روایت:الکافی جلد ۲ ش ۳۹
آدرس: الكافي، جلد ۲، كتاب الإيمان و الكفر
علي بن ابراهيم عن ابيه عن احمد بن محمد بن ابي نصر و عده من اصحابنا عن احمد بن محمد بن خالد عن ابراهيم بن محمد الثقفي عن محمد بن مروان جميعا عن ابان بن عثمان عمن ذكره عن ابي عبد الله ع قال :
الکافی جلد ۲ ش ۳۸ | حدیث | الکافی جلد ۲ ش ۴۰ | |||||||||||||
|
ترجمه
کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۴, ۵۹
از امام صادق (ع) كه فرمود: به راستى خدا تبارك و تعالى بمحمد (ص) شرايع نوح و ابراهيم و موسى و عيسى (ع) را داد كه توحيد و اخلاص و ترك بتپرستى است با فطرت حنيف مسلمانى آسان بر كنار از گوشهگيرى و خانه بدوشى، هر چيز پاكيزه را در آن حلال كرد و هر بد و نفرت انگيز را حرام نمود و بار سنگين را برداشت و زنجيرهائى كه به گردن آنها بود به دور انداخت، سپس در ضمن دستورهاى اسلامى نماز و زكاة و روزه و حج و امر به معروف و نهى از منكر و حلال و حرام و مواريث و حدود و فرائض را بر آنها مقرر داشت با جهاد در راه خدا و وضوء را بر آن افزود و آن را بفاتحة الكتاب برترى داد و به آيات آخر سوره بقره و سورهاى پر فصل قرآن (از سوره محمد با آخر قرآن) غنيمت را براى او حلال كرد با فيء (آنچه از كفّار بىنبرد به دست آيد) و با هراس در دل دشمن او را يارى كرد و همه زمين را براى او سجدهگاه ساخت و وسيله طهارت (بعنوان تيمّم بر زمين) و او را رسول همه ساخت از سفيد و سياه و جن و انس، به او جزيه را (سرانهاى كه از كفار اهل كتاب دريافت شود) بخشيد و اسيران مشركان را و فدائيى كه دهند (مالى كه براى آزاد كردن اسير مى دادند) سپس به او تكليفى متوجه شد كه به هيچ كدام از پيغمبران متوجه نشده بود و شمشيرى بىجلد از آسمان برايش فرود آمد و به او گفته شد كه (۸۴ سوره نساء): «بايد در راه خدا نبرد كنى و جز خودت را در درجه اول مكلّف بدان ندانى» (يعنى پيش جنگ باشى) ..
مصطفوى, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۳, ۲۷
امام صادق عليه السّلام فرمود: همانا خداى تبارك و تعالى شريعتهاى نوح و ابراهيم و موسى و عيسى عليهم السلام را بمحمد صلى اللَّه عليه و آله عطا فرمود، و آن شرايع يكتاپرستى است و اخلاص و ترك بتپرستى و فطرت حنيفيه آسان (كه همان طريقه و روش اسلامست) و اينكه گوشهگيرى و صحرا گردى (كنارهگيرى از جماعت مسلمين) نيست، چيزهاى پاكيزه را در اين شرايع حلال كرد و پليديها را حرام نمود و تكليف سنگين و زنجيرهائى كه بگردن آنها بود برداشت آنگاه در آن شرايع مقرر فرمود، نماز و زكاة روزه و حج و امر بمعروف و نهى از منكر و حلال و حرام و ميراثها و حدود و فرائض و جهاد در راه خدا را، باضافه وضو [و وضو را براى محمد صلى اللَّه اضافه فرمود] و آن حضرت را فضيلت بخشيد بسبب سوره فاتحة الكتاب و آيات آخر سوره بقره و سورههاى پر فصل (از سوره ق يا محمد يا فتح تا آخر قرآن) و غنيمت و فىء را براى او حلال فرمود و او را با رعب (و ترسى كه در دل دشمنانش ميافكند) نصرت بخشيد، و زمين را برايش سجدهگاه و پاككننده (در تيمم) قرار داد، و او را بسوى همگان از سفيد و سياه و جن و انس ارسال فرمود، و گرفتن جزيه و اسير كردن مشركين و فديه گرفتن را باو عطا فرمود، سپس تكليفى باو متوجه شد كه بهيچ يك از پيغمبران آن تكليف متوجه نشده بود، و از آسمان شمشيرى بىغلاف بر او نازل شد و باو گفته شد «در راه خدا جنگ كن (و اگر ترا تنها گذاشتند) تنها خودت تكليف دارى (كه با دشمنان دين بجنگى).
محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۳, ۴۷
على بن ابراهيم، از پدرش، از احمد بن محمد بن ابىنصر و چند نفر از اصحاب ما، از احمد بن محمد بن خالد، از ابراهيم بن محمد ثقفى، از محمد بن مروان و همه، از ابان بن عثمان، از آنكه او را ذكر كرده، از امام جعفر صادق عليه السلام روايت كردهاند كه فرمود:
«خداى- تبارك و تعالى- محمد صلى الله عليه و آله را شريعتهاى نوح و ابراهيم و موسى و عيسى عليهم السلام عطا فرمود، و آنها توحيد است و اخلاص در عمل و انداختن همتايان و شريكان در عبادت، از براى خدا. و خلقت حنيفيه و ملّت مستقيمه، درست و آسان، و رهبانيت و سياحت «۲» در آن نيست.
و چيزهاى پاكيزه را در اين شريعت، مجموعه حلال كرد، و چيزهاى پليد را در آن حرام گردانيد، و بار گرانى را كه بر ايشان بار بود، بر زمين گذاشت، و غلها و بندها را كه بر ايشان بود، برداشت.
(و مراد آن است كه تكاليف شاقّه و امور مشكله را ساقط نمود.)
بعد از آن، در ميان آنها نماز و زكات و روزه و حجّ و امر به معروف و نهى از منكر و حلال و حرام و ميراثها و حدود و واجبات و جهاد در راه خدا را بر او واجب گردانيد، و پيغمبر را وضو زياد فرمود [كه] به هيچيك از ايشان نداده بود، و او را زيادتى داد به فاتحةالكتاب كه __________________________________________________
(۲). و رهبانيت، امرى است مركّب از ترك زنان و عزلت از مردمان و ترك مطعومات و مشروبات لذيذه و ملبوساتفاخره. و سياحت به معنى دنياگردى است. (مترجم)
سوره حمد است، و به خواتيم سوره بقره (كه از «آمَنَ الرَّسُولُ» «۱» است تا آخر)، و مفصّل از قرآن (كه از سوره جاثيه يا قتال [/ سوره محمد] يا حجرات است تا آخر آن)، و غنيمت و فىء را از براى او حلال گردانيد، و او را به ترس يارى نمود (چه رو به هر سمتى كه مى فرمود، تا شصت منزل مىترسيدند و ترس آن حضرت در دل ايشان مىافتاد)، و زمين را از برايش مسجد و پاككننده قرار داد (كه در هر موضع از آن نماز تواند كرد، و بر هر جزوى از آن تيمّم مىنمود، مگر آنچه به دليل بيرون باشد)، و او را فرستاد، فرستادنى عامّ و شامل، كه هر كسى را فرا گرفت، و مبعوث بود به سوى سفيد و سياه و جنّ و انس. و جزيه و اسير كردن مشركان و فداء گرفتن «۲» از ايشان را به او عطا فرمود. بعد از آن، تكليف شد به چيزى كه هيچيك از پيغمبران به آن مكلّف نشده بودند، و آن، اين است كه خدا شمشير برهنهاى را كه در غلاف نبود، از آسمان بر او فرو فرستاد و به آن حضرت فرمود: «فَقاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ لا تُكَلَّفُ إِلَّا نَفْسَكَ» «۳»». و در قرآن «فَقاتِلْ»، با فاء است؛ يعنى: «پس كارزار كن با كافران، كه تكليف نشدى در باب جهاد، مگر به فعل نفس خويش».
(يعنى نه فعل غير خود؛ زيرا كه از تخلف ديگران از جهاد، ضررى به تو نمىرسد؛ بلكه ضرر تو، به ترك امر جهاد نفس است؛ پس سبقت نما به جهاد، اگرچه هيچكس تو را يارى و همراهى نكند، در آنچه نصرتدهنده و ياور و معين تو خداى- تعالى- است، نه لشكر). __________________________________________________ (۱). بقره، آيه ۲۸۵. (۲). و فداء- به مدّ و كسر فاء و به قصر و فتح آن-، مالى است كه از براى خريدن خود داده شود. (۳). نساء، ۸۴.