المرسلات ٢٤
کپی متن آیه |
---|
وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبِينَ |
ترجمه
المرسلات ٢٣ | آیه ٢٤ | المرسلات ٢٥ | ||||||||||||||
|
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
أَ لَمْ نَخْلُقْكُمْ مِنْ ماءٍ مَهِينٍ «20» فَجَعَلْناهُ فِي قَرارٍ مَكِينٍ «21» إِلى قَدَرٍ مَعْلُومٍ «22» فَقَدَرْنا فَنِعْمَ الْقادِرُونَ «23» وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ «24»
جلد 10 - صفحه 347
آيا ما شما را از آبى پست خلق نكرديم. پس آن را در قرارگاهى استوار قرار داديم. تا مدّتى معيّن. پس اندازهگيرى كرديم و ما چه خوب اندازهگيريم. در آن روز واى بر تكذيب كنندگان.
نکته ها
«مَهِينٍ» به معناى حقير، ضعيف وقليل و «مَكِينٍ» به معناى محكم و استوار است.
براى توليد يك محصول، لوازم و شرايطى مورد نياز است، از جمله: تعيين اهداف، تأمين موادّ، طرح و برنامه، زمانبندى مراحل اجرا، خدمات پشتيبانى پس از توليد، تعمير و اصلاح.
در آفرينش انسان همه اين مراحل پيش بينى و اجرا شده است:
هدف: تكامل اختيارى و معنوى انسان. «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ» «1»
مواد اوليه: تراب و نطفه. «مِنْ ماءٍ مَهِينٍ»،
محلّ توليد: «فِي قَرارٍ مَكِينٍ»،
طرح و برنامه توليد: نُطْفَةٍ، عَلَقَةٍ، مُضْغَةٍ، ...،
زمانبندى: «إِلى قَدَرٍ مَعْلُومٍ»،
برنامهريزى درونى: «فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها» «2»، همراه با كنترل بيرونى: «إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبِيلَ» «3» و «إِنَّ عَلَيْنا لَلْهُدى» «4».
خدمات پس از توليد: «نَحْنُ قَسَمْنا بَيْنَهُمْ مَعِيشَتَهُمْ» «5».
تعمير و اصلاح: «يَقْبَلُ التَّوْبَةَ» «6»*، «فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ» «7».
شاهكار خلقت آن است كه خداوند آفرينش انسان را با آن همه پيچيدگى بر روى يك قطره آب طراحى كرده است كه هيچ هنرمندى توان طرّاحى بر روى آن را ندارد. «نَخْلُقْكُمْ مِنْ ماءٍ مَهِينٍ»
خداوند در آفرينش انسان، يك بار مدالِ «أَحْسَنُ الْخالِقِينَ» «8»* را به خود داده است و در
«1». ذاريات، 56.
«2». شمس، 8.
«3». انسان، 3.
«4». ليل، 12.
«5». زخرف، 32.
«6». توبه، 104.
«7». انعام، 54.
«8». مؤمنون، 14.
جلد 10 - صفحه 348
اينجا عنوان «فَنِعْمَ الْقادِرُونَ» را مطرح مىكند. آرى، او بهترين خالق و بهترين قادر است.
عبارتِ «فَنِعْمَ الْقادِرُونَ» را دو گونه مىتوان معنا كرد:
الف. با توجّه به عبارتِ «إِلى قَدَرٍ» و «فَقَدَرْنا» كه پيش از آن آمده، مراد از «قادرون» اندازهگيرى باشد كه خداوند بهترين اندازهگيرى را در مورد انسان به كار برده است.
ب. با توجّه به آنكه بحث خلقت و مراحل آن است كه نياز به قدرت دارد، مراد از «قادرون» قدرت و توان باشد كه خداوند كمال قدرت را در آفرينش انسان به كار برده است.
خداوند در همه چيز بهترين است:
بهترين يارى كننده و بهترين سرپرست: «نِعْمَ الْمَوْلى وَ نِعْمَ النَّصِيرُ» «1»*
بهترين پشتيبان: «نِعْمَ الْوَكِيلُ» «2»
بهترين مهد گستر: «فَنِعْمَ الْماهِدُونَ» «3»
بهترين اجابت كننده: «فَلَنِعْمَ الْمُجِيبُونَ» «4»
بهترين پاداشدهنده: «نِعْمَ أَجْرُ الْعامِلِينَ» «5»*
بهترين قادر و تقدير كننده: «فَنِعْمَ الْقادِرُونَ»
پیام ها
1- آفرينش انسان از آبى بىمقدار، هم نشانه عظمت و قدرت الهى است و هم دليلى بر معاد و آفرينش دوباره انسان. «أَ لَمْ نَخْلُقْكُمْ مِنْ ماءٍ مَهِينٍ»
2- ياد ضعفها و ناچيز بودن گذشتهها، غرور و تكبر انسان را از بين مىبرد. «أَ لَمْ نَخْلُقْكُمْ مِنْ ماءٍ مَهِينٍ»
3- در شيوه دعوت و تبليغ، از مسايل محسوس بگوييد. «أَ لَمْ نَخْلُقْكُمْ مِنْ ماءٍ مَهِينٍ»
«1». انفال، 40.
«2». آل عمران، 173.
«3». ذاريات، 48.
«4». صافّات، 75.
«5». آل عمران، 136.
جلد 10 - صفحه 349
4- از خداوند بياموزيم و در كار و توليد، به دنبال استوارى و استحكام باشيم. «فِي قَرارٍ مَكِينٍ»
5- تقدير و زمان بندى، از اصول آفرينش الهى است. «إِلى قَدَرٍ مَعْلُومٍ فَقَدَرْنا»
6- رشد جنين بر اساس اندازهگيرىهاى دقيق الهى است. «فَقَدَرْنا فَنِعْمَ الْقادِرُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ «24»
وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ: واى در آن روز مر تكذيب كنندگان مر قدرت ما را و باور نكردهگان بر اعاده امثال آن.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
أَ لَمْ نُهْلِكِ الْأَوَّلِينَ «16» ثُمَّ نُتْبِعُهُمُ الْآخِرِينَ «17» كَذلِكَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمِينَ «18» وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ «19» أَ لَمْ نَخْلُقْكُمْ مِنْ ماءٍ مَهِينٍ «20»
فَجَعَلْناهُ فِي قَرارٍ مَكِينٍ «21» إِلى قَدَرٍ مَعْلُومٍ «22» فَقَدَرْنا فَنِعْمَ الْقادِرُونَ «23» وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ «24» أَ لَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ كِفاتاً «25»
أَحْياءً وَ أَمْواتاً «26» وَ جَعَلْنا فِيها رَواسِيَ شامِخاتٍ وَ أَسْقَيْناكُمْ ماءً فُراتاً «27» وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ «28» انْطَلِقُوا إِلى ما كُنْتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ «29» انْطَلِقُوا إِلى ظِلٍّ ذِي ثَلاثِ شُعَبٍ (30)
لا ظَلِيلٍ وَ لا يُغْنِي مِنَ اللَّهَبِ (31) إِنَّها تَرْمِي بِشَرَرٍ كَالْقَصْرِ (32) كَأَنَّهُ جِمالَتٌ صُفْرٌ (33) وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ (34) هذا يَوْمُ لا يَنْطِقُونَ (35)
وَ لا يُؤْذَنُ لَهُمْ فَيَعْتَذِرُونَ (36) وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ (37) هذا يَوْمُ الْفَصْلِ جَمَعْناكُمْ وَ الْأَوَّلِينَ (38) فَإِنْ كانَ لَكُمْ كَيْدٌ فَكِيدُونِ (39) وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ (40)
ترجمه
آيا هلاك ننموديم پيشينيان را
پس از پى آنها در آورديم اهل ازمنه متأخره را
اينچنين رفتار ميكنيم با گناهكاران
واى در چنين روز بر تكذيب كنندگان
آيا نيافريديم شما را از آبى پست و بيمقدار
پس قرار داديم آنرا در جايگاهى محكم و محفوظ
تا مدّتى معيّن معلوم
پس اعمال قدرت نموديم و نيك توانائيم ما
واى در اين روز بر تكذيب كنندگان
آيا قرار نداديم زمين را مسكنها
براى زندگان و مردگان شما
و قرار داديم در آن كوههاى استوار بلند و نوشانديم بشما آبى گوارا
واى در چنين روز بر تكذيب كنندگان
برويد بسوى آنچه كه آنرا تكذيب ميكرديد
برويد بسوى دودى مانند سايه كه داراى سه شعبه است
نه سايه افكن است و نه مانع ميشود از شعله آتش
همانا آن پرتاب ميكند پارههائى از آتش را كه مانند كوشك است
گوئيا آنها قطار شتران زردند
واى در چنين روز بر تكذيب كنندگان
اين روزى است كه سخن نميگويند
و اذن داده نميشود بآنها تا عذر خواهى كنند
واى در اين روز بر تكذيب كنندگان
اين روز جدا كردن حق از باطل است جمع نموديم شما را با پيشينيان
پس اگر هست براى شما مكرى پس مكر كنيد با من
واى در چنين روز بر تكذيب كنندگان.
تفسير
خداوند متعال تكذيب كنندگان انبياء و اولياء را در اخبارشان از روز جزا كه در آيات سابقه ذكر شد تهديد فرموده باين تقريب كه آيا ما هلاك
جلد 5 صفحه 327
ننموديم پيشينيان شما را مانند قوم نوح و عاد و ثمود پس بهلاكت اندازيم در دنبال آنان كسانيرا كه پيروى نمودند از آنها در عقائد و اعمال مانند اهل مكّه كه بسزاى خود رسيدند در جنگ بدر و غيره و كسانيرا كه مخالفت نمودند با اوصياء بترك طاعت و تكذيب نصوص ولايت چون ملاك اخذ و انتقام خدا جرم و گناه است و اوّلين و آخرين در اينمقام يكسان خواهند بود مانند دشمنان اهل بيت (ع) و غاصبين حقوقشان در رجعت و روز جزا واى در آنروز بحال تكذيب كنندگان چنانچه مستفاد از بعضى روايات معتبره است آيا خلق ننموديم ما شما را از آبى خوار و بيمقدار و نجس و بدبو و پست و همان آبرا قرار داديم در رحم زنان كه مقرّى است مصون و محفوظ از آفات تا مدّت معيّنى كه محتاج بآن بود و خدا ميداند آنرا تحقيقا و شما ميدانيد تقريبا كه نه ماه است پس قدرت يافتيم بر خلق او يا مقدّر نموديم اندازه آنرا كه بايد بشود از طول و عرض و ساير خصوصيّات و چگونگى او را از پسرى و دخترى و امثال اينها چون فقدّرنا بتشديد نيز قرائت شده و در هر حال ما خوب قادر و توانا بوده و هستيم و خواهيم بود كه در چنين جاى تنگ و تاريكى اينطور خلق و تقدير و نقش بندى و اندازه گيرى مينمائيم واى در قيامت بحال كسانيكه در دنيا منكر قدرت ما شدند آيا قرار نداديم ما زمين را مسكنها براى زندگان و مردگان چنانچه قمّى ره نقل فرموده كه امير المؤمنين عليه السّلام در مراجعت از صفّين بقبرستانى نظر كرد و فرمود اين مساكن اموات است پس نظر بكوفه انداخت و فرمود اين مساكن احياء است و اين آيه را تلاوت فرمود و در معانى هم اينمعنى را از امام صادق عليه السّلام نقل نموده چون كفات جمع كفت بمعناى وعاء و ظرف است و قرار داديم در زمين كوههاى بلند را و آشامانديم بشما در دنيا آبهاى شيرين گوارا را به اجراء نهرها و چشمههاى صافى واى در روز قيامت بحال كسانيكه كفران اين نعمتها را نمودند بتكذيب انبيا و اولياء خدا بآنها گفته ميشود روان شويد بسوى عذابى كه در دنيا آنرا تكذيب مينموديد و مخصوصا بايد برويد بجانب دودى كه از جهنّم برخاسته ميشود كه شبيه بسايه از دور نمايان است و بجانب شما ميآيد و سه شعبه دارد و از بالاى سر و دست راست و دست چپ
جلد 5 صفحه 328
شما بر شما احاطه مينمايد و آن دود سايه ندارد و شعله آتش را از شما دفع نميكند و آتش جهنّم شرارههاى خود را بجانب شما پرتاب ميكند و آن شراره مانند كوشك و كوه است در بزرگى چنانچه قمّى ره نقل فرموده و نيز مانند دسته شتران زرد است كوچكهاى آنها در بزرگى و رنگ و پى در پى آمدن و قمّى ره فرموده مراد شتران سياهند چون شتر سياه مايل بزردى است و جمالات نيز قرائت شده و آن جمع جمال است كه آن جمع جمل است يعنى شتر نر و بنابر اين وجه شبه، زيادى هم هست واى بحال كسانيكه آتش جهنّم را تكذيب ميكنند و منكر آن ميشوند در چنين روزى كه براى آنها خواهد آمد اين روز روزى است كه در بعضى از مواقف آن از شدّت وحشت و حيرت اهل جهنّم قدرت بر سخن گفتن ندارند و اذن سخن گفتن بآنها داده نميشود پس عذر خواهى نميكنند چون عذرى ندارند نه آنكه عذرى داشته باشند و خداوند اجازه بيان آنرا ندهد چون او اعدل و اجلّ و بزرگتر از اين است كه عذر بنده را نپذيرد چنانچه مستفاد از روايت كافى از امام صادق عليه السّلام است واى بحال تكذيب كنندگان چنين روزى در آنروز اين روز روز فصل خصومت ميان اهل حقّ و باطل است و خداوند كفّار اولين و آخرين را جمع ميفرمايد و همه را بمجازات شديد ميرساند و بكفّار مكّه ميفرمايد حال اگر ميتوانيد براى من كيد و مكرى كنيد بكنيد و مراد كيد و مكر براى پيغمبر و اهل ايمان است و آنكه نميتوانند بكنند و اگر بخيال خودشان كارى بكنند در دنيا و آخرت دامنگير خودشان خواهد شد واى بحال تكذيب كنندگان انبيا و اوليا و مكر و غدر كنندگان با ايشان در روز قيامت چون راه خلاص و نجات از عذاب را بهيچ وجه ندارند.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
أَ لَم نَخلُقكُم مِن ماءٍ مَهِينٍ «20» فَجَعَلناهُ فِي قَرارٍ مَكِينٍ «21» إِلي قَدَرٍ مَعلُومٍ «22» فَقَدَرنا فَنِعمَ القادِرُونَ «23» وَيلٌ يَومَئِذٍ لِلمُكَذِّبِينَ «24»
آيا خلق نكرديم ما شما را از آب پستي پس قرار داديم او را در جايگاه مخصوص تا مقدار معين معلوم پس تقدير فرموديم و قدرت نمايي كرديم پس خوب تقدير كنندهايم.
أَ لَم نَخلُقكُم مِن ماءٍ مَهِينٍ از نطفه که مني باشد که پستترين نجاسات است
جلد 17 - صفحه 341
حتي از بول و عذره و خون و از كثافات اغذيه گرفته شده که از امير المؤمنين است فرمود:
(اوله نطفة قذرة و اخره جيفة نتنة و بينهما حامل العذرة).
فَجَعَلناهُ فِي قَرارٍ مَكِينٍ صلب پدران ثم رحم مادران.
إِلي قَدَرٍ مَعلُومٍ از شش ماه الي يك سال و اكثر نه ماه و تحولاتي پيدا گرديد علقه خون بسته شده مضغه گوشت جويده تا لحم و عظام و صورت بندي و اعضاء و جوارح تا روح دميده شد آيا همچو خدايي قدرت ندارد که شما را زنده كند روز قيامت.
فَقَدَرنا فَنِعمَ القادِرُونَ كيست مثل آن احدي قدرت بر كوچكترين تحولات ندارد فنعم القادرون تماما بجا و بموقع و موافق حكمت و مصلحت که اگر يك عضو ناقص باشد يا يك رگ جابجا رود روزگار شما را سياه ميكند.
وَيلٌ يَومَئِذٍ لِلمُكَذِّبِينَ تفسيرش گذشت.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 24)- در پایان باز همان جمله را تکرار فرموده، میگوید: «وای در آن روز بر تکذیب کنندگان» (ویل یومئذ للمکذبین).
وای بر آنها که این همه آثار قدرت او را میبینند و باز او را انکار میکنند.
نکات آیه
۱ - تهدید شدن تکذیب گران دین، از سوى خداوند به هلاکت و عذاب اخروى (ویل یومئذ للمکذّبین) «ویل»، در اصل به معناى عذاب و هلاکت است (لسان العرب) و در مقام تهدید و وعید به کار مى رود.
۲ - دوزخ، جایگاه تکذیب گران دین (ویل یومئذ للمکذّبین) «ویل»، به وادى خاصى در جهنم و یا یکى از درهاى آن گفته مى شود (لسان العرب).
۳ - تکذیب برپایى قیامت، موجب عذاب دوزخ و هلاکت ابدى (ویل یومئذ للمکذّبین) از آن جا که آیه شریفه، در میان آیات مربوط به قیامت قرار دارد، استفاده مى شود که مقصود از تکذیب در آن، تکذیب روز قیامت است.
موضوعات مرتبط
- جهنم: موجبات جهنم ۳
- جهنمیان :۲
- خدا: تهدیدهاى خدا ۱
- دین: تهدید مکذبان دین ۱; عذاب اخروى مکذبان دین ۱; کیفر مکذبان دین ۲; مکذبان دین در جهنم ۲; هلاکت اخروى مکذبان دین ۱
- عذاب: تهدید به عذاب ۱; موجبات عذاب ۳
- قیامت: آثار تکذیب قیامت ۳
- هلاکت: تهدید به هلاکت ۱; عوامل هلاکت اخروى ۳
منابع