مريم ٧٣
کپی متن آیه |
---|
وَ إِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ قَالَ الَّذِينَ کَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا أَيُ الْفَرِيقَيْنِ خَيْرٌ مَقَاماً وَ أَحْسَنُ نَدِيّاً |
ترجمه
مريم ٧٢ | آیه ٧٣ | مريم ٧٤ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«مَقَاماً»: منزل و مسکن. جایگاه و پایگاه. «نَدِیّاً»: مجلس. باشگاه.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
وَ کَذٰلِکَ فَتَنَّا بَعْضَهُمْ... (۲) وَ کَذٰلِکَ فَتَنَّا بَعْضَهُمْ... (۲) قَالُوا أَ نُؤْمِنُ لَکَ وَ... (۲) وَ قَالَ الَّذِينَ کَفَرُوا... (۴)
أَ إِنَّکُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ... (۳) کَمْ تَرَکُوا مِنْ جَنَّاتٍ وَ... (۰) وَ زُرُوعٍ وَ مَقَامٍ کَرِيمٍ (۱) وَ نَسُوقُ الْمُجْرِمِينَ إِلَى... (۰)
تفسیر
- آيات ۷۳ - ۸۰ سوره مريم
- استدلال كفار به اينكه مقام و مجلس بهترى از مؤ منين دارند پس بر حق اند
- پاسخ به احتجاج باطل كفار
- كمك خداوند به گمراهى بشتر و استمرار آن براى گمراهان !
- جواب دوم به اجتجاج كفار كه گفتند: ((اى الفريقين خير مقاما و احسن نديا((
- استدلالى ديگر از كفار، مشابه استدلال پيشين كه مال و فرزند دار شدن را نتيجه كفر پنداشته اند و جواب خداى تعالى بدانان
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ إِذا تُتْلى عَلَيْهِمْ آياتُنا بَيِّناتٍ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا أَيُّ الْفَرِيقَيْنِ خَيْرٌ مَقاماً وَ أَحْسَنُ نَدِيًّا «73»
وهرگاه آيات روشن ما بر آنان خوانده شود، كسانى كه كفر ورزيدهاند به آنانكه ايمان آوردهاند مىگويند: كدام يك از ما دو گروه، جايگاهش بهتر و محفلش آراستهتر است.
نکته ها
«ندىّ»، به هر مجلس يا به مجلس مشاوره گويند. «دار الندوة» يعنى مجلس شورا. «وَ تَأْتُونَ فِي نادِيكُمُ الْمُنْكَرَ» «1» يعنى شما در مجالس خود گناه مىكنيد. «فَلْيَدْعُ نادِيَهُ» «2» يعنى مشاورين خود را فراخواند.
كفّار، در قالب تمسخر مؤمنان، يا به صورت سؤال مىگفتند: آيا ثروتمندانى مثل نضربن حارث و وليدبن مغيره ارزش وجايگاه دارند، يافقيرانى مانند بلال وعمّار؟ و با اين ديد متكبّرانه خود را از مسلمانان جدا كرده و ايمان نمىآوردند.
آرى، بعضى افراد مىكوشند تا كمبودهاى معنوى خود را با جلوههاى مادّى جبران كنند.
چنانكه در بعضى روايات آمده است: اشراف كافر، لباسهاى زيبا و فاخر مىپوشيدند و در مقابل پيامبر ويارانش راه مىرفتند وبه آنان با ديدهى تحقير مىنگريستند. «3»
خاكساران جهان را به حقارت منگر
كوزه بىدسته چو بينى، به دو دستش بردار
پیام ها
1- بايد مؤمنان را در برابر فشار تبليغاتى و شبهات دشمنان آمادهى پاسخ كرد.
«قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا»
2- حساب عقيده و منطق صحيح، از رفاه دنيوى جداست. «أَيُّ الْفَرِيقَيْنِ خَيْرٌ» كفّار مىگفتند: اگر راه ما باطل است، چرا وضع دنيايى ما از شما بهتر است؟
«1». عنكبوت، 29.
«2». علق، 17.
«3». تفسير كبير فخررازى.
جلد 5 - صفحه 301
3- پول و ثروت، نشانهى حقانيّت و شخصيّت نيست. «أَيُّ الْفَرِيقَيْنِ خَيْرٌ مَقاماً»
4- فخر و مباهات، زمينهساز كفر است. قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا ... أَيُّ الْفَرِيقَيْنِ خَيْرٌ
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ إِذا تُتْلى عَلَيْهِمْ آياتُنا بَيِّناتٍ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا أَيُّ الْفَرِيقَيْنِ خَيْرٌ مَقاماً وَ أَحْسَنُ نَدِيًّا (73)
بعد از آن در صفت اهل كفر مىفرمايد:
وَ إِذا تُتْلى عَلَيْهِمْ: و چون خوانده شود بر مشركان و معاندان. آياتُنا بَيِّناتٍ: آيتهاى ما در حالتى كه روشن و آشكار است معانى و حقايق و اعجاز آن. قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا: گويند آنانكه كافر شدهاند بر سبيل طعن. لِلَّذِينَ آمَنُوا: مر آنان را كه گرويدهاند از فقراى مؤمنين. حاصل آنكه توانگران كفار به
«1» النوادر، مرحوم فيض كاشانى، چاپ سنگى، باب 102: صفة النار و اهلها، ص 260- 259 به نقل از امالى.
جلد 8 - صفحه 215
مؤمنين فقير يا در باره آنها به سرزنش گويند. أَيُّ الْفَرِيقَيْنِ: كداميك از دو گروه مؤمن و كافر. خَيْرٌ مَقاماً: بهترند از جهت مكان و مسكن. وَ أَحْسَنُ نَدِيًّا: و نيكوتر از حيث محفل و مجلس، يعنى ما را منازل با نزهت و همه اسباب معيشت بر وجه دلخواه مرتب و مجمع ما مزين و آراسته است؛ زيرا اهل مجلس ما همه صناديد قريش و اشراف عربند، و شما مبتلا به فقر و مسكنت و بينوا و اهل مجلس شما غلامان و ضعفا هستند. ملخص مطلب آيه آنست كه:
چون كفار، آيات بينات ما را بشنوند و از معارضه عاجز شوند، متمسك گردند به افتخار مال و منال و جاه و شوكت دنيوى، و استدلال نمودن به زيادتى حظّشان بر فضل مرتبه و حسن منزله خود نزد خدا، و به جهت قصور نظر گويند: چون در دنيا حال ما از حال شما بهتر است، پس در آخرت نيز مآل ما از مآل شما بهتر خواهد بود.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ إِنْ مِنْكُمْ إِلاَّ وارِدُها كانَ عَلى رَبِّكَ حَتْماً مَقْضِيًّا (71) ثُمَّ نُنَجِّي الَّذِينَ اتَّقَوْا وَ نَذَرُ الظَّالِمِينَ فِيها جِثِيًّا (72) وَ إِذا تُتْلى عَلَيْهِمْ آياتُنا بَيِّناتٍ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا أَيُّ الْفَرِيقَيْنِ خَيْرٌ مَقاماً وَ أَحْسَنُ نَدِيًّا (73) وَ كَمْ أَهْلَكْنا قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْنٍ هُمْ أَحْسَنُ أَثاثاً وَ رِءْياً (74) قُلْ مَنْ كانَ فِي الضَّلالَةِ فَلْيَمْدُدْ لَهُ الرَّحْمنُ مَدًّا حَتَّى إِذا رَأَوْا ما يُوعَدُونَ إِمَّا الْعَذابَ وَ إِمَّا السَّاعَةَ فَسَيَعْلَمُونَ مَنْ هُوَ شَرٌّ مَكاناً وَ أَضْعَفُ جُنْداً (75)
ترجمه
و نيست از شما مگر كه وارد شونده آن است باشد بر پروردگارت واجب حكم شده
پس نجات ميدهيم آنانرا كه پرهيزكار شدند و ميگذاريم ستمكاران را بزانو در آمدگان
و چون تلاوت شود بر آنها آيتهاى ما كه واضحاتند گويند آنانكه كافر شدند مر آنانرا كه ايمان آوردند كدام يك از اين دو دسته بهترند از جهت منزل و نيكوترند از جهت محفل
و چه بسيار هلاك كرديم پيش از ايشان از
جلد 3 صفحه 487
اهل عصرى كه آنها نيكوتر بودند از جهت اثاثيه و تجمّل ظاهرى
بگو كسيكه باشد در گمراهى پس بايد مهلت دهد او را خداوند مهلت دادنى تا چون به بينند آنچه را وعده داده ميشوند يا عذاب و يا مرگ پس زود باشد كه بدانند كيست او بدتر از جهت منزل و ناتوانتر از جهت عسكر.
تفسير
- قمّى ره از امام صادق عليه السّلام روايت نموده كه مراد از ورود نزول است نه دخول مانند آنكه ميگويند وارد فلان غدير آب شديم با آنكه داخل آب نشدند حقير عرض ميكنم خداوند هم در بيان احوال حضرت موسى فرموده چون وارد شد آب مدين را ديد جمعى اشتغال به آب كشيدن دارند با آنكه آنحضرت داخل آب نشده بود و اين ورود را خداوند براى تمام افراد بشر بر خود واجب و لازم و حتم و حكم فرموده كه تخلّف از آن ممكن نيست پس نجات ميدهد خداوند كسانيرا كه پرهيزكار شدند در دنيا و ميروند ببهشت و باقى ميگذارد ستمكاران بخويش و خلق را بهمان حال كه بودند در جهنّم يعنى در حاليكه بدو كنده زانو در آمدگان باشند از تنگى جا چنانچه بهمين حال ورود نمودند در اطراف جهنّم بعلّت مذكوره در آيات سابقه و ظاهرا اين ورود همان ورود در كنار جهنّم است براى عبور از صراط كه پلى است كشيده شده بر روى جهنّم كه بايد همه از آن عبور نمايند و بهشتىها ببهشت روند و جهنّمىها در آن افتند و بمانند يا بعدا بيرون آيند اگر شيعه اثنى عشرى باشند و منافى نيست با اين معنى بلكه مؤيّد آنست روايتى كه در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه مردم وارد آتش ميشوند پس خارج ميگردند بر وفق اعمالشان دسته اوّل مانند برق لامع دسته بعد مانند گذر نمودن باد دسته بعد مانند تاخت اسب دسته بعد مانند شخص سواره دسته بعد مانند دويدن پياده دسته بعد مانند راه رفتن پياده چون اينها اوصاف عبور كنندگان از صراط است كه در سوره فاتحه ذكر شد و نيز منافات ندارد با روايتى كه جابر بن عبد اللّه از آنحضرت نقل نموده كه فرمود ورود دخول است باقى نميماند نيكوكار و بدكارى مگر آنكه داخل جهنّم ميشود پس ميگردد بر اهل ايمان برد و سلام چنانچه بود بر ابراهيم عليه السّلام چون عبور از جهنّم ملازم با دخول و خروج از آنست و نيز از آنحضرت روايت شده كه آتش بمؤمن در روز قيامت ميگويد عبور
جلد 3 صفحه 488
كن از من اى مؤمن كه خاموش كرد نور تو شعله مرا و در روايتى فرموده كه خداوند بآتش خطاب ميفرمايد بگير اصحاب خود را و واگذار اصحاب مرا قسم بخدائى كه جان من در دست او است كه آن اصحاب خود را بهتر ميشناسد از شناختن مادر فرزندش را و گفتهاند فائده اين دخول بمقتضاى بعضى از روايات اطلاع اهل ايمان است از حال كفّار و عذاب جهنّم تا بدانند كمال فضل و رحمت خدا را بر خودشان و زياد شود فرح و سرورشان از بهشت و نعمتهاى آن چنانچه اهل جهنّم را هم مطّلع مينمايند بر بهشت و انواع نعم آن و احوال اهلش تا بيشتر موجب حسرت و ندامت آنها گردد و در چند روايت فرمودهاند تب كه عارض مؤمن ميشود حظّ و نصيب او از آتش جهنّم است و نيز از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت شده كه پرسيدند از اين آيه فرمود وقتى كه اهل بهشت داخل آن شوند بعضى از ايشان ببعضى گويند مگر خدا وعده نداده بود كه ما را اوّل وارد آتش كند جواب بآنها ميرسد شما وارد شديد با آنكه آن خاموش بود و گفتهاند اينكه خداوند فرموده اهل بهشت از جهنّم دور شدگانند مراد از عذاب آنست و بنابر آنچه تاكنون بيان شد مراد از ورود، نزول در كنار جهنّم و عبور از فوق آنست بدون آنكه از حرارت آن المى باهل ايمان برسد و مراد از دخول در روايت نبوى هم همين است و مراد از دخولى كه در روايت قمّى ره نفى شده دخول در اصل جهنّم است كه اهل ايمان از آن دورند و اختلافى نيست و ظاهر آيه شريفه هم محفوظ است و اين وجه جمع از فوائد اين تفسير ميباشد و يكى از اقوال و افعال ركيك قبيح ناپسند مفاخره بمال و جاه و جلال است و كفّار وقتى آيات واضحة الدّلالات قرآن را كه لفظا و معنا در اعلا درجه فصاحت و بلاغت و مشتمل بر اعجاز و كرامت بود ميشنيدند و قادر بر معارضه با آن نبودند ناچار براى تشفّى قلب خودشان متوسل باين مفاخرات و مزخرفات ميشدند كه باهل ايمان ميگفتند آيا كدام يك از اين دو دسته كه ما و شمائيم منزل و مسكن و مجلس و محفل و ساير تجمّلات زندگيمان بهتر از ديگرى است هر كدام كار دنيامان بهتر باشد معلوم ميشود بيشتر مورد لطف خدا هستيم لابد كار آخرتمان هم بهمين دليل بهتر است لذا خداوند آنها را ردّ فرموده باين تقريب كه آيا نميدانند كه چه قدر از اقوام و اهل اعصار سابقه بودند كه ما آنها را هلاك و معذّب نموديم بعذابهاى
جلد 3 صفحه 489
گوناگون با آنكه آنها اثاثيّه و امتعه دنيوى و تجمّلات ظاهرى و مرئى و منظرشان بمراتب از اينها بهتر و برتر بود چون رءى مأخوذ از رؤيت بمعناى هيئت و منظر است و بعضى ريّا بتشديد ياء بدون همزه قرائت نمودهاند و بنابراين محتمل است بقلب همزه و ادغام باشد بهمان معنى و ميشود از رى بمعناى نعمت و سيرابى باشد و لذا قمّى ره ظاهرا از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه مراد لباس و خوردن و آشاميدن است و اينكه گفته شد ظاهرا براى آن بود كه نام نبرده و بضمير نقل فرموده و گفتهاند مرادش آنحضرت است ولى از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه اثاث متاع است و رءيا جمال و منظر خوب است و در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم قريش را دعوت فرمود بولايت ما پس از آنها كسانيكه منكر ولايت ما شدند گفتند بكسانيكه اقرار بولايت امير المؤمنين و ما اهل بيت نموده بودند براى سرزنش مفاد آيه سابقه را پس خداوند رد فرمود آنها را باين آيه و مراد از قرن امم سابقه است بگو اى پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كسيكه در ضلالت و گمراهى باشد بايد خدا باو مهلت دهد و ممتدّ كند اوقات او را براى تكميل شقاوت و قطع عذرش كه نگويد اگر خدا مهلت ميداد من توبه ميكردم تا وقتى كه برسد موعد انتقام الهى و منجز گردد وعده خدا بعذاب دنيا از قتل و اسر و استيصال و امثال اينها يا عذاب قيامت بخلود در آتش جهنّم چنانچه گفتهاند ولى قمّى ره نقل فرموده كه مراد از عذاب قتل است و مراد از ساعت مرگ است پس بعد از اين ميدانند كه كيست و كدام يك از آن دو فرقه حقّ و باطل مكان و منزل و مأواى او بدتر است و يار و مددكار او كمتر و مىبينند كه خداوند بر عكس خيالات آنها امر را اجرا فرمود و دماغشان بخاك ماليده شد ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ إِذا تُتلي عَلَيهِم آياتُنا بَيِّناتٍ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا أَيُّ الفَرِيقَينِ خَيرٌ مَقاماً وَ أَحسَنُ نَدِيًّا (73)
و زماني که تلاوت شد بر آنها آيات شريفه قرآن که واضح و روشن و از روي منطق و دليل است گفتند كساني که كافر هستند براي كساني که ايمان آوردند که كداميك از دو فرقه فرقه كفار و فرقه مؤمنين مقام و شأن آنها بهتر است و مجالس اجتماعي آنها نيكوتر است كفار نظر باين که مال و اولاد زياد داشتند و در مجالس
جلد 12 - صفحه 474
محترم بودند و از آن طرف بسياري از مؤمنين فقير و ضعيف و مورد اعتناء نبودند خداوند ميفرمايد:
وَ إِذا تُتلي عَلَيهِم آياتُنا آيات شريفه قرآن که مشتمل بر توحيد و رسالت حضرت رسول و احوال سلف از انبياء و مشركين، و از معاد از مثوبات و عقوبات و دستورات اسلامي از واجبات و محرمات و غير اينها. بيّنات بود مبين و مبرهن طبق عقل سليم از روي دليل و برهان.
قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا از مشركين و كفار از روي سخريه و استهزاء نه از روي استفهام و استعلام. لِلَّذِينَ آمَنُوا که در ضعف و فقر بودند. أَيُّ الفَرِيقَينِ فرقه ما مشركين و كفار و فرقه شما مؤمنين و موحدين. خير مقاما از مال و ثروت و جاه و مقام بهتر هستيم.
وَ أَحسَنُ نَدِيًّا ندي مجالس اجتماعي است که يك عدّهاي دور هم جمع گردند. چنانچه در حق قوم لوط ميفرمايد: وَ تَأتُونَ فِي نادِيكُمُ المُنكَرَ عنكبوت آيه 28 و در اخبار تفسير شده که در مجالس خود اخراج ريح ميكردند با صدا، ولي غافل از اينكه همين اموال و اولاد باعث زيادتي عذاب و عقوبت آنها ميشود چنانچه ميفرمايد:
أَنَّما أَموالُكُم وَ أَولادُكُم فِتنَةٌ انفال آيه 28 و نيز ميفرمايد. إِنَّما نُملِي لَهُم لِيَزدادُوا إِثماً وَ لَهُم عَذابٌ مُهِينٌ آل عمران آيه 127- لذا در جواب آنها ميفرمايد:
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 73)- به دنبال بحثی که در آیات قبل، پیرامون ظالمان بیایمان شد، در اینجا گوشهای از منطق و سر نوشت آنها را شرح میدهد.
میدانیم نخستین گروهی که به پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله ایمان آوردند مستضعفان پاکدلی بودند که دستشان از مال و منال دنیا تهی بود.
از آنجا که معیار ارزش در جامعه جاهلی آن زمان- همچون هر جامعه جاهلی دیگر- همان زر و زیور و پول و مقام و هیأت ظاهر بود، ثروتمندان ستمکار بر گروه مؤمنان فقیر، فخر فروشی کرده، میگفتند: نشانه شخصیت ما با ماست، و نشانه شخصیت شما همان فقر و محرومیتتان است! این خود دلیل بر حقانیت ما و عدم حقانیت شماست! چنانکه قرآن میگوید: «و هنگامی که آیات روشن ما بر آنها خوانده شود کافران (مغرور و ستمگر) به کسانی که ایمان آوردهاند میگویند کدامیک از دو گروه ما و شما جایگاهش بهتر، جلسات انس و مشورتش زیباتر، و بذل و بخشش او بیشتر است»؟ (وَ إِذا تُتْلی عَلَیْهِمْ آیاتُنا بَیِّناتٍ قالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لِلَّذِینَ آمَنُوا أَیُّ الْفَرِیقَیْنِ خَیْرٌ مَقاماً وَ أَحْسَنُ نَدِیًّا).
نکات آیه
۱- آیات و دلایل ارائه شده از سوى خداوند، روشن و خالى از ابهام است. (و إذا تتلى علیهم ءایتنا بیّنت) «بیّنة» به معناى آشکار و واضح است «آیات بیّنات»; یعنى، آیاتى که دلالت آن روشن و بر فهم مراد وافى است و از نظر استدلال تام مى باشد.
۲- کفر، منشأ نپذیرفتن دلایل و آیات روشن الهى (و إذا تتلى علیهم ءایتنا بیّنت قال الذین کفروا)
۳- مسلمانان عصر بعثت، گرفتار مشکلات اقتصادى و اجتماعى و سختى معیشت بودند. (أىّ الفریقین خیر مقامًا و أحسن ندیًّا) مراد از «فریقین» به قرینه صدر آیه، مؤمنان و کافران است. کافران در پاسخ به مؤمنان دو چیز را مایه افتخار و برترى و حقانیت خود مى دانستند: یکى وصف «خیرمقاماً» و دیگرى «أحسن ندیّاً»، از این دو توصیف، آشکار شود که مؤمنان از نظر ظاهرى، در نقطه مقابل این دو وضعیت قرار داشتند.
۴- در آغاز بعثت، کافران مکه از وضعیت اقتصادى و اجتماعى بهترى نسبت به مسلمانان برخوردار بودند. (أىّ الفریقین خیر مقامًا و أحسن ندیًّا) «مقام» اسم مکان و مشتق شده از قیام است که در معناى مجازى موقعیت اجتماعى به کار رفته است و «خیر مقاماً» کنایه از بهتر بودن وضعیت اقتصادى مى باشد. «ندى» به معناى جلیس و مجلس است (مفردات راغب). افتخار کافران به بهتر بودن مجلس و هم نشینان خویش، کنایه از بهتربودن وضعیت سیاسى و نظام اجتماعى آنان است.
۵- کاران در عصر بعثت، براى تصمیم در باره امور خود، مجلس مشورتى داشتند. (و أحسن ندیًّا) براى «ندى» (ریشه اشتقاقى «ندى») چندین معنا ذکر شده است، از قبیل: جود و بخشش، باران، گیاه، برآوردن آواز، مجالست و... (لسان العرب). آنچه از این معانى متناسب با آیه و قرائن دیگر است، آن است که «ندىّ» به معناى مجلس و مکان گفت وگو و از «ندى» به معناى مجالست مشتق شده باشد; زیرا افتخار به موارد دیگر در برابر مسلمانان - که نوعاً تهیدست و بدون قدرت بودند - چندان مناسب به نظر نمى رسد.
۶- کافران عصر بعثت، فریفته وضعیت بهتر اقتصادى و هم نشینان به ظاهر آراسته خویش بودند. (أىّ الفریقین خیر مقامًا و أحسن ندیًّا) افتخار به محفل، در حقیقت افتخار به حاضران در آن است و مراد از اهل محفل به قرینه «من هو... أضعف جنداً» - در آیات بعد - هم فکران و یاوران کافران است.
۷- پاسخ کافران عصر بعثت، در برابر آیات روشن و دلایل کافى توحید و اسلام، بیان وضعیت بهتر اقتصادى و اجتماعى خود نسبت به مؤمنان بود. (قال الذین کفروا للذین ءامنوا ... أىّ الفریقین خیر مقامًا و أحسن ندیًّا) لام در «للذین آمنوا» ممکن است براى تبلیغ باشد. در این صورت مؤمنان مخاطب کافران خواهند بود. همچین مى تواند براى تعلیل بوده و مراد این باشد که کافران، به خاطر مؤمنان و در باره آنان، پرسش یادشده را مطرح کرده بودند.
۸- کفرورزان عصر بعثت، برترى وضعیت اقتصادى و اجتماعى خود را نشانه حقانیت عقاید خویش مى دانستند. (أىّ الفریقین خیر مقامًا و أحسن ندیًّا) پاسخ کافران به دلایل روشن و آیات الهى، صرفاً تکیه بر مظاهر مادى و نظام اجتماعى خود بوده است و این نشان دهنده تفکر آنان و ارزش هایى است که در نظر آنها، معیار ارجحیت یک مکتب است.
۹- کافران عصر بعثت، مشکلات اقتصادى، اجتماعى و سیاسى مسلمانان را، نشانه ناروابودن عقیده و تفکر آنان مى دانستند. (أىّ الفریقین خیر مقامًا و أحسن ندیًّا)
۱۰- پیشرفت اقتصادى و اجتماعى و بهبود آن، الزاماً نشانه حقانیت یک اندیشه و آیین نیست. (أىّ الفریقین خیر مقامًا و أحسن ندیًّا)
۱۱- موقعیت برتر اقتصادى و اجتماعى و بهره مندى هاى مادى، زمینه ساز غفلت از حق و بهره نبردن از آیات قرآن (و إذا تتلى علیهم ءایتنا ... أىّ الفریقین خیر مقامًا و أحسن ندیًّا)
۱۲- تلاوت آیات قرآن، در افرادى که به امکانات مادى و موقعیت هاى اجتماعى خود فخر و مباهات مى کنند، بى تأثیر است. (و إذا تتلى علیهم ءایتنا بیّنت قال الذین کفروا ... أىّ الفریقین خیر مقامًا و أحسن ندیًّا)
موضوعات مرتبط
- آیات خدا: منشأ تکذیب آیات خدا ۲; وضوح آیات خدا ۱
- اسلام: تاریخ صدر اسلام ۳، ۴، ۵، ۶، ۹
- اقتصاد: آثار رشد اقتصادى ۱۰، ۱۱
- امکانات مادى: نقش امکانات مادى ۱۱
- تفاخر: آثار تفاخر ۱۲; تفاخر به امکانات مادى ۱۲; تفاخر به موقعیت اجتماعى ۱۲
- دین: نشانه هاى حقانیت دین ۱۰
- رشد: آثار رشد اجتماعى ۱۰، ۱۱
- عقیده: نشانه هاى حقانیت عقیده ۱۰
- غفلت: زمینه غفلت از حق ۱۱
- قرآن: آثار تلاوت قرآن ۱۲; زمینه محرومیت از قرآن ۱۱
- کافران: بینش کافران صدراسلام ۸، ۹; دنیاطلبى کافرانصدراسلام ۶; روش برخورد کافران ۷; عجب کافران صدراسلام ۶; کافران و آیات خدا ۷; کافران و اسلام ۷; کافران و توحید ۷; مشاوره کافران صدراسلام ۵; موقعیت اجتماعى کافران ۷; موقعیت اجتماعى کافران صدراسلام ۸; موقعیت اقتصادى کافران ۷; موقعیت اقتصادى کافران صدراسلام ۸; همنشینان کافران صدراسلام ۶
- کافران مکه: موقعیت اجتماعى کافران مکه ۴; موقعیت اقتصادى کافران مکه ۴
- کفر: آثار کفر ۲
- مسلمانان: مشکلات اجتماعى مسلمانان صدراسلام ۳، ۹; مشکلات اقتصادى مسلمانان صدر اسلام ۳، ۹; مشکلات سیاسى مسلمانان صدراسلام ۹
منابع