مريم ٩
کپی متن آیه |
---|
قَالَ کَذٰلِکَ قَالَ رَبُّکَ هُوَ عَلَيَ هَيِّنٌ وَ قَدْ خَلَقْتُکَ مِنْ قَبْلُ وَ لَمْ تَکُ شَيْئاً |
ترجمه
مريم ٨ | آیه ٩ | مريم ١٠ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«هَیِّنٌ»: آسان. ساده.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱۵ - ۱ سوره مريم
- غرض كلى سوره مريم : بشارت وانذار مردم ، داستان زكريا و...
- اشاره اى درباره حروف مقطعه
- سخن جناب زكريا (ع ) با خداى تعالى ، و مفاد جملات ، و نكات و ظرائف آن سخنان
- فرزند خواستن زكريا (عليه السلام ) از خداوند (فهب بى من لدنك وليا يرثنى ...)
- زكريا از خداوند فرزند صلبى خواسته كه از او ارث ببرد
- رد اعداى برخى مفسرين كه مراد از ارث را وراثت نبوت يا علم يا... دانسته اند
- پاسخ به اعتراضى در ارتباط با معنايى كه براى دعاى زكريا بيان كرديم
- مشاهده ميوه در غير موسم سبب دعاى زكريا (ع ) نبوده است !
- استجابت دعاى زكريا (عليه السلام ) و بشارت دادن به او بغلام اسمه يحيى ...
- چه شگفت زده شد زكريا از بشارت به پسردار شدن
- پاسخ خداوند به استفهام زكريا:((قال ربك هو على هين ...((
- درخواست آيت و نشانه توسط زكريا(ع ) و استجابت خداوند آنرا
- در جمله :((يا يحيى الكتاب بقوة (( مقصود از اخذ كتاب به قوت ، علم وعمل به آن است
- توضيحات و وجوهى درباره ((حكم ((، ((حنان ((، ((زكوة (( كه خداوند يحيى (عليهالسلام ) داده است
- يحيى (عليه السلام ) در مقابل خالق ((تقى (( و درمقابل پدر و مادر ((براءبوالدينه (( بود و نسبت به مردم ((جبار عصى (( نبود
- بحث روايتى : روايت در بيان اينكه ((كهيعص (( اشاره به برخى اسماء حسناى الهى است
- احتجاج حضرت زهرا(س ) عليه ابوبكر در غصب فدك به (شيرينى و يرث منآل يعقوب ...)
- استدلال مغرضانه صاحب روح المعانى در توجيه غضب فدك به آيه دعاى زكريا(ع ) وحديث (نحن معاشر الانبياء لاتورث )
- پاسخ به مطالب نادرست صاحب روح المعانى
- رواياتى كه درباره روزه سكوت زكريا(ع ) و همچنين ذيل آيه (وآتيناه الحكم صبيا)
- رواياتى كه در ذيل آيات راجع به دعاى زكريا(عليه السلام ) و اوصاف واحوال يحيى (عليه السلام )
- داستان زكريا (عليه السلام ) در قرآن
- داستان يحيى (عليه السلام ) در قرآن
- داستان زكريا و يحيى در انجيل
- بخش ديگرى از زندگى يحيى (ع ) و قضيه غسل تعميد
- حكايت شهادت يحيى (ع ) در قسمت ديگرى از انجيل
تفسیر نور (محسن قرائتی)
قالَ كَذلِكَ قالَ رَبُّكَ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ وَ قَدْ خَلَقْتُكَ مِنْ قَبْلُ وَ لَمْ تَكُ شَيْئاً «9»
(زكريّا) چنين گفت: امّا پروردگارت فرمود: اين كار بر من آسان است، (زيرا) پيش از اين من تو را آفريدم در حالى كه چيزى نبودى.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
قالَ كَذلِكَ قالَ رَبُّكَ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ وَ قَدْ خَلَقْتُكَ مِنْ قَبْلُ وَ لَمْ تَكُ شَيْئاً «9»
قالَ كَذلِكَ: گفت ملكى به امر الهى در جواب او كه: اى زكريا، امر چنين است كه تو گفتى، اما، قالَ رَبُّكَ: فرمود پروردگار تو. هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ:
اين كار كه آفريدن فرزند است در اين سن از اين دو شخص، بر قدرت من آسان است. وَ قَدْ خَلَقْتُكَ مِنْ قَبْلُ: و بتحقيق آفريد تو را پيش از يحيى. وَ لَمْ تَكُ شَيْئاً: و نبودى تو چيزى، يعنى معدوم صرف بودى، تو را از كتم عدم بوجود آوردم. و چون تو را در حالت عدم وجود دادم، پس قادر خواهم بود بر ايجاد فرزند از دو پير، چه ازاله عقر زوجه تو و آنچه مانع قبول ولد باشد آسانتر است از ابتداى ايجاد، و چون ممكن بالنسبه بوجود و عدم مساوى است و تا مادامى كه خلّاق عالم، لباس وجود به او ندهد، صحيح باشد اطلاق معدوم بر آن. حكم بن عينيه از حضرت باقر عليه السلام روايت نموده كه: يحيى پنج سال بعد از اين بشارت
جلد 8 - صفحه 149
الهى متولد شد «1».
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
يا زَكَرِيَّا إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلامٍ اسْمُهُ يَحْيى لَمْ نَجْعَلْ لَهُ مِنْ قَبْلُ سَمِيًّا «7» قالَ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي غُلامٌ وَ كانَتِ امْرَأَتِي عاقِراً وَ قَدْ بَلَغْتُ مِنَ الْكِبَرِ عِتِيًّا «8» قالَ كَذلِكَ قالَ رَبُّكَ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ وَ قَدْ خَلَقْتُكَ مِنْ قَبْلُ وَ لَمْ تَكُ شَيْئاً «9» قالَ رَبِّ اجْعَلْ لِي آيَةً قالَ آيَتُكَ أَلاَّ تُكَلِّمَ النَّاسَ ثَلاثَ لَيالٍ سَوِيًّا «10» فَخَرَجَ عَلى قَوْمِهِ مِنَ الْمِحْرابِ فَأَوْحى إِلَيْهِمْ أَنْ سَبِّحُوا بُكْرَةً وَ عَشِيًّا «11»
ترجمه
اى زكريا ما مژده ميدهيم تو را به پسرى كه نام او يحيى است قرار نداديم از براى او پيش از اين همنامى
گفت پروردگار من از كجا ميباشد براى من پسرى با آنكه بوده است زنم نازا و بتحقيق رسيدهام من از پيرى به نهايت ناتوانى
گفت اينچنين گفت پروردگار تو آن بر من آسان است و بتحقيق آفريدم تو را پيش از اين با آنكه نبودى چيزى
گفت پروردگار من قرار ده براى من علامتى گفت علامت تو آنستكه سخن نميگوئى با مردم سه شب با آنكه سالم باشى
پس بيرون آمد بر قومش از محراب پس اشاره كرد بآنها كه تسبيح گوئيد بامداد و شبانگاه.
تفسير
- دعاى حضرت زكريّا باجابت رسيد و خطاب از جانب رب الارباب بتوسط ملائكه باو شد كه ما بشارت ميدهيم تو را بوجود پسرى كه خودمان قبلا اسم او را يحيى گذارديم براى آنكه دلش بمحبّت و اطاعت خدا زنده است و كسى را موسوم باين اسم تاكنون ننموديم و اين موجب مزيد افتخار او است كه خداوند خودش براى او اسم گذارده آنهم اسمى كه دلالت بر فضل او ميكند و سابقه ندارد حضرت زكريّا از شدّت فرح و خوشحالى از اين بشارت استبعاد عادى نمود و عرضه داشت از كجا و كى چنين پسرى براى من بوجود ميآيد با آنكه زن من نازا است و خودم بمنتهاى پيرى و ضعف و ناتوانى رسيدهام خداوند فرمود امر از قرارى است كه گفت پروردگارت چنين فرزندى دادن بچنين پدر و مادرى براى من آسان است مگر نه اين بود كه تو را از كتم عدم بعرصه وجود آوردم حال نميتوانم قوّت تو را زياد كنم و نقص رحم زوجهات را بر طرف نمايم در مجمع از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه خداوند پنج سال بعد از بشارت يحيى را بزكريّا عطا فرمود و اين دلالت دارد بر آنكه اسباب و وسائل و وسائط ظاهريّه در قدرت خداوند مدخليّتى ندارد خدا هر وقت هر كار بخواهد ميكند ولى بايد مصلحت باشد و حضرت زكريا
جلد 3 صفحه 463
هم ميدانست كه اين امور براى خدا اهميّتى ندارد ولى اين سؤال تعجّب آميز را نمود براى آنكه بمذاق عامّه مشى نموده باشد و جوابى كه آنها را قانع نمايد بشنود و بگويد در هر حال چون وقت اين عطا معلوم نبود و حضرت زكريا كمال اشتياق را بوجود چنين پسرى داشت عرض كرد پروردگارا علامتى براى من قرار بده كه بدانم وقت آن شده كه چنين موهبتى بمن بفرمائى خداوند فرمود علامتش آنستكه سه شبانه روز نميتوانى با مردم سخن بگوئى با آنكه سالم باشى و مرضى بخودت و زبانت عارض نشده باشد گفتهاند شبى با عيالش هم بستر شد صبح كه خواست صحبت كند ديد زبانش بند آمده ولى ميتواند ذكر بگويد و دعا كند و زبور بخواند فهميد وعده خداوند انجاز شده از معبد خود بيرون آمد و به بنى اسرائيل كه منتظر اقامه جماعت بودند با سر و دست اشاره نمود كه نماز را فرادى بخوانيد در صبح و شام كه معمولا بجماعت ميخوانديد يا آنكه مانند من تسبيح بگوئيد و بنابر معناى اوّل مراد از تسبيح نماز است براى اشتمال نماز بر تسبيح و ذكر و بنابر احتمال دوم مراد متابعت قوم است با او در ذكر براى آنكه مأمور باين امر بوده و اينكه اينجا از سه شبانه روز بليالى تعبير شده و در سوره آل عمران بايام براى آنستكه معلوم شود مراد شبانه روز است نه روز تنها يا شب تنها چنانچه متعارف است كه ميگويند فلانى سه روز آنجا ماند يا سه شب آنجا ماند با آنكه سه شبانه روز مانده است و كلمه عتيّا مصدر است بمعناى عتوّ كه از حد در گذشتن است و محراب بر جايگاه عبادت اطلاق ميشود اعمّ از مسجد و محراب آن و مصلّى براى آنكه جايگاه حرب با شيطان است ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
قالَ كَذلِكَ قالَ رَبُّكَ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ وَ قَد خَلَقتُكَ مِن قَبلُ وَ لَم تَكُ شَيئاً «9»
خداوند فرمود همين نحوي که گفته شد پروردگار تو ميفرمايد و اينکه بر من بسيار سهل و آسانست و ترا خلق كردم با اينكه هيچ بودي خداوندي که قدرت دارد معدوم صرف را ايجاد فرمايد و خاك بدرجه نطفه و علقه تا بانسانيت برساند و عرش و كرسي و آسمان و زمين و ساير مخلوقات را خلق فرمايد قدرت دارد که قوّه جماع
جلد 12 - صفحه 422
بتو دهد و رحم عيال ترا باز كند که نطفه در او قرار گيرد و حمل پيدا كند قالَ كَذلِكَ اشاره است باين نحوي که بتو بشارت دادهايم در همين حال شخيوخيت و عاقر بودن زوجهات قالَ رَبُّكَ پروردگار تو که ترا تربيت كرده و آن بآن افاضه وجود ميكند که گفتهايم بنا بر حركت جوهريّه تمام موجودات امكانيه خلع و لبس دارند مثل نور چراغ و برق که آن بآن مدد باو ميرسد و روشن ميشود و چون اتّصال دارد بنظر يك نور ميآيد فرمود هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ زيرا بمجرد اراده ايجاد ميفرمايد که گفتيم اراده علم بمصالح است و كراهت علم بمفاسد و از صفات ذات و از شئون علم است و ايجاد از صفات فعل وَ قَد خَلَقتُكَ مِن قَبلُ چنانچه ترا قبلا خلق كرديم با اينكه وَ لَم تَكُ شَيئاً و مثل تو تمام موجودات امكانيّه که گفتند الممكن في حد ذاته ان يکون ليس و له من علته ان يکون ايس.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 9)- اما به زودی زکریا در پاسخ سؤالش این پیام را از درگاه خداوند دریافت داشت: «فرمود: مطلب همین گونه است که پروردگار تو گفته و این بر من آسان است» (قالَ کَذلِکَ قالَ رَبُّکَ هُوَ عَلَیَّ هَیِّنٌ).
این مسأله عجیبی نیست که از پیر مردی همچون تو و همسری ظاهرا نازا فرزندی متولد شود «من تو را قبلا آفریدم در حالی که هیچ نبودی» (وَ قَدْ خَلَقْتُکَ مِنْ قَبْلُ وَ لَمْ تَکُ شَیْئاً).
خدایی که توانایی دارد از هیچ، همه چیز بیافریند، چه جای تعجب که در این سنّ و سال و این شرایط فرزندی به تو عنایت کند.
نکات آیه
۱- خداوند، زکریا(ع) را بر فراهم آوردن زمینه تولد یحیى(ع) - به رغم سال خوردگى وى و نازایى همسرش - مطمئن ساخت. قال کذلک جمله «قال کذلک»; یعنى، «قال اللّه الأمر کما وعدتک» یا «قال اللّه الأمر کما قلت»; در صورت اول، - خداوند بر وعده سابقش تأکید مىورزد که «اى زکریا همان گونه که گفته ام تو - به هر کیفیت - داراى پسر خواهى شد و در صورت دوم، خداوند موانع تولد یحیى را تصدیق کرده است; یعنى، «واقعیت همان است که تو گفتى و اسباب عادى براى تولد یحیى فراهم نیست، - ولى خداى تو گفته است: این کار بر من آسان است».
۲- پیدایش فرزند از پدرى فرتوت و مادرى عقیم، کارى آسان براى پروردگار (قال ربّک هو علىَّ هیّن)
۳- قوانین طبیعى و علل عادى، محدود کننده قدرت و اراده خداوند نیست. (قال کذلک قال ربّک هو علىَّ هیّن)
۴- علل طبیعى در حوادث عالم، علت منحصر نیست. (قال کذلک قال ربّک هو علىَّ هیّن)
۵- نظر دوختن به اسباب و علل طبیعى، حجابى براى توجه به اراده خداوند و خواست او (أنّى یکون لى غلم ... هو علىَّ هیّن)
۶- تولد یحیى، امرى اعجاز آمیز و غیر عادى بودو (قال کذلک قال ربّک هو علىَّ هیّن)
۷ - توجه زکریا به ربوبیت خداوند، مایه اطمینان او به امکان و سهولت باردارى همسر نازایش در صورت اراده و خواست خداوند (قال ربّک هو علىَّ هیّن) جمله «هو علىّ هیّن» بدون «قال ربّک» نیز معناى تامى دارد، ولى اضافه شدن آن مفید این معنا است که این سخن، گفته شخص عادى نیست که در باره نحوه آن به فکر فروروى، بلکه گفته پروردگار تو است و او که تو را از هیچ آفرید، در شیوه اعطاى فرزند به شما وانمى ماند.
۸- مکالمه خداوند با زکریا(ع)، مکالمه اى با واسطه و غیر مستقیم بود. * (قال کذلک قال ربّک هو علىَّ هیّن) برخى گفته اند فاعل در «قال کذلک» فرشته الهى است. آوردن اسم ظاهر «ربّک» سبب پیدایش این نظر شده است.
۹- خداوند با توجه دادن زکریا(ع) به نو پیدایى و آفرینش وى، او را به امکان پیدایش یحیى(ع) از وى و همسر نازایش مطمئن ساخت. (هو علىَّ هیّن و قد خلقتک من قبل و لم تک شیئًا)
۱۰- پیدایش انسان در جهان به اراده خداوند و مسبوق به نیستى مطلق بوده است. (و قد خلقتک من قبل و لم تک شیئًا)
۱۱- آفرینش انسان، نمودى از قدرت خداوند است. (و قد خلقتک من قبل و لم تک شیئًا)
۱۲- تفکر در چگونگى آفرینش انسان زداینده هرگونه تردید در حاکمیت اراده و قدرت خدا بر اسباب و علل طبیعت (هو علىَّ هیّن و قد خلقتک من قبل و لم تک شیئًا)
۱۳- قدرت خداوند بر اعطاى وجود به معدوم مطلق، نشانگر محدود نبودن آن در دائره علل و اسباب طبیعى است. (هو علىَّ هیّن و قد خلقتک من قبل و لم تک شیئًا) مراد از «لم تک شیئاً»، نیستى مطلق است و تطبیق آن بر زکریا که پیدایش او به پیدایش حضرت آدم از خاک منتهى مى شود، به اعتبار زمانى است که اولین مخلوق از کتم عدم به وجود آمد.
۱۴- تمامى انسان هایى که بر روى زمین پدیدار مى شوند، در گذشته آفریده شده اند.* (و قد خلقتک من قبل و لم تک شیئًا) جمله حالیه «و لم تک شیئًا» ممکن است ناظر به زمانى باشد که انسان ها آفریده نشده بودند، در این صورت «خلقتک من قبل» ناظر به عالم ذرّ خواهد بود; یعنى، درگذشته ما تو را از هیچ و بدون اسباب متعارف آفریدیم، حال چگونه از به وجود آمدن یحیى از پدر و مادرى پیر و عقیم شگفت زده مى شوى.
موضوعات مرتبط
- انسان: خلقت انسان ۱۱; منشأ خلقت انسان ۱۰
- بشارت: بشارت ولادت یحیى(ع) ۱
- پیرى: فرزنددارى در پیرى ۲
- تذکر: تذکر خلقت زکریا(ع) ۹
- تفکر: آثار تفکر در خلقت انسان ۱۲
- خدا: آثار اراده خدا ۷، ۱۰; آثار مشیت خدا ۷; اراده مطلق خدا ۳; بشارتهاى خدا ۱; تذکرات خدا ۹; حاکمیت اراده خدا ۱۲; حاکمیت مشیت خدا ۱۲; قدرت خدا ۲; قدرت مطلق خدا ۳; نشانه هاى قدرت خدا ۱۱; نشانه هاى قدرت مطلق خدا ۱۳
- ذکر: آثار ذکر ربوبیت خدا ۷; موانع ذکر اراده خدا
- زکریا(ع): اطمینان زکریا(ع) ۱، ۹; باردارى همسر زکریا(ع) ۷، ۹; بشارت به زکریا(ع) ۱; تذکر به زکریا(ع) ۹; عوامل اطمینان زکریا(ع) ۷; ویژگیهاى گفتگوى زکریا(ع) با خدا ۸
- شبهات: عوامل رفع شبهه ۱۲
- عالم ذر: خلقت در عالم ذر ۱۴
- عوامل طبیعى: نقش عوامل طبیعى ۳، ۴، ۵، ۱۲، ۱۳
- نظام علیت ۴، ۱۳:
- یحیى(ع): معجزه ولادت یحیى(ع) ۶
منابع