القصص ٦٧
کپی متن آیه |
---|
فَأَمَّا مَنْ تَابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صَالِحاً فَعَسَى أَنْ يَکُونَ مِنَ الْمُفْلِحِينَ |
ترجمه
القصص ٦٦ | آیه ٦٧ | القصص ٦٨ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«عَسی»: امید است. این واژه نسبت به خدا به معنی محقّق و مسلّم و حتمی است.
تفسیر
- آيات ۵۷ - ۷۵، سوره قصص
- غرض كلى آيات : بيان بهانه ديگرى از مشركين بر عدم ايمانشان به قرآن
- پاسخ به اين عذر و بهانه مشركين كه اگر ايمان بياوريم از سرزمينمان رانده مىشويم
- جواب ديگرى به آن بهانه : تنعم و بهره مندى مادى درحال كفر و بى ايمانى ، در معرض هلاكت و فنا است
- ترجيح پيروى هدى بر ترك آن با مقايسه حال پيروان هدايت باحال پيروان هوى
- سخن پيشوايان شرك در روز قيامت كه در مقام بيزارى جستن از پيروان خود (مشركين )
- معناى و مراد از جمله ((اءغوينا هم كما غوينا))
- معناى اينكه كورى به اخبار نسبت داده شده ((فعميت عليهم الانباء)) نه به خود مشركين
- پاسخ ديگر به عذر و بهانه مشركين
- بيان اينكه خداوند داراى اختيار تكوينى (يخلق ما يشاء) و تشريعى (ويختار) است
- معناى مختار بودن انسان و بيان اينكه او در برابر اراده تكوينى و تشريعى خدا اختيارىندارد
- مقصود از اينكه فرمود: ((ما كان لهم الخيرة ))
- سه وجه براى اينكه فقط خدا مستحق پرستش است : ((له الحمد فى الاولى و الاخرة و لهالحكم و اليه ترجعون ))
- اثبات توحيد ربوبى خداى تعالى با بيان عجز آلهه مشركين از آوردن نور يا يا آوردنشب
- در قيامت كه روز كشف حقائق است بطلان پندار مشركان آشكار مى گردد (فعلمواان الحق لله...)
- بحث روايتى (چند روايت در ذيل برخى آيات گذشته )
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَأَمَّا مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَعَسى أَنْ يَكُونَ مِنَ الْمُفْلِحِينَ «67»
امّا هر كس (در اين دنيا) توبه كند و ايمان بياورد و كار شايستهاى انجام دهد، پس اميد استكه از رستگاران باشد.
نکته ها
در آيهى قبل، سؤال از توحيد بود؛ «أَيْنَ شُرَكائِيَ- ادْعُوا شُرَكاءَكُمْ» و در اين آيات به مسألهى نبوّت اشاره گرديده است. «ما ذا أَجَبْتُمُ الْمُرْسَلِينَ»
پیام ها
1- همه در برابر دعوت پيامبران مسئوليم. «ما ذا أَجَبْتُمُ الْمُرْسَلِينَ»
2- در قيامت، راههاى دريافت خبر، بسته و همه متحيّر و درماندهاند. «فَعَمِيَتْ عَلَيْهِمُ الْأَنْباءُ»
جلد 7 - صفحه 86
3- در قيامت، مردم نمىتوانند با همفكرى و مشورت و با سؤال از يكديگر، جوابى براى دادگاه عدل الهى آماده كنند. «فَهُمْ لا يَتَساءَلُونَ»
4- در اسلام، بنبست وجود ندارد. راه بازگشت و توبه براى همگان باز است.
«مَنْ تابَ»
5- توبه، تنها پشيمانى قلبى نيست، ايمان واقعى و عمل صالح مىخواهد.
«تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً»
6- توفيق توبه با تمام شرايط و قبول و تداوم آن براى كسى تضمين نشده است، از اين روى بايد انسان هميشه در حال خوف و رجا باشد. (كلمهى «عسى» به معناى اميد است، يعنى با توبه وايمان وعمل صالح، اميد رستگارى هست.)
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فَأَمَّا مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَعَسى أَنْ يَكُونَ مِنَ الْمُفْلِحِينَ (67)
جلد 10 - صفحه 170
بعد از ذكر احوال كفار، بيان حال تائبان و ترغيب ايشان فرمايد به توبه، بعد از تخوف و تهديد:
فَأَمَّا مَنْ تابَ: پس اما آنكه توبه نمود از كفر و شرك و طغيان، وَ آمَنَ: و ايمان آورد به يگانگى خدا و رسول او، وَ عَمِلَ صالِحاً: و بجا آورد كارهاى شايسته از طاعات و عبادات و خيرات، فَعَسى أَنْ يَكُونَ مِنَ الْمُفْلِحِينَ:
پس اميد است كه باشد از رستگاران و نجات يابندگان از وحشت و حيرت و عذاب قيامت، و در وقت سؤال از جواب فرو نمانند.
نكته: ذكر «عسى» با آنكه مؤمن تائب و صالح، مقطوع الفلاح است، به جهت آنست كه ميان خوف و رجا باشد و به عمل صالح خود مغرور نشود. و ديگر آنكه ممكن است بعد از توبه و عمل صالح او، فعلى صادر شود كه موجب عقوبت و هلاكت او گردد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
فَأَمَّا مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَعَسى أَنْ يَكُونَ مِنَ الْمُفْلِحِينَ (67) وَ رَبُّكَ يَخْلُقُ ما يَشاءُ وَ يَخْتارُ ما كانَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ سُبْحانَ اللَّهِ وَ تَعالى عَمَّا يُشْرِكُونَ (68) وَ رَبُّكَ يَعْلَمُ ما تُكِنُّ صُدُورُهُمْ وَ ما يُعْلِنُونَ (69) وَ هُوَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ لَهُ الْحَمْدُ فِي الْأُولى وَ الْآخِرَةِ وَ لَهُ الْحُكْمُ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ (70)
ترجمه
پس اما كسيكه توبه كرد و ايمان آورد و كردكار شايسته پس اميد است كه بوده باشد از رستگاران
و پروردگار تو مىآفريند آنچه مىخواهد و اختيار ميكند نباشد مر آنانرا حق اختيار منزّه است خدا و برتر است از آنچه شريك قرار مىدهند
و پروردگار تو ميداند آنچه را پنهان ميدارد سينههاشان و آنچه را آشكار ميكنند
و او است خدا نيست خدائى مگر او مر او را است ستايش در دنيا و آخرت و مر او را است حكم و بسوى او برگردانده مىشويد.
تفسير
خداوند سبحان پس از بيان احوال كفّار در آيات سابقه براى استثناء كسانيكه بعدا قبول اسلام نمايند فرموده و اما كسيكه توبه نمود از كفر و عصيان و مفتخر شد بايمان و اعمال صالحه پس اميد است كه به اين باقى بماند و پيرامون گناه نگردد تا از رستگاران و نجات يافتگان از عذاب الهى باشد و گفتهاند لفظ عسى در تمام قرآن استعمال در وجوب شده چون خداوند كريم و عادت كرام جارى بر انجاز و عداست و خداوند خلق ميكند هر چه را بخواهد از اشياء و اختيار ميكند هر كه را بخواهد از اشخاص براى رسالت از طرف خود و امامت بر خلق و نبوده و نخواهد بود براى خلق اختيارى در تعيين پيغمبر و نصب امام چون اختيار از كسى بطور قطع و يقين بجا و در محلّ لايق واقع ميشود كه عالم باشد بباطن و ضمير مختار كه مصلح است يا مفسد و كسى جز خداوند كه خالق موجودات است چنين علم و اطلاعى را ندارد لذا شخص ممكن است بگمان خود اختيار نمايد مفسد را بجاى مصلح چنانچه در اختيار حضرت موسى هفتاد مرد را براى ميقات از اخيار بنى اسرائيل روى داد و آنها تقاضاى بيجا نمودند و بصاعقه هلاك شدند با آنكه
جلد 4 صفحه 203
پيغمبر اولو العزم بود چه رسد برعيّت كه بخواهند امام اختيار نمايند يا براى امر رسالت اشخاص معيّنى را در نظر بگيرند و ترجيح دهند آنها را بر مختار خدا و بگويند وليد بن مغيره از مكّه و عروة بن مسعود ثقفى از طائف لايق براى اين مقام است نه يتيم ابو طالب يا آن سه خليفه مقدّمند بر امير المؤمنين عليه السّلام در خلافت از پيغمبر و زعامت بر امّت و از اين قبيل هفوات غير قابل استماع چنانچه مفسّرين نقل نمودهاند و در اخبار ائمه اطهار بامر امامت تصريح شده و باين آيه استدلال فرمودهاند بر آنكه مردم حق نصب امام را ندارند و اين توهّم فاسد ريشه و پايه مفاسد و مظالم و گمراهيهاى اين امّت شده چنانچه خداوند در جاى ديگر فرموده ما كان لمؤمن و لا مؤمنة اذا قضى اللّه و رسوله امرا أن يكون لهم الخيرة من امرهم و بنابراين مراد از اختيار نداشتن خلق اختيار نداشتن آنها است در مقابل اختيار خدا و در مورديكه علم بآن ندارند و محتمل است مراد اختيار نداشتن آنها باشد مگر باختيار او بدليل آنكه لا حول و لا قوّة الّا باللّه العلىّ العظيم و لا مؤثّر فى الوجود الا اللّه و هو القاهر فوق عباده و هو اللّطيف الخبير و او است خداوند و معبود بحقّى كه متّصف است بتمام صفات كمال و منزّه است از تمام عيوب و نيست معبود بحقّى جز او و مخصوص باو است ستايش در دنيا و آخرت و اختصاص باو دارد حكم بحق و فرمانفرمائى مطلق و تميز بين اهل حق و باطل و بسوى او و حكم او و جزاى او است بازگشت خلائق تمامى در روز قيامت و هر نعمتى از او شروع شده و باو ختم خواهد شد.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فَأَمّا مَن تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَعَسي أَن يَكُونَ مِنَ المُفلِحِينَ (67)
پس اما كسي که توبه كند از معاصي و ايمان آورد و عمل صالح بجا آورد پس اميد است اينكه بوده باشد از رستگاران.
در باب رستگاري چهار امر شرط است:
«1» توبه از معاصي چه معاصي قلبيه مثل كفر و شرك و ضلالت و بدعت و انكار ضروريات و چه معاصي نفسيه از اخلاق رذيله و صفات خبيثه و ملكات قبيحه و چه معاصي جوارحيه از ارتكاب منكرات و محرمات عقليه و شرعيه. و حقيقت توبه ندامت است چنانچه فرمود:
كفي في التوبة الندم
و خداوند وعده قبول داده أَنَّ اللّهَ هُوَ يَقبَلُ التَّوبَةَ عَن عِبادِهِ (توبه آيه 104) وَ هُوَ الَّذِي يَقبَلُ التَّوبَةَ عَن عِبادِهِ وَ يَعفُوا عَنِ السَّيِّئاتِ (شوري آيه 25) «2» ايمان بجميع عقايد حقه از توحيد و عدل و نبوت و امامت و معاد و ضروريات دين و مذهب.
جلد 14 - صفحه 266
«3» اعمال صالحه از واجبات مثل صلوة و صوم و زكاة و خمس و حج و جهاد و امر بمعروف و نهي از منكر و تولي و تبرا که مفاد (فَأَمّا مَن تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً) است.
«4» موافات که بقاء بر ايمان و اعمال صالحه و تارك معاصي باشد تا آخر عمر که اگر و لو يك ساعت قبل الموت كافر يا مشرك يا شاك در يكي از اعتقادات شد بي ايمان ميرود و كليه اعمال او حبط ميشود و لذا تعبير بعسي فرمود.
فَعَسي أَن يَكُونَ مِنَ المُفلِحِينَ فلاح و رستگاري باين است که نه در حالت نزع و نه در قبر و نه در عالم برزخ و نه در صحراي محشر هيچگونه آسيبي نداشته باشد.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 67)- و از آنجا که روش قرآن این است که همیشه درها را به روی کافران و گنهکاران باز میگذارد تا در هر مرحلهای از فساد و آلودگی باشند بتوانند به راه حق برگردند، در این آیه میافزاید: «اما کسی که توبه کند و ایمان آورد و عمل صالح انجام دهد امید است از رستگاران باشد» فَأَمَّا مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَعَسی أَنْ یَکُونَ مِنَ الْمُفْلِحِینَ.
نکات آیه
۱ - توبه از کفر و شرک و گرایش به ایمان، توصیه خداوند به مشرکان (فأمّا من تاب و ءامن)
۲ - رستگارى و سعادت اخروى، در گرو توبه، ایمان و عمل صالح (فأمّا من تاب و ءامن و عمل صلحًا فعسى أن یکون من المفلحین)
۳ - ایمان، بدون عمل صالح و عمل صالح بدون ایمان، در بینش الهى فاقد ارزش است. (ءامن و عمل صلحًا) با هم آمدن ایمان و عمل صالح، بیانگر مطلب یاد شده است.
۴ - فلاح و راستگارى اخروى براى مؤمنان شایسته کردار، از سوى خداوند تضمین شده است. (من ... ءامن و عمل صلحًا فعسى أن یکون من المفلحین) برخى از مفسران برآنند که کریمان عادت دارند که وعده هایشان را در قالب «عسى أن یکون...» بیان کنند. بنابراین «عسى» در این آیه، براى تحقیق است و نه ترجّى. برداشت یاد شده بر پایه همین احتمال است.
۵ - خداوند، خواهان امیدوار بودن مؤمنان شایسته کردار، به سعادت اخروى خویش (من ... ءامن و عمل صلحًا فعسى أن یکون من المفلحین) برداشت یاد شده بدان احتمال است که «عسى» براى ترجّى باشد. در این صورت - چون ترجّى درباره خداوند معنا ندارد - مراد ترجّى از جانب مؤمنان خواهد بود; یعنى، «فلیتوقّع الفلاح».
موضوعات مرتبط
- ارزشها: ملاک ارزشها ۳
- امیدوارى: امیدوارى به رستگارى اخروى ۵
- ایمان: آثار اخروى ایمان ۲; ارزش ایمان ۳; توصیه به ایمان ۱
- توبه: آثار اخروى توبه ۲; توصیه به توبه ۱
- خدا: توصیه هاى خدا ۱، ۵
- رستگارى: زمینه رستگارى اخروى ۲
- سعادت: زمینه سعادت اخروى ۲
- شرک: توبه از شرک ۱
- صالحان: رستگارى اخروى صالحان ۴
- عمل صالح: آثار اخروى عمل صالح ۲; ارزش عمل صالح ۳
- کفر: توبه از کفر ۱
- مؤمنان: رستگارى اخروى مؤمنان ۴، ۵
- مشرکان: توصیه به مشرکان ۱
منابع