الزخرف ٢٣
کپی متن آیه |
---|
وَ کَذٰلِکَ مَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِکَ فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلاَّ قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءَنَا عَلَى أُمَّةٍ وَ إِنَّا عَلَى آثَارِهِمْ مُقْتَدُونَ |
ترجمه
الزخرف ٢٢ | آیه ٢٣ | الزخرف ٢٤ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«کَذلِکَ»: به همین منوال. همین گونه. یعنی مشرکان در همه ادوار، وقتی که از حجّت و برهان درماندهاند، سلسله خصومت با حقیقت را جنباندهاند، و دست به دامان تقلید زدهاند. «قَرْیَةٍ»: (نگا: اعراف / ، فرقان / ، شعراء / . «مُتْرَفُوهَا»: (نگا: اسراء / ، مؤمنون / ، سبأ / ). «أُمَّةٍ»: دین و آئین. «مُقْتَدُونَ»: اقتداءکنندگان. پیروی کنندگان. مقلّدان.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
وَ کَذٰلِکَ جَعَلْنَا فِي کُلِ... (۱) کَذٰلِکَ مَا أَتَى الَّذِينَ مِنْ... (۳)
وَ لَئِنْ أَخَّرْنَا عَنْهُمُ... (۲) فَقَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ کَفَرُوا... (۱) أَ تَوَاصَوْا بِهِ بَلْ هُمْ قَوْمٌ... (۰) فَلَوْ لاَ کَانَتْ قَرْيَةٌ آمَنَتْ... (۱) بَلْ أَتَيْنَاهُمْ بِالْحَقِ وَ... (۰)
تفسیر
- آيات ۱۵ - ۲۵ سوره زخرف
- ردّ و ابطال اين پندار مشركين كه خدا فرزند دارد و ملائكه دختران خدايند
- وجه اينكه ملائكه با عبارت ((عباد الرحمن )) توصيف شده اند
- احتجاج مشركين براى بت پرستى خود با خلط بين اراده تكوينى و تشريعى خداى تعالى
- مغالطه مشركين در خلط بين و اراده تشريعى خدا
- تقليد كوركورانه همواره مستند امم مشرك بوده است
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ كَذلِكَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلَّا قالَ مُتْرَفُوها إِنَّا وَجَدْنا آباءَنا عَلى أُمَّةٍ وَ إِنَّا عَلى آثارِهِمْ مُقْتَدُونَ «23»
و بدين گونه ما در هيچ شهر و ديارى پيش از تو هشدار دهندهاى نفرستاديم مگر آنكه ثروتمندان مغرورشان گفتند: ما پدران خود را بر آيينى يافتيم و از آثار آنان پيروى مىكنيم.
نکته ها
«مترف» از «ترفه» به معناى نعمت فراوان است و به كسى گويند كه نعمتها او را مغرور و سرمست كرده باشد.
در آيه قبل خوانديم كه عوام مردم گمان مىكنند كه راه و روش نياكان درست است و براى رسيدن به هدايت، از آنها پيروى مىكنند. «عَلى آثارِهِمْ مُهْتَدُونَ» امّا اين آيه مىفرمايد:
براى مترفين، رفاه و ثروت مطرح است، نه رسيدن به هدايت و لذا پيروى از آداب و رسوم نياكان براى هدايت نيست. «عَلى آثارِهِمْ مُقْتَدُونَ»
در قرآن هرگز كلمه «بعدك» براى پيامبر اسلام به كار نرفته بلكه «قبلك» بكار رفته و اين نشانه آنست كه پيامبر اسلام آخرين فرستاده الهى است.
پیام ها
1- تكيه بر روش نياكان، سنّت منحرفان تاريخ بوده است. «وَ كَذلِكَ»
2- انبيا، مخالفانى از طبقه مرفه داشتهاند كه بهانههاى همگون و مشابهى مىگرفتند. ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ ... إِلَّا قالَ مُتْرَفُوها
3- توجّه به مشكلات پيشينيان سبب آرامش انسان مىشود. ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ ...
4- مهمترين نقش انبيا هشدار است. «مِنْ نَذِيرٍ»
5- سرمستى از ثروت و رفاه هم موجب طغيان است و هم زمينهى تقليد و تعصّبهاى نابجا. قالَ مُتْرَفُوها إِنَّا وَجَدْنا آباءَنا ... عَلى آثارِهِمْ مُقْتَدُونَ
6- افكار پيشينيان قابل بازنگرى و بررسى است و اقتداى مطلق و بىچون و چرا
جلد 8 - صفحه 446
به آنان، معنا ندارد. «إِنَّا عَلى آثارِهِمْ مُقْتَدُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ كَذلِكَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلاَّ قالَ مُتْرَفُوها إِنَّا وَجَدْنا آباءَنا عَلى أُمَّةٍ وَ إِنَّا عَلى آثارِهِمْ مُقْتَدُونَ «23»
جلد 11 - صفحه 463
بعد از آن به جهت تسليه حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله فرمايد:
وَ كَذلِكَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ: و همچنين نفرستاديم پيش از تو، فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ: در هيچ شهرى هيچ پيغمبرى بيم كننده كه ايشان را به عقوبات الهى بترساند و به توحيد بشارت نمايد، إِلَّا قالَ مُتْرَفُوها: مگر آنكه گفتند توانگران و متنعمان كه كثرت نعمت، ايشان را سركش و به جهت مشغولى به شهوات و ملاهى از مشاق دين خود را كنار و از تفكر و تأمل در دلايل و حجج غافل شده، در جواب انبياء گفتند: إِنَّا وَجَدْنا: بدرستى كه ما يافتهايم، آباءَنا عَلى أُمَّةٍ:
پدران خود را بر دينى و كيشى، وَ إِنَّا عَلى آثارِهِمْ مُقْتَدُونَ: و ما بر آثار ايشان اقتدا كنندگانيم.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
أَمْ آتَيْناهُمْ كِتاباً مِنْ قَبْلِهِ فَهُمْ بِهِ مُسْتَمْسِكُونَ «21» بَلْ قالُوا إِنَّا وَجَدْنا آباءَنا عَلى أُمَّةٍ وَ إِنَّا عَلى آثارِهِمْ مُهْتَدُونَ «22» وَ كَذلِكَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلاَّ قالَ مُتْرَفُوها إِنَّا وَجَدْنا آباءَنا عَلى أُمَّةٍ وَ إِنَّا عَلى آثارِهِمْ مُقْتَدُونَ «23» قالَ أَ وَ لَوْ جِئْتُكُمْ بِأَهْدى مِمَّا وَجَدْتُمْ عَلَيْهِ آباءَكُمْ قالُوا إِنَّا بِما أُرْسِلْتُمْ بِهِ كافِرُونَ «24» فَانْتَقَمْنا مِنْهُمْ فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ «25»
ترجمه
يا داديم بآنها كتابى پس آنها بآن چنگ زنندگانند
بلكه گفتند همانا ما يافتيم پدرانمان را بر طريقهاى و همانا ما بر اثرهاى قدمشان راه يافتگانيم
و همچنين نفرستاديم پيش از تو در بلدى بيم دهندهئى را مگر آن كه گفتند متنعّمانش همانا ما يافتيم پدرانمان را بر طريقهاى و همانا ما بر اثرهاى قدمشان پيروى كنندگانيم
گفت آيا و اگر چه آورده باشم نزد شما چيزى را كه هدايت كنندهتر باشد از آنچه يافتيد بر آن پدرانتان را گفتند همانا ما بآنچه فرستاده شديد بآن كافرانيم
پس انتقام كشيديم از آنها پس بنگر چگونه بود انجام كار تكذيب كنندگان.
تفسير
خداوند متعال در تعقيب مقال اهل شرك مكّه كه ملائكه را دختران خدا خوانده بودند و در آيات سابقه براى ردّ آنها خدا فرموده بود آيا در وقت خلقت ملائكه آنها حاضر و ناظر بودند كه بدانند ملائكه دخترند ميفرمايد يا ما براى آنها كتابى ارسال نموده بوديم پيش از قرآن كه در آن كتاب اين معنى ذكر شده باشد تا مستمسك براى آنها باشد و بآن استدلال بر مدّعاى خودشان
جلد 4 صفحه 599
نمايند نه چنين است بلكه گفتند ما يافتيم پدران خود را ثابت بر طريقه مستمرّهاى و ما از آنها پيروى و متابعت مينمائيم و بهدايت پيشينيان خودمان مهتدى و راه يافته ميباشيم و اين تقليد و تبعيّت كور كورانه بدون منطق و دليل اختصاص باينها ندارد پيش از تو هم اى پيغمبر خاتم هيچ پيغمبر بيم دهنده از عذاب خدا را ما در بلدى از بلاد نفرستاديم مگر آنكه رؤساء و ثروتمندان و شهوت پرستان آنها مانند اينها گفتند ما از دين پدران خودمان دست برنميداريم و آن پيغمبر در جواب فرمود و اگر چه دينى كه من آوردهام براى شما بهتر و بهدايت نزديكتر از دين پدرانتان باشد آنها گفتند ما اصلا منكر دين شما كه توحيد خدا است ميباشيم و پس از آنكه معلوم شد سرگرمى بلذائذ دنيا و تعصّب بيجا و غرور و نخوت ناروا آنها را بكلّى از تحصيل حقّ و حقيقت و فكر در طريق معرفت منصرف نموده و حاضر نيستند قدمى از اين راه را بپيمايند ما باقسام و انواع مختلف از آنها انتقام كشيديم و بعذابهاى گوناگونشان معذّب نموديم پس بنگر كه چگونه بود عاقبت امر تكذيب كنندگان پيغمبران گذشته و بدانكه تكذيب كنندگان تو را هم ما بسزاى اعمالشان خواهيم رسانيد و بعضى بجاى قال او لو جئتكم قل او لو جئتكم قرائت نمودهاند و بنابر اين حكايت امر خدا است به پيغمبر سابق يا خطاب به پيغمبر ما كه در جواب كفّار معاصر خود بفرمايد و تعبير بأهدى با آنكه دين پدران آنها بهيچ وجه موجب هدايت نبوده از باب مماشاة و اشاره باين نكته است كه اگر فرضا دين سابق حقّ باشد و دين بهترى بيايد شرط عقل قبول دين لاحق است كه بهدايت نزديكتر باشد چه رسد بجائيكه دين قديم بكلّى باطل و از هدايت دور باشد.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ كَذلِكَ ما أَرسَلنا مِن قَبلِكَ فِي قَريَةٍ مِن نَذِيرٍ إِلاّ قالَ مُترَفُوها إِنّا وَجَدنا آباءَنا عَلي أُمَّةٍ وَ إِنّا عَلي آثارِهِم مُقتَدُونَ «23»
همين نحو که مشركين براي شما عذر تراشي ميكنند با ساير مرسلين هم بوده که ارسال نفرموديم از قبل شما در هر شهرستان و آباديها مگر آنكه گفتند بزرگان و خوشگذران آنها که محققا ما يافتيم پدران خود را بر اينکه طريقه و ما به آثار آنها اقتدا ميكنيم.
وَ كَذلِكَ ما أَرسَلنا مِن قَبلِكَ فِي قَريَةٍ مِن نَذِيرٍ إِلّا قالَ مُترَفُوها ماء نافيه است و استثناء از نفي اثبات است يعني هر رسولي که فرستاديم و مترفون اكابر و رؤساء و اعيان آنها هستند که هر چه آنها بگويند يا عمل كنند تبعه هم متابعت ميكنند.
إِنّا وَجَدنا آباءَنا عَلي أُمَّةٍ يعني بر همين طريقه شرك و كفر.
وَ إِنّا عَلي آثارِهِم مُقتَدُونَ در اينجا تعبير به اقتدا كرده و در آيه قبل به اهتداء، اقتدا بجهت احترام آباء و اجداد است و لو بر باطل باشد که بر فرض بفهميم که آنها بر باطل بودند زير بار اينکه نميرويم که آباء و اجداد خود را بدگويي كنيم ما دست از متابعت آنها برنميداريم ولي اهتداء يعني اينكه اينها راه حق را پيدا كرده و ما را هم هدايت به همان راه حق نموده و از اينکه دو آيه استفاده ميتوان كرد که مشركين در اعصار انبياء سلف يقين بحقانيت مسلك آباء نداشتند چنانچه در دو آيه قبل فرمود ما لَهُم بِذلِكَ مِن عِلمٍ إِن هُم إِلّا يَخرُصُونَ و در سوره جاثيه ميفرمايد وَ ما لَهُم بِذلِكَ مِن عِلمٍ إِن هُم إِلّا يَظُنُّونَ- آيه 23.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 23)- در اینجا بحث آیات گذشته را در زمینه بهانه اصلی مشرکان برای بتپرستی که مسأله تقلید نیاکان بود ادامه داده، میگوید: این تنها ادعای مشرکان عرب نیست، «همین گونه ما در هیچ شهر و دیاری پیش از تو پیغمبری انذار کننده نفرستادیم مگر این که ثروتمندان مست و مغرور گفتند: ما پدران خود را بر مذهبی یافتیم، و ما به آثار آنان اقتدا میکنیم» (وَ کَذلِکَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ فِی قَرْیَةٍ مِنْ نَذِیرٍ إِلَّا قالَ مُتْرَفُوها إِنَّا وَجَدْنا آباءَنا عَلی أُمَّةٍ وَ إِنَّا عَلی آثارِهِمْ مُقْتَدُونَ).
نکات آیه
۱ - تمامى پیامبران الهى در طول تاریخ، مواجه با مخالفت مردمان مرفه و خوش گذران (و کذلک ما أرسلنا من قبلک فى قریة من نذیر إلاّ قال مترفوها)
۲ - دلدارى خداوند به پیامبراکرم(ص)، در مسیر مبارزه با مشکلات رسالت (و کذلک ما أرسلنا من قبلک )
۳ - اقتدا به آیین نیاکان، تکیه گاه افراد مرفه و خوش گذران، در مخالفت با پیامبران الهى (ما أرسلنا من قبلک ... مترفوها إنّا وجدنا ءاباءنا على أُمّة)
۴ - وجود نظام طبقاتى، در جوامع عصر بعثت و پیش از آن (و کذلک ما أرسلنا من قبلک ... إلاّ قال مترفوها)
۵ - گرایش به مادى گرایى و دنیاطلبى، قدرت اندیشه (خرد) را تضعیف و آدمى را به سوى تقلید کورکورانه سوق مى دهد. (و کذلک ... إلاّ قال مترفوها إنّا وجدنا ءاباءنا)
۶ - پیروى و تقلید از نیاکان، عامل استمرار آیین شرک در میان ملت ها (و کذلک ما أرسلنا من قبلک ... إلاّ قال مترفوها إنّا وجدنا ءاباءنا على أُمّة) با توجه به آیات پیشین - که در زمینه نفى شرک است - مطلب بالا استفاده مى شود.
۷ - تقلید کورکورانه و تعصبات قومى، از عوامل مهم گمراهى و انحرافات اعتقادى در طول تاریخ (و کذلک ما أرسلنا ... و إنّا على ءاثرهم مقتدون)
۸ - قدرتمندان و ثروتمندانِ سرمست، تشکیل دهنده جبهه اصلى مخالفان پیامبران (و کذلک ما أرسلنا من قبلک فى قریة من نذیر إلاّ قال مترفوها) «مُتْرَف» (از ماده «تُرفَة») به معناى فزونى و بسیارى نعمت است. با توجه به این که بسیارى از دارندگان نعمت، غرق در شهوات و هواهاى نفسانى مى شوند، واژه «مترف» به معناى کسانى که به نعمت مغرور شده و سرمستى و طغیان کرده اند به کار مى رود.
۹ - پیامبران الهى، در راه ایفاى رسالت خود، مواجه با مشکلاتى همگون و مشابه (و کذلک ما أرسلنا من قبلک ... إلاّ قال مترفوها)
۱۰ - «انذار» مهم ترین عنصر تبلیغى در متن رسالت پیامبران الهى (و ما أرسلنا من قبلک فى قریة من نذیر)
۱۱ - پیام فرستادگان الهى، ناسازگار با منافع طبقات مرفه (و کذلک ما أرسلنا من قبلک ... إلاّ قال مترفوها) از این که همواره مرفهان در برابر پیام انبیا موضع مى گرفتند، مطلب بالا استفاده مى شود.
۱۲ - اقتدا به آثار پیشینیان در زمینه مسائل اعتقادى، شیوه اى غلط و ناکارآمد (و کذلک ما أرسلنا ... و إنّا على ءاثرهم مقتدون)
۱۳ - آثار فکرى و اعتقادى پیشینیان، سزاوار تحقیق و بازنگرى است; و نه سزاوار پیروى و تقلید. (على ءاثرهم مقتدون) از لحن انتقادى آیه شریفه نسبت به پیروى از آثار نیاکان، برداشت بالا استفاده مى شود.
۱۴ - تأثیر اقتدار مادى انسان، در جهت گیرى هاى فکرى و اعتقادى وى (إلاّ قال مترفوها)
۱۵ - شرک در طول تاریخ، داراى ریشه در مادیت و قوم گرایى (إلاّ قال مترفوها إنّا وجدنا ءاباءنا على أُمّة)
۱۶ - انسان، با چشم پوشى از هدایت وحى، فرو غلتیده در سنت هاى قومى و تقلیدهاى محیطى (إلاّ قال مترفوها ... إنّا على ءاثرهم مقتدون)
موضوعات مرتبط
- اقوام پیشین: اهمیت مطالعه عقیده اقوام پیشین ۱۳; تاریخ اقوام پیشین ۴; نظام طبقاتى اقوام پیشین ۴
- انبیا: انبیا و مرفهان ۱، ۱۱; انذارهاى انبیا ۱۰; تاریخ انبیا ۱; تبلیغ انبیا ۱۰; رسالت انبیا ۹، ۱۰، ۱۱; فلسفه مخالفت با انبیا ۳; مخالفان انبیا ۸; هماهنگى مخالفان انبیا ۱; هماهنگى مشکلات انبیا ۹
- تاریخ: تاریخ مقارن بعثت ۴
- تعصب: آثار تعصب قومى ۷، ۱۵، ۱۶
- تقلید: آثار تقلید از نیاکان ۶; آثار تقلید کورکورانه ۷; تقلید از نیاکان ۳; زمینه تقلید کورکورانه ۵
- ثروت: نقش ثروت ۱۴
- ثروتمندان: ثروتمندان و انبیا ۸
- دنیاطلبى: آثار دنیاطلبى ۵
- روش: روش غلط ۱۲
- شرک: تاریخ شرک ۱۵; عوامل تداوم شرک ۶; منشأ شرک ۱۵
- شناخت: آفات شناخت ۵
- عقل: عوامل تضعیف عقل ۵
- عقیده: تقلید در عقیده ۱۲; عوامل انحراف عقیده ۷; عوامل مؤثر در عقیده ۱۴
- عمل: عمل ناپسند ۱۲
- قدرتمندان: قدرتمندان و انبیا ۸
- گمراهى: عوامل گمراهى ۷
- مادیگرى: آثار مادیگرى ۵
- محمد(ص): دلدارى به محمد(ص) ۲; رسالت محمد(ص) ۲; مشکلات محمد(ص) ۲
- مردم: نظام طبقاتى مردم مقارن بعثت ۴
- مرفهان: مرفهان و انبیا ۳
- وحى: آثار اعراض از وحى ۱۶
- هدایت: آثار هدایت ناپذیرى ۱۶
منابع