النور ٥٤
کپی متن آیه |
---|
قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَيْهِ مَا حُمِّلَ وَ عَلَيْکُمْ مَا حُمِّلْتُمْ وَ إِنْ تُطِيعُوهُ تَهْتَدُوا وَ مَا عَلَى الرَّسُولِ إِلاَّ الْبَلاَغُ الْمُبِينُ |
ترجمه
النور ٥٣ | آیه ٥٤ | النور ٥٥ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«تَوَلَّوْا»: پشت کردید. روی گردان شدید. در اصل (تَتَوَلَّوْا) میباشد. «حُمِّلَ»: بر دوش او نهاده شده است. مسؤول و موظّف شده است «الْبَلاغُ»: ابلاغ رسالت. تبلیغ قوانین دین (نگا: آلعمران / ، مائده / و ).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
وَ إِنْ مَا نُرِيَنَّکَ بَعْضَ... (۱)
فَذَکِّرْ إِنَّمَا أَنْتَ مُذَکِّرٌ (۰) لَسْتَ عَلَيْهِمْ بِمُسَيْطِرٍ (۰) صِرَاطِ اللَّهِ الَّذِي لَهُ مَا فِي... (۰)
تفسیر
- آيات ۴۷ - ۵۷، سوره نور
- ايمان به خدا و پيامبر (صلى اللّه عليه و آله ) و اطاعت خدا و رسول (صلى اللّه عليه و آله ) واجب و ملازم يكديگرند
- بيان اينكه نفاق انگيزه اعراض پاره اى از مؤ منان ظاهرى از حكم و حكميت رسول اللّه (صلى اللّه عليه و آله ) بوده است
- بر خلاف منافقان ، مؤ منان در برابر حكميت و حكم خدا ورسول (صلى اللّه عليه و آله ) تسليم بوده مى گويند: ((سمعنا و اطعنا...))
- منافقان سوگندهاى شديد ياد مى كنند كه از تو اطاعت مى كنند، بگو قسم مخوريد...
- رسول را وظيفه اى و شما را وظيفه اى است ، نافرمانى شما به او زيانى نمى رساند وپيروى از او مايه هدايت خود شما است
- وعده جميل الهى به مؤ منينى كه عمل صالح انجام مى دهند
- مراد از استخلاف مؤ منين صالح العمل در زمين و مقصود از مستخلفينقبل از ايشان در آيه : ((وعد اللّه الذين آمنوا منكم و عملوا الصالحات ...))
- مراد از تمكين دين در ((وليمكنن لهم دينهم الذى ارتضى لهم )) و بيان مفردات ديگر آيه
- اختلاف شديد مفسرين پيرامون مورد نزول اين آيه و مفاد آن
- بيان حق مطلب در معنا و مفاد آيه و مورد نزول آن
- توضيح اينكه وعده استخلاف در آيه ، جز با اجتماعى كه با ظهور مهدى (ع ) بر پا مىشود با هيچ مجتمعى قابل انطباق نيست
- رواياتى در شاءن نزول آيات مربوط به منافقين
- رواياتى درباره شاءن نزول و مفاد آيه : ((وعد اللّه الذين آمنوا منكم و عملوا الصالحاتليستخلقنكم فى الارض ...))
- حديثى از اميرالمؤ منين عليه السّلام در نهج البلاغه كه در آن به آيه (وعد اللّه الذينآمنوا...) در عزت و نصرت مؤ منين استدلال كرده اند
- وقت استدلال صاحب روح المعانى به حديث فوق در تطبيق آيه با زمان خلفاء
تفسیر نور (محسن قرائتی)
قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما عَلَيْهِ ما حُمِّلَ وَ عَلَيْكُمْ ما حُمِّلْتُمْ وَ إِنْ تُطِيعُوهُ تَهْتَدُوا وَ ما عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلاغُ الْمُبِينُ «54»
بگو: خدا را اطاعت كنيد و پيامبر را نيز اطاعت كنيد. پس اگر سرپيچى نمايند، (به پيامبر زيانى نمىرسد، زيرا) بر او فقط آن (تكليفى) است كه به عهدهاش گذاشته شده و بر شما نيز آن (تكليفى) است كه به عهدهى شما گذاشته شده است. واگر اطاعتش كنيد، هدايت مىيابيد و پيامبر جز تبليغ روشن مسئوليّتى ندارد.
جلد 6 - صفحه 205
نکته ها
دستورا پيامبر دو گونه است: يكى دستورات الهى؛ «أَطِيعُوا اللَّهَ» و ديگرى دستورات حكومتى؛ «أَطِيعُوا الرَّسُولَ».
در قرآن به مواردى برمىخوريم كه دو دستور در كنار يكديگر ذكر شده است و بايد هر دو اجرا شود وعملكردن به يكى كافى نيست، از جمله:
- ايمان و عمل. «آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ» «1»*
- نماز و زكات. «أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ» «2»*
- تشكّر از خداوند و والدين. «أَنِ اشْكُرْ لِي وَ لِوالِدَيْكَ» «3»
- اطاعت از خدا و رسول. «أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ» كه در اين آيه آمده است.
در قرآن، جمله «وَ إِنْ تَوَلَّوْا»* زياد بكار رفته است و در تمام موارد به پيامبر دلدارى مىدهد كه از بىاعتنايى مردم نسبت به تبليغ خود دلسرد نشود.
پیام ها
1- پيامبر مأمور است كه منافقان را نيز به اطاعت فراخواند. قُلْ أَطِيعُوا ...
2- اطاعت از اوامر و نواهى پيامبر صلى الله عليه و آله مثل اطاعت از دستورات خدا، واجب است. «أَطِيعُوا الرَّسُولَ»
3- رهنمودهاى پيامبر هماهنگ با فرمانهاى الهى است. «أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ»
4- پيروى يا سرپيچى مردم، در اداى وظيفهى پيامبران اثرى ندارد. «فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما عَلَيْهِ ما حُمِّلَ»
5- تكليف هر فردى، مربوط به خود اوست. «عَلَيْهِ ما حُمِّلَ وَ عَلَيْكُمْ ما حُمِّلْتُمْ»
6- هدايت، در سايه اطاعت است. «إِنْ تُطِيعُوهُ تَهْتَدُوا»
7- پيامبران، ابلاغ مىكنند نه اجبار. «وَ ما عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلاغُ»
«1». بقره، 25.
«2». بقره، 43.
«3». لقمان، 14.
تفسير نور(10جلدى)، ج6، ص: 206
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما عَلَيْهِ ما حُمِّلَ وَ عَلَيْكُمْ ما حُمِّلْتُمْ وَ إِنْ تُطِيعُوهُ تَهْتَدُوا وَ ما عَلَى الرَّسُولِ إِلاَّ الْبَلاغُ الْمُبِينُ (54)
بعد از آن ايشان را به طاعت حسنه امر و به طريق التفات، از غيبت به خطاب عدول مىفرمايد:
قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ: بگو فرمانبردارى كنيد خدا را به خلوص نيت. وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ: و فرمانبردارى نمائيد پيغمبر را به صفاى قلب و طينت. فَإِنْ تَوَلَّوْا: پس اگر پشت كنيد و روى برگردانيد اى بندگان از فرمان خدا و رسول او، فَإِنَّما عَلَيْهِ ما حُمِّلَ: پس جز اين نيست كه بر پيغمبر است آنچه حمل كرده شده است.
از تبليغ احكام، وَ عَلَيْكُمْ ما حُمِّلْتُمْ: و بر شماست آنچه برداشته شدهايد از اطاعت و انقياد، يعنى پشت كردن شما ضررى به پيغمبر نرساند، بلكه تمام ضرر آن به خود شما برگردد. و آنچه بر پيغمبر است از تبليغ احكام، از عهده بيرون آمده، و لكن شما مسئول خواهيد بود. وَ إِنْ تُطِيعُوهُ تَهْتَدُوا: و اگر فرمان بريد رسول را در حكم او، هدايت يابيد به حق و آنچه صلاح شماست از رسيدن به سعادت در دنيا و آخرت. وَ ما عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلاغُ الْمُبِينُ: و نيست بر پيغمبر فرستاده شده به امت مگر رسانيدن آشكارا كه معروف به آيات و معجزات و تبليغات مبينه آن چيزى است كه به آن مكلفيد، و پيغمبر من اداى آن را نموده و آنچه بر او بود به شما رسانيده، بر شماست باقى مانده؛ اگر به آن اقدام نمائيد، ثواب آن براى شما؛ و اگر اعراض كنيد، ضرر آن نيز بر شما خواهد بود.
تنبيه: آيه شريفه عام است نسبت به تمام ملت تا قيام قيامت: ابتدا از راه لطف ابلاغ فرمايد كه اطاعت كنيد خدا را و فرمان بريد پيغمبر را، بعد آگاه فرمايد به نتايج آن كه اگر منقاد و مطيع فرامين خدا و رسول باشيد هدايت يابيد و
جلد 9 - صفحه 275
به سعادت ابديه نائل شويد، و اگر اعراض كنيد ضرر متوجه شما باشد نه رسول، زيرا آن حضرت وظيفه خود را كه تبليغ است انجام داده، پس بر شما حجت تمام و مسئوليت شما محقق خواهد بود.
فى الصافى- عن الباقر عليه السّلام قال قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله: يا معاشر قرّاء القران اتّقوا اللّه عزّ و جلّ فيما حملكم من كتابه فانّى مسئول و انّكم مسئولون انّى مسئول عن تبليغ الرّسالة و امّا انتم فتسئلون عمّا حمّلتم من كتاب اللّه و سنّتى. «1»
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمانِهِمْ لَئِنْ أَمَرْتَهُمْ لَيَخْرُجُنَّ قُلْ لا تُقْسِمُوا طاعَةٌ مَعْرُوفَةٌ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِما تَعْمَلُونَ (53) قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما عَلَيْهِ ما حُمِّلَ وَ عَلَيْكُمْ ما حُمِّلْتُمْ وَ إِنْ تُطِيعُوهُ تَهْتَدُوا وَ ما عَلَى الرَّسُولِ إِلاَّ الْبَلاغُ الْمُبِينُ (54) وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضى لَهُمْ وَ لَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً يَعْبُدُونَنِي لا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئاً وَ مَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ (55) وَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ (56) لا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا مُعْجِزِينَ فِي الْأَرْضِ وَ مَأْواهُمُ النَّارُ وَ لَبِئْسَ الْمَصِيرُ (57)
ترجمه
و سوگند ياد كردند بخدا با سختترين سوگندهاشان كه اگر امر كرده بودى آنها را البته بيرون ميرفتند بگو سوگند مخوريد طاعتى است معروف بدرستيكه خدا آگاه است بآنچه ميكنيد
بگو اطاعت كنيد خدا را و اطاعت كنيد رسول را پس اگر روى گردانيد پس جز اين نيست كه بر او است آنچه بعهده گذارده شده و بر شما است آنچه بعهده گذارده شديد و اگر اطاعت كنيد او را راه يابيد و نيست بر رسول مگر رسانيدن آشكار
وعده داده خدا آنان را كه گرويدند از شما و كردند كارهاى شايسته كه هر آينه جانشين كند البته ايشانرا در زمين چنانچه جانشين كرد آنانرا كه بودند پيش از ايشان و هر آينه جاى گزين و برقرار دارد البته براى ايشان دينشان را كه پسنديد براى ايشان و هر آينه مبدّل كند حالشان را البته بعد از ترسشان بايمنى كه پرستند مراو شريك قرار ندهند براى من چيزى را و هر كه كافر شد بعد از اين پس آنگروه آنهايند متمرّدان
و بر پا بداريد نماز را و بدهيد زكوة را و فرمان بريد رسول را باشد كه شما رحم كرده شويد
مپندار البته آنانرا كه كافر شدند عاجز كنندگان خدا در زمين و جاى ايشان آتش است و هر آينه بد جاى بازگشتى است.
تفسير
فرقه سابق الذكر در مقام اعتذار به پيغمبر اكرم با سوگند اكيد عرضه داشتند كه ما در مقام امتثال امر مبارك باين اندازه حاضريم كه اگر بفرمائى دست از ديار و مال خود برداريد و برويد ميرويم و آن شخص معرض مذكور اين كار را كرده بود چون از مهاجرين بود و باين اظهار خواستند منكر اعراض خودشان شوند و خدا ميدانست اسلام و هجرت آنها بچه اغراضى بوده
جلد 4 صفحه 43
لذا فرموده و قسم ياد نمودند بخدا و مبالغه كردند مبالغه كردنى در قسمهاشان كه اگر امر كنى آنها را بخروج از ديارشان البته خارج ميشوند بگو ما از شما قسم دروغ نخواستيم ما طاعت پسنديده خواستيم كه در آن ريا نباشد و خدا آگاه است بآنچه ميكنيد و آنچه نميكنيد و آنكه براى چه ميكنيد و اى پيغمبر بآنها از طرف من بگو اطاعت كنيد خدا را و اطاعت كنيد پيغمبر او را پس اگر روى گردانيد و مخالفت كنيد جز اين نيست كه ضررش بخودتان ميرسد چون آنچه بعهده پيغمبر است تبليغ است و آنچه بعهده شما است اطاعت است و اگر اطاعت كنيد هدايت ميشويد براه نجات در دنيا و آخرت و بعهده پيغمبر نيست مگر بيان واضح و ابلاغ آشكار و كلمه جهد ظاهرا مفعول مطلق است براى فعل محذوف و اضافه بمفعول آن شده و در حكم حال است مانند آنكه بفرمايد قسم ياد نمودند در حاليكه مبالغه كننده بودند و طاعة مبتدا است و معروفة صفت آن و خبر، محذوف است يعنى طاعت معروفه بهتر است از براى شما از قسم منكر و تولّوا در اصل تتولّوا بوده و يكى از دو تاء حذف شده و بعهده گذارنده عقل است كه حكم ميكند باطاعت خدا و امر خدا باطاعت، ارشاد بحكم عقل است و حكم پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم حكم خدا است و عهدهدارى او در ابلاغ احكام و غيره هم بحكم عقل است و تكاليف الهيه مانند بار و دينى است كه بپشت و گردن مردم است و بايد آنرا بمنزل برسانند و ادا نمايند و اين معناى عهده است اگر آنرا انجام دادند بسعادت دنيا و آخرت نائل شدهاند و الافلا در كافى از امام صادق عليه السّلام در وصف پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم فرموده كه آنحضرت آنچه عهدهدار بود انجام داد و بار سنگين نبوت را بمنزل رساند و از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم فرمود اى كسانيكه قرائت مينمائيد قرآن را از خدا بپرهيزيد در آنچه بعهده شما گذارده در آن همانا من مسئولم و شما مسئوليد من مسئول در تبليغ رسالتم و شما مسئول در آنچه بعهده شما گذارده شده از كتاب خدا و سنّت من و خداوند براى دلخوشى مسلمانان در انجام وظائف خودشان و استقامتشان در امر دين وعده داده بكسانيكه ايمان بخدا و روز جزا و پيغمبر و ائمه اثنى عشر عليهم الصلوة و السلام داشته باشند و بتمام وظائف دينى خودشان كه خدا بعهده ايشان گذارده عمل نمايند تا صادق باشد كه بار خود را بمنزل
جلد 4 صفحه 44
رساندهاند و تمام اعمالشان شايسته بوده از ميان شما مسلمانان كه خليفه و جانشين كند ايشان را از پيغمبر خود در زمين چنانچه خليفه و جانشين نمود اين قبيل صلحاء را پيش از ايشان از انبياء گذشته و متمكن و مستقر و ثابت سازد براى ايشان دين حقشان را كه اسلام است و خدا پسنديده است براى ايشان و مبدل كند حال خوف اين نفوس ذكيّه را كه از اعداء دين و منافقين اين امت داشتند و تقيّه ميكردند بأمنيّت خاطر و اطمينان قلب تا عبادت كنند خدا را بهمان نحو كه مرضىّ او است بدون تقيه و ملاحظه نظر اعداء دين در عمل عبادى و كسانيكه كافر شوند بصدق اين وعده بعد از تصريح بآن پس آنگروه بيرون رفتهاند از راه حق و راستى و حكم خدا اگر چه در ظاهر احكام اسلام بر آنها مرتّب شود يا كسانيكه منكر شوند مقامات آن ذوات مقدسه را بعد از اين بيان و ساير ادلّه دالّه بر امامت، آنگروه كامل در تمرّد و فسقند و اينكه اولا تعبير بكفر فرموده و ثانيا بفسق براى آنستكه آنها باطنا كافرند و ظاهرا مسلمان فاسق معاند اين بيانى است كه بنظر حقير از ظاهر آيه و مجموع روايات مفّره رسيده است ولى جمعى از مفسرين فرمودهاند خدا وعده داده بصلحاء از اهل ايمان كه جانشين فرمايد ايشانرا از كفار در زمين يا خصوص مكه چنانچه اتباع انبياء سابق را از قبيل حضرت نوح و حضرت موسى و داود عليه السّلام جانشين كفار فرمود در زمين و متمكن كند و غالب نمايد دين ايشانرا كه اسلام است و خدا پسنديده است براى آنها بر اديان باطله و مبدل فرمايد خوف آنها را از كفار با منيّت مادامى كه موحّد باشند و عبادت غير خدا نكنند يا براى آنكه عبادت كنند خدا و ابا اطمينان خاطر و بدون شرك و ريا و كسيكه بكفر خود باقى بماند يا برگردد بكفر يا كفران اين نعمت را نمايد بعد از حصول آن فاسق و متمرد و خارج از دين است و اين وعده خدا در زمان پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم در جزيرة العرب و بعد از آن حضرت بفاصله مختصرى در قسمت مهمى از معموره زمين بانجاز رسيد و كفار مقهور و ذليل شدند و اراضى آنها بتصرف مسلمانان در آمد و اين دليل بر صدق او است در ادعاء نبوت چون خبر دادن از غيب بدون وحى الهى ممكن نيست و در مجمع بعد از نقل خلاف در مورد آيه كه آيا وارد است در اصحاب پيغمبر
جلد 4 صفحه 45
صلّى اللّه عليه و اله و سلّم يا عموم امت فرموده و آنچه روايت شده از اهل بيت آنستكه آيه در شأن مهدى از آل محمد صلّى اللّه عليه و اله و سلّم نازل شده و عياشى ره باسناد خود از على بن الحسين عليه السّلام روايت نموده كه آنحضرت اين آيه را قرائت فرمود و فرمود آنها و اللّه شيعيان ما اهل بيتند كه خدا باين وعده عمل ميفرمايد در باره آنها بدست مردى از ما و او مهدى اين امت است و او آنكس است كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم فرمود اگر باقى نماند از دنيا مگر يكروز هر آينه طولانى كند خدا آنروز را تا ولايت نمايد مردى از عترت من كه اسم او اسم من است پر ميكند زمين را از عدل و قسط چنانچه پر شده باشد از ظلم و جور و روايت شده است اين معنى از ابى جعفر و ابى عبد اللّه عليهما السلام و بنابر اين مراد از آنانكه ايمان آوردند و بجا آوردند اعمال صالحه را پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم و اهل بيت او عليهم السلامند و اين اجماع عترت طاهره است و آن حجّت است چون پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم فرموده من دو امانت سنگين ميان شما گذاردم كتاب خدا و عترت خود اهل بيتم از يكديگر جدا نميشوند تا وارد شوند بر من لب آن حوض و نيز تمكن تامّ در زمين اتفاق نيفتاده در گذشته پس آن منتظر است در آتيه چون خداوند تعالى تخلف نميكند از وعده خود فيض ره فرموده مراد از فرمايش امام عليه السّلام كه فرموده آنها و اللّه شيعيان ما اهل بيتند كه باين وعده در باره آنها عمل ميشود تبديل خوف بأمن است براى ايشان و ظاهرا اين فرمايش را براى جمع بين اين روايت و ساير رواياتى كه خودش در اين باب نقل نموده فرموده باشد كه در آنها ذكر شده كه ايشان ائمه عليهم السلامند يا آيه با ظهور امام زمان عليه السّلام تطبيق شده ولى در بعضى از روايات مفسره بامام قائم و اصحابش تصريح شده و ظاهرا مراد همانستكه خداوند خودش بيان فرموده و جاى اختلاف و محتاج بتفسير نيست چون كسانيكه داراى ايمان كامل و اعمال خالص صالحند ائمه اطهار و شيعيان خاص ايشانند كه در زمان ظهور امام زمان و رجعت آن ذوات مقدسه بر عالم و عالميان مسلط و حكمفرما خواهند شد انشاء اللّه تعالى و نيز در مجمع و جوامع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم نقل نموده كه جمع كرده شد براى من زمين پس ارائه داده شدم مشارق و مغارب آنرا و زود باشد برسد ملك امت من بآنچه جمع كرده شد براى من و عالم گير شدن دين اسلام در زمانى بطرق
جلد 4 صفحه 46
متعدده از آنحضرت نقل شده است و در بعضى از روايات حكمت تأخير در انجاز وعد را بيان فرمودهاند كه ممحّض شدن حق و مصفّا شدن ايمان از كدورت و ارتداد كسانيكه اهل شك و ريبند از شيعيان و مهلت يافتن شيطان و رسيدن موعد مقرر الهى است تا آنكه باقى نماند از اسلام مگر اسمش و از قرآن مگر رسمش و خداوند مؤيّد كند ولىّ غائب خود را بعساكر غيبى و غالب فرمايد دين پيغمبر خود را بر تمام اديان بدست مبارك امام زمان و خداوند بعد از اين بشارت امر فرموده باقامه نماز و اداء زكوة كه دور كن ايمان عملى است و ايجاب فرموده اطاعت پيغمبر را كه كلمه جامعه است در امر بتمام احكام شرعيه براى وصول برحمت الهيه ابديّه و اشاره فرموده بآنكه كفار نميتوانند مانع از نفوذ اراده الهيه در مملكت او شوند و نبايد پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم يا كسى اين تصور و گمان را بنمايد و مأوى و مقرّو مصير آنها آتش جهنم است كه براى آنها بسيار بد است اگر چه از خداوند بپاداش اعمال آنها خوب است و بعضى يحسبنّ بياء قرائت نمودهاند و استخلف بضم تاء و ليبدلنّهم از باب افعال نيز قرائت شده است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
قُل أَطِيعُوا اللّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ فَإِن تَوَلَّوا فَإِنَّما عَلَيهِ ما حُمِّلَ وَ عَلَيكُم ما حُمِّلتُم وَ إِن تُطِيعُوهُ تَهتَدُوا وَ ما عَلَي الرَّسُولِ إِلاَّ البَلاغُ المُبِينُ (54)
بفرما به اينکه امت که اطاعت كنيد خدا را و اطاعت كنيد رسول را پس اگر اعراض كرديد و مخالفت نموديد پس اينکه است و جز اينکه نيست بر رسول واجب است آنچه متحمل شده که ابلاغ رسالت باشد و بر شما واجب است آنچه متحمل شدهايد که امتثال كنيد و اگر اطاعت كرديد رسول را هدايت ميشويد، نيست تكليفي بر رسول مگر ابلاغ آشكارا.
امر به اطاعت امرار شاديست اعمال مولويت در او نشده و الا تسلسل لازم
جلد 13 - صفحه 554
ميآيد و ارشاد به حكم عقل است، بر اطاعت مترتب نميشود مگر ثواب مأمور به و بر مخالفتش عقوبت منهي عنه.
(قُل أَطِيعُوا اللّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ) تا آن که به فيوضات الهيه نائل شويد در دنيا و آخرت.
(فَإِن تَوَلَّوا) پشت كرديد.
(فَإِنَّما عَلَيهِ ما حُمِّلَ) فقط تكليف رسول ابلاغ است.
(وَ عَلَيكُم ما حُمِّلتُم) که امتثال او امر و انتهاء از مناهي باشد.
(وَ إِن تُطِيعُوهُ تَهتَدُوا) هدايت پيدا ميكنيد و بسعادت نائل ميشويد و اگر مخالفت كرديد به عقوبات معاصي گرفتار ميشويد.
(وَ ما عَلَي الرَّسُولِ إِلَّا البَلاغُ المُبِينُ) ديگر مكلف نيست که البته شما هدايت شويد (قُل فَلِلّهِ الحُجَّةُ البالِغَةُ) انعام آيه 15.
حافظ وظيفه تو دعا كردن است و بس در بند آن مباش که نشنيد يا شنيد من آنچه شرط بلاغ است با تو ميگويم تو خواه از سخنم پند گير و خواه ملال (إِنّا هَدَيناهُ السَّبِيلَ إِمّا شاكِراً وَ إِمّا كَفُوراً) دهر آيه 3.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 54)- در این آیه مجددا روی همین معنی تأکید کرده، میگوید: «به آنها بگو: اطاعت خدا و اطاعت پیامبرش را کنید» (قُلْ أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ).
سپس اضافه میکند: در برابر این فرمان از دو حال خارج نیستید «پس اگر سر پیچی کنید و روی گردان شوید پیغمبر مسؤول اعمال خویش است (و وظیفه خود را انجام داده) و شما هم مسؤول اعمال خود هستید» و وظیفه شما اطاعت صادقانه است (فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما عَلَیْهِ ما حُمِّلَ وَ عَلَیْکُمْ ما حُمِّلْتُمْ).
ج3، ص308
«اما اگر از او اطاعت کنید، هدایت خواهید شد» (وَ إِنْ تُطِیعُوهُ تَهْتَدُوا).
زیرا او رهبری است که جز به راه خدا و حق و صواب دعوت نمیکند.
«و (در هر حال) بر پیامبر صلّی اللّه علیه و آله چیزی جز ابلاغ آشکار نیست» (وَ ما عَلَی الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلاغُ الْمُبِینُ).
او موظف است فرمان خدا را آشکارا به همگان برساند خواه بپذیرند یا نپذیرند پذیرش و عدم پذیرش این دعوت، سود و زیانش متوجه خود آنها خواهد شد.
نکات آیه
۱ - خداوند، فراخوان منافقان به اطاعت از خدا و رسول او و پرهیز از سرپیچى فرمان هاى ایشان (قل أطیعوا اللّه و أطیعوا الرسول فإن تولّوا)
۲ - پیامبراسلام (ص)، داراى رهنمودها و فرمان هایى (اوامر حکومتى) جدا از رهنمودها و فرمان هاى خداوند در قرآن (قل أطیعوا اللّه و أطیعوا الرسول) تکرار امر «أطیعوا» و جدا آمدن آن براى پیامبر(ص)، حاکى از آن است که پیامبراسلام (ص) جدا از آنچه که خدا در قرآن فرموده بود، رهنمودها و فرمان هایى داشت که از آنها در این برداشت به «اوامر حکومتى» تعبیر شده است که اصطلاحى جدید و مناسب مى باشد; زیرا اگر فرمان ها و رهنمودهاى آن حضرت، همان باشد که خداوند در قرآن فرموده بود، تکرار «أطیعوا» لغو به نظر مى رسید.
۳ - رهنمودها و فرمان هاى پیامبراسلام(ص)، هماهنگ با رهنمودها و فرمان هاى الهى در قرآن (قل أطیعوا اللّه و أطیعوا الرسول) فرمان خداوند به اطاعت از پیامبر(ص) - به صورت مستقل و جداگانه - نشان دهنده این حقیقت است که رهنمودها و فرمان هاى آن حضرت، با آنچه که خدا فرموده بود، هماهنگ مى باشد; زیرا معقول نیست که خداوند بر ضد کلام خود فرمان دهد.
۴ - ضرر و زیان گناه و نافرمانى مردم از اطاعت خدا و رسول او، به خود آنان بازمى گردد نه به پیامبر(ص) (قل أطیعوا اللّه و أطیعوا الرسول فإن تولّوا فإنّما علیه ما حمّل و علیکم ما حملتم)
۵ - هر فردى، مسؤول رفتار خویش است و پیامد آن، دامنگیر خود او خواهد بود. (قل أطیعوا اللّه ... فإن تولّوا فإنّما علیه ما حمّل و علیکم ما حملتم)
۶ - رسالت و پیامبرى، بارى سنگین و مسؤولیت خطیر بر دوش رسولان و پیامبران (قل أطیعوا اللّه ... فإن تولّوا فإنّما علیه ما حمّل) برداشت یاد شده، از تعبیر «حمّل» استفاده گردید; زیرا «حمل» به معناى اشیاى سنگین وزن است; مثل حمل بچه در شکم مادر (مفردات راغب).
۷ - اطاعت و فرمان برى از پیامبراسلام(ص)، موجب هدایت و نیل به سعادت و کمال مطلوب است. (أطیعوا الرسول ... فإن تولّوا فإنّما علیه ما حمّل) مقصود از هدایت در آیه شریفه، راه یابى و هدایت عمومى نیست; زیرا چنین هدایتى بدون اطاعت انسان ها نیز توسط پیامبران حاصل بود; بلکه مقصود، ایصال به مطلوب و دست یافتن به کمال و سعادت است که بدون عمل به مقتضیات دین حاصل نمى شود.
۸ - ابلاغ پیام هاى الهى به صورت روشن و آشکار، وظیفه رسول خدا(ص) (و ما على الرسول إلاّ البلغ المبین)
۹ - پیامبر(ص)، تنها مسؤول انجام رسالت خویش بود نه مأمور به نتیجه(مؤمن ساختن همه مردم). (قل أطیعوا اللّه ... فإن تولّوا فانّما علیه ما حمّل و علیکم ما حملتم ... و ما على الرسول إلاّ البلغ المبین) حصر در جمله «و ما على الرسول إلاّ البلاغ المبین» حصر اضافى است و این حصر مى تواند مربوط به این مسأله باشد که روى گردانى کافران، مسؤولیتى را بر دوش پیامبر(ص) ایجاد نمى کند; چرا که آن حضرت در قبال آثار و نتایج این رسالت (پذیرش و عدم پذیرش مردم) مسؤولیتى ندارد.
۱۰ - ابلاغ پیام هاى الهى از جانب پیامبر(ص)، وابسته به پذیرش و عدم پذیرش مردم نبود. (قل أطیعوا اللّه... فإن تولّوا... و ما على الرسول إلاّ البلغ المبین)
۱۱ - سلب نشدن وظیفه ابلاغ دین و تبلیغ اسلام، به صرف روى گردانى مردم از آن (فإن تولّوا ... و ما على الرسول إلاّ البلغ المبین)
۱۲ - کلام و سنت پیامبراسلام(ص) رسا و قابل فهم براى همگان (و أطیعوا الرسول ... و ما على الرسول إلاّ البلغ المبین)
۱۳ - لزوم به کار گیرى مفاهیم و مطالب روشن و بى ابهام در تبلیغ دین (و ما على الرسول إلاّ البلغ المبین)
۱۴ - تسلى خداوند به پیامبر(ص) براى نگران نبودن از روى گردانى مردم از حق و دین الهى (فإن تولّوا ... و ما على الرسول إلاّ البلغ المبین) برداشت یاد شده با توجه به این نکته است که آیه شریفه، در مقام تسلى دادن به پیامبر(ص) در برابر حق گریزى کافران است.
موضوعات مرتبط
- اسلام: اهمیت تبلیغ اسلام ۱۱
- اطاعت: آثار اطاعت از محمد(ص) ۷; دعوت به اطاعت از خدا ۱; دعوت به اطاعت از محمد(ص) ۱
- انبیا: مسؤولیت انبیا ۶
- تبلیغ: روش تبلیغ ۸; شرایط تبلیغ ۱۱
- تکامل: عوامل تکامل ۷
- حق: اعراض از حق ۱۴; نگرانى از حق ناپذیرى ۱۴
- خدا: اوامر خدا ۳; دعوتهاى خدا ۱
- خود: زیان به خود ۴
- دین: اعراض از دین ۱۴; اهمیت تبلیغ دین ۱۱; اهمیت صراحت در تبلیغ دین ۸; تبلیغ دین ۱۰; روش تبلیغ دین ۱۳
- سعادت: عوامل سعادت ۷
- سنت: سهولت فهم سنت ۱۲; وضوح سنت ۱۲
- عصیان: زیان عصیان از خدا ۴; زیان عصیان از محمد(ص) ۴
- عمل: آثار عمل ۵; مسؤول عمل ۵
- گناه: آثار زیان گناه ۴
- محمد(ص): احکام حکومتى محمد(ص) ۲; اوامر محمد(ص) ۲، ۳; تبلیغ محمد(ص) ۸; دلدارى به محمد(ص) ۱۴; محدوده اختیارات محمد(ص) ۲; محدوده مسؤولیت محمد(ص) ۹، ۱۰; مسؤولیت محمد(ص) ۸ ; نگرانى محمد(ص) ۱۴
- منافقان: دعوت از منافقان ۱
- نبوت: اهمیت نبوت ۶; سنگینى نبوت ۶
- هدایت: عوامل هدایت ۷
منابع