روایت:الکافی جلد ۸ ش ۴۸
آدرس: الكافي، جلد ۸، كِتَابُ الرَّوْضَة
عنه عن احمد عن البرقي عن محمد بن يحيي عن حماد بن عثمان قال :
الکافی جلد ۸ ش ۴۷ | حدیث | الکافی جلد ۸ ش ۴۹ | |||||||||||||
|
ترجمه
هاشم رسولى محلاتى, الروضة من الكافی جلد ۱ ترجمه رسولى محلاتى, ۱۲۳
حماد بن عثمان گويد: هنگامى موسى بن عيسى (از متنفذين دستگاه بنى عباس) در خانه خويش كه مشرف بر محل سعى صفا و مروه بود نشسته بود كه ناگاه حضرت موسى بن جعفر عليه السّلام را ديد كه سوار بر استرى است و از طرف مروه مىآيد، موسى بن عيسى فورا بمردى از قبيله همدان كه بنام ابن هياج و از نزديكانش بود دستور داد كه برود و دهنه استر را بگيرد و ادعاى استر را بكند (و بگويد كه اين استر از من است) آن مرد (پست) نزديك آمد و دهنه استر آن حضرت را گرفت و مدعى استر شد حضرت موسى بن جعفر (ع) كه چنان ديد پاى خود را از ركاب درآورد و از استر بزير آمد و بغلامان خود فرمود: زينش را برداريد و استر را باين مرد بدهيد، آن مرد (پست) گفت: زين هم از من است؟ حضرت فرمود: دروغ ميگوئى ما گواه و حجت شرعى داريم كه اين زين مال محمد بن على (حضرت باقر عليه السّلام) است و اما استر را نيز ما بهمين نزديكيها خريدهايم و تو بهتر ميدانى بدان چه ميگوئى (بهتر ميدانى كه منظورت از اين ادعا چيست، و بدين ترتيب امام هفتم عليه السّلام شر آن مرد پست فطرت و احيانا نقشه را كه موسى بن عيسى براى اتهام آن حضرت كشيده بود از سر خود دور كرد).
حميدرضا آژير, بهشت كافى - ترجمه روضه كافى, ۱۲۱
همچنين از او، از احمد، از برقى، از محمد بن يحيى، از حمّاد بن عثمان مىگويد: در حالى كه موسى بن عيسى [از سران بنى عبّاس] در خانه خود بود و آن خانه در كنار سعى ميان صفا و مروه قرار داشت ناگاه ديد ابو الحسن موسى عليه السّلام از طرف مروه سوار بر اسبى مىآيد. او به ابن هياج كه مردى همدانى و سر سپرده بود، فرمان داد تا مهار اسب امام را بگيرد و مدّعى شود كه اسب از آن اوست. او نزد امام آمد و به لگام چسبيد و مدّعى آن شد. امام كاظم عليه السّلام بىدرنگ پاى از ركاب بركشيد و به غلامانش فرمود: زين را برداريد و اسب را به او بدهيد. ابن هياج گفت: زين هم از من است. امام عليه السّلام فرمود: دروغ گفتى ما بيّنه داريم كه اين زين از آن محمد بن على [پدرم] بوده است. ولى استر را همين نزديكى خريديم و تو خوب مىدانى چه مىگويم.