التين ٦
کپی متن آیه |
---|
إِلاَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَلَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ |
ترجمه
التين ٥ | آیه ٦ | التين ٧ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«غَیْرُ مَمْنُونٍ»: ناگسیختنی. قطع ناشدنی. بیمنّت (نگا: فصّلت / قلم / انشقاق / ).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
وَ إِنَ لَکَ لَأَجْراً غَيْرَ... (۳)
إِلاَّ عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ (۰) کَلاَّ إِنَ کِتَابَ الفُجَّارِ لَفِي... (۰)
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ التِّينِ وَ الزَّيْتُونِ «1» وَ طُورِ سِينِينَ «2» وَ هذَا الْبَلَدِ الْأَمِينِ «3» لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ «4» ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلِينَ «5» إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فَلَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ «6» فَما يُكَذِّبُكَ بَعْدُ بِالدِّينِ «7» أَ لَيْسَ اللَّهُ بِأَحْكَمِ الْحاكِمِينَ «8»
به انجير و زيتون سوگند. و به طور سينا سوگند. و به اين شهر (مكّه) امن سوگند.
همانا ما انسان را در بهترين قوام و نظام آفريديم. سپس او را به پايينترين مرحله بازگردانديم. مگر كسانى كه ايمان آوردند و كارهاى نيك انجام دادند كه براى آنان پاداشى قطع ناشدنى و هميشگى است. پس بعد از اين، چه چيز سبب مىشود قيامت را تكذيب كنى؟ آيا خدا بهترين حكم كنندگان نيست؟
جلد 10 - صفحه 529
نکته ها
طور سينين، همان وادى سينا ميان مصر و فلسطين امروزى است.
در برخى روايات، به قرينه «طُورِ سِينِينَ» و «الْبَلَدِ الْأَمِينِ» كه اشاره به دو مكان مقدس است، آمده است كه مراد از «التِّينِ وَ الزَّيْتُونِ» نيز محلّ رويش اين دو ميوه مىباشد و ايه را اشاره به شهرهاى مدينه و بيت المقدس دانستهاند. «1»
در ميان خوردنىها، ميوهها و در ميان آنها ميوههاى قنددار و چربىدار براى سوخت و ساز بدن بيشتر مورد نياز است. «التِّينِ وَ الزَّيْتُونِ»
از امتيازات اسلام داشتن سرزمين امن است حتى براى گياهان و حيوانات. «الْبَلَدِ الْأَمِينِ»
نام انجير يكبار و زيتون، شش بار در قرآن آمده است و هر دو داراى خواص غذايى و درمانى فراوانى هستند. انجير براى هر سن و سالى به خاطر قندى كه دارد مفيد است.
ورزشكاران و كسانى كه دچار ضعف و پيرى هستند به خوردن آن سفارش شدهاند. بر اساس برخى روايات، انجير ميوهاى بهشتى است و در طبّ قديم، معجون انجير و عسل براى زخم معده و انجير خشك براى تقويت فكر سفارش شده است.
امام رضا عليه السلام فرمود: انجير بوى دهان را مىبرد، لثهها و استخوانها را محكم مىكند، مو را مىروياند، درد را برطرف مىسازد و مثل دارو مؤثر است. زيتون، بلغم را برطرف مىسازد، رنگ صورت را صفا داده اعصاب را تقويت نموده، بيمارى و درد و ضعف را از بين مىبرد و آتش خشم را فرو مىنشاند. «2»
مراد از «ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلِينَ» دست برداشتن گروهى از انسانها از فطرت اوليه الهى است كه خداوند در نهاد هر بشرى قرار داده كه هر كس چنين كند، خداوند او را در پستترين جايگاهها قرار مىدهد و گرفتار شقاوت و عذاب مىشود.
«1». تفسير نورالثقلين.
«2». بحارالانوار، ج 66، ص 183 به نقل از تفسير نمونه.
جلد 10 - صفحه 530
پیام ها
1- نعمتهاى دنيوى حتى خوردنىها، قداست دارد و مورد سوگند الهى واقع شدهاند. «وَ التِّينِ وَ الزَّيْتُونِ»
2- سلامتى كه از طريق غذا به دست مىآيد و امنيّت، مهمترين نيازهاى مادّى انسان است. التِّينِ وَ الزَّيْتُونِ ... الْبَلَدِ الْأَمِينِ
3- قداست وحى، به زمينها نيز سرايت مىكند. «طُورِ سِينِينَ»
4- امنيّت شهر مكّه، دعاى حضرت ابراهيم است كه گفت: «رَبِّ اجْعَلْ هذا بَلَداً آمِناً» «1» و اين دعا مورد استجابت واقع شد. «هذَا الْبَلَدِ الْأَمِينِ»
5- انسان در آفرينش بر همه موجودات برترى دارد. «خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ»
6- خداوند بر آغاز و فرجام انسان حاكم است. خَلَقْنَا ... رَدَدْناهُ
7- انسان در اصل خلقت پستى ندارد و سقوط او در طىّ مراحل زندگى واقع مىشود. «خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلِينَ»
8- انسان كه برترين مخلوق است، سقوطش نيز از همه موجودات پستتر است. أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ ... أَسْفَلَ سافِلِينَ (چنانكه در آيات ديگر نيز مىفرمايد:
«أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ» «2»)
9- دورى از ايمان و عمل صالح سبب سقوط است و ايمان، عامل دورى از هر گونه پستى و نزول است. «رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلِينَ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ»
10- با آنكه خداوند خالق انسان است و هرگونه بخواهد حق دارد با مخلوقش رفتار كند، امّا او بر اساس عدل، حكم مىكند و بهترين داوران است. «بِأَحْكَمِ الْحاكِمِينَ»
«والحمدللّه ربّ العالمين»
«1». بقره، 126.
«2». اعراف، 179.
جلد 10 - صفحه 532
سوره عَلق
اين سوره نوزده آيه دارد و در مكّه نازل شده است.
نام سوره برگرفته از آيه دوم است كه اشاره به خلقت انسان از علق (خون بسته) دارد.
اين سوره، اولين سورهاى است كه بر پيامبر نازل شده و سياق آياتش چنان به هم ارتباط دارد كه مىتوان گفت تمام سوره يكباره نازل شده است. «1»
اين سوره نظير سورههاى سجده، فصلت، نجم داراى سجده واجب است كه به عقيده شيعه در نماز نبايد خوانده شود و خواندن آنها در حال حيض يا جنابت ممنوع است.
«1». تفسير الميزان.
جلد 10 - صفحه 533
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
إِلاَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فَلَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ «6»
إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا: مگر آنانكه ايمان آوردند به معتقدات حقّه ايمانيه، وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ: و به جا آوردند كارهاى شايسته و پسنديده از طاعات و عبادات و خيرات و مبرّات، فَلَهُمْ أَجْرٌ: پس براى ايشان است مزدى، غَيْرُ مَمْنُونٍ: كم ناشده و منقطع نگرديده، كه نعم بهشتى دائمى است. يعنى همچنان كه در جوانى و صحّت اجر عبادت ايشان مىنوشتند، در پيرى و ضعف با آنكه عمل نمىكنند مزد و اجر آنها ثابت است. و بنا به تفسير ديگر، آدمى را رسانيديم به سنّ خرافت كه ارذل عمر است. مگر آنان را كه عمل صالح كردهاند، هر چند سن آنها زياد شود، خرافت بايشان طارى نشود به سبب شرافت ايمان.
تبصره- انس بن مالك از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت نموده كه اطفال تا به حد بلوغ نرسند، هر خير و طاعت كه از ايشان صادر شود، ثواب آن را به پدر و مادر كرامت نمايند، هرگاه به امر و نهى و تعليم ايشان باشند و هر گناه كنند، بر والدين ننويسند. و چون به حد بلوغ رسند بر هر كدام دو ملك موكل كنند، تا حافظ او باشند و چون چهل سال در اسلام بگذرند از سه بلا ايمن شوند:
جذام. جنون. برص. و چون به پنجاه رسند، تخفيف حساب ايشان كنند و چون به شصت رسند، او را توفيق توبه دهند و چون به هفتاد رسند، اهل آسمان او را
جلد 14 - صفحه 274
دوست گيرند و چون به هشتاد رسند، حسناتش مضاعف كنند و سيئاتش محو كنند و چون به نود سال رسند،: گناه اول تا آخر عمر بيامرزند و شفاعتش در حق اهل بيت خود قبول كنند او را اسير اللّه فى ارضه نام نهند و چون به ارذل عمر رسند، حق تعالى عملى كه در وقت كمال عقل بجا آورده، برنامه او نويسند؛ چنانچه فرموده «إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا» مگر آنان كه ايمان آورده و عمل صالح به جا آورده، در سن پيرى، ضعف قوت و خرافت مردى باشد كه آن را منقطع و ناقص نگردانند، بلكه همان اجر اعمال جوانى را به او مرحمت كنند. «1»
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
وَ التِّينِ وَ الزَّيْتُونِ «1» وَ طُورِ سِينِينَ «2» وَ هذَا الْبَلَدِ الْأَمِينِ «3» لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ «4»
ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلِينَ «5» إِلاَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فَلَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ «6» فَما يُكَذِّبُكَ بَعْدُ بِالدِّينِ «7» أَ لَيْسَ اللَّهُ بِأَحْكَمِ الْحاكِمِينَ «8»
ترجمه
سوگند به انجير و زيتون
كوه طور سينا
و باين شهر امن
بتحقيق آفريديم آدمى را در بهترين صورت مناسب
پس برگردانديم او را بنازلترين منازل مردم پست
مگر آنانكه ايمان آوردند و كردند كارهاى شايسته پس از براى ايشان مزدى است كه قطع نميشود
پس چه موجب تكذيب تو ميشود بعد از اين بيان بروز جزا
آيا نيست خداوند درست حكم كنندهترين حكم كنندگان.
تفسير
خداوند سبحان در اين سوره مباركه قسم ياد فرموده بانجير كه ميوهاى است در نهايت شيرينى و لطافت كه تمام آن خورده ميشود و بسيار لذيذ و مفيد است كه گفتهاند مليّن طبع و محلّل بلغم و مطهّر كليتين و مزيل سنگ مثانه است و داراى خواص بسيارى است و در حديث نبوى است كه قاطع بو اسير و نافع براى نقرس است و گويا لقمهاى است كه خداوند آنرا براى دهان مؤمن گرفته است تا فربه و قوى براى عبادت گردد ملك الشعراء در مجلس ناصر الدينشاه قاجار كه انجير حاضر بوده بالبداهه در وصف آن گفته «انجير اگر لطيف و شيرين نبدى- شايسته بزم ناصر الدين نبدى» «ور به نبدى ز سيب و انگور و انار- هرگز قسم خداى و التين نبدى» و قبلا ذكر شد كه خداوند بهر چيز بخواهد قسم ميخورد ولى بندگان بايد بخدا قسم بخورند و نيز قسم ياد فرموده بزيتون كه هم ميوه است و هم خورشت و هم دوا و روغن لطيف آن منافع بسيارى دارد از فربه نمودن بدن و تقويت هضم و تسهيل
جلد 5 صفحه 407
دفع و غيرها كه ذكرش موجب تطويل است و بطور سينين و آن كوهى است كه موسى عليه السّلام در آنجا با خداوند مناجات مينمود و بسينين كه گفتهاند بمعناى مبارك است و سينا معروف شده و باين بلد امين كه مراد شهر مكّه است و از قديم محل امن و امان بوده و در اسلام تثبيت و تقرير شده و اين سوره آنجا نازل شده است و بعد از اين چهار قسم ميفرمايد كه بتحقيق ما انسان را خلق نموديم در بهترين صورت با تناسب اعضاء و اجزاء و استقامت قامت چون تقويم بمعناى تعديل و تناسب و استقامت است و در وجود آن نمونهاى است از هر يك از اجزاء عالم و مركّب است از عقل و شهوت و براى آن قابل شده كه از ملائكه برتر شود و بالاتر رود تا آنكه بواسطه معرفت و طاعت به اعلى عليّين رسد يا از حيوان پستتر گردد و در نتيجه كفر و معصيت مردود باسفل السافلين يعنى نازلترين دركات جهنم شود و مقصود خداوند از قسمهاى خود آنست كه اين چنين موجود شريفى در صورت كفر و نفاق مستحق درك اسفل خواهد شد و ما او را قرار دهيم در پستترين جايها كه جاى مردم پست است و از امير المؤمنين عليه السّلام نقل شده كه دركات جهنّم بعضى پائينتر از بعضى است و آنكه از همه پائينتر است اسفل السافلين است و بعضى ردّ باسفل را بعود ضعف قواء و انكسار اعضاء در حال پيرى و زوال مشاعر و ادراكات تفسير نمودهاند و در استثناء اهل ايمان و عمل صالح باين اشكال برخوردند كه آنها هم باين حال گرفتار ميشوند و جواب گفتهاند كه عقل و ايمان ايشان ضعيف نميشود با آنكه خداوند مترتب بر استثناء ايشان فرموده كه براى آنها اجر دائم است كه قطع نميشود و ظاهر آنست كه فارق بين اهل ايمان و كفر همانستكه خدا ذكر فرموده نه امتيازى كه مشهود نيست و خدا هم ذكر نفرموده علاوه بر آنكه آنچه مورد انكار مشركين مكّه بوده كه خداوند آنرا به بيان قدرت خود در خلق احسن انسان اثبات و مؤكّد بقسم فرمود معاد است نه استقامت و كمال انسان در جوانى و انكسار اعضاء و ضعف قواء او در پيرى كه محسوس و مشاهد و مسلّم است و حاجت بقسم ندارد و لذا بعد از اين ميفرمايد پس چه موجب تكذيب تو است اى پيغمبر مكرّم از ادلّه بعد از اين بيان و سوگند در اخبار تو از روز جزاء و ثواب و عقاب آن خلاصه آنكه موجبى براى تكذيب
جلد 5 صفحه 408
بروز جزاء بعد از اين باقى نمانده آيا خدا احكم الحاكمين و بهترين قضاوت كنندگان نيست كه بايد داد مظلوم را در روزى از ظالم بستاند پس بايد حتما روز جزائى باشد و بعضى گفتهاند مراد آنست كه چه وادار نموده تو را اى انسان مشرك بر تكذيب بروز جزا بعد از اثبات آن آيا نيست خداوندى كه چنين صنع و تدبيرى در وجود تو از او آشكار شده عادلترين حكم كنندگان و قادر بر اعاده مردگان براى حكومت در ميان آنان و در اين سوره هم تأويلاتى از ائمه اطهار نقل شده كه حقير براى تعارض آنها با يكديگر و جهات ديگرى از ذكر آن خوددارى نمودم آنچه مسلّم است آنست كه بعد از تلاوت اين سوره مستحب است گفته شود و انا على ذلك من الشاهدين در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه سوره و التّين را در نمازهاى واجب و مستحب خود قرائت كند خداوند از بهشت بقدرى باو عطا فرمايد كه راضى و خوشنود شود و الحمد للّه رب العالمين و صلّى اللّه على محمّد و آله الطاهرين.
جلد 5 صفحه 409
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
إِلاَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ فَلَهُم أَجرٌ غَيرُ مَمنُونٍ «6»
که در طريق سعادت سير كرد و تمام اجزاء خود را بكار بست و از تمام آنها بهرهبرداري نمود از عقل و ادراك و قوي و چشم و گوش و دست و پا و اجزاء داخليه و اسباب خارجيه از پيروي قرآن و رسولان و ائمه هدي.
فَلَهُم أَجرٌ غَيرُ مَمنُونٍ پس از براي آنها اجري است بدون منت اينکه آنچه بنظر ميرسد. و اما مفسرين بعضي گفتند: احسن تقويم زمان رشد انسان است و اسفل سافلين زمان شيخوخت است که تمام قواي ظاهريه و باطنيه او ضعف پيدا ميكند بعضي گفتند: احسن صورت در حال شباب احسن تقويم است و اقبح صورت در حال شيخوخت اسفل سافلين است.
اقول: در اينکه خصوصيات مؤمن و كافر چندان تفاوتي ندارند و استثناء معني ندارد و شيخوخت اسفل سافلين نيست آدم ابو البشر هزار سال عمر كرد، حضرت نوح گفتند دو هزار و پانصد سال عمر كرد بسيار از انبياء و صلحاء و مؤمنين عمر طولاني داشتند و همچنين بسياري از كفار و ظلمه و فساق در سن جواني بدرك واصل شدند و مؤمن در هر حالي قرب و مقامش بيش از پيش ميشود حديثي از پيغمبر (ص) نقل ميكنند که فرمود: (المولود حتي يبلغ الحنث- يعني البلوغ- ما عمل من حسنة كتب لوالديه فان عمل سيئة لم تكتب عليه و لا علي والديه، فاذا بلغ الحنث و جري عليه القلم امر اللّه الملكين الّذين معه يحفظانه و يسددانه، فاذا بلغ اربعين سنة في الاسلام آمنه اللّه من البلايا الثلاث الجنون و الجذام و البرص فاذا بلغ خمسين خفف اللّه حسابه، فاذا بلغ ستين رزقه اللّه الانابة اليه فيما يجب، فاذا بلغ سبعين أحبه اهل السماء، فاذا بلغ ثمانين كتب اللّه حسناته و تجاوز عن سيئاته. فاذا بلغ تسعين غفر اللّه له ما تقدم من ذنبه و ما تأخر و شفعه في اهل بيته و کان اسمه اسير اللّه في الارض، فاذا بلغ ارذل العمر لكيلا يعلم بعد علم شيئا كتب اللّه له بمثل ما کان يعمل في صحته من الخير و ان
جلد 18 - صفحه 161
عمل سيئة لم تكتب عليه.
اقول: ظاهرا مراد اينکه باشد که سيئاتي که از روي ضعف عقل و نقصان تميز باشد، و مراد از اجر غير ممنون بعضي گفتند: غير منقوص يعني از اجرش كسر نميگذاريم بعضي گفتند: غير مقطوع يعني اجر او را قطع نميكنيم بدون حساب باو اجر ميدهيم بعضي گفتند: غير مكدر که باعث همّ و غمّ او شود و اينکه حديث بسيار موجب اميدواري است لكن سند معتبري ندارد.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 6)- ولی در این آیه، میافزاید: «مگر کسانی که ایمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند که برای آنها پاداشی تمام نشدنی است» (الا الذین آمنوا و عملوا الصالحات فلهم اجر غیر ممنون).
نکات آیه
۱ - مؤمنانى که کارهاى شایسته انجام مى دهند، کمال هاى برتر خویش را از دست نداده، از پستى ها دور مانده اند. (أحسن تقویم ... أسفل سفلین . إلاّ الذین ءامنوا و عملوا الصلحت)
۲ - توأم بودن ایمان و عمل صالح، شرط تأثیر آنها است. (ءامنوا و عملوا الصلحت)
۳ - ایمان و عمل صالح، هماهنگ با ساختار وجودى انسان و نشان باقى ماندن او، در کامل ترین نظام خلقت است. (أحسن تقویم ... الذین ءامنوا و عملوا الصلحت)
۴ - بى ایمانى و ترک عمل صالح، مایه گرفتار آمدن انسان در پست ترین جایگاه جهان آخرت (ثمّ رددنه أسفل سفلین . إلاّ الذین ءامنوا و عملوا الصلحت) در آیه قبل گرچه فعل «رددنا» به خداوند استناد یافته بود; ولى این آیه بیانگر آن است که بى ایمانى و ترک عمل صالح، دلیل تنزّل یافتن افراد به «أسفل سافلین» است.
۵ - کیفرهاى الهى و سقوط انسان به اعماقِ پستى ها، دستاورد عقیده و کردار خود او است. (ثمّ رددنه أسفل سفلین . إلاّ الذین ءامنوا و عملوا الصلحت)
۶ - مؤمنان داراىِ عمل صالح، از پاداشى بزرگ برخوردار خواهند شد. (إلاّ الذین ءامنوا و عملوا الصلحت فلهم أجر غیر ممنون) نکره بودن «أجر»، بر عظمت آن دلالت دارد.
۷ - پاداش مؤمنان نیک کردار، هرگز کاهش نیافته و پایان نمى پزیرد. (فلهم أجر غیر ممنون) «مَنّ» (مصدر «ممنون»)، به معناى «قطع کردن» است و معناى «کاهش دادن» نیز براى آن گفته شده است. (صحاح اللغة)
۸ - پاداش مؤمنانِ داراى عمل صالح، پاداشى بى منت و به دور از محاسبه و محدودیت (فلهم أجر غیر ممنون) در «قاموس» آمده است که «غیر ممنون»; یعنى، بدون محاسبه و صاحب «مصباح» مى گوید: «مننتَ علیه منّاً»; یعنى، آنچه از نیکى ها براى کسى انجام داده اى، بر او شماره کردى. «راغب» در «مفردات»، این کار را منّت زبانى و امرى نکوهیده خوانده است.
موضوعات مرتبط
- انحطاط: عوامل انحطاط ۵
- انسان: طبع انسان ۳; نشانه هاى جاودانگى انسان ۳
- ایمان: آثار ایمان ۲; آثار بى ایمانى ۴; ایمان و عمل صالح ۲، ۳
- پاداش: مراتب پاداش ۶
- پلیدى: معرضان از پلیدى ۱
- خدا: عوامل کیفرهاى خدا ۵
- ذلت: عوامل ذلت اخروى ۴
- عقیده: آثار عقیده ۵
- عمل: آثار عمل ۵
- عمل صالح: آثار ترک عمل صالح ۴; آثار عمل صالح ۲
- مؤمنان: آثار عمل صالح مؤمنان ۱; پاداش بى منت مؤمنان ۸; پاداش مؤمنان ۶; جاودانگى پاداش مؤمنان ۷; عمل صالح مؤمنان ۶، ۷، ۸; کمال مؤمنان ۱; ویژگیهاى پاداش مؤمنان ۷، ۸
منابع