روایت:من لايحضره الفقيه جلد ۳ ش ۱۱۸۳
آدرس: من لا يحضره الفقيه، جلد ۳، كِتَابُ النِّكَاح
:
من لايحضره الفقيه جلد ۳ ش ۱۱۸۲ | حدیث | من لايحضره الفقيه جلد ۳ ش ۱۱۸۴ | |||||||||||||
|
ترجمه
محمد جواد غفارى, من لا يحضره الفقيه - جلد ۵ - ترجمه على اكبر و محمد جواد غفارى و صدر بلاغى, ۲۹
هنگامى كه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله در خواستگارى خديجه دختر خويلد- رحمها اللَّه- با پدر يا عموى او صحبت مىكرد أبو طالب در اجتماع قريش حضور يافت و در حالى كه دو بازوى در حجره را گرفته بود خطبه عقد را اين چنين آغاز كرد: «سپاس خداى را كه ما را از بذر ابراهيم و ذرّيّه اسماعيل قرار داد، و براى ما خانهاى نهاد كه مردمان گرد او طواف كنند، و نيز حرم امنى كه از اطراف جهان نعمتها بسوى آن آورند، و ما را در ديار خود بر مردم فرمانروا قرار داد، آنگاه گفت: اين برادرزاده من محمّد بن عبد اللَّه بن عبد المطّلب با هيچ يك از مردان قريش سنجيده نشود جز آنكه برترى يابد، و با هيچ كس از آنان قياس نگردد جز آنكه بزرگتر آيد اگر چه از مال دستش تهى است (لكن اين نقص نيست) زيرا كه مال نصيبى ناپايدار و سايهاى زود گذر است، و اكنون او را بهمسرى با خديجه رغبتى است و خديجه را بازدواج با او شوقى، و آنچه از مهريّه و صداق باشد بر عهده من خواهد بود چه نقدينه و چه بر ذمّه، و او داراى موقعيّت حسّاسى است شخصيّت و مرتبهاى رفيع دارد، و داراى زبانى است نرم و كاربر» و خديجه را بزوجيّت او آورد و رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله فرداى آن روز با وى عروسى كرد و اوّلين فرزندى كه از پيغمبر (ص) حامله گشت عبد اللَّه بن محمّد صلوات اللَّه عليه و آله بود.