النمل ٥٦
کپی متن آیه |
---|
فَمَا کَانَ جَوَابَ قَوْمِهِ إِلاَّ أَنْ قَالُوا أَخْرِجُوا آلَ لُوطٍ مِنْ قَرْيَتِکُمْ إِنَّهُمْ أُنَاسٌ يَتَطَهَّرُونَ |
ترجمه
النمل ٥٥ | آیه ٥٦ | النمل ٥٧ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«آلَ»: خاندان. مراد پیروان مؤمن و گرویدگان به لوط است (نگا: آلعمران / ، غافر / و ). «یَتَطَهَّرُونَ»: پاکی و پاکدامنی میورزند. از ناپاکی بیزاری میجویند. البتّه مرادشان ریشخند و تمسخر بود.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَما كانَ جَوابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَنْ قالُوا أَخْرِجُوا آلَ لُوطٍ مِنْ قَرْيَتِكُمْ إِنَّهُمْ أُناسٌ يَتَطَهَّرُونَ «56»
ولى پاسخ قومش جز اين نبود كه گفتند: خاندان لوط را از شهرتان بيرون كنيد، زيرا آنان مردمى هستند كه پاكيزگى مىجويند.
پیام ها
1- مجرمان، چون منطق ندارند، در برابر انبيا به زور متوسّل مىشوند. «أَخْرِجُوا»
2- در محيط آلوده، پاكدامنى جرم است. أَخْرِجُوا آلَ لُوطٍ ... إِنَّهُمْ أُناسٌ يَتَطَهَّرُونَ
3- نهى از منكر، گاهى تاوان تبعيد شدن دارد. «أَخْرِجُوا آلَ لُوطٍ»
4- در برابر گناه، سكوت ممنوع است، لااقل فضا را بر گناهكار تنگ كنيم.
«أَخْرِجُوا آلَ لُوطٍ»
5- آزادى براى گناه، تفكّر قوم لوط است. «أَخْرِجُوا آلَ لُوطٍ»
6- سابقهى تبعيد مردان خدا، به زمان ابراهيم و لوط باز مىگردد. «أَخْرِجُوا»
7- چون فطرت گناهكار پاك است، لذا خود را مجرم و ديگران را پاك مىبيند.
«إِنَّهُمْ أُناسٌ يَتَطَهَّرُونَ»
8- محيط، انسان را به گناه مجبور نمىكند زيرا در زمان شيوع فحشا نيز گروهى پاك زندگى مىكنند. «أُناسٌ يَتَطَهَّرُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فَما كانَ جَوابَ قَوْمِهِ إِلاَّ أَنْ قالُوا أَخْرِجُوا آلَ لُوطٍ مِنْ قَرْيَتِكُمْ إِنَّهُمْ أُناسٌ يَتَطَهَّرُونَ (56)
فَما كانَ جَوابَ قَوْمِهِ: پس نبود جواب قوم لوط، إِلَّا أَنْ قالُوا: مگر آنكه گفتند با يكديگر، أَخْرِجُوا آلَ لُوطٍ مِنْ قَرْيَتِكُمْ: بيرون كنيد كسان لوط را از قريه خود كه شهر سدوم است تا در ميان شما نباشند و نهى از اين عمل نمايند. إِنَّهُمْ أُناسٌ يَتَطَهَّرُونَ: بدرستى كه ايشان مردانى هستند كه پاك و پاكيزهاند از افعال ما، يعنى خود را پاك مىدانند از آن و ما را پليد مىخوانند؛ يا پاكند از جميع قاذورات به جهت اينكه منكر اين عمل مىباشند. ابن عباس گفته: اين كلام را بر
جلد 10 - صفحه 63
وجه سخريه و استهزاء گفتند، و البته اين قسمت نهايت توهين و هتك حرمت اهل ايمان خواهد بود. خلاصه بعد از موعظه و نصيحت و تهديد و وعيد از عقاب شديد پروردگار مجيد، منتهى نشدند از آن عمل شنيع و قبيح و مورد سخط الهى و قهر سبحانى واقع گرديدند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ لُوطاً إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ أَ تَأْتُونَ الْفاحِشَةَ وَ أَنْتُمْ تُبْصِرُونَ (54) أَ إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّساءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ (55) فَما كانَ جَوابَ قَوْمِهِ إِلاَّ أَنْ قالُوا أَخْرِجُوا آلَ لُوطٍ مِنْ قَرْيَتِكُمْ إِنَّهُمْ أُناسٌ يَتَطَهَّرُونَ (56) فَأَنْجَيْناهُ وَ أَهْلَهُ إِلاَّ امْرَأَتَهُ قَدَّرْناها مِنَ الْغابِرِينَ (57) وَ أَمْطَرْنا عَلَيْهِمْ مَطَراً فَساءَ مَطَرُ الْمُنْذَرِينَ (58)
قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ سَلامٌ عَلى عِبادِهِ الَّذِينَ اصْطَفى آللَّهُ خَيْرٌ أَمَّا يُشْرِكُونَ (59) أَمَّنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ أَنْزَلَ لَكُمْ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَنْبَتْنا بِهِ حَدائِقَ ذاتَ بَهْجَةٍ ما كانَ لَكُمْ أَنْ تُنْبِتُوا شَجَرَها أَ إِلهٌ مَعَ اللَّهِ بَلْ هُمْ قَوْمٌ يَعْدِلُونَ (60) أَمَّنْ جَعَلَ الْأَرْضَ قَراراً وَ جَعَلَ خِلالَها أَنْهاراً وَ جَعَلَ لَها رَواسِيَ وَ جَعَلَ بَيْنَ الْبَحْرَيْنِ حاجِزاً أَ إِلهٌ مَعَ اللَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْلَمُونَ (61)
ترجمه
و فرستاديم لوط را هنگاميكه گفت به قومش آيا ميكنيد كار زشت را با آنكه شما مىبينيد
آيا هر آينه شما ميآئيد نزد مردان از روى شهوت بجاى زنان بلكه شما گروهى هستيد كه نادانى ميكنيد
پس نبود جواب قومش مگر آنكه گفتند بيرون كنيد آل لوط را از بلد خودتان همانا ايشان مردمانى هستند كه ميخواهند پاك باشند
پس رهانيديم او و اهلش را مگر زنش كه مقدّر كرديم او را كه باشد از بازماندگان
و بارانديم بر آنها بارانى پس بد بود باران بيم داده شدگان
بگو ستايش مر خدا را است و سلام بر بندگانش كه برگزيد آيا خدا بهتر است يا آنچه براى او شريك قرار ميدهند
آيا كيست كه آفريد آسمانها و زمين را و فرو فرستاد براى شما از آسمان آبى پس رويانيديم بآن باغهاى خرّم نباشد براى شما كه برويانيد درخت آنها را آيا معبودى است با خدا بلكه آنهايند گروهى كه عدول ميكنند
آيا كيست كه گردانيد زمين را قرارگاه و قرار داد در ميانش نهرها و قرار داد برايش كوههاى ثابت و قرار داد ميان دو دريا حائلى آيا خدائى است با خدا بلكه بيشترشان نميدانند.
تفسير
خداوند متعال عطف فرمود بر قصه حضرت صالح قصه حضرت لوط
جلد 4 صفحه 158
پيغمبر را باين تقريب كه و فرستاديم لوط را بر قومش به پيغمبرى وقتى كه بآنها فرمود بر سبيل انكار كه آيا شما مرتكب كار زشت لواط ميشويد با آنكه ميدانيد و مىبينيد زشتى و كثافت و خباثت آنرا يا در مرئى و منظر يكديگر اقدام باين عمل ناشايسته مينمائيد و آن عمل ناشايسته كه قابل انكار است آنستكه شما از روى شهوت ميآئيد نزد مردان و نميرويد نزد زنان با آنكه خداوند آنها را براى اين عمل خلق فرموده براى شما شما راه را گم كرده و بجهالت و نادانى افتادهايد و پاك را گذارده پليد را اختيار نمودهايد و قوم در جواب عاجز مانده ناچار گفتند لوط و كسانش را از بلد خودتان بيرون كنيد كه آنها مردمانى هستند كه ميخواهند پاك و پاكيزه و منزّه و مقدّس باشند گويا مقصودشان تمسخر و استهزاء بود و خداوند او و كسانش را از ميان آنها بيرون برد و از شرّشان نجات داد و از عذاب خلاص فرمود مگر زن او را كه با آنها همدست بود و در ميان آنها باقى ماند و بعذاب گرفتار گرديد و خداوند باران بدى از سنگ بر آنها نازل فرمود كه همه هلاك شدند با آنكه قبلا بآن بيم داده شده بودند و شرح اين قضايا مكرر ذكر شده است و بعضى قدرنا بتخفيف قرائت نمودهاند و براى اداء شكر اين نعمت كه غلبه دوستان خدا بر دشمنان او است بحبيب خود دستور فرموده كه حمد خدا را بجا آورد و تحيّت و سلام فرمايد بر بندگان برگزيده خدا كه اكمل افراد ايشان اهل بيت اطهارند و بعدا فرموده حال ببينيد اى شنوندگان اين قضاياى تاريخى آيا خداى يگانه بهتر است براى ستايش و پرستش يا بتهاى بى شعور بى كاره كه قادر بر هيچ امرى نيستند و نتوانستند پرستش كنندگان خود را از عذاب خدا نجات دهند و تشركون بتاء نيز قرائت شده و بنابراين خطاب بمشركين مكه است كه براى الزام آنها ذكر شده و نيز فرموده آيا كسيكه آسمانها و زمين پر وسعت و نعمت را خلق فرموده و باران رحمتش را از آسمان بر شما فرود آورده و بوستانهاى خرّم خوش منظر با بهجت و طراوت را بآن براى شما ايجاد و احداث فرموده كه شما هيچ يك درخت از آنرا نمىتوانيد بخودى خود برويانيد آيا ميشود با چنين خدائى خداى ديگرى باشد با آنكه واضح است كه همه كار يك مدير و لوازم يك اداره است بلكه معلوم است كه اهل شرك عدول نمودند از حق بباطل آيا
جلد 4 صفحه 159
كسيكه زمين را قابل سكونت و قرارگاه بنى آدم قرار داد و وسائل معيشت آنها را در آن فراهم فرمود بجريان نهرها در خلال و جوانب و اطراف آن و احداث كوههاى بلند براى سنگينى و آرامى زمين و استخراج معادن و جريان آب و امثال اين منافع و قرار داد ميان دو دريا و مجمع دو آب شور و شيرين مانع و حائل كه مخلوط بيكديگر نميشوند و شما آنرا مشاهده ميكنيد چنانچه در سوره فرقان گذشت آيا چنين خدائى شريك دارد و چنين قدرتى محتاج بكمك است و سزاوار است كه جمادات را با او شريك در پرستش قرار داد البته بيشتر كسانى كه مشرك ميباشند نميدانند ادلّه توحيد را و از اين معانى غافلند و بعضى هم از باب تعصّب و عناد بكفر و الحاد تشبّث نمودهاند و عدول از غيبت بتكلم در فأنبتنا براى تأكيد اختصاص فعل است بذات احديّت و لذا بعدا صريحا از غير نفى فرموده است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فَما كانَ جَوابَ قَومِهِ إِلاّ أَن قالُوا أَخرِجُوا آلَ لُوطٍ مِن قَريَتِكُم إِنَّهُم أُناسٌ يَتَطَهَّرُونَ (56)
پس نبود جواب قوم لوط مگر اينكه گفتند بيرون كنيد ال لوط را از شهرستانهاي خود بدرستي که اينها اشخاصي هستند که از كردار و اعمال ما دوري ميكنند و خودداري ميكنند.
تنبيه: سي سال حضرت لوط دعوت كرده فقط يك بيت لوط بود که ايمان آوردند و بقيه که هفت شهرستان بود در تصرف آنها ايمان نياوردند چنانچه ملائكه بحضرت ابراهيم گفتند فَما وَجَدنا فِيها غَيرَ بَيتٍ مِنَ المُسلِمِينَ (و الذاريات آيه 36) حضرت نوح نهصد و پنجاه سال دعوت كرد «ما آمَنَ مَعَهُ إِلّا قَلِيلٌ» خطاب بعلماء اعلام چندان دلگير نباشيد از اينکه فسقه
جلد 14 - صفحه 161
و فجره که اعتنايي بشما ندارند و فرمايشات شما در آنها تأثير ندارد هميشه همين نحو بوده.
رگ رگ است اينکه آب شيرين و آب شوربرگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 56)- آنجا که پاکدامنی عیب بزرگی است! اکنون ببینیم این قوم کثیف و آلوده در پاسخ این گفتار منطقی لوط چه گفتند؟
قرآن میگوید: «آنها پاسخی جز این نداشتند که به یکدیگر گفتند: خاندان لوط را از شهر و دیار خود بیرون کنید، چرا که اینها افرادی پاکند» و حاضر نیستند خود را با ما هماهنگ کنند! (فَما کانَ جَوابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَنْ قالُوا أَخْرِجُوا آلَ لُوطٍ مِنْ قَرْیَتِکُمْ إِنَّهُمْ أُناسٌ یَتَطَهَّرُونَ).
جوابی که بیانگر انحطاط فکر و سقوط فوقالعاده اخلاقی آنها بود.
آری! در محیط آلودگان، پاکی جرم است و عیب! یوسفهای پاکدامن را به جرم عفت و پارسایی به زندان میافکنند، و خاندان پیامبر بزرگ خدا «لوط» را به خاطر پرهیزشان از آلودگی و ننگ به تبعید تهدید میکنند، اما زلیخاها آزادند و صاحب مقام! و قوم لوط باید در شهر و دیار خود آسوده بمانند!
نکات آیه
۱ - تأثیرناپذیرى قوم لوط، در برابر هشدارها و هدایت گرى هاى او (فما کان جواب قومه إلاّ أن قالوا أخرجوا ءال لوط)
۲ - تصمیم قوم لوط مبنى بر اخراج و تبعید لوط(ع) و خانواده اش، تنها پاسخ آنان به هشدارهاى خیرخواهانه او (فما کان جواب قومه إلاّ أن قالوا أخرجوا ءال لوط من قریتکم)
۳ - خاندان لوط، هم عقیده با وى، پاکدامن و مخالف انحراف هاى جامعه خویش (قالوا أخرجوا ءال لوط من قریتکم)
۴ - ایمان نیاوردن هیچ فردى از جامعه به لوط(ع)، جز افراد خانواده وى (قالو أخرجوا ءال لوط من قریتکم) مخالفان لوط به جاى این که بگویند: پیروان لوط را اخراج کنید، گفتند: خانواده وى را بیرون کنید و این نشان مى دهد که جز خانواده اش کسى به وى ایمان نیاورده بود.
۵ - نقش عمیق سرپرست خانواده در مصون داشتن آنان از فساد فراگیر جامعه (قالوا أخرجوا ءال لوط من قریتکم) عبارت «أخرجوا آل لوط» (خانواده لوط را از شهرتان بیرون کنید) نشان مى دهد که در جامعه فاسدى چون جامعه قوم لوط، تنها خانواده اى که از فساد ایمن مانده بود، خانواده تحت سرپرستى لوط(ع) بوده است.
۶ - گرایش به پاکى و ارزش ها، تنها جرم لوط(ع) و خاندانش در نظر آن جامعه فسادزده (قالوا أخرجوا ءال لوط من قریتکم إنّهم أُناس یتطهّرون) عبارت «إنّهم أُناس» تعلیل براى حکم اخراج است.
۷ - پاکى و پارسایى، جرم و مایه استهزا در جامعه فاسد (قالوا أخرجوا ءال لوط من قریتکم إنّهم أُناس یتطهّرون) در جامعه فاسدى چون جامعه قوم لوط، وى و خاندانش به جرم پاکى و پارسایى مورد ریشخند قرار گرفتند و محکوم به تبعید و اخراج شدند.
۸ - انسان هاى صالح و پاکدامن، عناصرى مزاحم و غیرقابل تحمل براى فاسدان و منحرفان (أخرجوا ءال لوط من قریتکم إنّهم أُناس یتطهّرون) موضع گیرى مفسدان در قبال لوط(ع) و خاندانش، نشان مى دهد که آنان تلاش هاى خیرخواهانه وى را برنتابیدند و او را به عنوان عنصرى مزاحم محکوم به اخراج کردند.
۹ - انحرافات جنسى، مانعى جدى در طریق هدایت پذیرى جامعه (قالوا أخرجوا ءال لوط من قریتکم) مى دانیم همه پیامبران با کارشکنى مفسدان قوم خود مواجه بوده اند; اما سرانجام افرادى - کم یا زیاد - بدانان مى گرویدند; ولى حتى یک نفر از قوم منحرف لوط به خاطر نوع فسادشان، (به غیر از خانواده وى) به سخنان لوط ایمان نیاوردند.
۱۰ - دگرگونى ارزش ها، در جامعه فساد زده و منحرف (قالوا أخرجوا ءال لوط ... إنّهم أُناس یتطهّرون) در جامعه فسادزده قوم لوط، پاکى و پارسایى مورد ریشخند واقع شده و پاکدامنان آن جامعه (لوط و خاندانش) به جرم طهارت، محاکمه و محکوم شدند.
موضوعات مرتبط
- ارزشها: عوامل تغییر ارزشها ۱۰
- انحراف جنسى: آثار انحراف جنسى ۹; ناپسندى انحراف جنسى ۹
- پاکان: استهزاى پاکان ۷
- جامعه: آثار فساد جامعه ۱۰
- خانواده: عوامل سلامتى خانواده ۵; نقش سرپرست خانواده ۵
- صالحان: نقش صالحان ۸
- عفیفان: نقش عفیفان ۸
- فاسدان: استهزاهاى فاسدان ۷; بینش فاسدان ۷; فاسدان و صالحان ۸; فاسدان و عفیفان ۸
- قوم لوط: بینش قوم لوط ۶; تاریخ قوم لوط ۱، ۲، ۴، ۶; حق ناپذیرى قوم لوط ۱; روش برخورد قوم لوط ۲، ۶; هدایت ناپذیرى قوم لوط۱، ۲، ۴
- لوط(ع): آثار پاکى خانواده لوط(ع) ۶; آثار پاکى لوط(ع) ۶; آثار عفت خانواده لوط(ع) ۶; آثار عفت لوط(ع) ۶; ایمان خانواده لوط(ع) ۳، ۴; پیروان لوط(ع) ۳; توطئه تبعید خانواده لوط(ع) ۲; توطئه تبعید لوط(ع) ۲; جرم خانواده لوط(ع) ۶; جرم لوط(ع) ۶; خیرخواهى لوط(ع) ۲; عفت خانواده لوط(ع) ۳; قصه لوط(ع) ۱، ۲، ۳، ۴، ۶; هشدارهاى لوط(ع) ۱، ۲
- هدایت: موانع هدایت ۹
منابع