النبإ ٢٧
کپی متن آیه |
---|
إِنَّهُمْ کَانُوا لاَ يَرْجُونَ حِسَاباً |
ترجمه
النبإ ٢٦ | آیه ٢٧ | النبإ ٢٨ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«کَانُوا لا یَرْجُونَ»: امیدوار نبودند و انتظار نمیکشیدند. «حِسَاباً»: محاسبه و حسابرسی.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱۷ - ۴۰ سوره نبأ
- از اوصاف قيامت: وقوع خبری عظيم
- توضيحى پيرامون دگرگونی كوه ها و سراب شدن آن ها
- مطابقت جزا با اعمال ثبت شدۀ آدمیان
- پاداش نيك پرهیزکاران: نعمت هاى بهشتى
- مقصود از آیه: «لا يَملِكُونَ مِنهُ خِطاباً...»
- مراد از «روح» در آیه: «يَومَ يَقُومُ الرّوحُ وَ المَلائِكُة ...»
- گفتارى درباره معناى «روح» و مراتب آن در قرآن
- رواياتى درباره معناى «احقاب» و «روح»، در ذيل آيات گذشته
- آنان که در قیامت، اجازۀ سخن و شفاعت دارند
تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِنَّ جَهَنَّمَ كانَتْ مِرْصاداً «21» لِلطَّاغِينَ مَآباً «22» لابِثِينَ فِيها أَحْقاباً «23» لا يَذُوقُونَ فِيها بَرْداً وَ لا شَراباً «24» إِلَّا حَمِيماً وَ غَسَّاقاً «25» جَزاءً وِفاقاً «26» إِنَّهُمْ كانُوا لا يَرْجُونَ حِساباً «27» وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا كِذَّاباً «28» وَ كُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْناهُ كِتاباً «29» فَذُوقُوا فَلَنْ نَزِيدَكُمْ إِلَّا عَذاباً «30»
همانا دوزخ، كمينگاهى است. براى سركشان، جايگاه و بازگشتگاهى است. روزگارانى در آن به سر برند. در آن دوزخ، نه خنكى چشند و نه آشاميدنى. مگر آب جوش و خونابه و چركابهاى. كه اين، كيفرى مناسب گناه آنهاست. آنان بودند كه به روز حساب، اميد و باورى نداشتند. و آيات ما را به سختى تكذيب مىكردند. (ولى) ما حساب همه چيز را در كتاب خود داشتيم. پس بچشيد كه جز عذاب بر شما نمىافزاييم.
نکته ها
«مرصاد» يعنى كمينگاه و «طاغين» از «طغيان»، بىاندازه پيش رفتن در معصيت است.
«مئاب» از «اوب» به معناى قرارگاه و رجوع است و فرجام را از آن جهت مئاب گويند كه انسان با عمل خود آن را فراهم كرده و اكنون به آن باز مىگردد.
جلد 10 - صفحه 364
«احقاب» جمع «حقب» به معناى مدت طولانى است.
در روايات مىخوانيم: «احقاب» جمع «حُقب» و هر حقب شصت سال و به گفته بعضى هشتاد سال است كه هر روز آن مثل هزار سالى است كه شما در دنيا مىشماريد. «1»
«حميم»، آب داغ و «غساق»، آب زردى است كه از زخم و چرك و خون خارج مىشود.
ممكن است معناى آيه چنين باشد كه جهنم براى همه در كمين است ولى متقين از آن عبور مىكنند و براى مجرمان جايگاه مىشود. «لِلطَّاغِينَ مَآباً»
با توجّه به عدالت الهى كه كيفر و جزا مطابق عقائد و كردار است، «جَزاءً وِفاقاً» پس زيادى عذاب در آيه «فَلَنْ نَزِيدَكُمْ إِلَّا عَذاباً» به خاطر زيادى كفر و فرار از حق است. «فَلَمْ يَزِدْهُمْ دُعائِي إِلَّا فِراراً» «2» چون در برابر هر دعوتى از انبيا، فرار كفار بيشتر مىشود، خداوند نيز عذاب آنان را بيشتر مىكند.
در دوزخ، به جاى سردى، گرمى و به جاى شراب، غسّاق است. «بَرْداً وَ لا شَراباً إِلَّا حَمِيماً وَ غَسَّاقاً»
پیام ها
1- دوزخ، از هم اكنون در كمين خلافكاران است. «إِنَّ جَهَنَّمَ كانَتْ مِرْصاداً»
2- گرفتار شدن و به دام افتادن مجرمان، امرى قطعى است. «مِرْصاداً لِلطَّاغِينَ»
3- طغيانگرى، نشانه دوزخيان است. «لِلطَّاغِينَ»
4- كيفرهاى الهى عادلانه است. «جَزاءً وِفاقاً»
5- حتى احتمال حساب و كتاب در قيامت، براى كنترل انسان كافى است.
«لا يَرْجُونَ حِساباً»
6- بىاعتقادى به قيامت، رمز طغيان است. لِلطَّاغِينَ ... لا يَرْجُونَ حِساباً
7- انكار قيامت، زمينه انكار همه چيز است. «لا يَرْجُونَ حِساباً وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا كِذَّاباً»
8- ريز و درشت كارها حساب و كتاب دارد و خداوند احاطه علمى به همه چيز
«1». تفسير نورالثقلين.
«2». نوح، 6.
جلد 10 - صفحه 365
دارد و اين احاطه، ثابت و باقى است. ( «كِتاباً» رمز ثبوت و بقا است) «كُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْناهُ كِتاباً»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
إِنَّهُمْ كانُوا لا يَرْجُونَ حِساباً «27»
إِنَّهُمْ كانُوا: بدرستى كه ايشان بودند، لا يَرْجُونَ حِساباً: اميد نداشتند و نمىترسيدند از حساب آخرت، يا اميدوار نبودند به ثواب آخرت و گمان نمىبردند كه ايشان را حساب باشد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
إِنَّ يَوْمَ الْفَصْلِ كانَ مِيقاتاً «17» يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ فَتَأْتُونَ أَفْواجاً «18» وَ فُتِحَتِ السَّماءُ فَكانَتْ أَبْواباً «19» وَ سُيِّرَتِ الْجِبالُ فَكانَتْ سَراباً «20» إِنَّ جَهَنَّمَ كانَتْ مِرْصاداً «21»
لِلطَّاغِينَ مَآباً «22» لابِثِينَ فِيها أَحْقاباً «23» لا يَذُوقُونَ فِيها بَرْداً وَ لا شَراباً «24» إِلاَّ حَمِيماً وَ غَسَّاقاً «25» جَزاءً وِفاقاً «26»
إِنَّهُمْ كانُوا لا يَرْجُونَ حِساباً «27» وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا كِذَّاباً «28» وَ كُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْناهُ كِتاباً «29» فَذُوقُوا فَلَنْ نَزِيدَكُمْ إِلاَّ عَذاباً (30)
ترجمه
همانا روز جدائى ميباشد وعده گاه
روزى كه دميده ميشود در صور پس ميآئيد دسته دسته
و گشوده شود آسمان پس بوده باشد درها
و روان كرده شوند كوهها پس گردند مانند سراب
همانا جهنّم ميباشد كمينگاه
براى سركشان جاى بازگشت
درنگ كنندگانند در آن روزگارهائى
نميچشند در آن خنكى و نه مشروبى
مگر آب جوشان و چرك جراحتها
كيفرى موافق كردارشان
همانا آنها احتمال نميدهند حسابى را
و تكذيب كردند آيات ما را تكذيب كردنى
و همه چيز را ضبط نموديم آنرا بنوشتن
پس بچشيد پس نمىافزائيم هرگز بر شما مگر عذاب را.
تفسير
خداوند متعال بعد از ذكر آيات قدرت و نعمت بىمنتهاى خود ميفرمايد همانا روز قيامت كه روز جدا شدن حق از باطل است حق است و نبايد در آن اختلاف شود چون قدرت خدا بيش از اينها است و كسيكه مردمى را خلق و وسائل آسايش آنانرا مهيّا نموده دو مرتبه هم ميتواند بنمايد و آنروز ميقات و وقت مقرّر الهى است براى حساب و جزاى بندگان كه دنيا در آنروز بآخر ميرسد و بزندگانى مردم در اينعالم خاتمه داده ميشود و آنروزى است كه اسرافيل در دفعه دوم ميدمد در صور پس شما مردم زنده و فوج فوج و دسته دسته در پيشگاه الهى حاضر ميگرديد در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه در جواب سؤال از اين آيه فرمود كه ده دسته از امّت من از مسلمانان جدا شوند بعضى بصورت بوزينگان باشند و آنها نمّا مانند و بعضى بصورت خوكان و آنها حرام خوارانند و پارهاى نگونسار بمحشر كشيده ميشوند و آنان ربا خوارانند و جمعى كور تردّد مينمايند و آنها جور كنندگانند و فرقهاى لال و كرند و آنها كسانى هستند كه
جلد 5 صفحه 333
عجب به اعمال خود مينمودند و جماعتى ميجوند زبان بيرون افتاده خودشان را و ريم و چرك از دهانشان سرازير است و موجب نفرت اهل محشر ميشوند و آنها دانشمندان و حكم كنندگانى هستند كه اقوالشان با اعمالشان مخالف است و بعضى دست و پا بريده باشند و آنان كسانى هستند كه همسايه آزارى مينمايند و پارهاى بدار آتشين آويخته شدهاند و آنها كسانى هستند كه نزد پادشاهان از مردم سعايت مينمايند و بعضى از مردار بدبوترند و آنها شهوترانان و كسانى هستند كه حقوق الهيّه را ادا نمينمايند و پارهاى با جبّههاى چسبنده بر بدن از قطران وارد شوند و آنها اهل تكبّر و بزرگ منشى ميباشند و آسمان شكافته ميگردد و راههائى براى نزول ملائكه در آن باز ميشود و قمّى ره نقل فرموده كه درهاى بهشت باز ميگردد و كوهها از جاى خودشان كنده و پراكنده ميگردند و مانند سراب كه از دور در بيابان بنظر مىآيد كه آب است بنظر ميآيند كه كوهند ولى نيستند و جهنّم كمينگاهى است براى اهل معصيت كه مأمورين آن مترصد گرفتن آنانند واحدى از آنها را بحال خودشان واگذار نمينمايند و آن مرجع و مأوى و جايگاه اخير اهل طغيان و تجاوز از حدود الهى است و درنگ كنندگانند در آن روزگارهاى دراز و سالهاى متمادى كه هر روز آن بقدر هزار سال دنيا است چون احقاب جمع حقب است كه بمعناى روزگار و سال و سالها است و اخبار در تعيين آن در يك سال و هشتاد سال و شصت و اند سال و در آنكه مراد دوام يا انقطاع باشد مختلف شده است و ظاهرا اين آيه بهيچ يك دلالت ندارد ولى آيات آتيه مؤيّد دوام است و نمىچشند و نيابند در جهنّم چيز خنكى را اگر چه هواى لطيف باشد كه موجب تخفيف حرارت آنها گردد و قمّى ره فرموده مراد از برد خواب است و نمىچشند مشروبى از مشروبات را مگر آب جوشان و ريم و چرك جارى از بدن جهنّميان و تفسير آن در سوره ص گذشت اين جزا موافق و مطابق با عقائد و اعمال آنها است و زيادتر از ميزان استحقاق آنها نيست چون آنان در دنيا معتقد بحساب و جزا نبودند و احتمال چنين روزى را نميدادند و تكذيب نمودند آيات قرآنيّه و آيات الهيّه را كه انبيا و اوليا باشند تكذيب نمودنى آشكار و اين بزرگترين گناهان است كه
جلد 5 صفحه 334
مغفور نخواهد شد و موجب خلود در آتش است و ما هر چيز و هر گناه و مقدار جزاء آنرا در لوح محفوظ ثبت و ضبط نمودهايم و بكفّار ميگوئيم پس بچشيد عذاب جهنّم را و بدانيد كه هرگز نخواهيم افزود از براى شما چيزى مگر عذابى بر عذاب شما.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
إِنَّهُم كانُوا لا يَرجُونَ حِساباً «27» وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا كِذّاباً «28»
بدرستي که اينها بودند اميد نداشتند حساب را و تكذيب كردند بآيات ما تكذيبي. اما حساب را ميفرمايد: وَ نَضَعُ المَوازِينَ القِسطَ لِيَومِ القِيامَةِ فَلا تُظلَمُ نَفسٌ شَيئاً وَ إِن كانَ مِثقالَ حَبَّةٍ مِن خَردَلٍ أَتَينا بِها وَ كَفي بِنا حاسِبِينَ انبياء آيه 48. و يكي اسامي قيامت يوم الحساب است و آيات در باب محاسبه بسيار است و از ضروريات دين است و منكر آن كافر و مرتد است، و اهل محشر در امر حساب مختلف هستند يك دسته بي حساب داخل بهشت ميشوند و يك دسته بي حساب داخل جهنم، و يك دسته حساب يسير دارند، و يك دسته حساب سخت دارند، اشخاصي که هيچ گناه ندارند:
يدخلون الجنة بغير حساب و كساني که هيچ عمل صالحي ندارند بغير حساب وارد جهنم، خَلَطُوا عَمَلًا صالِحاً وَ آخَرَ سَيِّئاً اگر قابليت عفو دارد: يُحاسَبُ حِساباً يَسِيراً وَ يَنقَلِبُ إِلي أَهلِهِ مَسرُوراً و اگر قابليت ندارد که بدون ايمان است حساب شديد سخت، و اعمال نيك آنها چون ايمان نبوده باطل: وَ قَدِمنا إِلي ما عَمِلُوا مِن عَمَلٍ فَجَعَلناهُ هَباءً مَنثُوراً فرقان آيه 25.
إِنَّهُم كانُوا لا يَرجُونَ حِساباً بكلي منكر هستند.
وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا كِذّاباً آيات الهي را سحر يا مستند بطبيعت و اتفاق ميپندارند انبياء را ساحر و كذاب و مجنون و مفتري ميشمارند منكر وحي هستند قرآن را مفتريات ميگويند ائمه اطهار را انكار ميكنند، علما را از آنها فرار ميكنند و گرگ ميپندارند و و و.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 27)- سپس به توضیح علت این مجازات پرداخته، میفرماید: «چرا که آنها هیچ امیدی به حساب (و ترسی از عقاب خداوند) نداشتند» (انهم کانوا لا یرجون حسابا).
و همین بیاعتنائی به حساب و روز جزا مایه طغیان و سرکشی و ظلم و ستم آنها شد، و آن ظلم و فساد چنین سرنوشت دردناکی را برای آنان فراهم ساخت.
چرا که آنها حساب روز قیامت را از برنامه زندگی خود کاملا حذف کرده بودند.
نکات آیه
۱ - قیامت، صحنه حسابرسى انسان ها است. (إنّهم کانوا لایرجون حسابًا)
۲ - طغیان گران دوزخى، حسابرسى قیامت را انکار کرده و احتمال حقانیت آن را نیز مردود مى دانستند. (إنّهم کانوا لایرجون حسابًا) نفى «امید»، بیانگر این است که انکار قیامت از سوى دوزخیان، به حدى شدید بود که آنان احتمال آن را نیز نمى دادند و حتى اندک امیدى به آن نداشتند.
۳ - احتمال تحقّق قیامت، کافى در ایجاد زمینه پرهیز از طغیان گرى در برابر خداوند (للطّ-غین ... إنّهم کانوا لایرجون حسابًا) جمله «کانوا لایرجون...»، دلالت دارد که طغیان گران به جهت این که حتى احتمال محاسبه اعمال را نیز منتفى مى دانستند، به طغیان گرى روى آورده و به عذاب آن گرفتار شدند. مفهوم این جمله آن است که براى پرهیز از طغیان و گناه، حتى احتمال قیامت نیز کافى است.
۴ - محرومیت دوزخیان از هواى مطبوع و آب، عقوبتى مناسب با انکار معاد (لایذوقون فیها بردًا و لا شرابًا ... إنّهم کانوا لایرجون حسابًا) کیفر دوزخیان در آیات پیشین، به دو صورت نفى و اثبات بیان شده است; آنان از هواى سرد و نوشیدنى، محروم اند(نفى) و به نوشیدن «حمیم» و «غسّاق» مجبور خواهند بود(اثبات). «جزاء وفاقاً» آن را کیفرى مناسب با کردار آنان - که آن هم به صورت نفى و اثبات بوده - بیان کرده است; آنها معاد را باور نداشتند(نفى) و آیات خدا را تکذیب مى کردند(اثبات). آیه «جزاء وفاقاً» دلالت دارد که محرومیت، کیفرى مناسب با بى اعتقادى است و نوشیدن مایع داغ و چرکین، کیفر مناسب تکذیب است.
۵ - انکار معاد و حسابرسى قیامت، عامل طغیان گرى و مایه گرفتارى به عذاب جهنم است. (للطّ-غین ... إنّهم کانوا لایرجون حسابًا)
موضوعات مرتبط
- آب: محرومیت از آب ۴
- انسان: حسابرسى اخروى انسان ها ۱
- جهنم: موجبات جهنم ۵
- جهنمیان: تکذیبگرى جهنمیان ۲; محرومیت جهنمیان ۴
- حسابرسى: آثار تکذیب حسابرسى اخروى ۵; مکذبان حسابرسى اخروى ۲
- طغیان: عوامل طغیان ۵; موانع طغیان ۳
- طغیانگران: تکذیبگرى طغیانگران ۲; محرومیت اخروى طغیانگران ۴
- قیامت: آثار احتمال قیامت ۳; ویژگیهاى قیامت ۱
- کیفر: تناسب کیفر با گناه ۴
- معاد: آثار تکذیب معاد ۵; کیفر مکذبان معاد ۴
- هوا: محرومیت از هواى مطبوع ۴
منابع