينكه بعضى از ما افراد صالحى هستند و بعضى جز آن، در راههاى گوناگون هستند و اينكه ما مىدانيم كه هرگز نمىتوانيم در زمين خدا را ناتوان سازيم و با فرار از سلطه او خارج شويم.
جلد 10 - صفحه 248
نکته ها
«رصد» اسم جمع «راصد» به معناى مراقب و نگهبان است. «قدد» جمع «قد» به معناى بريده شده و «طَرائِقَ قِدَداً» به معناى مسلكهاى گوناگوناست.
از اين آيات استفاده مىشود كه مؤمنان از جنّ، علاوه بر شناخت قرآن، به ضعف خود و عظمت قدرت الهى و قدرت انتخاب و اختيار خود پى بردهاند.
پیام ها
1- نزول قرآن، در آسمانها نيز اثر گذاشت. جنّ قبل از نزول قرآن، اخبار آسمانى را استراق سمع مىكرد و بعد از آن منع شد. أَنَّا كُنَّا نَقْعُدُ مِنْها ... فَمَنْ يَسْتَمِعِ الْآنَ
2- جنّ، آينده بشر و جهان را نمىداند. وَ أَنَّا لا نَدْرِي ...
3- كيفر استراق سمع برخورد شديد است. «شِهاباً رَصَداً»
4- در قرآن، خير و نيكى به خدا نسبت داده شده، امّا شرّ و بدى نسبت داده نشده و به صورت فعل مجهول آمده است. أَ شَرٌّ أُرِيدَ ... أَرادَ بِهِمْ رَبُّهُمْ رَشَداً
5- رشد دادن از شئون ربوبيّت است. «رَبُّهُمْ رَشَداً»
6- طبيعت و فطرت جنّ بر فساد و شيطنت نيست، ميان آنان نيز صالح و غير صالح وجود دارد. «مِنَّا الصَّالِحُونَ وَ مِنَّا دُونَ ذلِكَ»
7- لازمه اختيار و آزادى، گروه گروه شدن است. «كُنَّا طَرائِقَ قِدَداً»
8- نه با مقاومت مىتوان خدا را عاجز كرد و نه با فرار. «لَنْ نُعْجِزَ اللَّهَ فِي الْأَرْضِ وَ لَنْ نُعْجِزَهُ هَرَباً»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ أَنَّا لا نَدْرِي أَ شَرٌّ أُرِيدَ بِمَنْ فِي الْأَرْضِ أَمْ أَرادَ بِهِمْ رَبُّهُمْ رَشَداً «10»
وَ أَنَّا لا نَدْرِي: و بدرستى كه ما نمىدانيم، أَ شَرٌّ أُرِيدَ بِمَنْ فِي الْأَرْضِ: آيا بدى خواسته شده است از حراست آسمان و بازداشتن ما از استماع قول ملائكه به كسانى كه در زميناند، از آدميان، أَمْ أَرادَ بِهِمْ رَبُّهُمْ رَشَداً: يا اراده فرموده براى ايشان پروردگارشان خير و صلاحى، يعنى در وقت حدوث اين علامات كه كثرت رجم و منع استراق است، گفتيم كه اين نيست مگر براى امر عظيم كه حق سبحانه اراده آن فرموده به اهل زمين، از عذاب و نقمت يا لطف و رحمت.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
قُلْ أُوحِيَ إِلَيَّ أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِنَ الْجِنِّ فَقالُوا إِنَّا سَمِعْنا قُرْآناً عَجَباً «1» يَهْدِي إِلَى الرُّشْدِ فَآمَنَّا بِهِ وَ لَنْ نُشْرِكَ بِرَبِّنا أَحَداً «2» وَ أَنَّهُ تَعالى جَدُّ رَبِّنا مَا اتَّخَذَ صاحِبَةً وَ لا وَلَداً «3» وَ أَنَّهُ كانَ يَقُولُ سَفِيهُنا عَلَى اللَّهِ شَطَطاً «4»
وَ أَنَّا ظَنَنَّا أَنْ لَنْ تَقُولَ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلَى اللَّهِ كَذِباً «5» وَ أَنَّهُ كانَ رِجالٌ مِنَ الْإِنْسِ يَعُوذُونَ بِرِجالٍ مِنَ الْجِنِّ فَزادُوهُمْ رَهَقاً «6» وَ أَنَّهُمْ ظَنُّوا كَما ظَنَنْتُمْ أَنْ لَنْ يَبْعَثَ اللَّهُ أَحَداً «7» وَ أَنَّا لَمَسْنَا السَّماءَ فَوَجَدْناها مُلِئَتْ حَرَساً شَدِيداً وَ شُهُباً «8» وَ أَنَّا كُنَّا نَقْعُدُ مِنْها مَقاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَنْ يَسْتَمِعِ الْآنَ يَجِدْ لَهُ شِهاباً رَصَداً «9»
وَ أَنَّا لا نَدْرِي أَ شَرٌّ أُرِيدَ بِمَنْ فِي الْأَرْضِ أَمْ أَرادَ بِهِمْ رَبُّهُمْ رَشَداً «10»
ترجمه
بگو وحى شد بمن كه گوش دادند گروهى كمتر از ده نفر از جنّ پس گفتند همانا ما شنيديم قرآنى را كه شگفت آور است
هدايت ميكند بصلاح و صواب پس ايمان آورديم بآن و شريك قرار نميدهيم براى پروردگارمان كسى را
و بآن كه برتر و بالاتر است مقام عظمت پروردگار ما نگرفت همسرى و نه فرزندى
و بدرستيكه ميگفت نادان ما بر خدا سخنى دور از صواب
و بدرستيكه ما گمان كرديم كه هرگز نميگويند انس و جن بر خدا دروغى را
و بدرستيكه بودند مردانى از انس پناه ميبردند به مردانى از جن پس افزودند آنها را سر كشى
و بدرستيكه آنها گمان كردند همچنانكه گمان كرديد كه هرگز بر نمىانگيزد خدا كسى را
و بدرستيكه ما نزديك شديم بآسمان پس يافتيم آنرا كه پر شده از نگهبانانى سخت و تيرهاى آتشى
و بدرستيكه ما مىنشستيم از آن در نشيمنها براى شنيدن پس هر كه گوش دهد اكنون مييابد براى خود تير آتشين را مترصد سوزاندن
و بدرستيكه
جلد 5 صفحه 284
ما نميدانيم آيا بدى خواسته شده براى كسانى كه در زمينند يا خواسته است براى آنان پروردگارشان خير و صلاح را.
تفسير
شأن نزول اين سوره شريفه در سوره احقاف ذيل آيه و اذ صرفنا اليك نفرا من الجنّ و آيات بعد گذشت و اجمال آن اين است كه در خارج از مكّه معظمه يك شب كه حضرت ختمى مرتبت مشغول بتلاوت قرآن بود جماعتى از جنّيان كه عدد آنها از ده نفر كمتر بود گوش دادند و ايمان آوردند و رفتند قوم خودشان را دعوت باسلام نمودند و بعدا خدمت پيغمبر خاتم رسيدند و قبول اسلام كردند و شرائع دين را از آنحضرت آموختند و اين سوره نازل شد تا آخر و خداوند قول آنها را حكايت فرمود و بعدا هم خدمت حضرت ميرسيدند و احكام اسلام را از امير المؤمنين عليه السّلام ميآموختند و آنها مؤمن و كافر و ناصب و يهود و نصارى و مجوس دارند و اجسام آنها لطيف و خفيف است و اشكال و صور اصليّه آنها مخالف با صور انسان و ملائكه است و قدرت دارند كه خود را بأشكال مختلفه در آورند و در اجسام نفوذ نمايند و خود را بزرگ و كوچك كنند و خصوصيّات احوال آنها زياد است كه مجال ذكر آن نيست اجمالا آنكه موجوداتى هستند از انظار مخفى و داراى عقل و شعور و ادراك و مكلّف بتكاليفى و پيغمبر خاتم مبعوث بر آنها هم بوده و خداوند به پيغمبر خود ميفرمايد بگو وحى شد از جانب خداوند بمن كه استماع نمودند و گوش دادند قرائت تو را جمعى از طائفه جنّ پس گفتند ما شنيديم قرآنى را كه عجب آور بود چون نه نظم بود و نه نثر و در نهايت فصاحت و بلاغت بود بطوريكه كسى قادر براتيان بمثل آن نيست و از جهات عديده معلوم ميشد كلام خدا است و هدايت ميكند مردم را بحق و صواب و صلاح خودشان پس ايمان آورديم بآن و ديگر براى خداوند يگانه شريك قرار نميدهيم احديرا هرگز و معتقد شديم كه خداوند بلند و رفيع است مقام عظمت و جلال او از شريك چون جدّ بمعناى عظمت و جلال استعمال شده ولى مستفاد از اخبار ائمه اطهار آنستكه جدّ بمعناى بخت است و مناسب با مقام ربوبى نيست و جنّيان از روى نادانى سخنى گفتند و خداوند آنرا نقل فرموده ولى براى خود نپسنديده است و دانستيم كه او همسر و اولاد ندارد
جلد 5 صفحه 285
و نيز معتقد شديم كه كسيكه ميگويد خدا شريك و فرزند دارد از ما اجنّه يا شيطان كه گفتهاند مراد از سفيه او است بىخرد و نادانى است كه سخنى ناحق و ناروا گفته و اينكه تاكنون ما پيروى از آن سفيه مينموديم براى اين بود كه گمان نميكرديم كسى از انس و جنّ افترا بخدا به بندد و تقليد ميكرديم تا وقتى كه يقين پيدا كرديم كه خدا شريك و همسر و اولاد ندارد تا اينجا مسلّما كلام جنّيان است و از اينجا تا دو آيه محتمل است كلام آنها باشد كه با يكديگر صحبت ميداشتند و محتمل است كلام مستقلّى از خدا و در هر حال جزء وحى الهى است كه به پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم شده و لذا قرائت مشهوره و أنّه بفتح است و قمّى ره از امام باقر عليه السّلام در تفسير آيه بعد نقل نموده كه بعضى از مردم ميرفتند نزد كاهنى كه شيطان باو وحى مينمود و ميگفتند بگو بشيطانت فلانى بتو پناه آورده و بنابر اين مراد آنستكه سابقا بعضى از مردان انسى پناه ميبردند بمردان جنّى پس موجب مزيد نخوت و سركشى جنّيان شد و قمّى ره رهقا را بخسرانا تفسير فرموده و نقل نموده كه جنّيان نازل ميشدند بر جماعتى از مردمان و خبر ميدادند بآنها اخباريرا كه شنيده بودند از آسمان پيش از ولادت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و كهانت كاهنان از اين راه بود و بنى آدم مانند شما جنّيان يا جنّيان مانند شما بنى آدم گمان كردند كه خدا ديگر پيغمبرى نميفرستد يا گمان كردند كه احدى از مردگانرا مبعوث نميفرمايد براى حساب و جزاء و هر دو احتمال باطل است چون پيغمبر آخر الزّمان آمده و ميگويد خدا مردم را مبعوث ميفرمايد در روز قيامت باز سخن جنّيان است كه ميگويند ما با آسمان تماس گرفتيم يعنى نزديك بآن شديم پس ديديم اوضاع آسمان ديگر گون شده حرّاس و پاسبانان قوى الهى و تيرهاى آتشين آنجا را پر كرده و كاملا مراقبت مينمايند كه ما وارد نشويم ما سابقا در اطراف آسمان جاىهائى خالى از نگهبان براى خودمان تهيّه نموده بوديم كه بنشينيم و مترصّد اخبار سماوى باشيم و آنرا بشنويم و بيائيم بكاهنان خبر دهيم ولى الآن طورى شده كه اگر كسى بخواهد بسخنان ملائكه گوش دهد فورا شهاب ثاقب كه تير آتشين الهى است و مترصّد او ميباشد ميسوزاندش و شرح اين قسمت در سوره حجر و الصّافات گذشت و در
جلد 5 صفحه 286
احتجاج از امام صادق عليه السّلام حديثى در اين باب نقل نموده كه خلاصهاش آنستكه شياطين قبل از اين در آسمان راه پيدا ميكردند و بعضى از اخبار سماوى را به استراق سمع اخذ و براى كاهنان نقل مينمودند و گاهى هم از خودشان بر آن اضافه ميكردند و حق و باطل مخلوط ميشد و چون خدا خواست چيزى شبيه بوحى در زمين نباشد از اخبار سماوى تا مردم در شبهه نيفتند و حجّت بر آنها تمام گردد منع فرمود آنرا بنجومى كه رجومند براى شياطين و كهانت منقطع گرديد و نيز جنّيان گويند ما نميدانيم خدا از اين تغيير وضع آسمان چه اراده كرده نسبت باهل زمين ميخواهد روابط زمين را از آسمان قطع كند چون پيغمبر خاتم آمده و مردم ايمان باو نياوردهاند يا ميخواهد وحى منحصر باو باشد و كلام حق با باطل مخلوط نگردد و مردم بتوسط او مورد رحمت شوند و بعضى گفتهاند مراد آنستكه اين تغيير وضع آسمان براى آمدن پيغمبر خاتم شده و نميدانيم مراد خدا از فرستادن او آنستكه مردم را عذاب كند بسبب مخالفت با او يا هدايت و رحمت نمايد آنان را بمتابعت و اطاعت او و اللّه اعلم.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ أَنّا لا نَدرِي أَ شَرٌّ أُرِيدَ بِمَن فِي الأَرضِ أَم أَرادَ بِهِم رَبُّهُم رَشَداً «10»
و بدرستي که ما نميدانيم که اينکه امتناع از جايگاه سمع و اينکه شهب براي اينکه است که تقدير شده عذاب بر اهل زمين نازل شود و تمام را هلاك كند يا اينکه جلوگيري براي اينکه است که خداي متعال اراده فرموده خيري براي اهل زمين و ارشاد آنها.
نظر به اينكه قبل از بعثت حضرت رسالت دوره جاهليت بود که سر تا سر دنيا را كفر و شرك و ضلالت و فسق و فجور گرفته بود و استحقاق همه نوع عذاب را داشتند و اينکه سوزانيدن شياطين باين شهب سابقه نداشته که گفتند: فَمَن يَستَمِعِ الآنَ يَجِد لَهُ شِهاباً رَصَداً اينکه طايفه جن بين خوف و رجاء بودند که آيا اينکه مقدمه است براي اينكه روي زمين آتش بار شود و تمام جن و انس بسوزند و هلاك شوند چنانچه در امم سابقه بسا صاعقه ميآمد و آنها را ميسوزانيد که مفاد:
وَ أَنّا لا نَدرِي أَ شَرٌّ أُرِيدَ بِمَن فِي الأَرضِ است و در اينکه جمله بفعل مجهول ادا شده كلمه اريد چون منشأش فساد اهل ارض بود از ظلم و جور و كفر و شرك و فسق و فجور، يا آنكه خدا ميخواهد رفع فساد كند و بندگانش را ارشاد و هدايت بدين حق و صراط مستقيم بفرمايد بعثت رسول و انزال كتاب و بيان احكام که مفاد:
أَم أَرادَ بِهِم رَبُّهُم رَشَداً است و اينکه جمله بفعل معلوم أَرادَ بِهِم رَبُّهُم ادا شده زيرا خداي متعال اصل خلقت را براي افاضه فيض خلق فرموده و بعث رسل و جعل
جلد 17 - صفحه 231
احكام و انزال كتب براي هدايت آنها تمام لطف و كرم و تفضل است: أَ لَم يَأتِهِم نَبَأُ الَّذِينَ مِن قَبلِهِم قَومِ نُوحٍ وَ عادٍ وَ ثَمُودَ وَ قَومِ إِبراهِيمَ وَ أَصحابِ مَديَنَ وَ المُؤتَفِكاتِ أَتَتهُم رُسُلُهُم بِالبَيِّناتِ فَما كانَ اللّهُ لِيَظلِمَهُم وَ لكِن كانُوا أَنفُسَهُم يَظلِمُونَ توبه آيه 71، ما أَصابَكَ مِن حَسَنَةٍ فَمِنَ اللّهِ وَ ما أَصابَكَ مِن سَيِّئَةٍ فَمِن نَفسِكَ نساء آيه 81.
هر چه هست از قامت ناساز بي اندام ما استبرگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 10)- سپس افزودند: با این اوضاع و احوال «ما نمیدانیم آیا (این ممنوعیت از استراق سمع دلیل بر این است که) اراده شرّی در باره اهل زمین شده، یا خداوند میخواهد از این طریق آنها را هدایت فرماید»؟ (و انا لا ندری ا شر ارید بمن فی الارض ام اراد بهم ربهم رشدا).
و به تعبیر دیگر ما نمیدانیم آیا این امر مقدمه نزول عذاب و بلا از سوی خداست یا مقدمه هدایت آنها؟
ج5، ص300
مؤمنان جن قاعدتا باید فهمیده باشند که ممنوعیت از استراق سمع که با ظهور پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله مقارن بوده، مقدمه هدایت انسانها، و برچیده شدن دستگاه کهانت و خرافات دیگری مانند آن است.
اما از آنجا که «جنّ» به مسأله استراق سمع دلبستگی خاصی داشت هنوز نمیتوانست باور کند که این محرومیت یک نوع خیر و برکت است، و گر نه روشن است که کاهنان در عصر جاهلیت با اتکا به همین مسأله استراق سمع سهم بزرگی در گمراه ساختن مردم داشتند.
نکات آیه
۱ - تردید مؤمنان جن در شناخت خیر و یا شر بودن ممنوعیت آنان از استراق سمع آسمان براى اهل زمین (و أنّا لاندرى أشرّ أُرید بمن فى الأرض أم أراد بهم ربّهم رشدًا) مقصود از «رَشَد» در این آیه - به قرینه مقابله آن با «شر»- خیر و صلاح است.
۲ - ناتوانى مؤمنان جن، از درک صحیح تقدیر الهى در ممنوعیت آنان از استراق سمع آسمان (و أنّا لاندرى أشرّ أُرید بمن فى الأرض أم أراد بهم ربّهم رشدًا)
۳ - محرومیت جن از شناخت مقدّرات الهى، درباره اهل زمین پس از ممنوعیت آنان از استراق سمع آسمان (و أنّا لاندرى أشرّ أُرید بمن فى الأرض أم أراد بهم ربّهم رشدًا)
۴ - منوعیت جن از استراق سمع آسمان، در جهت خیر و صلاح اهل زمین است. (و أنّا لاندرى أشرّ أُرید بمن فى الأرض أم أراد بهم ربّهم رشدًا) آیه دوم - که گویاى هدایت گرى قرآن به سوى رشد و درستى است - قرینه است براین که خداوند با نزول قرآن، خیر و صلاح بشر را اراده کرده و در این راستا جن را، از استراق سمع آسمان ممنوع ساخته است.
۵ - تردید جن پس از ممنوع شدن از استراق سمع آسمان، در شناخت تقدیر الهى درباره اهل زمین و خیر و رشد بودن آفرینش آنها * (و أنّا لاندرى أشرّ أُرید بمن فى الأرض أم أراد بهم ربّهم رشدًا) برداشت یاد شده، مبتنى بر این نکته است که ممنوعیت جن از استراق سمع آسمان، ظرف زمان براى پیدایش این سؤال باشد که خداوند، براى چه منظورى اهل زمین را آفرید; نه این که به چه هدفى آنان از استراق سمع، ممنوع شدند؟
۶ - رعایت ادب، از سوى جن نسبت به خداوند (و أنّا لاندرى أشرّ أُرید بمن فى الأرض أم أراد بهم ربّهم رشدًا) برداشت یاد شده، از آمدن فعل مجهول درباره شرّ و نسبت ندادن آن به خداوند از یک سو و نسبت دادن خیر به خداوند از سوى دیگر، به دست مى آید.
۷ - اهل زمین، تحت ربوبیت خداوند (أشرّ أُرید بمن فى الأرض ... ربّهم)
موضوعات مرتبط
- انسان: جهل به مقدرات انسان ها ۳; زمینه مصالح انسان ها ۴; فلسفه خلقت انسان ها ۵; مربى انسان ها ۷
- جن: آثار ممنوعیت استراق سمع جن ۳، ۴، ۵; ادب جن۶; شک جن ۵; شک جنیان مؤمن ۱; عجز جنیان مؤمن ۲; فلسفه ممنوعیت استراق سمع جن ۲; ممنوعیت استراق سمع جن ۱
- خدا: ربوبیت خدا ۷; شک در مقدرات خدا ۵; عجز از درک مقدرات خدا ۲
منابع