القصص ٦٦
کپی متن آیه |
---|
فَعَمِيَتْ عَلَيْهِمُ الْأَنْبَاءُ يَوْمَئِذٍ فَهُمْ لاَ يَتَسَاءَلُونَ |
ترجمه
القصص ٦٥ | آیه ٦٦ | القصص ٦٧ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«عَمِیَتْ»: کور میگردد. مراد مخفی شدن و از یاد رفتن است. این فراموشی از شدّت حیرت بدیشان دست میدهد. «لا یَتَسَآءَلُونَ»: نمیپرسند. مراد این است که نمیتوانند بر اثر هول و هراس از یکدیگر هم سؤال بکنند.
تفسیر
- آيات ۵۷ - ۷۵، سوره قصص
- غرض كلى آيات : بيان بهانه ديگرى از مشركين بر عدم ايمانشان به قرآن
- پاسخ به اين عذر و بهانه مشركين كه اگر ايمان بياوريم از سرزمينمان رانده مىشويم
- جواب ديگرى به آن بهانه : تنعم و بهره مندى مادى درحال كفر و بى ايمانى ، در معرض هلاكت و فنا است
- ترجيح پيروى هدى بر ترك آن با مقايسه حال پيروان هدايت باحال پيروان هوى
- سخن پيشوايان شرك در روز قيامت كه در مقام بيزارى جستن از پيروان خود (مشركين )
- معناى و مراد از جمله ((اءغوينا هم كما غوينا))
- معناى اينكه كورى به اخبار نسبت داده شده ((فعميت عليهم الانباء)) نه به خود مشركين
- پاسخ ديگر به عذر و بهانه مشركين
- بيان اينكه خداوند داراى اختيار تكوينى (يخلق ما يشاء) و تشريعى (ويختار) است
- معناى مختار بودن انسان و بيان اينكه او در برابر اراده تكوينى و تشريعى خدا اختيارىندارد
- مقصود از اينكه فرمود: ((ما كان لهم الخيرة ))
- سه وجه براى اينكه فقط خدا مستحق پرستش است : ((له الحمد فى الاولى و الاخرة و لهالحكم و اليه ترجعون ))
- اثبات توحيد ربوبى خداى تعالى با بيان عجز آلهه مشركين از آوردن نور يا يا آوردنشب
- در قيامت كه روز كشف حقائق است بطلان پندار مشركان آشكار مى گردد (فعلمواان الحق لله...)
- بحث روايتى (چند روايت در ذيل برخى آيات گذشته )
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَعَمِيَتْ عَلَيْهِمُ الْأَنْباءُ يَوْمَئِذٍ فَهُمْ لا يَتَساءَلُونَ «66»
پس در آن روز، همهى اخبار (و پاسخهايى كه مىتوان از ديگران گرفت) بر آنان پوشيده مىماند، و آنان از يكديگر سؤالى نمىكنند.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فَعَمِيَتْ عَلَيْهِمُ الْأَنْباءُ يَوْمَئِذٍ فَهُمْ لا يَتَساءَلُونَ (66)
فَعَمِيَتْ عَلَيْهِمُ الْأَنْباءُ: پس پوشيده شود بر ايشان خبرها، يعنى آن چيزى را كه با پيغمبران گفته باشند فراموش كنند، يَوْمَئِذٍ: در روز قيامت و از هول و هيبت و وحشت آن روز و مشاهده عذاب، ندانند چه گويند، يا راه حجت نبينند و عذر نتوانند آورد در آن روز مانند بسته شدن راه زمين بر كور در دنيا به جهت آنكه ايشان را آن روز حجتى نباشد بلكه حجت براى خداى تعالى است به اعطاء عقل و تمكين و ارسال رسل و انزال كتب و قدرت و اختيار. فَهُمْ لا يَتَساءَلُونَ: پس ايشان نپرسند از يكديگر كه چه جواب گوئيم، به جهت آنكه سائل و مسئول همه فرو مانده و متحير باشند. يا از حال يكديگر سؤال نكنند به جهت مشغولى هر يك به حال خود، يا از يكديگر التماس نكنند كه حامل وزرهم شوند، يا به انساب و قرابت يكديگر را سؤال نكنند همچنانكه در دنيا از هم پرسش كنند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
أَ فَمَنْ وَعَدْناهُ وَعْداً حَسَناً فَهُوَ لاقِيهِ كَمَنْ مَتَّعْناهُ مَتاعَ الْحَياةِ الدُّنْيا ثُمَّ هُوَ يَوْمَ الْقِيامَةِ مِنَ الْمُحْضَرِينَ (61) وَ يَوْمَ يُنادِيهِمْ فَيَقُولُ أَيْنَ شُرَكائِيَ الَّذِينَ كُنْتُمْ تَزْعُمُونَ (62) قالَ الَّذِينَ حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ رَبَّنا هؤُلاءِ الَّذِينَ أَغْوَيْنا أَغْوَيْناهُمْ كَما غَوَيْنا تَبَرَّأْنا إِلَيْكَ ما كانُوا إِيَّانا يَعْبُدُونَ (63) وَ قِيلَ ادْعُوا شُرَكاءَكُمْ فَدَعَوْهُمْ فَلَمْ يَسْتَجِيبُوا لَهُمْ وَ رَأَوُا الْعَذابَ لَوْ أَنَّهُمْ كانُوا يَهْتَدُونَ (64) وَ يَوْمَ يُنادِيهِمْ فَيَقُولُ ما ذا أَجَبْتُمُ الْمُرْسَلِينَ (65)
فَعَمِيَتْ عَلَيْهِمُ الْأَنْباءُ يَوْمَئِذٍ فَهُمْ لا يَتَساءَلُونَ (66)
ترجمه
آيا پس كسى كه وعده داديم او را وعده خوبى پس او يابنده است آنرا مانند كسى است كه داديم او را بهره زندگانى دنيا پس او است روز قيامت از حاضر كرده شدگان
و روز كه ندا كند آنها را پس گويد كجايند شريكان من كه بوديد گمان ميكرديد
گويند آنانكه لازم شد بر آنها وعده عذاب پروردگارا اينانند آنانكه گمراه كرديم، گمراه كرديمشان همچنانكه گمراه شديم بيزارى جوئيم بسوى تو نبودند كه ما را بپرستند
و گفته شود بخوانيد شريكانتان را پس بخوانند آنها را پس اجابت ننمايند از آنها و به بينند عذاب را و آرزو كنند كه آنها بودند آنچنان كه هدايت مىيافتند
و روز كه ندا كند آنها را پس گويد چه جواب داديد پيغمبران را
پس پوشيده شود بر آنها خبرها در چنين روز پس آنها از يكديگر پرسش نميكنند.
تفسير
خداوند متعال در تعقيب آيات سابقه و ترجيح حال كسانيكه متنعّم بنعيم آخرتند بر متنعّمين در دنيا فرموده آيا كسيكه ما وعده خوب منجز باو داديم كه در آخرت بهشت برين از آن او باشد و قطعا بآن و اصل خواهد شد و
جلد 4 صفحه 201
هميشه از نعمتهاى گوناگون آن برخوردار خواهد بود مانند كسى است كه چند روز در اين دنيا متنعّم و بهرهمند نموديم او را با هزاران زحمت و تشويش و روز قيامت هم بايد در محضر عدل ما حاضر شود براى حساب و عقاب چنين نيست بلكه تفاوت ميان آن دو از زمين تا آسمان است و اى پيغمبر ياد كن براى اين جماعت متنعّم مشرك روزى را كه ندا ميكند آنها را خداوند و براى ملامت و سرزنش آنها مىفرمايد كجايند آن كسانيكه شما آنها را شركاء من مىپنداشتيد در اطاعت و عبادت و اميدوار بانتفاع از آنها بوديد پس بزرگان و رؤساء آنها كه مستحق عقوبت شدند در دنيا بوعدههاى عذاب خدا بلسان انبياء مانند فرعون و نمرود و شياطين انسى و جنّى گويند پروردگارا اينجماعت آنانند كه گمراه نموديم ما آنها را ولى گمراه نموديم آنانرا چنانچه گمراه شديم خودمان و فعلا ما از آنها و عملشان بيزارى مىجوئيم نزد تو آنها در واقع عبادت نمىنمودند ما را بلكه پيروى از هواى نفس خودشان ميكردند چنانچه ما هم پيرو هواى نفس خود بوديم و در گمراهى و سببش شريكيم با آنان ما آنها را مجبور ننموديم بكفر و عصيان خودشان باختيار خود كردند آنچه كردند ما هم باختيار خود كرديم آنچه كرديم پس در استحقاق عقوبت مزيّتى بر آنها نداريم و از طرف خداوند بمرءوسين خطاب ميشود كه بخوانيد شركاء جعلى خودتان را كه در دنيا براى خدا قرار داده بوديد باميد انتفاع از آنها براى نصرت يا شفاعت خودتان در امروز و آنها از بيچارگى متوسل بآن اشقيا ميشوند و از آنها جوابى نميشنوند و كمكى نمىبينند براى آنكه آنها از اينها بيچارهترند و همه عذاب الهى را مشاهده مىنمايند كه بآنها احاطه كرده و اگر آنها راه چارهاى مىيافتند از خود دفع مىنمودند عذاب را و بنابراين جواب لو محذوف است و محتمل است لو براى تمنّى باشد يعنى آرزو نمايند كه در دنيا هدايت يافته بودند براه نجات از عذاب و وصول بثواب و نيز ياد كن براى اين جماعت روزى را كه ندا ميكند خداوند آنها را پس ميگويد براى سرزنش و ملامتشان در مقام عبادت و اطاعت كه چه جواب گفتيد به پيغمبرانى كه مبعوث بر شما بودند براى بيان معارف و احكام و بچه اندازه از آنها معتقد شديد و عمل نموديد پس پوشيده و ناپديد و مشتبه گردد بر آنها در آنروز
جلد 4 صفحه 202
راههاى جواب و محو شود از نظرشان مطالب از شدت هول و هراس بطوريكه قدرت پيدا نميكنند بر پرسش از يكديگر براى پيدا كردن راه جوابى و بيان عذرى در پيشگاه احديّت كه موجب رفع عذاب يا تخفيف آن از آنها گردد.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فَعَمِيَت عَلَيهِمُ الأَنباءُ يَومَئِذٍ فَهُم لا يَتَساءَلُونَ (66)
پس كور ميشود بر آنها خبرها در آن روز پس آنها از يكديگر سؤال نميكنند.
اينکه آيه شريفه از مشكلات آيات است و تفاسير مختلفه كردهاند بعضي گفتند جوابي ندارند که در پيشگاه احديت دهند بعضي گفتند حجت و مدرك و راه عذري نيست از براي آنها و از يكديگر سؤال نميكنند و حجت نميطلبند و بعضي گفتند سؤال از نسب و قرابت نميكنند چنانچه از پيغمبر است فرمود
«کل حسب و نسب منقطع يوم القيمة الا حسبي و نسبي»
بعضي گفتند زبان آنها بسته ميشود و نميتوانند تكلم كنند لكن هيچ كدام اينها بنظر نميايد و منافي با آيات ديگر است زيرا ضعفاء و كبراء گردن يكديگر مياندازند و از يكديگر طلب نجات ميكنند وَ بَرَزُوا لِلّهِ جَمِيعاً فَقالَ الضُّعَفاءُ لِلَّذِينَ استَكبَرُوا إِنّا كُنّا لَكُم تَبَعاً فَهَل أَنتُم مُغنُونَ عَنّا مِن عَذابِ اللّهِ مِن شَيءٍ قالُوا لَو هَدانَا اللّهُ لَهَدَيناكُم- الايه (ابراهيم آيه 21) وَ إِذ يَتَحاجُّونَ فِي النّارِ فَيَقُولُ الضُّعَفاءُ لِلَّذِينَ استَكبَرُوا إِنّا كُنّا لَكُم تَبَعاً فَهَل أَنتُم مُغنُونَ عَنّا نَصِيباً مِنَ النّارِ قالَ الَّذِينَ استَكبَرُوا إِنّا كُلٌّ فِيها- الايه (مؤمن آيه 47) از خدا طلب
جلد 14 - صفحه 265
ميكنند رَبِّ ارجِعُونِ لَعَلِّي أَعمَلُ صالِحاً فِيما تَرَكتُ (مؤمنون آيه 99) رَبَّنا أَخرِجنا مِنها فَإِن عُدنا فَإِنّا ظالِمُونَ (مؤمنون 107) وَ نادَوا يا مالِكُ لِيَقضِ عَلَينا رَبُّكَ قالَ إِنَّكُم ماكِثُونَ (زخرف آيه 77)عليهبه وَ قالَ الَّذِينَ فِي النّارِ لِخَزَنَةِ جَهَنَّمَ ادعُوا رَبَّكُم يُخَفِّف عَنّا يَوماً مِنَ العَذابِ (مؤمن آيه 49) و غير اينها از آيات و آنچه بنظر ميرسد اينكه مراد اينست که هر که گرفتار عمل خود هست و از ديگري نه خبر دارد و نه سؤال ميكند چنانچه ميفرمايد:
وَ لا يَسئَلُ حَمِيمٌ حَمِيماً (معارج آيه 10) و ميفرمايد يَومَ يَفِرُّ المَرءُ مِن أَخِيهِ وَ أُمِّهِ وَ أَبِيهِ وَ صاحِبَتِهِ وَ بَنِيهِ لِكُلِّ امرِئٍ مِنهُم يَومَئِذٍ شَأنٌ يُغنِيهِ (عبس آيه 34) بناء علي هذا ميگوييم.
فَعَمِيَت عَلَيهِمُ الأَنباءُ خبر از احدي ندارند.
يَومَئِذٍ روز رستخيز.
فَهُم لا يَتَساءَلُونَ احوال پرسي از احدي نميكنند «هر که بفكر خويش است» بلكه با يكديگر كمال عداوت را دارد و لو در دنيا با هم كمال الفت را داشتند الأَخِلّاءُ يَومَئِذٍ بَعضُهُم لِبَعضٍ عَدُوٌّ إِلَّا المُتَّقِينَ (زخرف آيه 67) هذا ما عندنا.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 66)- لذا در این آیه میفرماید: «در آن روز همه اخبار بر آنها پوشیده میماند» و هیچ پاسخی برای گفتن در اختیار ندارند (فَعَمِیَتْ عَلَیْهِمُ الْأَنْباءُ یَوْمَئِذٍ).
ج3، ص474
«حتی نمیتوانند از یکدیگر سؤالی کنند» و پاسخی از هم بشنوند فَهُمْ لا یَتَساءَلُونَ.
و به این ترتیب همه خبرها بر آنها پوشیده میشود، هیچ پاسخی در برابر این سؤال کمه جواب پیامبران را چه دادید پیدا نمیکنند.
نکات آیه
۱ - بسته شدن همه راه هاى خبر بر مشرکان، در روز قیامت (فعمیت علیهم الأنباء یوم(۱)ذ) فعل «عمیت» متضمن معناى «خفیت» است. «الأنباء» (جمع «نبأ» (خبر)، همراه با «ال») مفید استغراق است. بنابراین «عمیت علیهم الأنباء»; یعنى، «خفیت علیهم کلّ نبأ».
۲ - تحیر و درماندگى اهل شرک در روز رستاخیز (فعمیت علیهم الأنباء یوم(۲)ذ) برداشت یاد شده بدین جهت است که میان بسته شدن همه راه هاى خبر بر انسان و سرگردانى وى، تلازم وجود دارد. بنابراین جمله «عمیت علیهم الأنباء» مى تواند کنایه از حیرت و سردرگمى مشرکان باشد.
۳ - درماندگى شرک پیشگان در پاسخ گویى به سؤال خداوند از آنان در قیامت (ماذا أجبتم المرسلین فعمیت علیهم الأنباء یوم(۳)ذ)
۴ - سردرگمى و درماندگى مشرکان در قیامت، بازتاب گمراهى و هدایت ناپذیرى آنان در دنیا است. (ماذا أجبتم المرسلین فعمیت علیهم الأنباء یوم(۴)ذ) تفریع «عمیت علیهم...» بر آیه پیش، نشانگر آن است که نوع موضع گیرى در برابر دعوت پیامبران، داراى بازتابى مناسب با آن در قیامت است. بر این اساس، برگزیدن گمراهى و سر باز زدن از پذیرش راهنمایى هاى پیامبران، به صورت گمراهى و سردرگمى در قیامت انعکاس مى یابد.
۵ - اقدام نکردن مشرکان به یافتن پاسخ براى سؤال خداوند از طریق پرس و جو از یکدیگر، نمود سرگردانى و درماندگى آنان در روز رستاخیز است. (فیقول ماذا أجبتم المرسلین ... فهم لایتساءلون)
۶ - پوشیده ماندن خبرها بر مشرکان، باعث اقدام نکردن آنان به پرسش از یکدیگر (فعمیت علیهم الأنباء یوم(۵)ذ فهم لایتساءلون) برداشت یاد شده از تفریع جمله «فهم لایتساءلون» بر «عمیت...» استفاده مى شود.
موضوعات مرتبط
- خدا: پرسشهاى خدا ۳، ۵
- قیامت: ویژگیهاى قیامت ۱
- مشرکان: آثار گمراهى مشرکان ۴; آثار هدایت ناپذیرى مشرکان ۴; اختفاى اخبار بر مشرکان ۶; پرسش از مشرکان ۳، ۵; تحیر اخروى مشرکان ۲، ۳، ۵; جهل اخروى مشرکان ۱، ۶; عوامل تحیر اخروى مشرکان ۴; مشرکان در قیامت ۲
منابع