النمل ٥٥
کپی متن آیه |
---|
أَ إِنَّکُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّسَاءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ |
ترجمه
النمل ٥٤ | آیه ٥٥ | النمل ٥٦ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«تَأْتُونَ»: از مصدر إتیان، به معنی جماع و نزدیکی است. «شَهْوَةً»: آرزومند گشتن. تمایل به جماع. مفعولله، یا حال است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
أَ إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّساءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ «55»
آيا شما با بودن زنان، براى غريزهى شهوت به سراغ مردان مىرويد؟ بلكه شما مردمى (نادان و) جهالت پيشهايد.
نکته ها
قوم لوط در برابر چشم يكديگر و در جلسهى علنى، لواط مىكردند. در آيهى 29 عنكبوت مىخوانيم: «وَ تَأْتُونَ فِي نادِيكُمُ الْمُنْكَرَ» يعنى شما در انجمن و جلسهى علنى، منكر انجام مىدهيد. در اين آيه نيز مىفرمايد: «وَ أَنْتُمْ تُبْصِرُونَ» يعنى در برابر چشم يكديگر و يا با بصيرت و آگاهى گناه مىكنيد.
لواط از گناهان كبيره است، زيرا در آيات بعد آمده است كه عذاب الهى را به دنبال دارد.
در آيات ديگر قرآن كريم آمده است: همسر براى آرامش، تربيت نسل و تعاون در زندگى،
جلد 6 - صفحه 437
است، ولى در اين جا تنها مسألهى شهوت را بيان كرده است، زيرا قوم لوط هدفى جز شهوت نداشتند. «شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّساءِ»
پیام ها
1- پيامبران و رهبران مصلح جامعه با گناهانِ شايع زمان خود به شدّت مبارزه مىكنند. «أَ تَأْتُونَ الْفاحِشَةَ»
2- با سؤال انتقادى، وجدانها را بيدار كنيد. «أَ تَأْتُونَ الْفاحِشَةَ»
3- يكى از وظايف انبيا، مبارزه با منكرات است. «أَ تَأْتُونَ الْفاحِشَةَ»
4- حرمت لواط، مخصوص اسلام نيست. «أَ تَأْتُونَ الْفاحِشَةَ»
5- گناه علنى و آگاهانه، زشتى، كيفر و انتقاد بيشترى دارد. «وَ أَنْتُمْ تُبْصِرُونَ»
6- زشتى لواط بر همه روشن است. «وَ أَنْتُمْ تُبْصِرُونَ»
7- در نهى از منكر، به سراغ منكرات علنى برويد. «وَ أَنْتُمْ تُبْصِرُونَ»
8- دفع شهوت بايد از طريق مشروع باشد. أَ إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ شَهْوَةً ...
9- انحراف از مسير طبيعى و شرعى در امور جنسى، جهل و حماقت است. «بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ»
10- همجنسگرايى، برخاسته از بىفرهنگى است. علم و دانشى كه انسان را از گناه باز ندارد، جهل است. لَتَأْتُونَ الرِّجالَ ... أَنْتُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ
جلد 6 - صفحه 438
جزء «20»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
أَ إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّساءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ (55)
أَ إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ شَهْوَةً: آيا شما مىآئيد مردان را از روى شهوت، مِنْ دُونِ النِّساءِ: به غير زنان كه براى شهوت خلق شدهاند. اين كلام براى بيان اتيان آنها است به فاحشه، و تعليل آن به شهوت دال است بر قبح آن و تنبيه بر آنكه حكمت در مواقعه و مجامعه، طلب نسل و زياد شدن نوع باشد نه قضاى وطر. بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ: بلكه شما گروه مردمانى هستيد كه نمىدانيد عاقبت اين فعل قبيح را، يا فعل شما مشابه كسى است كه جاهل به شناعت آن باشد، يا سفيهى بود كه تميز ميان حسن و قبح ننمائيد.
تبصره: ذات حكيم على الاطلاق به مقتضاى حكمت ايجاد بشر و براى بقاى نسل، جعل شهوت در انسان فرمود، و طريقى براى اعمال اين قوه به توسط شريعت مقرّر كه نكاح و ازدواج باشد، يا بدان سبب ابقاء نسل در عالم و نظام بشريت
جلد 10 - صفحه 62
مرتب شود. و هرگاه آدمى قوه شهوت در خلاف موضع كه وطى به رجال باشد صرف نمايد، هر آينه خلاف حكمت و به علاوه فساد در جامعه طارى و خرق نظام اتمّ گردد، لذا عمل لواط در نظر عقل مذموم و به حكم شرع ممنوع گرديده و فاعل آن را ملعون و معاقب ساخته. چنانكه در تفسير لوامع التنزيل- در حديثى از حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله:
هفت نفر را خداوند از فوق عرش لعن فرموده كه يكى از آنها را سه مرتبه: ملعون ملعون ملعون من عمل عمل قوم لوط ملعون است ملعون است ملعون است هر كه عمل قوم لوط نمايد.
و براى اين عمل سه حكم مقرر فرموده: كشتن به شمشير، پرت نمودن از بلندى دست و پا بسته، و سوزانيدن.
و نيز فرمود: هر كه ببوسد پسرى را به شهوت، لجام نمايد خدا او را به لجام آتشين.
نكته: ذكر «تجهلون» به عنوان خطاب به اعتبار آنست كه قوم در معنى مخاطب است، پس جايز باشد كه صفت قوم واقع شود.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ لُوطاً إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ أَ تَأْتُونَ الْفاحِشَةَ وَ أَنْتُمْ تُبْصِرُونَ (54) أَ إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّساءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ (55) فَما كانَ جَوابَ قَوْمِهِ إِلاَّ أَنْ قالُوا أَخْرِجُوا آلَ لُوطٍ مِنْ قَرْيَتِكُمْ إِنَّهُمْ أُناسٌ يَتَطَهَّرُونَ (56) فَأَنْجَيْناهُ وَ أَهْلَهُ إِلاَّ امْرَأَتَهُ قَدَّرْناها مِنَ الْغابِرِينَ (57) وَ أَمْطَرْنا عَلَيْهِمْ مَطَراً فَساءَ مَطَرُ الْمُنْذَرِينَ (58)
قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ سَلامٌ عَلى عِبادِهِ الَّذِينَ اصْطَفى آللَّهُ خَيْرٌ أَمَّا يُشْرِكُونَ (59) أَمَّنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ أَنْزَلَ لَكُمْ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَنْبَتْنا بِهِ حَدائِقَ ذاتَ بَهْجَةٍ ما كانَ لَكُمْ أَنْ تُنْبِتُوا شَجَرَها أَ إِلهٌ مَعَ اللَّهِ بَلْ هُمْ قَوْمٌ يَعْدِلُونَ (60) أَمَّنْ جَعَلَ الْأَرْضَ قَراراً وَ جَعَلَ خِلالَها أَنْهاراً وَ جَعَلَ لَها رَواسِيَ وَ جَعَلَ بَيْنَ الْبَحْرَيْنِ حاجِزاً أَ إِلهٌ مَعَ اللَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْلَمُونَ (61)
ترجمه
و فرستاديم لوط را هنگاميكه گفت به قومش آيا ميكنيد كار زشت را با آنكه شما مىبينيد
آيا هر آينه شما ميآئيد نزد مردان از روى شهوت بجاى زنان بلكه شما گروهى هستيد كه نادانى ميكنيد
پس نبود جواب قومش مگر آنكه گفتند بيرون كنيد آل لوط را از بلد خودتان همانا ايشان مردمانى هستند كه ميخواهند پاك باشند
پس رهانيديم او و اهلش را مگر زنش كه مقدّر كرديم او را كه باشد از بازماندگان
و بارانديم بر آنها بارانى پس بد بود باران بيم داده شدگان
بگو ستايش مر خدا را است و سلام بر بندگانش كه برگزيد آيا خدا بهتر است يا آنچه براى او شريك قرار ميدهند
آيا كيست كه آفريد آسمانها و زمين را و فرو فرستاد براى شما از آسمان آبى پس رويانيديم بآن باغهاى خرّم نباشد براى شما كه برويانيد درخت آنها را آيا معبودى است با خدا بلكه آنهايند گروهى كه عدول ميكنند
آيا كيست كه گردانيد زمين را قرارگاه و قرار داد در ميانش نهرها و قرار داد برايش كوههاى ثابت و قرار داد ميان دو دريا حائلى آيا خدائى است با خدا بلكه بيشترشان نميدانند.
تفسير
خداوند متعال عطف فرمود بر قصه حضرت صالح قصه حضرت لوط
جلد 4 صفحه 158
پيغمبر را باين تقريب كه و فرستاديم لوط را بر قومش به پيغمبرى وقتى كه بآنها فرمود بر سبيل انكار كه آيا شما مرتكب كار زشت لواط ميشويد با آنكه ميدانيد و مىبينيد زشتى و كثافت و خباثت آنرا يا در مرئى و منظر يكديگر اقدام باين عمل ناشايسته مينمائيد و آن عمل ناشايسته كه قابل انكار است آنستكه شما از روى شهوت ميآئيد نزد مردان و نميرويد نزد زنان با آنكه خداوند آنها را براى اين عمل خلق فرموده براى شما شما راه را گم كرده و بجهالت و نادانى افتادهايد و پاك را گذارده پليد را اختيار نمودهايد و قوم در جواب عاجز مانده ناچار گفتند لوط و كسانش را از بلد خودتان بيرون كنيد كه آنها مردمانى هستند كه ميخواهند پاك و پاكيزه و منزّه و مقدّس باشند گويا مقصودشان تمسخر و استهزاء بود و خداوند او و كسانش را از ميان آنها بيرون برد و از شرّشان نجات داد و از عذاب خلاص فرمود مگر زن او را كه با آنها همدست بود و در ميان آنها باقى ماند و بعذاب گرفتار گرديد و خداوند باران بدى از سنگ بر آنها نازل فرمود كه همه هلاك شدند با آنكه قبلا بآن بيم داده شده بودند و شرح اين قضايا مكرر ذكر شده است و بعضى قدرنا بتخفيف قرائت نمودهاند و براى اداء شكر اين نعمت كه غلبه دوستان خدا بر دشمنان او است بحبيب خود دستور فرموده كه حمد خدا را بجا آورد و تحيّت و سلام فرمايد بر بندگان برگزيده خدا كه اكمل افراد ايشان اهل بيت اطهارند و بعدا فرموده حال ببينيد اى شنوندگان اين قضاياى تاريخى آيا خداى يگانه بهتر است براى ستايش و پرستش يا بتهاى بى شعور بى كاره كه قادر بر هيچ امرى نيستند و نتوانستند پرستش كنندگان خود را از عذاب خدا نجات دهند و تشركون بتاء نيز قرائت شده و بنابراين خطاب بمشركين مكه است كه براى الزام آنها ذكر شده و نيز فرموده آيا كسيكه آسمانها و زمين پر وسعت و نعمت را خلق فرموده و باران رحمتش را از آسمان بر شما فرود آورده و بوستانهاى خرّم خوش منظر با بهجت و طراوت را بآن براى شما ايجاد و احداث فرموده كه شما هيچ يك درخت از آنرا نمىتوانيد بخودى خود برويانيد آيا ميشود با چنين خدائى خداى ديگرى باشد با آنكه واضح است كه همه كار يك مدير و لوازم يك اداره است بلكه معلوم است كه اهل شرك عدول نمودند از حق بباطل آيا
جلد 4 صفحه 159
كسيكه زمين را قابل سكونت و قرارگاه بنى آدم قرار داد و وسائل معيشت آنها را در آن فراهم فرمود بجريان نهرها در خلال و جوانب و اطراف آن و احداث كوههاى بلند براى سنگينى و آرامى زمين و استخراج معادن و جريان آب و امثال اين منافع و قرار داد ميان دو دريا و مجمع دو آب شور و شيرين مانع و حائل كه مخلوط بيكديگر نميشوند و شما آنرا مشاهده ميكنيد چنانچه در سوره فرقان گذشت آيا چنين خدائى شريك دارد و چنين قدرتى محتاج بكمك است و سزاوار است كه جمادات را با او شريك در پرستش قرار داد البته بيشتر كسانى كه مشرك ميباشند نميدانند ادلّه توحيد را و از اين معانى غافلند و بعضى هم از باب تعصّب و عناد بكفر و الحاد تشبّث نمودهاند و عدول از غيبت بتكلم در فأنبتنا براى تأكيد اختصاص فعل است بذات احديّت و لذا بعدا صريحا از غير نفى فرموده است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
أَ إِنَّكُم لَتَأتُونَ الرِّجالَ شَهوَةً مِن دُونِ النِّساءِ بَل أَنتُم قَومٌ تَجهَلُونَ (55)
آيا بدرستي که- شما ميآييد مردان را از روي شهوت يعني لواط ميكنيد و از زنها دوري ميكنيد و آنها را كنار گذاردهايد بلكه شما قوم نادان هستيد.
(أَ إِنَّكُم لَتَأتُونَ الرِّجالَ شَهوَةً) بيان همان فاحشه است که در آيه قبل فرمود که آن فاحشه اينکه عمل شنيع است فاحش معاصي بسيار بزرگ را گويند که در نظر تمام عقلاء زشت و پليد و پست است و لذا فحش با سب و دشنام فرق دارد الفاظ ركيكه را مثل مادر فلان زن فلان خواهر فلان خود فلان فحش است و حد قذف دارد و منكر معاصيست که در نظر جامعه پست و بد ميدانند که يكي از اعمال همين قوم لوط است که ميفرمايد إِنَّكُم لَتَأتُونَ الرِّجالَ وَ تَقطَعُونَ السَّبِيلَ
جلد 14 - صفحه 160
وَ تَأتُونَ فِي نادِيكُمُ المُنكَرَ (عنكبوت آيه 28) و در خبر است که در مجالس علنا ضرطه ميدادند.
(مِن دُونِ النِّساءِ) زن اختيار نميكنند و نزد زنها نميروند و دارد زنها هم چون ديدند که مردان اقبال بآنها ندارند آنها هم بين خود يك معصيت ديگري اختراع كردند و آن مساحقه بود که حرام است و تعزير دارد و نظير قوم لوط امروز بسيار هستند ازدواج نميكنند از ترس مخارج و گرفتاري و آنها هم که زن اختيار كردند خودداري ميكنند که نطفه منعقد نشود از ترس مخارج اولاد و از اينكه زنها از زيبايي نيفتند و اگر احيانا هم نطفه منعقد شد سقط ميكنند با اينكه حرام است و تعزير دارد ديه هم دارد باختلاف مراتب از نطفه و علقه و مضغه و صورتبندي تا جان پيدا كردن که ديه كامل دارد و بسيار تعجب است از آقايان دكترها و دكترات که اجرت ميگيرند بر اينکه فعل حرام و ديه هم گردن آنها را ميگيرد خدا لعنت كند آنكه محسن فاطمه را سقط كرد که گفتند در يكي از سه مورد بوده يكي آن موقع که فاطمه را بين در و ديوار فشار داد که صداي شكستن استخوان پهلو را شنيد يا آن موقع که علي را طناب بگردن بردند و فاطمه مانعه شد يا آن موقع که نامه رد فدك را گرفت و پاره كرد و بلگد بچه را سقط كرد و ممكن است هر سه موقع مدخليت داشته.
(بَل أَنتُم قَومٌ تَجهَلُونَ) جهل مقابل عقل نه جهل مقابل علم و مراد از عقل هم نه عقل مقابل جنون باشد که رافع تكليف است بلكه بمعني که امير المؤمنين فرمود
«العقل ما عبد به الرحمن و اكتسب به الجنان»
پرسيدند پس اينكه در معاويه بود چه بود فرمود نكري و شيطنت.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 55)- سپس میافزاید: «آیا شما به جای زنان به سراغ مردان از روی شهوت میروید» (أَ إِنَّکُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّساءِ).
و برای این که روشن سازد انگیزه این عمل جهالت و نادانی است میافزاید:
«بلکه شما قومی جاهل و نادان هستید» (بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ).
جهل به خداوند، جهل به هدف آفرینش و نوامیس خلقت و جهل به آثار شوم این گناه ننگین!
ج3، ص428
آغاز جزء بیستم قرآن مجید
ادامه سوره نمل
نکات آیه
۱ - مردان قوم لوط، گرفتار هم جنس گرایى (أئنّکم لتأتون الرجال شهوة من دون النساء)
۲ - اظهار شگفتى و نگرانى لوط(ع)، از انحراف فضاحت بار قوم خویش (أئنّکم لتأتون الرجال شهوة من دون النساء)
۳ - ارضاى غریزه جنسى از راه ازدواج با جنس مخالف (زن)، تنها روش طبیعى و خداپسند (أئنّکم لتأتون الرجال شهوة من دون النساء) قید «من دون النساء» مى رساند که راه طبیعى این است که مرد از طریق ازدواج با زن، ارضاى غریزه کند و نه از طریق دیگر.
۴ - رسالت پیامبران، در جهت تعدیل تمایلات بشر است نه سرکوب کردن آنها. (أئنّکم لتأتون الرجال شهوة من دون النساء) لوط پیامبر(ع)، به قومش نمى گوید که باید جلوى غریزه را به کلى گرفت; بلکه مى گوید: باید آن را به گونه اى صحیح ارضا کرد.
۵ - همجنس گرایى و لواط، ناشى از بى فرهنگى و نادانى (لتأتون الرجال شهوة ... بل أنتم قوم تجهلون)
۶ - جهل و بى خردى جامعه، عامل گسترش و فراگیرى فساد (أئنّکم لتأتون الرجال ... بل أنتم قوم تجهلون) تعبیر «بل أنتم...» بیانگر نوعى تعلیل و روان شناسى جامعه انسانى است. هم چنین تذکر مى دهد که جهل، ریشه و علة العلل نفوذ و گسترش انحرافات اخلاقى است.
موضوعات مرتبط
- ازدواج: آثار ازدواج ۳
- انبیا: نقش انبیا ۴
- انسان: تعدیل تمایلات انسان ۴
- جهل: آثار جهل ۵، ۶
- غریزه جنسى: روش ارضاى غریزه جنسى ۳
- فحشا: عوامل اشاعه فحشا ۶
- قوم لوط: تاریخ قوم لوط ۱; گناه مردان قوم لوط ۱; لواط در قوم لوط ۱; نگرانى از انحراف جنسى قوم لوط ۲
- لواط: منشأ لواط ۵
- لوط(ع): نگرانى لوط(ع) ۲
- همجنس بازى: منشأ همجنس بازى ۵
منابع