روایت:الکافی جلد ۲ ش ۶۰۵
آدرس: الكافي، جلد ۲، كتاب الإيمان و الكفر
علي بن ابراهيم عن ابيه عن حماد بن عيسي عن ابراهيم بن عمر اليماني عن ابي عبد الله ع قال :
الکافی جلد ۲ ش ۶۰۴ | حدیث | الکافی جلد ۲ ش ۶۰۶ | |||||||||||||
|
ترجمه
کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۴, ۵۰۵
از ابراهيم بن عمر يمانى، از امام صادق (ع) كه فرمود: حق مسلمان بر مسلمان اين است كه خود سير نباشد و برادرش گرسنه باشد، و خود سيراب نباشد و برادرش تشنه باشد، و خود پوشيده نباشد و برادرش لخت باشد، وه چه بزرگ است حق مسلمان بر برادر مسلمان خودش و فرمود: دوست بدار براى برادر مسلمانت آنچه را براى خود دوست مىدارى و هر گاه نيازمند شدى از او بخواه و اگر از تو خواستار شد به او بده، از هيچ كار خوبى در باره او دل تنگ و خسته مشو، و از هيچ كار خوبى براى تو دل تنگ و خسته نشود (هيچ خيرى را از او فرو مگذار و پس مينداز و خيرى را برايت فرو نگذارد و پس نيندازد خ ل) پشت او باش كه او پشت تو است، چون غايب شود در پشت سر او نگهدارى كن، و چون حاضر باشد از او ديدن كن، او را گرامى دار و ارجمند شمار زيرا او از تو است و تو از اوئى و چون از تو گلهاى دارد از او جدا مشو تا گذشت او را خواستار شوى، و اگر به او خيرى رسد خدا را سپاسگزار و اگر گرفتار شود، زير بازويش را بگير و اگر براى او دامى نهادند و سخن چينى كردند، به او كمك كن و اگر مردى به برادرش بگويد اف بر تو، دوستى معنوى ميان آنها بريده شود و وقتى به او بگويد: تو دشمن منى، يكى از آنها كافر باشد و اگر او را متّهم سازد و به او افتراء بندد، ايمان در دلش آب شود چنانچه نمك در آب، و گفت: به من رسيده است كه فرمود: به راستى مؤمن است كه نورش براى اهل آسمانها مىدرخشد چنانچه ستارههاى آسمان براى اهل زمين مىدرخشد و فرمود: به راستى مؤمن دوست خدا است كه خدايش كمك كند و براى او بسازد و مؤمن براى خدا جز حق و درست نگويد و از جز او نترسد.
مصطفوى, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۳, ۲۴۷
و فرمود: حق مسلمان بر مسلمان اينست كه او سير نباشد و برادرش گرسنه و او سيراب و برادرش تشنه و او پوشيده و برادرش برهنه، پس چه بزرگست حق مسلمان بر برادر مسلمانش و فرمود: براى برادر مسلمانت بخواه آنچه براى خود خواهى و چون محتاج گشتى از او كمك بخواه و اگر او از تو خواست عطايش كن و نسبت بهيچ خيرى نبايد از او ملول شوى و نه او از تو ملول شود، تو پشتيبان او باش كه او پشتيبان تو است. چون غائب شود، در غيبتش او را نگهدار باش و چون حاضر شود از او ديدار كن و تجليل و احترامش نما كه او از توست و تو از اوئى، و چون از تو بدش آيد از او دورى مكن تا از او گذشت و كرم خواهى [تا كينه را از دلش بزدائى] و اگر باو خيرى رسد، خدا را شكر كن و اگر بلائى باو رسد، بازويش بگير و اگر برايش نيرنگى سازند، ياريش كن. و چون مردى ببرادرش «اف» بگويد، رشته دوستى ميان آنها بريده شود، و چون بگويد تو دشمن منى، يكى از آن دو كافر شوند، و چون متهمش سازد ايمان در دلش آب شود مانند نمك در ميان آب. راوى گويد: و بمن رسيده است كه آن حضرت فرمود: نور مؤمن براى اهل آسمان مانند ستارگان آسمان براى اهل زمين ميدرخشد، و فرموده است: مؤمن دوست خداست، خدا ياريش كند و برايش بسازد و مؤمن جز حق بر خدا نگويد و از غير او نترسد.
محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۳, ۴۳۳
على بن ابراهيم، از پدرش، از حمّاد بن عيسى، از ابراهيم بن عمر يمانى، از امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده است كه فرمود: «حقّ بر مسلمان آن است كه سير نباشد و حال آنكه برادرش گرسنه باشد، و سيراب نباشد و برادرش تشنه باشد، و جامه درنپوشد و برادرش برهنه باشد؛ پس چه بزرگ است حقّ مسلمان بر برادر مسلمانش». و فرمود كه: «از براى برادر مسلمانت دوست دار، آنچه را كه از براى خود دوست مىدارى. و چون محتاج شدى، از او بخواه، و اگر از تو خواهد، به او بده. و او را در خير و خوبى انتظار مده، و مدّت او را دراز مكن، و بايد كه او نيز آن را از براى تو طول ندهد، و مدّت آن را دراز نگرداند (و احتمال دارد كه معنى اين باشد كه خوبى را از او ميل مده و از او مگردان، و او نيز آن را از تو ميل ندهد). و از براى او پشت و ياور باش، كه او تو را پشت و ياور است. و چون غائب باشد، او را در حال غيبتش محافظت كن، و حفظ الغيب او را منظور دار. و چون حاضر باشد، او را ديدن كن، و او را اجلال و تعظيم نما و اكرام كن؛ زيرا كه او از تو است، و تو از اويى؛ پس اگر بر تو عتابكننده باشد، از او مفارقت مكن، تا از او درخواهى كه مسامحه كند- و بنابر بعضى از نسخ تا آنكه كينه او را از دلش بيرون كنى-. و اگر خوبى به او برسد، خدا را حمد كن، و اگر به بلايى مبتلى شود، او را اعانت و نصرت ده، و اگر با او حيله و مكرى شود، او را يارى كن. و چون مردى اف به برادر خود بگويد، آنچه در ميان ايشان است از دوستى بريده شود. و چون بگويد كه تو دشمن منى، يكى از اين دو كافر شود (يعنى اگر راست گويد مخاطب كافر است، و اگر دروغ گويد خود كافر است). و چون او را متّهم سازد و بهتانى بر او بندد، ايمان در دلش بگدازد، چنان كه نمك در آب مىگدازد». و ابراهيم مىگويد كه: خبر به من رسيد كه آن حضرت فرمود: «به درستى كه نور مؤمن از براى اهل آسمان مىدرخشد، چنانچه ستارگان آسمان از براى اهل زمين مىدرخشند». و فرمود: «به درستى كه مؤمن ولىّ و دوست خدا است، كه خدا او را اعانت مىكند، و از براى او كار مىكند، و بر خدا دروغ نمىبندد، و چيزى كه غير حق باشد بر او نمىگويد، و از غير او نمىترسد».