العنكبوت ٥٠
کپی متن آیه |
---|
وَ قَالُوا لَوْ لاَ أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَاتٌ مِنْ رَبِّهِ قُلْ إِنَّمَا الْآيَاتُ عِنْدَ اللَّهِ وَ إِنَّمَا أَنَا نَذِيرٌ مُبِينٌ |
ترجمه
العنكبوت ٤٩ | آیه ٥٠ | العنكبوت ٥١ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«آیَاتٌ»: مراد معجزات محسوس است. «عِندَاللهِ»: مال خدا. در دست خدا. مراد به فرمان و اراده خدا است. «نَذِیرٌ مُبِینٌ»: (نگا: اعراف / هود / ).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
وَ قَالُوا لَوْ لاَ يَأْتِينَا بِآيَةٍ... (۴)
لَيْسَ عَلَيْکَ هُدَاهُمْ وَ لٰکِنَ... (۰) وَ مَا مَنَعَنَا أَنْ نُرْسِلَ... (۲) وَ تَرَى الشَّمْسَ إِذَا طَلَعَتْ... (۲)
تفسیر
- آيات ۴۱ - ۵۵، سوره عنكبوت
- تمثيل اتخاذ ارباب و آلهه و روى آوردن به غير خدا به اتخاذ سست ترين خانه ها، خانهعنكبوت
- معنى و مفااد آيه شريفه : ((ان الله يعلم ما يدعون من دونه من شى ء...))
- خلقت ، تدبير و ولايت ملازم يكديگرند و هر سه مختص به خداى تعالى است
- چگونه نماز ايستادن را از فحشا و منكر باز مى دارد
- جواب به اين اشكال كه چرا بسيارى از نمازگزاران مرتكب كبائر و منكرات مى شوند؟
- حق مطلب در پاسخ اشكال فوق
- معناى ((ذكر)) و مقصود از اينكه درباره نماز فرمود: ((و لذكر الله اكبر))
- وجوه مختلفى كه مفسرين در معناى (ولذكر الله اكبر) گفته اند
- مقصود از مجادله نيكو با اهل كتاب كه بدان امر فرموده است
- احتجاج بر اثبات اينكه قرآن نازل از ناحيه خداى سبحان است
- بحث روايتى
- رواياتى در ذيل آيه : ((ان الصلوة تنهى عن الفحشاء و المنكر و لذكر الله اكبر))
- رواياتى درباره ياد خدا و در ذيل (ولذكر الله اكبر)
- چند روايت حاكى از اينكه مراد از ((الذين اوتوا العلم )) ائمه (عليهم السلام ) هستند ودرباره شاءن نزول آيه : ((اولم يكفهم انا انزلنا عليك ...))
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ قالُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آياتٌ مِنْ رَبِّهِ قُلْ إِنَّمَا الْآياتُ عِنْدَ اللَّهِ وَ إِنَّما أَنَا نَذِيرٌ مُبِينٌ «50»
و گفتند: چرا بر او از طرف پروردگارش معجزاتى (مانند عصاى موسى) نازل نمىشود؟ بگو: معجزات تنها نزد خداست (و به فرمان او نازل مىشود نه ميل ديگران)؛ و من فقط هشدار دهندهاى آشكار هستم.
جلد 7 - صفحه 157
نکته ها
مردم از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله معجزات مادّى مىخواستند (مانند عصاى موسى، يد بيضا و ...)
غافل از آن كه معجزه هر عصرى بايد متناسب با همان عصر باشد، لذا معجزهى خاتم انبيا از جنس سخن و كلام است. به راستى با وجود معجزهاى همچون قرآن، تقاضاى معجزهى ديگر ناسپاسى نيست؟
پیام ها
1- بهانهجويى افراد لجوج، تمام شدنى نيست. (با ديدن انواع معجزه، باز هم معجزهى ديگرى مىخواهند.) «لَوْ لا أُنْزِلَ»
2- پيامبر در برابر بهانه جويان مقاومت مىكرد و به آنان پاسخ مىداد، زيرا معجزه كارى حكيمانه و الهى است نه بازيچهى بهانه جويان. «قُلْ إِنَّمَا الْآياتُ عِنْدَ اللَّهِ»
3- هشدار و انذار، به دليل غفلتزدايى، قوىتر و مؤثّرتر از بشارت و اميد است.
«إِنَّما أَنَا نَذِيرٌ» و نفرمود: «انما انا بشير»
4- هشدار انبيا، صريح و شفّاف است. (نه با كنايه و ابهام و تعريض) «مُبِينٌ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ قالُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آياتٌ مِنْ رَبِّهِ قُلْ إِنَّمَا الْآياتُ عِنْدَ اللَّهِ وَ إِنَّما أَنَا نَذِيرٌ مُبِينٌ (50)
وَ قالُوا لَوْ لا أُنْزِلَ: و گفتند كفّار چرا نازل گرديده نشود، عَلَيْهِ آياتٌ مِنْ رَبِّهِ: بر پيغمبر نشانهاى از پروردگار او. مراد آيات مقترحه (دلخواهى) است، يا مراد آيات منزله بر انبياى سابقه است مانند ناقه صالح و عصاى موسى و مائده عيسى است. قُلْ إِنَّمَا الْآياتُ عِنْدَ اللَّهِ: بگو اينست و جز اين نيست كه آيتها و معجزهها نزد خدا است، هرگاه خواهد و هر جا اراده فرمايد و به هر كه مصلحت داند عطا نمايد به آن طريقى كه خواهد، و لذا آيات انبياء موافق يكديگر نبوده و هر پيغمبرى را معجزهاى كه اصلح براى او و امّت او بودى كرامت شده؛ پس اظهار معجزه در قبضه قدرت و اراده الهى است نه در تحت اختيار من تا آنچه خواهيد به شما ارائه دهم. وَ إِنَّما أَنَا نَذِيرٌ مُبِينٌ: و جز اين نيست كه من ترسانندهام آشكارا، يعنى از شأن من همين انذار و تخويف است به لسانى كه دريابيد و به آن اقدام مىنمايم با اظهار معجزه بر صدق دعوى خود.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ قالُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آياتٌ مِنْ رَبِّهِ قُلْ إِنَّمَا الْآياتُ عِنْدَ اللَّهِ وَ إِنَّما أَنَا نَذِيرٌ مُبِينٌ (50) أَ وَ لَمْ يَكْفِهِمْ أَنَّا أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ يُتْلى عَلَيْهِمْ إِنَّ فِي ذلِكَ لَرَحْمَةً وَ ذِكْرى لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ (51) قُلْ كَفى بِاللَّهِ بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ شَهِيداً يَعْلَمُ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الَّذِينَ آمَنُوا بِالْباطِلِ وَ كَفَرُوا بِاللَّهِ أُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ (52) وَ يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذابِ وَ لَوْ لا أَجَلٌ مُسَمًّى لَجاءَهُمُ الْعَذابُ وَ لَيَأْتِيَنَّهُمْ بَغْتَةً وَ هُمْ لا يَشْعُرُونَ (53) يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذابِ وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةٌ بِالْكافِرِينَ (54)
يَوْمَ يَغْشاهُمُ الْعَذابُ مِنْ فَوْقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ وَ يَقُولُ ذُوقُوا ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (55)
ترجمه
و گفتند چرا فرستاده نميشود بر او نشانههائى از پروردگارش بگو جز اين نيست كه نشانهها نزد خدا است و نيستم من مگر بيم دهندهاى آشكار
آيا كافى نباشد آنانرا اينكه فرستاديم بر تو كتابرا كه خوانده ميشود
جلد 4 صفحه 236
بر آنها همانا در اين هر آينه رحمت و نصيحتى است از براى گروهى كه ميگروند
بگو كافى است خدا ميان من و ميان شما كه گواه باشد ميداند آنچه در آسمانها و زمين است و آنانكه ايمان آوردند بباطل و كافر شدند بخدا آنگروه آنان زيانكارانند
و بشتاب ميخواهند از تو عذاب را و اگر نبود وقتى نامبرده شده هر آينه آمده بود آنها را عذاب و هر آينه خواهد آمد البته آنها را ناگهان و آنها نميدانند
بشتاب ميخواهند از تو عذاب را و همانا دوزخ هر آينه احاطه دارد بكسانيكه كافر شدند
روز كه فراگيرد آنها را عذاب از بالاى سرشان و از زير پاهاشان و گويد بچشيد آنچه را بوديد كه ميكرديد.
تفسير
يكى از توقعات بيجاى كفار مكه از پيغمبر صلى اللّه عليه و اله آن بود كه هر روز تقاضاى معجزهاى مينمودند بدلخواه خودشان از قبيل احياء موتى و اژدها شدن عصا و طلا گشتن كوه صفا غافل از آنكه امور عالم بر طبق نظام اتمّ و احسن منظّم و مرتّب شده و بدون حاجت قوى نبايد بر خلاف آن تقديرى شود لذا اولا خداوند متعال به پيغمبر اكرم دستور فرموده كه در جواب كسانيكه براى تشكيك در عقائد مسلمانان و اضلال مردم ضعيف الايمان بر سبيل اعتراض ميگويند چرا معجزات يا معجزهاى مانند معجزات انبياء سابق بر اين پيغمبر از طرف خدا نازل نميگردد تا ما معتقد بصدق او شويم بفرمايد امر از اين قرار است كه اختيار نزول معجزات با خداوند است هر وقت و براى هر كس صلاح باشد هر چه بخواهد ظاهر خواهد فرمود من فقط موظّفم كه احكامى را از طرف خداوند بشما ابلاغ نمايم و در صورت مخالفت از عذاب او بترسانم با آنكه انبياء سابق كتابيكه بخودى خود معجزه باشد نداشتند و خداوند نازل فرموده بر من كتابيكه معجزه باقيه است تا روز قيامت و بعدا فرموده آيا كفايت نميكند آنها را چنين كتابى در اثبات صدق تو با آنكه پيوسته بر آنها قرائت ميشود و موجب دوام نعمت و رحمت و تذكر و پند و نصيحت است براى كسانيكه بآن ايمان مىآورند و بمفادش عمل مينمايند نه كسانيكه از آن اعراض و بتقليد اجانب اقبال ميكنند از پيغمبر صلى اللّه عليه و اله روايت شده كه بعضى از مسلمانان مكتوباتى از مقالات يهود را نزد آنحضرت آوردند و او فرمود كافى است براى گمراهى قومى آنكه از آورده پيغمبر خودشان اعراض
جلد 4 صفحه 237
و بآورده غير اقبال نمايند و باز دستور داده كه بفرمايد كافى است خدا كه شاهد باشد ميان من و شما كه آنچه آوردهام از جانب او است و ميداند آنچه در آسمانها و زمين است و حال من و حال شما را از معجزاتيكه آوردم و حمل بر سحر و شعبده و چشم بندى نموديد و آنكسانيكه معتقد شدند باين امور باطله در آيات الهى و منكر توحيد خدا شدند و عبادت نمودند بتها و شياطين را آنها زيان كارانند در دنيا و آخرت براى از دست دادن عزّت و رسيدن بذلّت و فروختن بهشت و خريدن جهنم و مبادله نمودن ايمان بكفر و نيز فرموده كه بعضى از اين قوم لجوج عنود بعد از اخبار نمودن تو آنها را بخسران در دنيا و انذار نمودن تو آنانرا بعذاب آخرت تعجيل مينمايند در وعده عذاب و ميگويند ببار بر ما سنگ از آسمان غافل از آنكه امور الهى بر طبق حكمت و مصلحت باقتضاء وقت و مقام مقدّر شده و اگر اين ملاحظه نبود البته عذاب بر آنها نازل ميشد ولى آسوده خاطر نباشند كه در آتيه نزديكى ناگهان عذاب الهى بر آنها نازل خواهد شد بطوريكه از انتظار و ترقّب آنها خارج باشد و ندانند وقت و كيفيّت آنرا چنانچه در وقعه بدر مشهودشان شد و در وقت مرگ ديدند و در قيامت خواهند ديد و عجب در آنستكه الآن موجبات جهنم بر آنها احاطه دارد و بعدا خودش و باز از تو بعجله عذاب را طلب مينمايند چون روز قيامت عذاب از زير پا و بالاى سر و ساير جوانب و اطراف بر اهل جهنم احاطه دارد و خدا و ملائكه ميگويند بچشيد جزاى اعمال و كردار زشت خودتان را و نقول بصيغه متكلّم مع الغير نيز قرائت شده است و در آيه اولى بجاى آيات اولى آيه بصيغه مفرد نيز قرائت نمودهاند.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ قالُوا لَو لا أُنزِلَ عَلَيهِ آياتٌ مِن رَبِّهِ قُل إِنَّمَا الآياتُ عِندَ اللّهِ وَ إِنَّما أَنَا نَذِيرٌ مُبِينٌ (50)
و گفتند چرا نازل نميشود بر او آياتي از پروردگار خود بفرما بآنها منحصرا آيات نزد پروردگار است و جز اينکه نيست که من انذار كنندهام آشكار و واضح كننده وَ قالُوا لَو لا أُنزِلَ عَلَيهِ آياتٌ مِن رَبِّهِ مراد معجزاتيست که آنها تقاضا ميكردند که
جلد 14 - صفحه 336
در سوره اسري بيان ميفرمايد وَ قالُوا لَن نُؤمِنَ لَكَ حَتّي تَفجُرَ لَنا مِنَ الأَرضِ يَنبُوعاً أَو تَكُونَ لَكَ جَنَّةٌ مِن نَخِيلٍ وَ عِنَبٍ فَتُفَجِّرَ الأَنهارَ خِلالَها تَفجِيراً أَو تُسقِطَ السَّماءَ كَما زَعَمتَ عَلَينا كِسَفاً أَو تَأتِيَ بِاللّهِ وَ المَلائِكَةِ قَبِيلًا أَو يَكُونَ لَكَ بَيتٌ مِن زُخرُفٍ أَو تَرقي فِي السَّماءِ وَ لَن نُؤمِنَ لِرُقِيِّكَ حَتّي تُنَزِّلَ عَلَينا كِتاباً نَقرَؤُهُ (آيه 90 الي 93) شرحش گذشت يا تقاضا ميكردند چرا مثل عصاي موسي و يد و بيضاء نداري و ما مكرر بيان كردهايم که معجزه ملعبه ناس نيست هر چه هر که بگويد عملي كند فعل الهيست بدست نبي جاري ميشود موافق حكمت و مصلحت باندازهاي که حجت تمام شود و از اينکه جهت معجزات انبياء مختلف ميشود.
قُل إِنَّمَا الآياتُ عِندَ اللّهِ فعل الهيست تحت اختيار من نيست فقط وظيفه من انذار است.
وَ إِنَّما أَنَا نَذِيرٌ مُبِينٌ شما را بترسانم از عذاب الهي و حق و باطل را از هم جدا كنم.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 50)- آیا معجزه قرآن کافی نیست؟! کسانی که بر اثر لجاجت و اصرار در باطل، حاضر نبودند به هیچ قیمتی در برابر بیان مستدل و منطقی قرآن تسلیم شوند. دست به بهانه جویی تازهای زدند. چنانکه قرآن در این آیه میگوید: آنها از روی سخریه و استهزا «گفتند: چرا معجزاتی (همچون معجزات موسی و عیسی) از سوی پروردگارش بر او نازل نشده است»؟ (وَ قالُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَیْهِ آیاتٌ مِنْ رَبِّهِ).
چرا او عصای موسی و ید بیضا و دم مسیحا ندارد؟
ج3، ص510
قرآن برای پاسخگویی به این بهانه جویان لجوج، از دو راه وارد میشود.
نخست میگوید: به آنها «بگو: (معجزه کار من نیست که با تمایلات شما انجام گیرد) معجزات همه نزد خداست» (قُلْ إِنَّمَا الْآیاتُ عِنْدَ اللَّهِ).
او میداند چه معجزهای در چه زمانی و برای چه اقوامی متناسب است.
و بگو: «من فقط انذار کننده و بیم دهنده آشکارم» (وَ إِنَّما أَنَا نَذِیرٌ مُبِینٌ).
نکات آیه
۱ - مشرکان مکه، خواستار تحقق معجزاتى چند به دست پیامبر اکرم(ص) بودند. (و قالوا لولا أنزل علیه ءایت من ربّه)
۲ - مشرکان مکه، نزول وحى را، به عنوان آیه اى از جانب خدا قبول نکرده و خواستار معجزه حسّى شدند. (و کذلک أنزلنا إلیک الکتب ... و ما یجحد بأیتنا ... و قالوا لولا أنزل علیه ءایت من ربّه)
۳ - مشرکان مکه، ربوبیت خداوند را بر همه قبول نداشتند. (لولا أنزل علیه ءایت من ربّه) تعبیر «ربّه» و اضافه «ربّ» به ضمیر مفرد مذکر غایب - که مرجع اش پیامبر است - حکایت از نکته فوق مى کند.
۴ - مشرکان مکه، با درخواست تحقق معجزه از سوى پیامبر(ص) در صدد تمسخر او بودند. (و قالوا لولا أنزل علیه) تعبیر «و قالوا لولا أنزل علیه آیات من ربّه» به جاى «لولا یأتینا» ویا «لولا أنزل علینا»، مى تواند براى استهزا و مسخره کردن باشد.
۵ - پیامبر(ص)، موظف بود که منشأ تحقق معجزات را، براى مشرکان، تبیین کند. (لولا أنزل علیه ءایت ... قل إنّما الأیت عند اللّه)
۶ - سرچشمه معجزات، خداوند است. (إنّما الأیت عند اللّه)
۷ - معجزات، آیات الهى اند. (لولا أنزل علیه ءایت ... قل إنّما الأیت عند اللّه) تعبیر از معجزات به «آیات»، حاکى از حقیقت بالا است.
۸ - وظیفه پیامبر(ص)، تنها، انذار و بیم دهى به مردم بود. (قل ... و إنّما أنا نذیر)
۹ - انذارها و بیم دهى هاى پیامبر(ص) روشن و به دور از هرگونه ابهام بود. (و إنّما أنا نذیر مبین)
۱۰ - پیامبر(ص)، موظف بود که حیطه کارى نبوت اش را، براى مشرکان، تبیین کند. (و قالوا لولا أنزل علیه ءایت ... قل إنّما الأیت عند اللّه و إنّما أنا نذیر)
۱۱ - مشرکان، براى پیامبر(ص) در تحقق معجزه، نقشى چشمگیر قائل بودند. (و قالوا لولا أنزل علیه ءایت ... قل إنّما الأیت عند اللّه و إنّما أنا نذیر) مشرکان، اگرچه در معجزه خواهى خود، منشأ معجزه را ذکر کرده اند، اما پاسخى که خداوند مى دهد (قل ... إنّما أنا نذیر...) حاکى است که آنان، براى پیامبر(ص) نقش اساسى قائل بوده اند.
۱۲ - شایسته است که در تبلیغ دین، شفاف و روشن بیان شود. (و إنّما أنا نذیر مبین)
موضوعات مرتبط
- تبلیغ: صراحت در تبلیغ ۱۲
- خدا: افعال خدا ۶; مکذبان ربوبیت خدا ۳
- قرآن: مکذبان قرآن ۲
- مبلغان: مسؤولیت مبلغان ۱۲
- محمد(ص): استهزاى محمد(ص) ۴; انذارهاى محمد(ص) ۸; درخواست معجزه از محمد(ص) ۱، ۴; محدوده مسؤولیت محمد(ص) ۸; مسؤولیت محمد(ص) ۵، ۱۰; وضوح انذارهاى محمد(ص) ۹
- مشرکان: عقیده مشرکان ۱۱
- مشرکان مکه: استهزاهاى مشرکان مکه ۴; حس گرایى مشرکان مکه ۲; خواسته هاى مشرکان مکه ۱، ۲; عقیده مشرکان مکه ۳; مشرکان مکه و محمد(ص) ۱۱
- معجزه: تبیین منشأ معجزه ۵; درخواست معجزه حسى ۲; معجزه از آیات خدا ۷; معجزه اقتراحى ۱; منشأ معجزه ۶
- نبوت: تبیین محدوده نبوت ۱۰
منابع