محمد ٢٦
ترجمه
محمد ٢٥ | آیه ٢٦ | محمد ٢٧ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«الَّذِینَ کَرِهُوا ...»: مراد یهودیان بنیقریظه و بنینضیر است (نگا: احزاب / و ). «کَرِهُوا»: دشمن داشتهاند. نپسندیدهاند. «بَعْضِ الأمْرِ»: (نگا: حشر / و ). «إِسرَار»: پنهانکاری. مراد پنهان کردن و مخفی داشتن مکر و کید است.
تفسیر
- آيات ۱۶ - ۲۳ سوره محمد
- اثر متفاوت استماع قرآن در كفار مهر بر دل خورده و در مؤ منان هدايت يافته
- مقصود از اشراط ((علامات )) قيامت و اينكه فرمود: علامتهاى قيامت آمده است
- معناى اينكه خدا متقلب و مثواى شما را مى داند
- معناى جمله ((المغشى عليه من الموت )) و تطبيق آن بر گروهى از افراد ضعيف الايمان
- معناى آيه : ((طاعة و قول معروف ...)) كه درباره مؤ منان مريض القلبى است كه ازعمل به وظيفه قتال و جهاد سرباز مى زند
- احتمالات ديگرى كه در كلمه ((طاعة ....)) وجود دارد
- مقصود از كسانى كه مرتدين به آنها وعده اطاعت مى دادند
- معناى اينكه منافقان بيمار دل به سيمايشان و در لحن قولشان شناخته مى شوند
- (رواياتى در ذيل آيه : ((و منهم من يسمع اليك ...)) و درباره علائم قيامت ، استغفار وصلهرحم )
- رواياتى راجع به اينكه در زمان پيامبر (ص ) دشمنى با على (ع ) علامت نفاق بوده است
نکات آیه
۱- همدلى و سازش نهانى با کافران، دلیل ارتداد بیماردلان منافق (إنّ الذین ارتدّوا ... ذلک بأنّهم قالوا للذین ... سنطیعکم فى بعض الأمر) برداشت بالا بنابراین نکته است که «ذلک» اشاره به ارتداد باشد - که از آیه قبل (إنّ الذین ارتدّوا) استفاده مى شود - و با توجه به این که مراد از «الذین کرهوا...» کافران معانداند.
۲- سازش با کافران و همکارى با آنان علیه دین، مایه ارتداد است. (إنّ الذین ارتدّوا ... ذلک بأنّهم قالوا ... سنطیعکم فى بعض الأمر)
۳- تسلط شیطان بر روح منافقان، معلول گرایش آنان به کافران و اظهار همدلى با ایشان (الشیطن سوّل لهم ... ذلک بأنّهم قالوا... سنطیعکم) «ذلک» مى تواند اشاره به تسلّط شیطان باشد که از آیه قبل (الشیطان سوّل لهم) استفاده مى شود و تعبیر «بأنّهم...» در مقام تعلیل است.
۴- انسان ها، خود فراهم آورنده زمینه تسلّط شیطان بر خویش (الشیطن سوّل لهم ... ذلک بأنّهم قالوا... سنطیعکم) در صورتى که «ذالک» به تسویل هاى شیطان نظر داشته باشد; آیه در مقام بیان این نکته است که تسلّط شیطان بر انسان ها، جبرآفرین نیست; بلکه این خود انسان هایند که نخست راه را بر نفوذ و تسلّط وى مى گشایند.
۵- برخى از عناصر سست ایمان صدر اسلام، داراى روابط پنهانى با کافران (قالوا للذین کرهوا ما نزّل اللّه سنطیعکم فى بعض الأمر)
۶- بیماردلان و منافقان گریزان از تکالیف دینى، داراى زمینه گرایش به دشمنان اسلام (و ذکر فیها القتال رأیت الذین فى قلوبهم مرض... قالوا للذین کرهوا ... سنطیعکم) با توجه به ارتباط این آیه با آیات پیشین، مى توان نتیجه گرفت که میان بیماردلى و گریز از تکالیف دشوار و تمایل به دشمنان اسلام، ارتباطى تنگاتنگ وجود دارد.
۷- گفتار و موضع گیرى هاى انسان در رابطه با دین، داراى تأثیر عمیق بر روح و ایمان وى * (ذلک بأنّهم قالوا للذین کرهوا ما نزّل اللّه سنطیعکم فى بعض الأمر) از این که به زبان آوردن همدلى و هماهنگى با کافران، عامل ارتداد و یا عامل تسلّط شیطان بر انسان معرفى شده، مى توان نتیجه گرفت که هرگونه سخن و موضع گیرى انسان علیه دین، داراى آثار جدى بر روح و ایمان او است.
۸- لزوم پرهیز از هرگونه اظهار تمایل و همدلى با ناراضیان از دین (قالوا للذین کرهوا ما نزّل اللّه سنطیعکم فى بعض الأمر) از توبیخ شدید منافقان، به خاطر اظهار همدلى و تمایل با کافران، مطلب بالا استفاده مى شود.
۹- ترفند منافقان، در حفظ چهره ایمانى خویش، به رغم همدلى با کافران در برخى زمینه ها (قالوا ... سنطیعکم فى بعض الأمر) تعبیر «فى بعض الأمر»، مى تواند اشاره به این داشته باشد که منافقان، در عین تمایل درونى به کفر و کافران، نمى خواستند که در همه زمینه ها با کافران هماهنگ شده و کاملاً چهره کفر به خود بگیرند و از جرگه مؤمنان خارج شوند; زیرا مصالح آنان در حفظ چهره دینى خود بوده است.
۱۰- بیماردلانِ منافق، در انتظار پدید آمدن فرصت، براى همکارى با دشمنان علیه دین (قالوا للذین کرهوا ما نزّل اللّه سنطیعکم فى بعض الأمر) سین در «سنطیعکم» اشاره به موقعیتى دارد که هنوز فرانرسیده است و منافقان در انتظار فرارسیدن آن هستند.
۱۱- کراهت و بیزارى از رهنمودهاى خداوند، درون مایه اصلى کفر * (قالوا للذین کرهوا ما نزّل اللّه سنطیعکم) برداشت بالا بنابراین نکته است که مراد از «الذین کرهوا...» کافران بوده و وصف «کرهوا» به جاى «کفروا» آمده باشد تا این واقعیت آشکار شود که آنچه کافران را به کفر کشانده، هواپرستى و بیزارى از دستورات دین است; نه نارسایى بیان دین و شبهات فکرى و فلسفى آنان.
۱۲- آگاهى خداوند، از توطئه ها و کارهاى پنهانى عناصر سست ایمان و منافق (و اللّه یعلم إسرارهم)
۱۳- هشدار خداوند، به افشاى اسرار توطئه هاى پنهان منافقان (و اللّه یعلم إسرارهم) تذکّر به علم خداوند، در حقیقت هشدارى است به منافقان تا گمان نکنند اسرارشان همیشه مخفى خواهد ماند.
۱۴- توجه به علم و نظارت الهى، مانع تلاش هاى پنهانى انسان علیه دین (و اللّه یعلم إسرارهم) علم الهى، از آن جهت به منافقان تذکر داده شده تا آنان، با توجّه به این حقیقت، دست از خلاف کارى بردارند.
موضوعات مرتبط
- ارتداد: عوامل ارتداد ۲
- اسلام: تاریخ صدر اسلام ۵
- انسان: نقش انسان ۴
- ایمان: عوامل مؤثر در ایمان ۷
- بیماردلان: صفات بیماردلان ۶
- تبرى: تبرى از خدا ۱۱
- خدا: زمینه اعراض از خدا ۱۱; علم غیب خدا ۱۲; هشدارهاى خدا ۱۳
- دین: اعراض از معرضان دین ۸; موانع توطئه علیه دین ۱۴
- ذکر: آثار ذکر علم خدا ۱۴; ذکر نظارت خدا ۱۴
- روح: عوامل مؤثر در روح ۷
- سخن: آثار سخن ۷
- شیطان: زمینه سلطه شیطان ۴; عوامل سلطه شیطان ۳
- کافران: آثار سازش با کافران ۱، ۲; روابط پنهانى با کافران ۵
- کفر: آثار کفر ۱۱
- گرایشها: آثار گرایش به کافران ۳; زمینه گرایش به دشمنان اسلام ۶
- منافقان: اغواپذیرى منافقان ۳; افشاى توطئه منافقان ۱۳; ترک تکلیف منافقان ۶; توطئه منافقان ۱۲; دین ستیزى منافقان ۱۰; روابط منافقان صدراسلام ۵; روش برخورد منافقان ۹; ریاکارى منافقان ۹; سازش منافقان ۱; سلطه بر منافقان ۳; صفات منافقان ۶; عوامل ارتداد منافقان ۱; فرصت طلبى منافقان ۱۰; هشدار به منافقان ۱۳