النازعات ٦

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۱ دی ۱۳۹۹، ساعت ۰۵:۵۱ توسط 127.0.0.1 (بحث) (افزودن جزییات آیه)
کپی متن آیه
يَوْمَ‌ تَرْجُفُ‌ الرَّاجِفَةُ

ترجمه

آن روز که زلزله‌های وحشتناک همه چیز را به لرزه درمی‌آورد،

روزى كه آن زلزله [وحشتناك‌] همه چيز را بلرزاند
آن روز كه لرزنده بلرزد،
روزی که آن لرزاننده (یعنی نفخه صور الهی، جهان را) بلرزاند.
[که همه برای رسیدن به پاداش و کیفر برانگیخته می شوند در] روزی که لرزاننده همه چیز را به شدت بلرزاند؛
كه آن روز كه نخستين نفخه قيامت زمين را بلرزاند،
روزی که [زمین‌] لرزنده بلرزد
در روزى كه آن لرزاننده- دميدن نخست- همه آفريدگان را بلرزاند،
(رستاخیز و قیامت برپا می‌گردد) در آن روزی که (نفخه‌ی اوّل، در صور دمیده می‌شود و) زلزله‌ای در می‌گیرد (و دنیا خراب می‌گردد و همگان می‌میرند).
آن روز که (زمین) لرزنده بلرزد.
روزی که بلرزد لرزنده‌

On the Day when the Quake quakes.
ترتیل:
ترجمه:
النازعات ٥ آیه ٦ النازعات ٧
سوره : سوره النازعات
نزول : ٢ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٣
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«تَرْجُفُ»: می‌لرزد. می‌لرزاند. این فعل به صورت لازم و متعدّی به کار می‌رود. «الرَّاجِفَةُ»: لرزان. لرزاننده. مراد نفخه نخستین صور است که در جهان می‌پیچد و جهان را می‌لرزاند و خراب می‌گرداند. برخی گفته‌اند: مراد زلزله کره زمین و از هم پاشیدن آن است.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


يَوْمَ تَرْجُفُ الرَّاجِفَةُ «6»

روزى كه زلزله وحشتناك همه چيز را به لرزه درآورد. و به دنبال آن لرزه ديگرى واقع شود. در آن روز، دلهايى ترسان و لرزان است. و چشم‌ها (از ترس) فرو افتاده. (آنان كه در دنيا) مى‌گويند: آيا (پس از مرگ) ما به زندگى نخستين باز گردانده مى‌شويم؟ آنگاه كه استخوان‌هايى پوسيده شديم؟ (با خود) گويند: در اين صورت، اين بازگشتى زيانبار است. جز اين نيست كه آن بازگشت، با يك صيحه عظيم است. كه ناگهان همگى در صحراى محشر حاضر شوند.


«1». يونس، 3.

جلد 10 - صفحه 373

نکته ها

«راجفة» به معناى اضطراب و لرزه شديد است. «اراجيف» به كلمات فتنه‌انگيز كه مايه اضطراب باشد گفته مى‌شود.

«رادفة» از «رديف» به معناى در پى آمدن است و به پس لرزه‌ها گفته مى‌شود. شايد زمين لرزه اول به خاطر صور اول باشد كه همه مى‌ميرند و مراد از «رادفة» صور دوم باشد كه همه زنده مى‌شوند، چنانكه در آيه 68 سوره زمر به هر دو امر تصريح شده است.

«واجِفَةٌ» به حركت يا اضطراب شديد و سريع گفته مى‌شود و «خاشِعَةٌ» به كسى گويند كه سر به زير انداخته و به زمين چشم دوخته است.

«حافرة» به معناى آغاز و ابتداى هر چيزى است. بنابراين كافران از بازگشت به زندگى نخستين تعجّب مى‌كردند. امّا ممكن است «حافرة» به معناى «محفورة» باشد، يعنى قبرى كه در زمين حفر مى‌كنند، كه در اين صورت معنا چنين مى‌شود: آيا بعد از مردن، از قبرهايمان برمى گرديم و زنده مى‌شويم؟ «1»

«نَخِرَةً» استخوان پوسيده‌اى است كه با اندك فشارى از هم بپاشد.

دلهايى كه در دنيا از خوف خدا لرزان باشد «وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ» «2»* در آخرت در امان است.

«فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ» «3»* و دلهايى كه در دنيا آرامش غافلانه دارند، آنجا مضطربند. «قُلُوبٌ يَوْمَئِذٍ واجِفَةٌ»

«زجر»، راندن با فرياد و صداست و «زَجْرَةٌ» شايد همان نفحه دوم در صور باشد كه مقدّمه زنده شدن تمام مردگان مى‌شود و «ساهرة» زمين هموار قيامت است، زيرا در آن سرزمين، چشم‌ها به خواب نمى‌رود و در حال سَهَر است.

پیام ها

1- دگرگونى نظام طبيعت از مقدّمات رستاخيز است. تَرْجُفُ الرَّاجِفَةُ ...

2- زلزله‌هاى قيامت در يك مرحله نيست، پى‌درپى هستند. الرَّاجِفَةُ ... الرَّادِفَةُ


«1». تفسير الميزان.

«2». انفال، 2.

«3». يونس، 62.

جلد 10 - صفحه 374

3- در قيامت همه نگران نيستند، بعضى دلها دلهره دارند. «قُلُوبٌ»

4- ارتباط عميقى بين روح و جسم برقرار است. قُلُوبٌ‌ ... واجِفَةٌ، أَبْصارُها خاشِعَةٌ

5- گروهى از مردم، با طرح سؤالات تكرارى، وقوع قيامت را انكار مى‌كنند.

«يَقُولُونَ أَ إِنَّا لَمَرْدُودُونَ؟»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



يَوْمَ تَرْجُفُ الرَّاجِفَةُ «6»

يَوْمَ تَرْجُفُ الرَّاجِفَةُ: روزى كه بجنبد جنبيدنى. مراد اجرام ساكنه زمين و كوههااند كه به شدت تمام متزلزل و مضطرب شوند و زندگان از هول آن بميرند و آن نفخه اولى است.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

وَ النَّازِعاتِ غَرْقاً «1» وَ النَّاشِطاتِ نَشْطاً «2» وَ السَّابِحاتِ سَبْحاً «3» فَالسَّابِقاتِ سَبْقاً «4»

فَالْمُدَبِّراتِ أَمْراً «5» يَوْمَ تَرْجُفُ الرَّاجِفَةُ «6» تَتْبَعُهَا الرَّادِفَةُ «7» قُلُوبٌ يَوْمَئِذٍ واجِفَةٌ «8» أَبْصارُها خاشِعَةٌ «9»

يَقُولُونَ أَ إِنَّا لَمَرْدُودُونَ فِي الْحافِرَةِ «10» أَ إِذا كُنَّا عِظاماً نَخِرَةً «11» قالُوا تِلْكَ إِذاً كَرَّةٌ خاسِرَةٌ «12» فَإِنَّما هِيَ زَجْرَةٌ واحِدَةٌ «13» فَإِذا هُمْ بِالسَّاهِرَةِ «14»

ترجمه‌

سوگند بفرشتگانى كه كشندگانند كشيدنى بشدّت‌

و بفرشتگانيكه بيرون آورندگانند بيرون آوردنى با محنت‌

و بفرشتگانيكه مدارا كنندگانند در قبض روح اهل ايمان مدارا نمودنى‌

پس سبقت گيرندگانند سبقت گرفتنى ببهشت‌

پس ترتيب دهندگانند امور بندگانرا از سالى تا سالى‌

روزى كه بلرزه در آورد بلرزه در آورنده‌

از پى در آيد آنرا از پى در آينده‌

دلهائى در چنين روز لرزان و بى‌آرام است‌

چشمهاى آنها فرو هشته است‌

ميگويند آيا همانا ما بر گردانده شدگانيم در راهى كه گود نموديم بقدمهاى خودمان‌

آيا وقتى كه گشتيم استخوانهائى پوسيده‌

گفتند آن در اينهنگام باز گشتنى است با زيان و ضرر

پس جز اين نيست كه آن يك صيحه كشيدن است‌

پس ناگهان آنها در زمين هموار محشرند.

تفسير

خداوند متعال در اينسوره شريفه ذكر فرموده صفات ملائكه موكّله بقبض ارواح را و قسم ياد فرموده بآنها چون از امام باقر و امام صادق عليهما السلام نقل شده كه از براى خدا است آنكه قسم ياد نمايد بهر چه بخواهد از مخلوقاتش و نيست براى مخلوق آنكه قسم ياد نمايد جز بخدا و عظمت شأن و مقام ملائكه محتاج به بيان نيست و متعلق قسم كه محقق الوقوع بودن قيامت است براى دلالت آيات آتيه بر آن ذكر نشده و آن صفات در آن ملائكه از اين قرار است‌


جلد 5 صفحه 338

كه آنها نزع و قلع كنندگانند ارواح كفّار را از ابدانشان با فشار و شدّت تمام مانند شجاعى كه زه كمان را بتمام قوّت بكشد كه آنرا غرق گويند و منتقل نمايند جانهاى آنها را از جوف و جلدشان بعالم ديگرى با مشقّت و همّ و غمّ و قبض نمايند ارواح اهل ايمانرا بآرامى و سهولت و رفق و مدارا و وا گذارند آنها را كه استراحت نمايند مانند شناورانى كه در آب بسهولت و آرامى شنا مينمايند كه مبادا خسته شوند پس سبقت گيرندگان باشند به ارواح اهل ايمان بسوى بهشت پس تدبير و تنظيم نمايندگانند امور آنان و ساير بندگان خدا را از سالى تا سال ديگر چنانچه در مجمع از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده و بنابر اين دو آيه راجع بكفّار و دو آيه راجع باهل ايمان و آيه پنجم اعمّ از آن دو دسته است ولى مفسّرين و النّاشطات را هم راجع باهل ايمان دانسته‌اند كه ملائكه با نشاط و رفق ارواح ايشانرا از بدن بيرون آورند و سابقات و مدبرات را بملائكه‌اى كه سبقت ميگيرند بداخل نمودن ارواح كفّار در عذاب و ارواح اهل ايمان در آسايش و نعمت ابدى و تدبير امور هر دو دسته در آنعالم از عقاب و ثواب تفسير نموده‌اند و انصاف آنستكه اينمعنى اقرب بلغت و انسب در اعتبار و نظر است ولى چون اين آيات و امثال آن كه در سوره و المرسلات گذشت از متشابهات است و اخبار و اقوال در معانى آنها مختلف ميباشد نميشود بهيچ يك اعتماد نمود و العلم عند اللّه تعالى و محتمل است آيه دوم در هر دو معنى استعمال شده باشد چون استعمال لفظ مشترك در بيشتر از يك معنى جائز بلكه از محسّنات كلام است و اينمعنى مكرّر ذكر و در اوائل كتاب بنحو اجمال اثبات شده و بنابر اين آيه اول مخصوص بكفّار و آيه سوم مخصوص باهل ايمان و آيه دوم مشترك است و هر يك از آن سه مستقلّ در مرادند كه بر يكديگر بواو عطف شده‌اند و آيه چهارم و پنجم كه بفاء عطف شده از متفرّعات بر آيات سابقه ميباشند چنانچه اخيرا ذكر شد و بنابر اين نكته عطف بواو وفاء معلوم و تعادل آيات در افاده مراد محفوظ خواهد بود و آن جمعى است بين روايت علوى و بيان مفسّرين و اللّه اعلم و آن روز قيامتى كه خداوند قسم ياد فرموده كه خواهد آمد روزى است كه متزلزل و منشقّ نمايد زمين را متزلزل كننده كه‌


جلد 5 صفحه 339

نفخه اول اسرافيل است و از پى در آيد آنرا رديف و در دنبال آينده آن كه نفخه دوم باشد دلهائى در آنروز ترسان و لرزان و هراسان باشند و ديده‌هاى صاحبان آن دلها از ترسيكه در دلهاى آنان جاى گرفته فرو هشته و بپائين افتاده است و كفّار منكر معاد بر سبيل تعجب و انكار ميگويند آيا ما آن راهى را كه پيموديم بآن برگردانده خواهيم شد يعنى دو مرتبه زنده ميشويم چون حافره بزمين حفر شده از اثر قدم عابر گفته ميشود و محتمل است مراد انكار برگشت بحيات در محفوره قبر باشد آيا چنين برگشتى ممكن است وقتى كه ما استخوانهاى پوسيده باشيم و گويند اگر چنين باشد اين مرتبه برگشت بزندگى براى ما زيان و خسارت است چون ما آنرا تكذيب نموده مستحقّ عذاب شديم و قمّى ره نقل فرموده كه اين جمله را بطريق استهزاء ميگفتند و چون اين امر كه برپا نمودن قيامت و زنده كردن مردگان باشد براى خداوند خيلى آسان است اگر چه در نظر مردم بسيار مشكل بلكه محال ميآيد ميفرمايد جز آن نيست كه آن نفخه دوم اسرافيل يك بانگ زدن و صيحه كشيدن است پس ناگاه مردم زنده و در زمين صاف هموارى كه عرصه محشر است حاضر و ناظر خواهند بود و قمّى ره نقل فرموده كه زجره نفخه دوم در صور است و ساهره موضعى است در شام نزد بيت المقدّس و شايد عرصات حشر از آن مبسوط شود و اللّه تعالى اعلم.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


يَوم‌َ تَرجُف‌ُ الرّاجِفَةُ «6» تَتبَعُهَا الرّادِفَةُ «7»

روزي‌ ‌که‌ بلرزه‌ ميآيد لرزنده‌اي‌ و ‌در‌ تبع‌ ‌او‌ لرزه ديگري‌ ‌که‌ رديف‌ ‌او‌ ‌باشد‌ ‌اينکه‌ دو جمله‌ ‌را‌ بعضي‌ جواب‌ قسم‌هاي‌ سابقه‌ گفتند ‌که‌ يك‌ همچو روزي‌ پيش‌ ميآيد بعضي‌ گفتند: جواب‌ قسم‌ محذوف‌ ‌شده‌ بوضوحش‌ واگذار ‌شده‌ و ‌اينکه‌ جمله‌ مستقله‌ بمنزله‌ مبتدا و خبرش‌: قُلُوب‌ٌ يَومَئِذٍ واجِفَةٌ ‌است‌ ‌که‌ روزي‌ ‌که‌ چنين‌ روز ميشود قلوب‌ چنين‌ ميشود.

و ‌در‌ معناي‌ ‌اينکه‌ دو جمله‌ ‌هم‌ اختلاف‌ ‌است‌ نوع‌ مفسرين‌ حمل‌ ‌بر‌ صيحه‌ اولي‌ و ثانيه‌ كردند ‌که‌ مفاد: وَ نُفِخ‌َ فِي‌ الصُّورِ فَصَعِق‌َ مَن‌ فِي‌ السَّماوات‌ِ وَ مَن‌ فِي‌ الأَرض‌ِ إِلّا مَن‌ شاءَ اللّه‌ُ ثُم‌َّ نُفِخ‌َ فِيه‌ِ أُخري‌ فَإِذا هُم‌ قِيام‌ٌ يَنظُرُون‌َ زمر آيه 68 ‌که‌ فناء دنيا و ظهور قيامت‌ ‌باشد‌، بعضي‌ گفتند: مراد ‌از‌ راجفة اوضاع‌ عالم‌ تغيير ميكند و دگرگون‌ ميشود ‌از‌ آسمانها و كوه‌ها و درياها و زمين‌ و كرات‌ جويه‌ شمس‌ و قمر و كواكب‌ و غيرها، و مراد

جلد 17 - صفحه 373

‌از‌ رادفه‌ ‌يعني‌ ‌پس‌ ‌از‌ پيش‌ آمدهاي‌ ديگري‌ يكي‌ ‌بعد‌ ‌از‌ ديگري‌ پيش‌ ميآيد و ‌در‌ اخبار ‌از‌ حضرت‌ صادق‌ و حضرت‌ رضا عليهما ‌السلام‌ تفسير بدوره رجعت‌ كرده‌اند ‌که‌ ‌از‌ ضروريات‌ مذهب‌ شيعه‌ ‌است‌ راجفه‌ رجعت‌ حضرت‌ ابي‌ ‌عبد‌ اللّه‌ الحسين‌ (ع‌) ‌است‌ ‌با‌ هفتاد و پنج‌ هزار ‌در‌ ركابش‌ و انتقام‌ ميكشد ‌از‌ مخالفين‌ و اتباع‌ اولين‌، و رادفه‌ امير المؤمنين‌ (ع‌) ‌است‌ ‌که‌ ‌با‌ شياطين‌ مي‌جنگد و شيطان‌ ‌را‌ ميكشد ‌که‌ بوقت‌ معلوم‌ ‌که‌ ‌در‌ قرآن‌ ميفرمايد:

فَإِنَّك‌َ مِن‌َ المُنظَرِين‌َ إِلي‌ يَوم‌ِ الوَقت‌ِ المَعلُوم‌ِ حجر آيه 37. بلكه‌ ميتوان‌ ‌گفت‌: تَتبَعُهَا الرّادِفَةُ رجعتهاي‌ ائمه‌ ‌عليهم‌ ‌السلام‌ يكي‌ ‌بعد‌ ‌از‌ ديگري‌ ‌تا‌ فناء الدنيا بلكه‌ ميتوان‌ ‌گفت‌ ‌که‌ اينها بالاخص‌ حضرت‌ بقية اللّه‌ ‌پس‌ ‌از‌ رجعت‌ زنده‌ ميروند صحراي‌ محشر و قرآن‌ ‌را‌ ميبرند بسر نهر كوثر نزد پيغمبر بواسطه‌ حديث‌ ثقلين‌ ‌که‌ فرمود:

(لن‌ يفترقا ‌حتي‌ يردا علي‌ّ الحوض‌)

و ممكن‌ ‌است‌ استثناء آيه شريفه‌ ‌هم‌ اشاره‌ باين‌ ‌باشد‌ ‌که‌ فرمود ‌در‌ آيه مذكوره‌: إِلّا ما شاءَ اللّه‌ُ ‌که‌ اينها ‌هم‌ جزو كساني‌ هستند ‌که‌ بفناء دنيا فاني‌ نميشوند.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 6)- معاد تنها با یک صیحه عظیم رخ می‌دهد! بعد از آن که با قسم‌های مؤکد وقوع قیامت به عنوان یک امر حتمی در آیات گذشته بیان شد، در اینجا به شرح بعضی از نشانه‌ها و حوادث این روز بزرگ می‌پردازد، می‌فرماید: این بعث و رستاخیز «در آن روز است که زلزله‌های وحشتناک همه چیز را به لرزه در می‌آورد» (یوم ترجف الراجفة).

نکات آیه

۱ - پیدایش زلزله اى عظیم، در آستانه برپایى قیامت (یوم ترجف الراجفة) مراد از «یوم» - به قرینه آیه بعد - دورانى است که شامل هر دو نفخه صور باشد; نفخه اول که همگان مى میرند و نفخه دوم که رستاخیز برپا مى شود. «رجف»; یعنى، لرزش و اضطراب شدید. (مفردات راغب)

۲ - ملائکه، عهده دار تدبیر مراحل پایانى و برپایى جهان آخرت (فالمدبّرت أمرًا . یوم ترجف الراجفة) برداشت یاد شده، براساس ظرف بودن «یوم» براى «المدبّرات» است. در این ترکیب، آیات پیشین گویاى حرکت فرشتگان و شتاب و مسابقه آنان براى مدیریت و تدبیر مراحل پایانى دنیا و آغاز آخرت است.

۳ - پیدایش صیحه اى رعدآسا، در آستانه قیامت (یوم ترجف الراجفة) «رَجَفَ الرَّعْد»; یعنى، صداى رعد در ابرها پیچید (قاموس). اطلاق «رجف» - که «مفردات» آن را لرزش و اضطراب شدید معنا کرده است - بر صداهاى شدید، به سبب شباهت آن به زلزله است. این آیه مى تواند اشاره به اوّلین نفخ صور باشد که اهل آسمان ها و زمین را مدهوش مى سازد.

موضوعات مرتبط

  • آخرت: تدبیر آخرت ۲
  • قیامت: تدبیر برپایى قیامت ۲; زلزله قیامت ۱; صیحه آسمانى در قیامت ۳; نشانه هاى قیامت ۱، ۳
  • ملائکه: نقش ملائکه ۲

منابع