البقرة ٢٤١
ترجمه
البقرة ٢٤٠ | آیه ٢٤١ | البقرة ٢٤٢ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«حَقّاً»: مفعول مطلق فعل محذوفی است. تقدیر آن چنین است: حَقَّ ذلِکَ حَقّاً. با توجه به احکام گذشته، زنان مطلّقه چهارگروهند: الف - زن مطلّقهای که با او آمیزش جنسی شده است و مهریّهای برای وی معلوم گشته است. چنین زنی، عدّه نگاه میدارد و مهریّه خود را به تمام و کمال دریافت مینماید. ب - زن مطلّقهای که با او آمیزش جنسی شده است و مهریّهای برای وی معلوم نگشته است. چنین زنی، عدّه نگاه میدارد و مهریّهای مثل مهریّه خویشاوندان و زنان خانواده خویش دریافت مینماید. یعنی مهرالمثل بدو تعلق میگیرد. ج - زن مطلّقهای که با او آمیزش جنسی نشده است و مهریّه برای او معلوم گشته است. چنین زنی نصف مهریّه خود را دریافت میدارد و عدّهای ندارد. د - زن مطلّقهای که با او آمیزش جنسی نشده است و مهریّهای هم برای او معلوم نگشته است. چنین زنی وجوباً حق متاع به اندازه قدرت مالی شوهر دریافت میدارد، و عدّهای ندارد. یادآوری: دادن حق متاع به زنان بندهای
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۲۴۲ - ۲۲۸ ، سوره بقره
- اشاره به حكمت تشريع عده براى زن مطلقه
- توضيحى مبسوط پيرامون واژه (قرء) و معناى آن
- معناى كلمه (بعل ) و توضيح مرجع ضمير كلمه بعولتهن در آيه ت (و بعولتهن احق بردهن ...)
- سزاوارتر بودن شوهران به مردان مطلقه نسبت به مردان ديگر در صلاق رجعى
- تكرار كلمه ((معروف )) در آيات طلاق نشانه اهتمام شارع مقدس نسبت به انجام اين عمل به وجه سالم است
- ((معروف )) از نظر اسلام و روش صحيح رعايت تساوى در قانوگذارى اسلام
- معناى كلمه ((تسريح )) و مراد از ((تسريح زن بر احسان )) در آيه شريفه
- مراد از نگهدارى زن به وجه معروف يا طلاق دادن به او وجه نيكو
- وجه اينكه (امساك ) و (تسريح ) در آيه شريفه هم به قيد معروف و هم به قيد احسان مقيد شده اند
- وضعيتى كه طلاق جايز شمرده شده و شوهر مى تواند مهريه را پس گرفته طلاق دهد
- اكتفا به عمل به ظواهر دين و غفلت از روح آن و تفرقه بين احكام فقهى و معارف اخلاقى ، ابطال مصالح شريعت است
- نوع سوم طلاق و حكم آن
- لطائف و ظرائف دقيقى كه در آيات طلاق به كار رفته است
- اشاره به حكمت نهى از امساك به قصد ضرر در آيه (فمن يفعل ذالك فقد ظلم نفسه ...)
- مقصود از نعمت در ((و اذكرو نعمة الله عليكم ))
- نهى آيه شريفه از دخالت اوليا در امر ازدواج مجدد همسرانى كه عده شان تمام شده و مى خواهند دوباره با همسر قبلى خود ازواج كنند
- علت اينكه رجوع زنان به شوهران خود ازكى و اءطهر خوانده شده است
- وجه اينكه در آيه شريفه به جاى كلمه ((والد))، ((مولودله )) آورده شده است
- فرزند ملحق به پدر است يا مادر؟! و آيه قرآن كداميك را معتبر مى داند
- معناى كلمه ارضاع و حكم بچه شيرخواره پس از طلاق والدين او
- پيام احكامى چند در خصوص بچه شير خوار و وظايف والدين او پس از طلاق
- عقائد قبل از اسلام در باره زن شوهر مرده
- معنى تعريض و بيان فرق آن با كنايه
- معناى اكنان و مراد آيه (و لا جناح عليكم فيما عرضتم ...)
- معناى (عزم ) و وجه اينكه در آيه شريفه عقده نكاح به عزم وابسته شده است
- معناى (موسع ) و (مقتر) و آيه شريفه ((و متعوهن على الموسع قدره ...))
- موردى از طلاق كه مرد بايد نصف مهر زن را به او بدهد
- تشويق مردم به احسان و فضل نسبت به يكديگر در روابط بين خود
- نماز از واجباتى است كه در هيچ حالتى ساقط نمى شود
- معناى كلمه (عقل ) و بيان كلماتى كه در قرآن كريم درباره انواع ادركات انسانى آمده است ))
- معانى كلمات زن ، حسبان ، شعور، ذكر و عرفان و معرفت
- معانى كلمات فهم ، فقه ، درايت ، فكر و راءى
- معانى كلمات زعم ، علم ، حفظ، حكمت ، خبرت و شهادت
- تشويق مردم به احسان و فضل نسبت به يكديگر در روابط بين خود درباره عقل و خردمندى انسان
- در قرآن ، مراد از تعقل ادراك تواءم با سلامت فطرت است ، نه تعقل تحت تاءثير غرائز و اميال نفسانى
- بحث روايتى (در ذيل آيات طلاق )
- حكمت تحريم رجوع بعد از طلاق سوم
- درباره وقوع سه طلاق با يك لفظ يا در يك مجلس از نظر خاصه و عامة
- رواياتى در مورد طلاق خلع و مبارات
- معناى خلع از زبان امام باقر (ع ) و بيان اولين خلعى كه در اسلام واقع شده است
- معناى ((عسيله )) و روايت معروف به آن كه در زمان پيامبر اكرم (ص ) واقع شده است
- عقل متعه در محلل شدن كافى نيست
- دو روايت در شاءن نزول آيه ((فلا تعضلوهن ان ينكحن ازواجهن ).
- رواياتى در باره شير دادن به فرزند و احكام آن
- آنچه در اسلام حكم سلبى و يا عدم صحت و عدم اعتبار بر آن بار شده است
- رواياتى راجع به عده زن مطلقه و شوهر مرده
- رواياتى در باره آيه ((و لا حناح عليكم ان ...)) و موردى كه بر پرداخت نصف مهر بر مرد واجب مى شود
- مراد از ((صلوة وسطى )) در ((حافظوا على الصلوات و الصلوة الوسطى ))
- اقوال مفسرين در تفسير صلاة وسطى مختلف است
- رواياتى در ارتباط با آيه ((فرجالا او ركبانا...)) و نماز خوف
- بحث علمى (پيرامون زن ، حقوق و شخصيت و موقعيت اجتماعى او از نظر اسلام و ديگر ملل مذاهب ).
- زندگى زن در ملت هاى عقب مانده
- زندگى زن در ملت هاى متمدن قبل از اسلام
- موقعيت زن در بين كلدانيان ، آشوريان ، روميان و يونانيان قديم
- وضع زن در عرب و محيط زندگى اعراب
- نتايجى كه از آنچه گفته شد به دست مى آيد
- تحولى كه اسلام در امر زن پديد آورد
- هويت زن در اسلام
- از نظر اسلام مرد و زن از نظر خلقت برابرند
- ملاك برترى از نظر اسلام تقوى و پرهيزگارى است
- نكوهش عرب جاهليت در قرآن به جهت بى اعتنايى به امر زنان
- وزن و موقعيت اجتماعى زن در اسلام
- دو خصلت ويژه در آفرينش زن
- احكام مختص و احكام مشترك زن و مرد در اسلام
- حيات اجتماعى سعادتمندانه ، حيات منطبق با خلقت و فطرت است
- فطرت در مورد وظائف و حقوق اجتماعى افراد و عدالت بين آنان چه اقتضائى دارد؟
- معناى تساوى در مورد حقوق زن و مرد
- عدم اجراى صحيح قانون به معناى نقص در قانونگذارى نيست
- آزادى زن در تمدن غربى
- بحث علمى ديگر (درباره زناشوئى و منشاء طبيعى و فطرى آن )
نکات آیه
۱ - لزوم پرداخت کالاى شایسته و مناسب به زنان مُطلّقه (و للمطلّقات متاع بالمعروف)
۲ - شؤون اجتماعى زن و مرد، تعیین کننده مقدار و خصوصیّات متاعى که باید به زن مُطلّقه پرداخت شود.* (متاع بالمعروف) به نظر مى رسد بدون در نظر داشتن شؤون اجتماعى زن و مرد، نمى توان مقدار و یا خصوصیّات کالاى معروف و شایسته را تعیین کرد.
۳ - عُرف، مرجع تشخیص برخى از موضوعات احکام الهى (متاع بالمعروف)
۴ - پرداخت کالاى مناسب و شایسته به زنان مطلّقه، وظیفه تقواپیشگان و نشانه تقواست. (و للمطلّقات ... حقّاً على المتّقین)
۵ - رعایت حقوق دیگران، وظیفه تقواپیشگان و نشانه تقواست. (و للمطلّقات ... حقّاً على المتّقین)
۶ - تقواپیشگان، رعایت کنندگان حقوق زنان مُطلّقه در میان افراد جامعه (حقّاً على المتّقین) با توجّه به اینکه اصل حکم مربوط به تمام افراد است ; ولى حکم را بر متّقین بار نموده است.
۷ - ارزش والاى توجّه به مسائل حقوقى زنان مطلّقه (حقّاً على المحسنین ... و ان تعفوا اقرب للتقوى ... حقّاً على المتّقین) از مجموع آیات درباره زنان مطلّقه، خاصه اینکه با الفاظ گوناگونى از قبیل «حقّاً على المتّقین»، «حقّاً على المحسنین»، «و ان تعفوا اقرب للتقوى» و ... بیان شده است.
روایات و احادیث
۸ - لزوم پرداخت کالاى شایسته به زنان مطلّقه در حدّ توانایى مرد، پس از انقضاى مدّت عدّه (و للمطلّقات متاع بالمعروف) امام صادق (ع) درباره آیه «و للمطلقات ... » فرمود: متاعها بعد ما تنقضى عدّتها «على الموسع قدره و على المقتر قدره»[۱].
موضوعات مرتبط
- احکام: ۱، ۲، ۴، ۸
- تقوا: آثار تقوا ۴، ۵، ۶
- تکلیف: شرایط تکلیف ۸ ; قدرت در تکلیف ۸
- زن: حقوق زن ۱، ۲، ۴، ۶، ۷
- شؤون اجتماعى: ۲
- شخصیّت: حفظ شخصیّت ۲
- طلاق: احکام طلاق ۱
- عدّه: عدّه طلاق ۸
- متّقین: صفات متّقین ۶ ; مسؤولیّت متّقین ۴، ۵
- مردم: حقوق مردم ۵
- مطلّقه: حقوق مطلّقه ۷ ; متعه به مطلّقه ۱، ۲، ۴، ۸
- ملاکهاى عرفى: ۱، ۳
- موضوع شناسى: منابع موضوع شناسى ۳
منابع
- ↑ کافى، ج ۶، ص ۱۰۵، ح ۳ ; نورالثقلین، ج ۱، ص ۲۴۰- ، ح ۹۵۶ و ۹۵۷.