النبإ ٢٦
کپی متن آیه |
---|
جَزَاءً وِفَاقاً |
ترجمه
النبإ ٢٥ | آیه ٢٦ | النبإ ٢٧ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«جَزَآءً»: مجازات. کیفر. مفعول مطلق فعل محذوف (جُوزُوا) است. «وِفَاقاً»: موافق و سازگار. مصدر است و در معنی اسم فاعل.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱۷ - ۴۰، سوره نباء
- اوصاف قيامت ، نباء عظيمى كه واقع خواهد شد
- توضيحى پيرامون به راه انداخته شدن كوه ها و سراب شدنشان (و سيرتالجبال فكانت سراباء)
- معناى ((احقاب )) كه درباره ماندن طاغيان در جهنم فرمود: ((لا بثين فيها احقابا))
- اشاره به مطابقت جزا با اعمال ، اعمالى كه ثبت و ضبط شده اند
- پاداش نيك متقين : نعمت هاى بهشتى
- بيان مقصود از اينكه فرمود: ((لا يملكون منه خطابا...))
- مراد از ((روح )) در: ((يوم يقوم الروح و الملئكه ....))
- منظور از كسانى كه در قيامت ((لا يتكلمون )) و مراد از استثناء: ((الا من اذن له الرحمن...))
- گفتارى درباره معناى روح و مراتب آن در قرآن
- رواياتى درباره معناى ((احقاب ))، مراد از ((روح ))، و... درذيل آيات گذشته
- ما هستيم آنها كه در قيامت اجازه سخن داشته شفاعت مى كنيم
تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِنَّ جَهَنَّمَ كانَتْ مِرْصاداً «21» لِلطَّاغِينَ مَآباً «22» لابِثِينَ فِيها أَحْقاباً «23» لا يَذُوقُونَ فِيها بَرْداً وَ لا شَراباً «24» إِلَّا حَمِيماً وَ غَسَّاقاً «25» جَزاءً وِفاقاً «26» إِنَّهُمْ كانُوا لا يَرْجُونَ حِساباً «27» وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا كِذَّاباً «28» وَ كُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْناهُ كِتاباً «29» فَذُوقُوا فَلَنْ نَزِيدَكُمْ إِلَّا عَذاباً «30»
همانا دوزخ، كمينگاهى است. براى سركشان، جايگاه و بازگشتگاهى است. روزگارانى در آن به سر برند. در آن دوزخ، نه خنكى چشند و نه آشاميدنى. مگر آب جوش و خونابه و چركابهاى. كه اين، كيفرى مناسب گناه آنهاست. آنان بودند كه به روز حساب، اميد و باورى نداشتند. و آيات ما را به سختى تكذيب مىكردند. (ولى) ما حساب همه چيز را در كتاب خود داشتيم. پس بچشيد كه جز عذاب بر شما نمىافزاييم.
نکته ها
«مرصاد» يعنى كمينگاه و «طاغين» از «طغيان»، بىاندازه پيش رفتن در معصيت است.
«مئاب» از «اوب» به معناى قرارگاه و رجوع است و فرجام را از آن جهت مئاب گويند كه انسان با عمل خود آن را فراهم كرده و اكنون به آن باز مىگردد.
جلد 10 - صفحه 364
«احقاب» جمع «حقب» به معناى مدت طولانى است.
در روايات مىخوانيم: «احقاب» جمع «حُقب» و هر حقب شصت سال و به گفته بعضى هشتاد سال است كه هر روز آن مثل هزار سالى است كه شما در دنيا مىشماريد. «1»
«حميم»، آب داغ و «غساق»، آب زردى است كه از زخم و چرك و خون خارج مىشود.
ممكن است معناى آيه چنين باشد كه جهنم براى همه در كمين است ولى متقين از آن عبور مىكنند و براى مجرمان جايگاه مىشود. «لِلطَّاغِينَ مَآباً»
با توجّه به عدالت الهى كه كيفر و جزا مطابق عقائد و كردار است، «جَزاءً وِفاقاً» پس زيادى عذاب در آيه «فَلَنْ نَزِيدَكُمْ إِلَّا عَذاباً» به خاطر زيادى كفر و فرار از حق است. «فَلَمْ يَزِدْهُمْ دُعائِي إِلَّا فِراراً» «2» چون در برابر هر دعوتى از انبيا، فرار كفار بيشتر مىشود، خداوند نيز عذاب آنان را بيشتر مىكند.
در دوزخ، به جاى سردى، گرمى و به جاى شراب، غسّاق است. «بَرْداً وَ لا شَراباً إِلَّا حَمِيماً وَ غَسَّاقاً»
پیام ها
1- دوزخ، از هم اكنون در كمين خلافكاران است. «إِنَّ جَهَنَّمَ كانَتْ مِرْصاداً»
2- گرفتار شدن و به دام افتادن مجرمان، امرى قطعى است. «مِرْصاداً لِلطَّاغِينَ»
3- طغيانگرى، نشانه دوزخيان است. «لِلطَّاغِينَ»
4- كيفرهاى الهى عادلانه است. «جَزاءً وِفاقاً»
5- حتى احتمال حساب و كتاب در قيامت، براى كنترل انسان كافى است.
«لا يَرْجُونَ حِساباً»
6- بىاعتقادى به قيامت، رمز طغيان است. لِلطَّاغِينَ ... لا يَرْجُونَ حِساباً
7- انكار قيامت، زمينه انكار همه چيز است. «لا يَرْجُونَ حِساباً وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا كِذَّاباً»
8- ريز و درشت كارها حساب و كتاب دارد و خداوند احاطه علمى به همه چيز
«1». تفسير نورالثقلين.
«2». نوح، 6.
جلد 10 - صفحه 365
دارد و اين احاطه، ثابت و باقى است. ( «كِتاباً» رمز ثبوت و بقا است) «كُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْناهُ كِتاباً»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
جَزاءً وِفاقاً «26»
جَزاءً وِفاقاً: پاداش داده شوند جهنّميان، پاداشى موافق كردار ايشان پس بيان موافقت كردار به جزا را فرمايد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
إِنَّ يَوْمَ الْفَصْلِ كانَ مِيقاتاً «17» يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ فَتَأْتُونَ أَفْواجاً «18» وَ فُتِحَتِ السَّماءُ فَكانَتْ أَبْواباً «19» وَ سُيِّرَتِ الْجِبالُ فَكانَتْ سَراباً «20» إِنَّ جَهَنَّمَ كانَتْ مِرْصاداً «21»
لِلطَّاغِينَ مَآباً «22» لابِثِينَ فِيها أَحْقاباً «23» لا يَذُوقُونَ فِيها بَرْداً وَ لا شَراباً «24» إِلاَّ حَمِيماً وَ غَسَّاقاً «25» جَزاءً وِفاقاً «26»
إِنَّهُمْ كانُوا لا يَرْجُونَ حِساباً «27» وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا كِذَّاباً «28» وَ كُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْناهُ كِتاباً «29» فَذُوقُوا فَلَنْ نَزِيدَكُمْ إِلاَّ عَذاباً (30)
ترجمه
همانا روز جدائى ميباشد وعده گاه
روزى كه دميده ميشود در صور پس ميآئيد دسته دسته
و گشوده شود آسمان پس بوده باشد درها
و روان كرده شوند كوهها پس گردند مانند سراب
همانا جهنّم ميباشد كمينگاه
براى سركشان جاى بازگشت
درنگ كنندگانند در آن روزگارهائى
نميچشند در آن خنكى و نه مشروبى
مگر آب جوشان و چرك جراحتها
كيفرى موافق كردارشان
همانا آنها احتمال نميدهند حسابى را
و تكذيب كردند آيات ما را تكذيب كردنى
و همه چيز را ضبط نموديم آنرا بنوشتن
پس بچشيد پس نمىافزائيم هرگز بر شما مگر عذاب را.
تفسير
خداوند متعال بعد از ذكر آيات قدرت و نعمت بىمنتهاى خود ميفرمايد همانا روز قيامت كه روز جدا شدن حق از باطل است حق است و نبايد در آن اختلاف شود چون قدرت خدا بيش از اينها است و كسيكه مردمى را خلق و وسائل آسايش آنانرا مهيّا نموده دو مرتبه هم ميتواند بنمايد و آنروز ميقات و وقت مقرّر الهى است براى حساب و جزاى بندگان كه دنيا در آنروز بآخر ميرسد و بزندگانى مردم در اينعالم خاتمه داده ميشود و آنروزى است كه اسرافيل در دفعه دوم ميدمد در صور پس شما مردم زنده و فوج فوج و دسته دسته در پيشگاه الهى حاضر ميگرديد در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه در جواب سؤال از اين آيه فرمود كه ده دسته از امّت من از مسلمانان جدا شوند بعضى بصورت بوزينگان باشند و آنها نمّا مانند و بعضى بصورت خوكان و آنها حرام خوارانند و پارهاى نگونسار بمحشر كشيده ميشوند و آنان ربا خوارانند و جمعى كور تردّد مينمايند و آنها جور كنندگانند و فرقهاى لال و كرند و آنها كسانى هستند كه
جلد 5 صفحه 333
عجب به اعمال خود مينمودند و جماعتى ميجوند زبان بيرون افتاده خودشان را و ريم و چرك از دهانشان سرازير است و موجب نفرت اهل محشر ميشوند و آنها دانشمندان و حكم كنندگانى هستند كه اقوالشان با اعمالشان مخالف است و بعضى دست و پا بريده باشند و آنان كسانى هستند كه همسايه آزارى مينمايند و پارهاى بدار آتشين آويخته شدهاند و آنها كسانى هستند كه نزد پادشاهان از مردم سعايت مينمايند و بعضى از مردار بدبوترند و آنها شهوترانان و كسانى هستند كه حقوق الهيّه را ادا نمينمايند و پارهاى با جبّههاى چسبنده بر بدن از قطران وارد شوند و آنها اهل تكبّر و بزرگ منشى ميباشند و آسمان شكافته ميگردد و راههائى براى نزول ملائكه در آن باز ميشود و قمّى ره نقل فرموده كه درهاى بهشت باز ميگردد و كوهها از جاى خودشان كنده و پراكنده ميگردند و مانند سراب كه از دور در بيابان بنظر مىآيد كه آب است بنظر ميآيند كه كوهند ولى نيستند و جهنّم كمينگاهى است براى اهل معصيت كه مأمورين آن مترصد گرفتن آنانند واحدى از آنها را بحال خودشان واگذار نمينمايند و آن مرجع و مأوى و جايگاه اخير اهل طغيان و تجاوز از حدود الهى است و درنگ كنندگانند در آن روزگارهاى دراز و سالهاى متمادى كه هر روز آن بقدر هزار سال دنيا است چون احقاب جمع حقب است كه بمعناى روزگار و سال و سالها است و اخبار در تعيين آن در يك سال و هشتاد سال و شصت و اند سال و در آنكه مراد دوام يا انقطاع باشد مختلف شده است و ظاهرا اين آيه بهيچ يك دلالت ندارد ولى آيات آتيه مؤيّد دوام است و نمىچشند و نيابند در جهنّم چيز خنكى را اگر چه هواى لطيف باشد كه موجب تخفيف حرارت آنها گردد و قمّى ره فرموده مراد از برد خواب است و نمىچشند مشروبى از مشروبات را مگر آب جوشان و ريم و چرك جارى از بدن جهنّميان و تفسير آن در سوره ص گذشت اين جزا موافق و مطابق با عقائد و اعمال آنها است و زيادتر از ميزان استحقاق آنها نيست چون آنان در دنيا معتقد بحساب و جزا نبودند و احتمال چنين روزى را نميدادند و تكذيب نمودند آيات قرآنيّه و آيات الهيّه را كه انبيا و اوليا باشند تكذيب نمودنى آشكار و اين بزرگترين گناهان است كه
جلد 5 صفحه 334
مغفور نخواهد شد و موجب خلود در آتش است و ما هر چيز و هر گناه و مقدار جزاء آنرا در لوح محفوظ ثبت و ضبط نمودهايم و بكفّار ميگوئيم پس بچشيد عذاب جهنّم را و بدانيد كه هرگز نخواهيم افزود از براى شما چيزى مگر عذابى بر عذاب شما.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
جَزاءً وِفاقاً «26»
اينکه عقوبات جزاء عمل آنها است طابق النعل بالنعل. خداوند تبارك و تعالي عادل است زايد بر استحقاق احدي را عذاب نميكند بلكه چه بسيار عفو ميفرمايد: و گذشت ميكند اگر قابليت عفو داشته باشد زيرا در محل غير قابل عفو حسن ندارد:
مَن جاءَ بِالحَسَنَةِ فَلَهُ عَشرُ أَمثالِها وَ مَن جاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلا يُجزي إِلّا مِثلَها وَ هُم لا يُظلَمُونَ انعام آيه 160. مَن جاءَ بِالحَسَنَةِ فَلَهُ خَيرٌ مِنها وَ مَن جاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلا يُجزَي الَّذِينَ عَمِلُوا السَّيِّئاتِ إِلّا ما كانُوا يَعمَلُونَ قصص آيه 84. مَن عَمِلَ سَيِّئَةً فَلا يُجزي إِلّا مِثلَها
جلد 17 - صفحه 361
مؤمن آيه 40. و غير اينها از آيات.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 26)- و از آنجا که ممکن است وجود این کیفرهای سخت و شدید در نظر بعضی عجیب آید، در این آیه میافزاید: «این مجازاتی است موافق و مناسب» اعمالشان (جزاء وفاقا).
چرا چنین نباشد؟ در حالی که آنها در این دنیا قلبهای مظلومان را سوزاندند، روح و جان آنها را به آتش کشیدند و با ظلم و ستم و طغیان خود بر کسی رحم نکردند.
نکات آیه
۱ - جهنمیان به میزان کردار خویش، کیفر خواهند شد. (جزاء وفاقًا) «جزاء» مصدر است و نصب آن، یا براساس مفعول مطلق بودن آن است; یعنى، «یجزون جزاءً» و یا با تأویل به مشتق رفتن، حال براى «حمیم» و «غسّاق» است. در صورت اول، مراد این است که کیفر آنان، کیفرى مناسب و به میزان گناه آنان خواهد بود و در صورت دوم، همان «حمیم» و «غسّاق» کیفر مناسب آنان است. هر یک از دو احتمال، مى تواند مبناى برداشت یاد شده باشد. «وفاقاً» گرچه مصدر است; ولى چون صفت مى باشد، به معناى «موافقاً» خواهد بود.
۲ - نوشاندن آب جوشان و خونابه زخم به دوزخیانِ طغیان گر، کیفرى هم طراز با طغیان گرى آنان است. (إلاّ حمیمًا و غسّاقًا . جزاء وفاقًا) چنانچه کلمه «جزاء» حال براى «حمیماً و غسّاقاً» باشد، نکته بالا قابل استفاده است.
۳ - سرنوشت انسان در آخرت، براساس کردار او در دنیا است. (جزاء وفاقًا)
۴ - تناسب عذاب و گناه، در نظام کیفرى خداوند (جزاء وفاقًا)
موضوعات مرتبط
- جهنم: نقش آب داغ جهنم ۲; نقش چرکابه جهنم ۲
- جهنمیان: کیفر جهنمیان ۱
- سرنوشت: عوامل مؤثر در سرنوشت اخروى ۳
- طغیانگرى: کیفر اخروى طغیانگرى ۲
- عمل: آثار اخروى عمل ۳
- کیفر: تناسب کیفر با گناه ۱، ۲، ۴
- نظام کیفرى :۱، ۴
منابع