روایت:من لايحضره الفقيه جلد ۴ ش ۴۸
آدرس: من لا يحضره الفقيه، جلد ۴، كِتَابُ الْحُدُود
و روي يونس بن يعقوب عن ابي مريم عن ابي جعفر ع قال :
من لايحضره الفقيه جلد ۴ ش ۴۷ | حدیث | من لايحضره الفقيه جلد ۴ ش ۴۹ | |||||||||||||
|
ترجمه
محمد جواد غفارى, من لا يحضره الفقيه - جلد ۵ - ترجمه على اكبر و محمد جواد غفارى و صدر بلاغى, ۳۵۰
و يونس بن يعقوب از ابى مريم از امام باقر عليه السّلام نقل كرده كه فرمود: زنى نزد امير المؤمنين آمد، و گفت: من عملى زشت زنا انجام دادهام، حضرت از وى روى بگردانيد، زن بدان سو رفت و در مقابل آن حضرت شد و گفت: من مرتكب زنا شدهام، باز حضرتش روى از او بگردانيد، زن نيز بآن سو شد و گفت: من زنا كردهام، اين بار نيز حضرت روى بگردانيد، و زن بآن سو شده و گفت: من مرتكب عمل قبيح شدهام، پس حضرت فرمان داد او را بازداشت كردند و زن حامله بوده و درنگ كردند تا وضع حمل كرد، سپس امر فرمود براى او حفرهاى در رحبه كوفه كندند، و لباسى جديد براى او دوختند، و زن را تا سينه درون آن حفره كردند و دروازه رحبه (ميدان) را بستند، و با سنگ او را هدف قرار داد و گفت: بسم اللَّه اللّهمّ على تصديق كتابك و سنّة نبيّك» سپس بقنبر فرمان داد او را سنگ زند، بعد بمنزل رفت، و فرمود: قنبر اجازه ده اصحاب محمّد صلّى اللَّه عليه و آله درآيند و او را سنگسار كنند و داخل شدند و هر يك با سنگى او را هدف قرار داد و سنگها تمام شد و آنان ندانستند همان سنگها را بار دوّم باو بزنند يا نه، و در زن رمقى باقيمانده بود، به قنبر گفتند: ما او را با سنگهايمان زديم ولى هنوز زنده است: از امام بپرس اكنون چه كنيم، فرمود: با سنگهايتان دوباره شروع كنيد، از نو سنگسار كردند تا جان سپرد، گفتند:وى بمرد اكنون با او چه كنيم، فرمود: او را بصاحبانش بسپاريد و بگوئيد با او همانند مردگانشان رفتار كنند. شرح: «در طريق مؤلّف بيونس بن يعقوب، ابان بن عثمان احمر است و وى ناووسى مذهب است، و ناووسى كسانى را گويند كه معتقد هستند امام صادق عليه السّلام آخرين امام است، نمرده و نخواهد مرد تا روزى كه بيايد و عالم را پر از عدل و داد كند، و فخر المحققين گويد: از پدرم (يعنى علامه حلّى) پرسيدم از حال أبان فرمود: «الأقرب عندى عدم قبول روايته» نزديكتر بحقّ آنست كه رواياتش را نپذيريم. و متن روايت دلالت دارد كه امير المؤمنين عليه السّلام با قرار چهار بار او را رجم كرد و اين موافق با فتاوى اهل سنّت و دستور عمر بن الخطاب است، و معارض با اخباريست كه فرموده: «لا يرجم إلّا بشهادة أربعة شهدوا على الايلاج و الاخراج».