الإنفطار ١٩

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۹ فروردین ۱۴۰۱، ساعت ۱۳:۴۱ توسط Adel (بحث | مشارکت‌ها) (←‏تفسیر)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
کپی متن آیه
يَوْمَ‌ لاَ تَمْلِکُ‌ نَفْسٌ‌ لِنَفْسٍ‌ شَيْئاً وَ الْأَمْرُ يَوْمَئِذٍ لِلَّهِ‌

ترجمه

روزی است که هیچ کس قادر بر انجام کاری به سود دیگری نیست، و همه امور در آن روز از آن خداست!

|روزى است كه هيچ كس براى كسى اختيار چيزى را ندارد، و حكم در آن روز مخصوص خداست
روزى كه كسى براى كسى هيچ اختيارى ندارد؛ و در آن روز، فرمان از آنِ خداست.
آن روز هیچ کس برای کسی قادر بر هیچ کار نیست و تنها حکم و فرمان در آن روز با خدای یکتاست.
روزی که کسی از کسی چیزی از عذاب را دفع نمی کند، و در آن روز، فرمان و حکم ویژه خداست.
روزى است كه كسى براى كسى ديگر هيچ كارى نتواند كرد و در آن روز فرمان فرمان خدا باشد.
روزی که هیچ کس، اختیاری در حق هیچ کس ندارد، و در چنین روز کار با خداوند است‌
[به ياد آر] روزى كه هيچ كس براى هيچ كس چيزى- بازداشتن عذابى يا رساندن سودى- در توان ندارد، و فرمان در آن روز همه خداى راست.
روزی است که هیچ کسی برای هیچ کسی کاری نمی‌تواند بکند و از دست کسی برای کسی کاری ساخته نیست، و در آن روز فرمان، فرمان خدا است و بس، و کارو بار کلّاً بدو واگذار می‌گردد.
روزی را که هیچ‌کس برای کسی هیچ اختیاری ندارد و در آن روز، فرمان تنها از خداست.
روزی که دارا نیست کسی برای کسی چیزی و کار در آن روز خدا را است‌

The Day when no soul will avail another soul anything; and the decision on that Day is Allah’s.
ترتیل:
ترجمه:
الإنفطار ١٨ آیه ١٩ الإنفطار ٢٠
سوره : سوره الإنفطار
نزول : ٣ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٠
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«لا تَمْلِکُ»: قادر به انجام کاری نیست. نمی‌تواند (نگا: سبأ / ). «الاْمْرُ»: فرمان. کار (نگا: روح‌البیان).

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


إِنَّ الْأَبْرارَ لَفِي نَعِيمٍ «13» وَ إِنَّ الْفُجَّارَ لَفِي جَحِيمٍ «14» يَصْلَوْنَها يَوْمَ الدِّينِ «15» وَ ما هُمْ عَنْها بِغائِبِينَ «16» وَ ما أَدْراكَ ما يَوْمُ الدِّينِ «17» ثُمَّ ما أَدْراكَ ما يَوْمُ الدِّينِ «18» يَوْمَ لا تَمْلِكُ نَفْسٌ لِنَفْسٍ شَيْئاً وَ الْأَمْرُ يَوْمَئِذٍ لِلَّهِ «19»

بى شك، نيكان در ناز و نعمت بهشتى‌اند. و بى‌شك، بدكاران در آتشى شعله‌ور. كه در روز جزا به آن وارد شوند و بسوزند. و لحظه‌اى، از آن غايب و جدا نشوند. تو چه دانى كه روز جزا چه روزى است؟ باز، چه دانى كه روز جزا چه روزى است؟ روزى كه هيچ كس براى هيچ كس اختيارى ندارد و در آن روز، فرمان تنها براى خداست.

نکته ها

«أبرار» جمع «بار» به معناى نيكوكار و «نَعِيمٍ» به معناى پر نعمت است.

«فجار» جمع «فاجر» به معناى شكافتن است، يعنى كسانى كه پرده‌درى مى‌كنند و هتّاك هستند.

«صلى» ورود در قهر و عذاب است. «يَصْلَوْنَها يَوْمَ الدِّينِ» همان گونه كه «صلو» ورود در رحمت و لطف است. «هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ» «1»

در قيامت، همه امور به دست خداست و اين به معناى نفى شفاعت نيست، چون شفاعت نيز از امورى است كه خداوند فرمان داده است. «2»

پیام ها

1- در تربيت و تبليغ، سرنوشت خوبان و بدان را مقايسه كنيد. «إِنَّ الْأَبْرارَ لَفِي نَعِيمٍ‌- إِنَّ الْفُجَّارَ لَفِي جَحِيمٍ»

2- حتّى پيامبر، به بسيارى از امور قيامت آگاه نيست. «وَ ما أَدْراكَ ما يَوْمُ الدِّينِ»


«1». احزاب، 43.

«2». تفسير مجمع البيان.

جلد 10 - صفحه 410

3- مسائل قيامت را با عقل عادى نمى‌توان درك كرد، بلكه بايد از طريق وحى بپذيريم. «ما أَدْراكَ ما يَوْمُ الدِّينِ»

4- مطالب مهم را بايد تكرار كرد. «ما أَدْراكَ‌- ثُمَّ ما أَدْراكَ»

5- پيدايش قيامت براى جزا و كيفر عملكرد دنيوى ماست. «يَوْمُ الدِّينِ»

6- مجرمان براى هميشه در دوزخند. «ما هُمْ عَنْها بِغائِبِينَ»

7- قيامت روز سلب مالكيّت و اختيار از همه انسان‌هاست. «يَوْمَ لا تَمْلِكُ نَفْسٌ لِنَفْسٍ شَيْئاً»

8- قيامت، تجلّى حاكميّت مطلقه خداوند است. «وَ الْأَمْرُ يَوْمَئِذٍ لِلَّهِ»

«والحمد للّه ربّ العالمين»

جلد 10 - صفحه 412

سوره مطفّفين‌

اين سوره سى و شش آيه دارد و در مكّه نازل شده است، گرچه بر اساس برخى روايات، آيات اوليه آن مدنى است.

نام سوره، برگرفته از آيه اول است و به معناى كم فروشان مى‌باشد.

اين سوره با هشدار به كم فروشان آغاز مى‌شود و ريشه آن را باور نداشتن روز قيامت برمى‌شمرد.

سرگذشت فاجران گنهكار و متجاوز و برخورد آنان با آيات الهى، كه بيانگر زنگار گرفتگى دلهاى آنهاست، بخش ديگرى از آيات اين سوره را تشكيل مى‌دهد.

البتّه بيان نعمت‌هاى جاودان و شادى و سرور بهشتيان، نور اميد را در دل مؤمنان روشن مى‌سازد و آنان را در برابر نيش و نوش‌هاى مجرمان دلدارى مى‌دهد تا در اثر تحقير و استهزاى آنان اندوهگين نشوند.

براساس روايات، قرائت اين سوره در نماز، امنيّت از عذاب را در روز قيامت به دنبال دارد و خداوند او را از نوشيدنى‌هاى طهور بهشتى سيراب مى‌سازد. «1»


«1». تفسير نورالثقلين.

جلد 10 - صفحه 413

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

به نام خداوند بخشنده مهربان‌

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



يَوْمَ لا تَمْلِكُ نَفْسٌ لِنَفْسٍ شَيْئاً وَ الْأَمْرُ يَوْمَئِذٍ لِلَّهِ «19»

يَوْمَ لا تَمْلِكُ نَفْسٌ‌: روزى كه مالك نشود هيچ نفسى، لِنَفْسٍ شَيْئاً:

براى هيچ نفسى، چيزى را از جلب نفع و دفع ضرر. يعنى هيچ كس نتواند كه به قوّت و قدرت خود نفعى به كسى رساند و از او دفع عذاب كند، وَ الْأَمْرُ يَوْمَئِذٍ لِلَّهِ‌: و حكم و فرمان در آن روز خاصّه خداى تعالى است در جزا و ثواب و عفو و انتقام، و اذن شفاعت دهد آن را كه خواهد در حق هر كه خواهد و بدون اذن او هيچ كس نتواند كه شفاعت عاصيان نمايد.

بيان- اين تقرير است براى شدت احكام و احوال آن روز وخامت امر آن اجمالا. جابر روايت نموده از حضرت باقر عليه السّلام فرمود: انّ الامر كلّه يومئذ للّه. يا جابر اذا كان يوم القيمة بادت الحكّام فلم يبق حاكم الّا اللّه‌ «1»: به درستى كه تمام كارها در آن روز خاصه خدا است. اى جابر چون روز قيامت شود، همه حاكمان هلاك شده باشند و هيچ حكم كننده نباشد مگر خداى تعالى. به خلاف دنيا كه بعضى دعوى حكومت و فرمانروائى مى‌كنند.


«1» مجمع البيان، (چ 1403 هج)، ج 5، ص 450.

جلد 14 - صفحه 92

ج14، ص93

سوره هشتاد و سوم « (المطفّفين)»

سورة المطففين- اين سوره مباركه را سورة التطفيف نيز گويند و در مكّه معظمه نازل شده.

عدد آيات- سى و شش است به اجماع.

عدد كلمات- يكصد و شصت و نه.

عدد حروف- هفت هزار و سى.

ثواب تلاوت- ابن بابويه (رحمه اللّه)- از حضرت صادق عليه السّلام روايت نموده: هر كه قرائت كند در نماز واجبه اين سوره را، عطا فرمايد خدا او را امن روز قيامت از آتش و نبيند آن را و مرور نكند بر جسر جهنم و محاسبه نشود روز قيامت. «1» (مشروط بر آنكه به مضامين آيات آن رفتار نمايد، نه خواندن فقط، زيرا قرائت بدون تأثير در عمل البته مستوجب چنين ثوابى نخواهد بود).

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

إِذَا السَّماءُ انْفَطَرَتْ «1» وَ إِذَا الْكَواكِبُ انْتَثَرَتْ «2» وَ إِذَا الْبِحارُ فُجِّرَتْ «3» وَ إِذَا الْقُبُورُ بُعْثِرَتْ «4»

عَلِمَتْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ وَ أَخَّرَتْ «5» يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ ما غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ «6» الَّذِي خَلَقَكَ فَسَوَّاكَ فَعَدَلَكَ «7» فِي أَيِّ صُورَةٍ ما شاءَ رَكَّبَكَ «8» كَلاَّ بَلْ تُكَذِّبُونَ بِالدِّينِ «9»

وَ إِنَّ عَلَيْكُمْ لَحافِظِينَ «10» كِراماً كاتِبِينَ «11» يَعْلَمُونَ ما تَفْعَلُونَ «12» إِنَّ الْأَبْرارَ لَفِي نَعِيمٍ «13» وَ إِنَّ الْفُجَّارَ لَفِي جَحِيمٍ «14»

يَصْلَوْنَها يَوْمَ الدِّينِ «15» وَ ما هُمْ عَنْها بِغائِبِينَ «16» وَ ما أَدْراكَ ما يَوْمُ الدِّينِ «17» ثُمَّ ما أَدْراكَ ما يَوْمُ الدِّينِ «18» يَوْمَ لا تَمْلِكُ نَفْسٌ لِنَفْسٍ شَيْئاً وَ الْأَمْرُ يَوْمَئِذٍ لِلَّهِ «19»

ترجمه‌

هنگاميكه آسمان شكافته شود

و هنگاميكه ستارگان فرو ريخته و پراكنده شوند

و هنگاميكه درياها بهم راه يافته يكى گردد

و هنگاميكه قبرها زير و زبر گردد

خواهد دانست هر كس از اعمال خود و آثار آنها آنچه پيش فرستاده و آنچه مؤخر داشته است‌

اى انسان چه چيز فريب داد تو را بنا فرمانى پروردگار خود كه داراى جود و بخشش است‌

آنكه آفريد تو را پس راست و درست نمود تو را پس معتدل و متناسب نمود تو را

در هر صورتى كه خواست تركيب نمود تو را

نبايد مغرور بكرم خدا شد بلكه تكذيب ميكنيد جزاء را

و همانا بر شما نگهبانانى هستند

بزرگواران نويسندگان‌

ميدانند آنچه را بجا ميآوريد

همانا نيكوكاران در نعمتهاى بهشتند

و همانا بدكاران در دوزخند

وارد ميشوند در آن در روز جزا

و نيستند آنها از آن دور شدگان‌

و چه ميدانى تو چيست روز جزا

پس چه ميدانى تو چيست روز جزا

روز كه اختيار ندارد كسى براى كسى چيزى را و كارها در آن روز با خدا است.

تفسير

خداوند متعال در اين سوره شريفه هم متعرّض اوضاع قيامت شده ميفرمايد


جلد 5 صفحه 355

وقتى كه آسمان شكافته شود براى نزول ملائكه و ستارگان فرو ريخته و پراكنده شوند و درياها بيكديگر راه پيدا كرده و يكى گردند و قبرها زير و زبر شوند و مردگان از آنها بيرون آيند در چنين وقت كه روز قيامت است هر كس هر عمل خير و شرّى كه در زمان حيات بجا آورده و هر اثر خوب و بدى كه از اعمال او بعد از مرگ باقى مانده ميداند و در نامه اعمال خود ميبيند چون هر كس سنّت خوبى از خود باقى گذارد هر كس بآن عمل نمايد ثوابش باو ميرسد و هر كس سنّت بدى بگذارد هر كس بآن عمل نمايد گناهش بعهده او است و از ثواب و گناه عمل كنندگان چيزى كم نميشود و پس از اين خداوند خطاب به بنى آدم فرموده كه اى انسان چه چيز فريب داد تو را كه مأمون شدى از عذاب الهى و معصيت نمودى خداوند بخشنده بدون غرض و عوض را و اختيار كريم از بين اوصاف الهى ظاهرا براى اشاره بعلّت قبح معصيت است كه كفران نعمت خداوند منعم باشد و اشعار بآنكه شيطان فريب ميدهد آدمى را كه خدا كريم است معصيت كن ميبخشد و نبايد باين مغرور شد و براى تعليم عذر خواهى از گناه و توبه است كه بنده بگويد پروردگارا اينكه من مرتكب گناه شدم براى اهانت بامر تو نبود بلكه براى اميدوارى بكرم تو بود و در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه چون تلاوت نمود اين آيه را فرمود مغرور نمود او را جهلش و آن خداوند كريم آن چنان قادر حكيمى است كه خلق فرمود تو را راست و درست داراى اعضاء سليم و آماده براى منافع مستقيم پس معتدل و متناسب فرمود اجزاء و اعضاء تو را با يكديگر براى حسن منظر و مزيد انتفاع و قيام باعتدال و عدّلك بتشديد نيز قرائت شده و برحسب معنى تفاوتى ندارد و بهر صورت و شكل و شمائلى كه خواست و پسنديد و مصلحت ديد تو را تركيب و خلق فرمود يعنى بهترين صورتها را براى تو اختيار نمود يا تو را بهر صورتى كه خواست از صور آباء و امّهاتت در آورد چنانچه از حديثى كه در مجمع از امام رضا عليه السّلام نقل نموده استفاده ميشود و در هر حال كلمه ما زائده است و در مجمع از امام صادق (ع) و قمّى ره نقل فرموده كه اگر ميخواست تركيب كرده بود تو را بر غير اين صورت و ظاهرا مراد آنست كه اگر ميخواست ميتوانست‌


جلد 5 صفحه 356

تو را بصورت حيوان در آورد ولى باحسان خود تو را با حسن تقويم در آورد نبايد مغرور بكرم خدا شد و معصيت نمود بلى سبب اصلى معصيت شما آنست كه منكر روز جزا يا دين اسلاميد و همانا بر شما نگهبانانى هستند كه ضبط اعمال شما را مينمايند از جنس ملائكه كه گرامى و مكرّمند نزد خدا و نويسندگانند اعمال بندگان را از خير و شرّ و فيض ره نقل فرموده كه آنها دو ملكى هستند كه موكّلند بر افراد انسان مبادرت مينمايند بنوشتن حسنات و تأنّى ميكنند در نوشتن سيّئات شايد گناهكاران توبه و استغفار نمايند و در كافى از امام كاظم عليه السّلام نقل نموده كه چون بنده قصد كار خوب كند نفس او خوشبو بيرون آيد پس ملك موكّل دست راست بملك موكّل دست چپ ميگويد صبر كن اين بنده قصد كار خوب كرده و چون آن كار را بجا آورد زبان او قلم او و مركّب او آب دهانش ميباشد پس مينويسد براى او و چون قصد كار بد نمايد نفس او بد بو بيرون آيد پس ملك موكّل دست چپ بملك موكّل دست راست ميگويد صبر كن اين قصد كار بد كرده و چون آن كار را بجا آورد زبان او قلم او است و مركّبش آب دهنش پس مينويسد براى او حقير عرض ميكنم امر بصبر شايد براى ذهاب سيّئات بحسنات و حسنات بسيّئات باشد و گفته شده اينكه خداوند آنها را كرام خوانده براى آنست كه كار خوب را نوشته و بالا ميبرند و بر خدا عرضه ميدارند ولى كار بد را عرضه نميدارند و ميگويند خدايا تو ستّار العيوبى و بندگانت را بآن امر فرمودى و علام الغيوبى حاجت باظهار ما ندارى و براى اين كرام الكاتبين خوانده شده‌اند و آنها ميدانند آنچه را بندگان بجا ميآورند و فراموش نميكنند و از روى دانش و علم ثبت مينمايند و در احتجاج از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه پرسيدند خداوند كه خود عالم السّرّ و الخفيّات است چرا دو ملك را مأمور بنوشتن اعمال بندگان فرموده فرمود خداوند آنها را بعبادت خود وادار فرموده بارجاع اين امر و قرار داده گواهان بر اعمال بندگان تا مردم بيشتر مواظب بر طاعت و محترز از معصيت باشند براى آنكه ميدانند دو ملك ملازم آنانند و شهادت ميدهند نزد خدا بر نفع يا ضرر آنها و چه بسيار كه اراده گناه ميكنند و چون بياد آن دو ميآيند ترك مينمايند و ميگويند خدا


جلد 5 صفحه 357

ميبيند و ملائكه شهادت ميدهند اين خلاصه روايت بود كه ذكر شد اينها همه براى آنست كه روز قيامت تكليف نيكوكاران معلوم باشد كه مستحق نعيم جاودانند و بايد ببهشت بروند و تكليف بدكاران هم معلوم باشد كه مستحق عذابند و بايد بجهنّم بروند و در آن فرود آيند و بسوزند و چون روى سخن با كفّار مكه است كه منكر معاد بودند ميفرمايد كه هيچ وقت از جهنّم غائب نميشوند و بيرون نميآيند و بعضى گفته‌اند مراد آنست كه قبل از ورود در جهنّم هم از آن غائب نيستند چون باد گرم آن در قبر هم بر آنها ميوزد و براى تشديد اهوال و تعظيم احوال و تكثير احمال و اثقال آن روز خداوند مكرّر فرموده چه ميدانى چه روزى است روز جزا و حقّا هم نميتوان حقيقت آن روز و كيفيّت اوضاع آنرا بدست آورد از قيامت خبرى ميشنوى دستى از دور بر آتش دارى هيچ كس در آن روز نميتواند براى كسى كارى انجام دهد و اختيار امرى را نمايد تمام اختيارات آن روز با خدا است ألان هم همين طور است نهايت آنكه بنظر ميآيد بعضى حاكمند و اختيار بعضى از امور را دارند آن روز اين هم نيست فقط شفاعت است آن هم بايد با اذن خدا باشد چنانچه از روايت مجمع از امام باقر عليه السّلام استفاده ميشود كه زمام امور هميشه بدست خدا بوده و هست و خواهد بود ولى آن روز حكّام ظاهرى هم از بين ميروند و باقى نميماند حاكمى جز خدا در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه سوره اذا السّماء انفطرت و اذا السّماء انشقّت را بخواند و در نماز واجب و مستحبّ نصب العين خود قرار دهد خداوند تمام حوائج او را بر آورد و حاجزى بين او و خدا باقى نماند و هميشه او ناظر بخدا و خدا ناظر باو باشد تا از حساب فارغ شود و الحمد للّه رب العالمين و صلّى اللّه على محمّد و آله الطّاهرين.


جلد 5 صفحه 358

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


يَوم‌َ لا تَملِك‌ُ نَفس‌ٌ لِنَفس‌ٍ شَيئاً وَ الأَمرُ يَومَئِذٍ لِلّه‌ِ «19»

روزي‌ ‌است‌ ‌که‌ احدي‌ هيچگونه‌ دخالتي‌ نسبت‌ باحدي‌ ندارد و امر ‌در‌ ‌اينکه‌ روز منحصر بخداي‌ متعال‌ ‌است‌. روزي‌ ‌است‌ ‌که‌: يَفِرُّ المَرءُ مِن‌ أَخِيه‌ِ وَ أُمِّه‌ِ وَ أَبِيه‌ِ وَ صاحِبَتِه‌ِ وَ بَنِيه‌ِ لِكُل‌ِّ امرِئ‌ٍ مِنهُم‌ يَومَئِذٍ شَأن‌ٌ يُغنِيه‌ِ عبس‌ ‌آيه‌ 24 ‌الي‌ 27. و ‌اينکه‌ مذكورات‌ ‌از‌ باب‌ مثال‌ ‌است‌ احدي‌ نيست‌ ‌که‌ بتواند نفس‌ بكشد ‌در‌ حق‌ ديگري‌ ‌از‌ رؤساء و اكابر و ضعفاء و اصاغر بلكه‌ نسبت‌ بيكديگر عداوت‌ دارند: الأَخِلّاءُ يَومَئِذٍ بَعضُهُم‌ لِبَعض‌ٍ عَدُوٌّ إِلَّا المُتَّقِين‌َ زخرف‌ ‌آيه‌ 67. ‌حتي‌ ‌در‌ مسأله‌ شفاعت‌ ‌تا‌ مرضي‌ّ الهي‌ نباشد و اذن‌ ندهد احدي‌ حق‌ شفاعت‌ ندارد: لا يَشفَعُون‌َ إِلّا لِمَن‌ِ ارتَضي‌ انبياء ‌آيه‌ 28 يَومَئِذٍ لا تَنفَع‌ُ الشَّفاعَةُ إِلّا مَن‌ أَذِن‌َ لَه‌ُ الرَّحمن‌ُ وَ رَضِي‌َ لَه‌ُ قَولًا طه‌ ‌آيه‌ 109.

جلد 18 - صفحه 32

‌هذا‌ آخر ‌ما اردنا ايراده‌ ‌في‌ تفسير ‌سورة‌ الانفطار و يتلوه‌ تفسير ‌سورة‌ المطففين‌ و بقية السور بعونه‌ و توفيقه‌ و تأييده‌ و انا العبد السيد ‌عبد‌ الحسين‌ طيب‌.

‌سورة‌ المطففين‌

بسم‌ اللّه‌ و الحمد للّه‌ و الصلاة ‌علي‌ ‌رسول‌ اللّه‌ و آله‌ آل‌ اللّه‌ و اللعن‌ ‌علي‌ أعدائهم‌ أعداء اللّه‌ ‌الي‌ يوم لقاء اللّه‌.

الكلام‌ ‌في‌ فضلها‌-‌ ‌از‌ ‌إبن‌ بابويه‌ باسناد ‌از‌ صفوان‌ جمال‌ ‌از‌ حضرت‌ صادق‌ (ع‌) فرمود:

(‌من‌ قرأ ‌في‌ الفريضة ويل‌ للمطففين‌ اعطاه‌ اللّه‌ الا ‌من‌ يوم القيامة ‌من‌ النار و ‌لم‌ تره‌ و ‌لم‌ يرها و ‌لم‌ يمر ‌علي‌ جسر جهنم‌ و ‌لا‌ يحاسب‌ يوم القيامة)

و ‌از‌ خواص‌ القرآن‌ ‌از‌ پيغمبر (ص‌) فرمود:

(‌من‌ قرأ ‌هذه‌ السورة سقاه‌ اللّه‌ ‌تعالي‌ ‌من‌ الرحيق‌ المختوم‌ يوم القيامة و ‌ان‌ قرئت‌ ‌علي‌ مخزن‌ حفظه‌ اللّه‌ ‌من‌ ‌کل‌ آفة)

و ‌از‌ حضرت‌ صادق‌ (ع‌) فرمود:

(‌لم‌ تقرء قط ‌علي‌ شي‌ء الا و حفظ و تقي‌ ‌من‌ حشرات‌ الارض‌ باذن‌ اللّه‌ ‌تعالي‌).

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 19)- سپس در یک جمله کوتاه و پر معنی یکی دیگر از ویژگیهای آن روز را که در حقیقت همه چیز در آن نهفته است مطرح کرده، می‌فرماید: «روزی است که هیچ کس قادر بر انجام کاری به سود دیگری نیست، و همه امور در آن روز از آن خداست» (یوم لا تملک نفس لنفس شیئا و الامر یومئذ لله). البته در این جهان نیز همه کارها به دست قدرت اوست، و همگان به او نیازمندند، ولی در آن روز این مالکیت و حاکمیت صوری و مجازی انسانها نیز برچیده می‌شود و حاکمیت مطلقه خداوند و مالکیت او بر هر چیز از هر زمان آشکارتر است.

«پایان سوره انفطار»

ج5، ص433

سوره مطفّفین [83]

اشاره

این سوره در «مکّه» نازل شده و دارای 36 آیه است

محتوای سوره:]

بحثهای این سوره بر پنج محور دور می‌زند:

1- هشدار و تهدید شدیدی نسبت به کم فروشان.

2- اشاره به این مطلب که گناهان از عدم ایمان راسخ به رستاخیز سر چشمه می‌گیرد.

3- بخشی از سرنوشت «فجّار» در آن روز بزرگ.

4- قسمتی از مواهب عظیم و نعمتهای روح پرور نیکوکاران در بهشت.

5- اشاره‌ای به استهزای جاهلانه کافران نسبت به مؤمنان و معکوس شدن این کار در قیامت.

فضیلت تلاوت سوره:]

در حدیثی از پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله می‌خوانیم: «هر کس سوره مطففین را بخواند خدا او را از شراب طهور زلال و خالص که دست احدی به آن نرسیده در آن روز سیراب می‌کند».

و در حدیثی از امام صادق علیه السّلام آمده است: «هر کس در نمازهای فریضه خود سوره مطففین را بخواند خداوند امنیت از عذاب دوزخ را در قیامت به او عطا می‌کند، نه آتش دوزخ او را می‌بیند و نه او آتش دوزخ را» پیداست این همه ثواب و فضیلت و برکت برای کسی است که خواندن آن را مقدمه‌ای برای عمل قرار دهد.

ج5، ص434

بسم الله الرحمن الرحیم به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

شأن نزول:]

«ابن عباس» می‌گوید: هنگامی که پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله وارد مدینه شد بسیاری از مردم سخت آلوده کم فروشی بودند، خداوند این آیات را نازل کرد و آنها پذیرفتند و بعد از آن کم فروشی را ترک کردند.

در حدیث دیگری آمده است که: بسیاری از اهل مدینه تاجر بودند و در کار خود کم فروشی می‌کردند، و بسیاری از معاملات آنها معاملات حرام بود، این آیات نازل شد و پیامبر صلّی اللّه علیه و آله آنها را برای اهل مدینه تلاوت فرمود سپس افزود: «پنج چیز در برابر پنج چیز است»! عرض کردند: ای رسول خدا! کدام پنج در مقابل کدام پنج است؟

فرمود: «هیچ قومی عهدشکنی نکردند مگر این که خداوند دشمنانشان را بر آنها مسلّط ساخت.

و هیچ جمعیتی به غیر حکم الهی حکم نکردند مگر این که فقر در میان آنها زیاد شد.

و در میان هیچ ملّتی فحشا ظاهر نشد مگر این که مرگ و میر در میان آنها فراوان گشت! هیچ گروهی کم فروشی نکردند مگر این که زراعت آنها از بین رفت و قحطی آنها را فرو گرفت! و هیچ قومی زکات را منع نکردند مگر این که باران از آنها قطع شد»!

نکات آیه

۱ - هیچ کس در قیامت، براى انجام دادن کارى به نفع دیگران، از خود اختیار و مالکیتى ندارد. (یوم لاتملک نفس لنفس شیئًا)

۲ - قیامت، روز سلب مالکیت و اختیار از همه انسان ها است. (یوم لاتملک نفس لنفس شیئًا)

۳ - نیاز انسان ها به یارى یکدیگر در قیامت (یوم لاتملک نفس لنفس شیئًا) بیان سلب قدرت از یارى رسان، گویاى آن است که نیاز به کمک وجود دارد; ولى از کسى ساخته نیست.

۴ - فاسقان در قیامت، محروم از یارى دیگران براى رهایى از آتش دوزخ (و إنّ الفجّار لفى جحیم ... یوم لاتملک نفس لنفس شیئًا)

۵ - ناتوانى انسان ها از یارى رسانى به یکدیگر، از حوادث بزرگ و وصف ناپذیر قیامت (و ما أدریک ... ثمّ ما أدریک ما یوم الدین . یوم لاتملک نفس لنفس شیئًا)

۶ - صدور فرمان در قیامت، در اختیار خداوند و مخصوص او است. (و الأمر یومئذ للّه) «أمر» ممکن است مفرد «أوامر» و به معناى فرمان باشد.

۷ - قیامت روز تخلّف ناپذیر بودن فرمان هاى خداوند (و الأمر یومئذ للّه) اختصاص «أمر» به خداوند، کنایه از این است که تنها دستور مطاع در قیامت، فرمان او است.

۸ - زمام همه امور انسان ها در قیامت، در دست خداوند است. (و الأمر یومئذ للّه) ممکن است «أمر» مفرد «اُمور» و به معناى کار و شأن باشد.

۹ - گرفتارى فاسقان به آتش جهنم، فرمان خداوند در قیامت (و إنّ الفجّار لفى جحیم ... و الأمر یومئذ للّه)

۱۰ - سیطره حاکمیت خداوند بر تمام امور قیامت، حقیقتى وصف ناپذیر و تصوّر آن بیرون از طاقت علمى بشر است. (و ما أدریک ... ثمّ ما أدریک ما یوم الدین ... و الأمر یومئذ للّه) بیان حاکمیت مطلقه خداوند - پس از اشاره به فوق تصور بودن قیامت - نشانه آن است که بشر، از درک حقیقت حاکمیت اخروى خدا ناتوان است.

۱۱ - ناتوانى انسان ها از یارى رسانى به یکدیگر در قیامت، جلوه اى از حاکمیّت مطلقه خداوند بر رخدادهاى آن است. (یوم لاتملک نفس لنفس شیئًا و الأمر یومئذ للّه) ارتباط صدر و ذیل آیه شریفه، گویاى برداشت یاد شده است.

موضوعات مرتبط

  • امداد: عجز از امداد ۱; عجز از امداد اخروى ۵، ۱۱; محرومیت از امداد اخروى ۴
  • انسان: عجز انسان ها ۱، ۵، ۱۱; منشأ امور انسان ها در قیامت ۸; نیاز انسان ها ۳
  • خدا: اختصاصات خدا ۶; افعال خدا ۸; اوامر خدا ۶، ۹; حتمیت اوامر خدا ۷; حاکمیت خدا ۱۰; عجز از توصیف خدا ۱۰; نشانه هاى حاکمیت خدا ۱۱
  • فاسقان: حتمیت عذاب فاسقان ۴; فاسقان در قیامت ۴; محرومیت فاسقان ۴; فاسقان در جهنم ۹
  • قیامت: حاکم قیامت ۱۰، ۱۱; سلب اختیار در قیامت ۲; سلب مالکیت در قیامت ۲; عجز از امداد در قیامت ۱۱; عظمت قیامت ۱۰; ویژگیهاى قیامت ۲، ۵، ۷
  • نیازها: نیاز به امداد در قیامت ۳

منابع