روایت:من لايحضره الفقيه جلد ۴ ش ۴۳۴
آدرس: من لا يحضره الفقيه، جلد ۴، كِتَابُ الْوَصِيَّة
و روي يونس بن عبد الرحمن عن عاصم بن حميد عن محمد بن قيس عن ابي جعفر محمد بن علي الباقر ع قال :
من لايحضره الفقيه جلد ۴ ش ۴۳۳ | حدیث | من لايحضره الفقيه جلد ۴ ش ۴۳۵ | |||||||||||||
|
ترجمه
محمد جواد غفارى, من لا يحضره الفقيه - جلد ۶ - ترجمه على اكبر و محمد جواد غفارى و صدر بلاغى, ۶
و يونس بن عبد الرّحمن، از عاصم بن حميد، از محمد بن قيس، از امام أبو جعفر محمد بن علىّ الباقر عليه السّلام روايت كرده است كه فرمود: نام پيمبر صلى اللَّه عليه و آله در صحف ابراهيم «ماحى» و در تورات «حادّ» و در انجيل «احمد» و در فرقان «محمّد» است. گفتند: پس تأويل ماحى چيست؟ فرمود: تأويل آن، محوكننده اصنام، و اوثان و ازلام، و هر معبودى جز خداوند رحمان است، گفتند: پس تأويل حادّ چيست؟ فرمود: تأويل آن اينست كه او با هر كس كه با خدا و دين او دشمنى كند، چه نزديك باشد و چه دور دشمنى ميكند، گفتند: پس تأويل احمد چيست؟ فرمود: تأويل آن حسن ثناى خداى عزّ و جلّ در كتب پيمبران پيشين، در مقابل اعمال حميده و رفتار پسنديده او است. گفتند: پس تأويل محمد چيست؟ فرمود: تأويل آن چنين است كه خدا و فرشتگانش و همگى انبياء و مرسلينش، و كليّه امّتهاشان او را ميستايند، و بر او درود و رحمت ميفرستند، و آن نام او كه بر عرش نوشته شده
«مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ»
است، و آن بزرگوار از انواع كلاهها كلاه يمنى، و بيضاء بر سر مينهاد و كسائى داراى دو گوش را در جنگها ميپوشيد، و زوبينى داشت كه بر آن تكيه ميكرد، و در عيد فطر و أضحى آن را بيرون مىآورد، و در حين خطبه آن را بدست ميگرفت، و قضيبى بنام ممشوق داشت (و آن عصاى بلند نازكى بود كه آن را هم بهنگام ايراد خطبه بدست ميگرفتند) و نيز قبّهاى موئين يا فسطاطى بنام كنّ، و كاسهاى بنام سعه، و قدح بزرگى بنام رىّ، و دو اسب يكى بنام مرتجز و ديگرى بنام سكب، و دو استر، يكى بنام دلدل، و ديگرى شهباء، و دو شتر يكى بنام عضباء و ديگرى جدعاء، و دو شمشير يكى بنام ذو الفقار، و ديگرى عون، و دو شمشير ديگر، يكى بنام مخذّم، و ديگرى رسوم، و حمارى بنام يعفور، داشت. و آن حضرت را عمامهاى بنام سحاب، و زرهى بنام ذات الفضول داراى سه حلقه نقره، يكى در بخش جلو، و دو تا در بخش پشت، و درفشى بنام عقاب، و شترى مخصوص حمل بار، بنام ديباج، و علمى بنام معلوم، و مغفرى بنام اسعد بود، كه بهنگام وفات همگى آنها را بعلىّ عليه السّلام سپرد، انگشتريش را بيرون كرد، و به انگشت او كرد، پس علىّ عليه السّلام گفت كه در قبضه يكى از شمشيرهاى آن حضرت ورقهاى يافته است كه سه جمله بر اين گونه در آن نوشته بوده است: «با هر كه از تو ببرد بپيوند و حقّ را بگوى اگر چه بزيان خودت باشد، و در باره كسى كه با تو بدى كند نيكى كن».