النازعات ١٤

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۰ فروردین ۱۴۰۱، ساعت ۱۶:۴۹ توسط Adel (بحث | مشارکت‌ها) (←‏تفسیر)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
کپی متن آیه
فَإِذَا هُمْ‌ بِالسَّاهِرَةِ

ترجمه

ناگهان همگی بر عرصه زمین ظاهر می‌گردند!

|پس به ناگاه همگى بر عرصه محشر ظاهر مى‌شوند
و بناگاه آنان در زمين هموار خواهند بود.
و ناگاه همه از خاک بر شوند و به صحرای قیامت رهسپار گردند.
که ناگاه همه بر یک زمین صاف و هموار حاضر شوند.
و آنها خود را در آن صحرا خواهند يافت.
آنگاه ایشان در هامون [رستاخیز] باشند
كه ناگاه بر روى زمين فراآيند.
ناگهان همگان (به پا می‌خیزند و) در دشت پهناور و سفید محشر آماده می‌شوند.
پس ناگهان آنان در زمینِ هموار خواهند بود.
ناگهان ایشانند به روی زمین‌

And they will be awake.
ترتیل:
ترجمه:
النازعات ١٣ آیه ١٤ النازعات ١٥
سوره : سوره النازعات
نزول : ٢ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٣
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«السَّاهِرَةِ»: دشت و بیابان سفید و هموار و پهناور. مراد صحرای محشر است.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


يَوْمَ تَرْجُفُ الرَّاجِفَةُ «6»

روزى كه زلزله وحشتناك همه چيز را به لرزه درآورد. و به دنبال آن لرزه ديگرى واقع شود. در آن روز، دلهايى ترسان و لرزان است. و چشم‌ها (از ترس) فرو افتاده. (آنان كه در دنيا) مى‌گويند: آيا (پس از مرگ) ما به زندگى نخستين باز گردانده مى‌شويم؟ آنگاه كه استخوان‌هايى پوسيده شديم؟ (با خود) گويند: در اين صورت، اين بازگشتى زيانبار است. جز اين نيست كه آن بازگشت، با يك صيحه عظيم است. كه ناگهان همگى در صحراى محشر حاضر شوند.


«1». يونس، 3.

جلد 10 - صفحه 373

نکته ها

«راجفة» به معناى اضطراب و لرزه شديد است. «اراجيف» به كلمات فتنه‌انگيز كه مايه اضطراب باشد گفته مى‌شود.

«رادفة» از «رديف» به معناى در پى آمدن است و به پس لرزه‌ها گفته مى‌شود. شايد زمين لرزه اول به خاطر صور اول باشد كه همه مى‌ميرند و مراد از «رادفة» صور دوم باشد كه همه زنده مى‌شوند، چنانكه در آيه 68 سوره زمر به هر دو امر تصريح شده است.

«واجِفَةٌ» به حركت يا اضطراب شديد و سريع گفته مى‌شود و «خاشِعَةٌ» به كسى گويند كه سر به زير انداخته و به زمين چشم دوخته است.

«حافرة» به معناى آغاز و ابتداى هر چيزى است. بنابراين كافران از بازگشت به زندگى نخستين تعجّب مى‌كردند. امّا ممكن است «حافرة» به معناى «محفورة» باشد، يعنى قبرى كه در زمين حفر مى‌كنند، كه در اين صورت معنا چنين مى‌شود: آيا بعد از مردن، از قبرهايمان برمى گرديم و زنده مى‌شويم؟ «1»

«نَخِرَةً» استخوان پوسيده‌اى است كه با اندك فشارى از هم بپاشد.

دلهايى كه در دنيا از خوف خدا لرزان باشد «وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ» «2»* در آخرت در امان است.

«فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ» «3»* و دلهايى كه در دنيا آرامش غافلانه دارند، آنجا مضطربند. «قُلُوبٌ يَوْمَئِذٍ واجِفَةٌ»

«زجر»، راندن با فرياد و صداست و «زَجْرَةٌ» شايد همان نفحه دوم در صور باشد كه مقدّمه زنده شدن تمام مردگان مى‌شود و «ساهرة» زمين هموار قيامت است، زيرا در آن سرزمين، چشم‌ها به خواب نمى‌رود و در حال سَهَر است.

پیام ها

1- دگرگونى نظام طبيعت از مقدّمات رستاخيز است. تَرْجُفُ الرَّاجِفَةُ ...

2- زلزله‌هاى قيامت در يك مرحله نيست، پى‌درپى هستند. الرَّاجِفَةُ ... الرَّادِفَةُ


«1». تفسير الميزان.

«2». انفال، 2.

«3». يونس، 62.

جلد 10 - صفحه 374

3- در قيامت همه نگران نيستند، بعضى دلها دلهره دارند. «قُلُوبٌ»

4- ارتباط عميقى بين روح و جسم برقرار است. قُلُوبٌ‌ ... واجِفَةٌ، أَبْصارُها خاشِعَةٌ

5- گروهى از مردم، با طرح سؤالات تكرارى، وقوع قيامت را انكار مى‌كنند.

«يَقُولُونَ أَ إِنَّا لَمَرْدُودُونَ؟»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



فَإِذا هُمْ بِالسَّاهِرَةِ «14»

فَإِذا هُمْ بِالسَّاهِرَةِ: پس آنگاه ايشان به روى زمين سفيد و هموار باشند، كه از زمين محشر، و همه بر روى آن محشور شوند، چنانچه در زير زمين مستور بودند. نزد بعضى «ساهره» نام زمينى است نزديك بيت المقدس در حوالى كوه اريحا، و محشر آنجا خواهد بود.

جلد 14 - صفحه 33


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

وَ النَّازِعاتِ غَرْقاً «1» وَ النَّاشِطاتِ نَشْطاً «2» وَ السَّابِحاتِ سَبْحاً «3» فَالسَّابِقاتِ سَبْقاً «4»

فَالْمُدَبِّراتِ أَمْراً «5» يَوْمَ تَرْجُفُ الرَّاجِفَةُ «6» تَتْبَعُهَا الرَّادِفَةُ «7» قُلُوبٌ يَوْمَئِذٍ واجِفَةٌ «8» أَبْصارُها خاشِعَةٌ «9»

يَقُولُونَ أَ إِنَّا لَمَرْدُودُونَ فِي الْحافِرَةِ «10» أَ إِذا كُنَّا عِظاماً نَخِرَةً «11» قالُوا تِلْكَ إِذاً كَرَّةٌ خاسِرَةٌ «12» فَإِنَّما هِيَ زَجْرَةٌ واحِدَةٌ «13» فَإِذا هُمْ بِالسَّاهِرَةِ «14»

ترجمه‌

سوگند بفرشتگانى كه كشندگانند كشيدنى بشدّت‌

و بفرشتگانيكه بيرون آورندگانند بيرون آوردنى با محنت‌

و بفرشتگانيكه مدارا كنندگانند در قبض روح اهل ايمان مدارا نمودنى‌

پس سبقت گيرندگانند سبقت گرفتنى ببهشت‌

پس ترتيب دهندگانند امور بندگانرا از سالى تا سالى‌

روزى كه بلرزه در آورد بلرزه در آورنده‌

از پى در آيد آنرا از پى در آينده‌

دلهائى در چنين روز لرزان و بى‌آرام است‌

چشمهاى آنها فرو هشته است‌

ميگويند آيا همانا ما بر گردانده شدگانيم در راهى كه گود نموديم بقدمهاى خودمان‌

آيا وقتى كه گشتيم استخوانهائى پوسيده‌

گفتند آن در اينهنگام باز گشتنى است با زيان و ضرر

پس جز اين نيست كه آن يك صيحه كشيدن است‌

پس ناگهان آنها در زمين هموار محشرند.

تفسير

خداوند متعال در اينسوره شريفه ذكر فرموده صفات ملائكه موكّله بقبض ارواح را و قسم ياد فرموده بآنها چون از امام باقر و امام صادق عليهما السلام نقل شده كه از براى خدا است آنكه قسم ياد نمايد بهر چه بخواهد از مخلوقاتش و نيست براى مخلوق آنكه قسم ياد نمايد جز بخدا و عظمت شأن و مقام ملائكه محتاج به بيان نيست و متعلق قسم كه محقق الوقوع بودن قيامت است براى دلالت آيات آتيه بر آن ذكر نشده و آن صفات در آن ملائكه از اين قرار است‌


جلد 5 صفحه 338

كه آنها نزع و قلع كنندگانند ارواح كفّار را از ابدانشان با فشار و شدّت تمام مانند شجاعى كه زه كمان را بتمام قوّت بكشد كه آنرا غرق گويند و منتقل نمايند جانهاى آنها را از جوف و جلدشان بعالم ديگرى با مشقّت و همّ و غمّ و قبض نمايند ارواح اهل ايمانرا بآرامى و سهولت و رفق و مدارا و وا گذارند آنها را كه استراحت نمايند مانند شناورانى كه در آب بسهولت و آرامى شنا مينمايند كه مبادا خسته شوند پس سبقت گيرندگان باشند به ارواح اهل ايمان بسوى بهشت پس تدبير و تنظيم نمايندگانند امور آنان و ساير بندگان خدا را از سالى تا سال ديگر چنانچه در مجمع از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده و بنابر اين دو آيه راجع بكفّار و دو آيه راجع باهل ايمان و آيه پنجم اعمّ از آن دو دسته است ولى مفسّرين و النّاشطات را هم راجع باهل ايمان دانسته‌اند كه ملائكه با نشاط و رفق ارواح ايشانرا از بدن بيرون آورند و سابقات و مدبرات را بملائكه‌اى كه سبقت ميگيرند بداخل نمودن ارواح كفّار در عذاب و ارواح اهل ايمان در آسايش و نعمت ابدى و تدبير امور هر دو دسته در آنعالم از عقاب و ثواب تفسير نموده‌اند و انصاف آنستكه اينمعنى اقرب بلغت و انسب در اعتبار و نظر است ولى چون اين آيات و امثال آن كه در سوره و المرسلات گذشت از متشابهات است و اخبار و اقوال در معانى آنها مختلف ميباشد نميشود بهيچ يك اعتماد نمود و العلم عند اللّه تعالى و محتمل است آيه دوم در هر دو معنى استعمال شده باشد چون استعمال لفظ مشترك در بيشتر از يك معنى جائز بلكه از محسّنات كلام است و اينمعنى مكرّر ذكر و در اوائل كتاب بنحو اجمال اثبات شده و بنابر اين آيه اول مخصوص بكفّار و آيه سوم مخصوص باهل ايمان و آيه دوم مشترك است و هر يك از آن سه مستقلّ در مرادند كه بر يكديگر بواو عطف شده‌اند و آيه چهارم و پنجم كه بفاء عطف شده از متفرّعات بر آيات سابقه ميباشند چنانچه اخيرا ذكر شد و بنابر اين نكته عطف بواو وفاء معلوم و تعادل آيات در افاده مراد محفوظ خواهد بود و آن جمعى است بين روايت علوى و بيان مفسّرين و اللّه اعلم و آن روز قيامتى كه خداوند قسم ياد فرموده كه خواهد آمد روزى است كه متزلزل و منشقّ نمايد زمين را متزلزل كننده كه‌


جلد 5 صفحه 339

نفخه اول اسرافيل است و از پى در آيد آنرا رديف و در دنبال آينده آن كه نفخه دوم باشد دلهائى در آنروز ترسان و لرزان و هراسان باشند و ديده‌هاى صاحبان آن دلها از ترسيكه در دلهاى آنان جاى گرفته فرو هشته و بپائين افتاده است و كفّار منكر معاد بر سبيل تعجب و انكار ميگويند آيا ما آن راهى را كه پيموديم بآن برگردانده خواهيم شد يعنى دو مرتبه زنده ميشويم چون حافره بزمين حفر شده از اثر قدم عابر گفته ميشود و محتمل است مراد انكار برگشت بحيات در محفوره قبر باشد آيا چنين برگشتى ممكن است وقتى كه ما استخوانهاى پوسيده باشيم و گويند اگر چنين باشد اين مرتبه برگشت بزندگى براى ما زيان و خسارت است چون ما آنرا تكذيب نموده مستحقّ عذاب شديم و قمّى ره نقل فرموده كه اين جمله را بطريق استهزاء ميگفتند و چون اين امر كه برپا نمودن قيامت و زنده كردن مردگان باشد براى خداوند خيلى آسان است اگر چه در نظر مردم بسيار مشكل بلكه محال ميآيد ميفرمايد جز آن نيست كه آن نفخه دوم اسرافيل يك بانگ زدن و صيحه كشيدن است پس ناگاه مردم زنده و در زمين صاف هموارى كه عرصه محشر است حاضر و ناظر خواهند بود و قمّى ره نقل فرموده كه زجره نفخه دوم در صور است و ساهره موضعى است در شام نزد بيت المقدّس و شايد عرصات حشر از آن مبسوط شود و اللّه تعالى اعلم.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


فَإِنَّما هِي‌َ زَجرَةٌ واحِدَةٌ «13» فَإِذا هُم‌ بِالسّاهِرَةِ «14»

‌پس‌ جز ‌اينکه‌ نيست‌ ‌که‌ ‌اينکه‌ زجرة و صيحه‌ بيش‌ نيست‌ ‌پس‌ بناگاه‌ ‌آنها‌ ‌در‌ صحراي‌ محشر حاضر ميشوند.

فَإِنَّما هِي‌َ زَجرَةٌ واحِدَةٌ دو نحو تفسير ‌شده‌: يكي‌ آنكه‌ كلام‌ كفار ‌باشد‌ ‌که‌ بگويند: يك‌ صيحه‌ بيش‌ نبود ‌که‌ ‌ما ‌در‌ زمين‌ محشر شديم‌. ديگر آنكه‌ جواب‌ ‌آنها‌ ‌باشد‌ ‌که‌ ‌شما‌ ‌که‌ منكر بعث‌ و حشر بوديد بيك‌ صيحه‌ تمام‌ مبعوث‌ و ‌در‌ صحراي‌ محشر وارد شديد، زجرة صيحه شديد ‌است‌ ‌که‌ تكان‌ ميدهد و ‌اينکه‌ نفخه ثانيه صور ‌است‌ ‌که‌ ميفرمايد: نُفِخ‌َ فِيه‌ِ أُخري‌ فَإِذا هُم‌ قِيام‌ٌ يَنظُرُون‌َ زمر آيه 68، وَ نُفِخ‌َ فِي‌ الصُّورِ فَإِذا هُم‌ مِن‌َ الأَجداث‌ِ إِلي‌ رَبِّهِم‌ يَنسِلُون‌َ يس‌ آيه 51، وَ نُفِخ‌َ فِي‌ الصُّورِ فَجَمَعناهُم‌ جَمعاً كهف‌ آيه 99.

فَإِذا هُم‌ بِالسّاهِرَةِ ساهره‌ زمين‌ ساده‌ ‌که‌ همين‌ زمين‌ دنيا ‌باشد‌ ‌که‌ بمجرد خروج‌ ‌از‌ اجداث‌ و قبور مشاهده‌ ميكنند، و ساهره‌ گفتند ‌که‌ ‌در‌ ‌او‌ نه‌ كوهي‌ و نه‌ عمارتي‌ و نه‌ اشجاري‌ و نه‌ دريايي‌ مشاهده‌ ميشود چنانچه‌ ‌در‌ آيات‌ تمام‌ ‌اينکه‌ خصوصيات‌ ‌را‌ بيان‌ فرموده‌:

يَوم‌َ تُبَدَّل‌ُ الأَرض‌ُ غَيرَ الأَرض‌ِ ابراهيم‌ آيه 48، وَ إِذَا الأَرض‌ُ مُدَّت‌ وَ أَلقَت‌ ما

جلد 17 - صفحه 376

فِيها وَ تَخَلَّت‌ انشقاق‌ آيه 3 و 4 و ‌غير‌ اينها ‌از‌ آيات‌ و سور.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 14)- «ناگهان همگی بر عرصه زمین ظاهر می‌گردند» (فاذا هم بالساهرة).

این کار پیچیده و مشکلی نیست، همین که به فرمان خدا نفخه دوم دمیده شود و بانگ حیات و زندگی برخیزد، تمام این خاکها و استخوانهای پوسیده یک مرتبه جمع می‌شوند و جان می‌گیرند، و از قبرها بیرون می‌پرند!

نکات آیه

۱ - تمام مردگان پس از نفخ صور، زنده گشته و در دشت هموار قیامت حاضر خواهند شد. (فإذا هم بالساهرة) «ساهرة»; یعنى، فلات و سرزمین پهناور، مسطّح و بى آب. این کلمه از ریشه «سَهَر» است; یعنى، ممکن نبودن خواب در شب (لسان العرب). نامگذارى فلات به «ساهرة»، به این اعتبار است که پیمایندگان آن در شب بیدار مى مانند.

۲ - حضور در قیامت، ناگهانى است و با نفخه صور، فاصله اى ندارد. (فإذا هم بالساهرة) حرف «إذا»، براى بیان مفاجاة و ناگهانى است.

۳ - عرصه قیامت، مکانى مشخص و از پیش تعیین شده است. (فإذا هم بالساهرة) حرف «ال» در «الساهرة»، گویاى این است که جایگاه حضور مردم در قیامت، از پیش مشخص شده است.

۴ - حاضران صحنه قیامت، ناآرام و نگران اند. (فإذا هم بالساهرة) «ساهرة»; یعنى، زمین صاف و پهناورى که پیمایندگان آن، در شب بیدار مى مانند (تاج العروس). بیدارى در صحنه قیامت، کنایه از خوف و اضطرابى است که آرامش را از حاضران سلب مى کند.

روایات و احادیث

۵ - «عن أبى جعفر(ع) فى قوله «فإذا هم بالساهرة» و الساهرة الأرض، کانوا فى القبور فلمّا سمعوا الزجرة خرجوا من قبورهم فاستووا على الأرض...;[۱] از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند «فإذا هم بالساهرة» روایت شده که «ساهرة» [به معناى] زمین است. آنان (انسان ها) در قبرها هستند; پس چون صیحه [قیامت ]را شنیدند، از قبرهایشان خارج مى شوند و بر سطح زمین قرار مى گیرند».

موضوعات مرتبط

  • انسان: اضطراب اخروى انسان ها ۴; حشر اخروى انسان ها ۱، ۵; نگرانى اخروى انسان ها ۴
  • حیات: نفخه حیات ۱
  • قیامت: فعلیت قیامت ۳; مکان قیامت ۳; ویژگیهاى قیامت ۳
  • محشر: ناگهانى بودن محشر ۲; هموارى محشر ۱
  • مردگان: احیاى اخروى مردگان ۱
  • نفخ صور: آثار نفخ صور ۲

منابع

  1. تفسیر قمى، ج ۲، ص ۴۰۳; نورالثقلین، ج ۵، ص ۴۹۹، ح ۱۸.