روایت:الکافی جلد ۱ ش ۳۳۹
آدرس: الكافي، جلد ۱، كِتَابُ التَّوْحِيدِ
محمد بن الحسن عن سهل بن زياد عن ابن محبوب عن عبد الرحمن بن كثير عن داود الرقي قال :
الکافی جلد ۱ ش ۳۳۸ | حدیث | الکافی جلد ۱ ش ۳۴۰ | |||||||||||||
|
ترجمه
کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۱, ۳۸۱
داود رقى گويد: از امام صادق (ع) پرسيدم از قول خداى عز و جل (۳۸ سوره ۱۱): «و بوده است عرش او بر آب» فرمود: در معنى آن چه مىگويند؟ گفتم: ميگويند: عرش بر آب است و پروردگار بالاى آن است، فرمود: دروغ گويند، هر كه اين عقيده را دارد خدا را محمول شمرده و به صفت مخصوص مخلوقها وصفش كرده و بايستش آيد كه آنچه خدا را حمل كند از او نيرومندتر باشد، گفتم: پس شما برايم بيان كنيد، قربانت. فرمود: خدا دين و دانش خود را پيش از آنكه زمين و آسمان يا جن و انسى يا خورشيدى و ماهى باشد بر آب نهاد، چون خواست مردم را بيافريند آنان را برابر خود پراكند و به آنها فرمود: كى است پروردگار شما؟، اول كسى كه به زبان آمد رسول خدا و امير المؤمنين و امامها صلوات الله و سلامه عليهم بودند كه گفتند: توئى پروردگار ما و دين و دانش را به آنها سپرد، سپس به فرشتهها فرمود: اينان حاملان دين و دانش منند و امينان من بر خلقم و هم آنها مسئولاند، سپس به فرزندان آدم فرمود: براى خدا اعتراف به پروردگارى كنيد و براى اين چند نفر اعتراف به ولايت و طاعت، گفتند: بچشم، پروردگار ما. به فرشتهها فرمود: گواه باشيد، فرشتهها گفتند: گواهيم كه فردا نگويند: به راستى ما از آن غفلت داشتيم و بىخبر بوديم يا آنكه بگويند همانا پدران ما پيش از اين مشرك شدند و ما پس از آنها نژادى بوديم كه تخلف نتوانستيم، آيا ما را براى آنچه بيهوده خواهان كردند هلاك مىكنى؟ اى داود، ولايت ما در ميثاق بر آنها مؤكد است.
مصطفوى, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۱, ۱۸۰
داود رقى گويد: از امام صادق (ع) راجع بقول خداى عز و جل «و عرش خدا بر آب بود» پرسيدم فرمود: در اين باره چه ميگويند؟ عرضكردم: ميگويند عرش روى آب بود و پروردگار بالاى آن، فرمود: دروغ گويند، هر كه اين گمان كند خدا را محمول قرار داده و او را بصفت مخلوق وصف كرده است و او را لازم آيد كه چيزى كه خدا را حمل ميكند تواناتر از او باشد. عرضكردم قربانت گردم شما برايم بيان كنيد. فرمود: پيش از آنكه زمينى يا آسمانى يا جن و انسى يا خورشيد و ماهى باشد، خدا دينش را و علمش را بآب عطا فرمود، (مقصود از آب مادهايست كه قابليت خلق پيغمبران را دارد- مرآت) چون خدا خواست مخلوق را بيافريند ايشان را در برابر خويش پراكنده ساخت و بآنها گفت: پروردگار شما كيست؟ نخستين كسى كه سخن گفت رسول خدا (ص) و امير المؤمنين (ع) و ائمه صلوات اللَّه عليهم بودند كه گفتند: توئى پروردگار ما، خدا بايشان علم و دين عطا كرد سپس بفرشتگان فرمود: اينان حاملان دين و علم من و امينان من در ميان خلقم و مسئولانند، آنگاه بفرزندان آدم گفت: بربوبيت خدا و ولايت و اطاعت اين اشخاص اعتراف كنيد، گفتند، آرى اى پروردگار ما اعتراف نموديم، پس خدا بفرشتگان فرمود: گواه باشيد، فرشتگان گفتند: گواهى دهيم و اين پيمان براى آن بود كه فردا نگويند ما از آن بىخبر بوديم يا آنكه بگويند: پدران ما از پيش مشرك شدند و ما هم فرزندان پس از آنها بوديم، ما را بآنچه اهل باطل كردند هلاك ميكنى؟ اى داود ولايت ما در زمان پيمانگيرى برايشان مؤكد گشته است.
محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۱, ۴۱۹
محمد بن حسن، از سهل بن زياد، از ابن محبوب، از عبدالرحمان بن كثير، از داود بن كثير رقّى روايت كرده است كه گفت: از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام سؤال كردم از تفسير قول خداى عزّوجلّ: «وَ كانَ عَرْشُهُ عَلَى الْماءِ» «۱»، يعنى: «و بود عرش خداى- سبحانه و تعالى- بر روى آب». حضرت فرمود كه: «سنيان در تفسير اين آيه، چه مىگويند؟» عرض كردم كه: مىگويند: عرش بر روى آب بود و پروردگار عالميان در بالاى آن. فرمود: «دروغ مىگويند. هر كه اين را گمان كند، كه خدا را محمول گردانيده و او را به صفت مخلوقات وصف كرده، و بر او لازم مىآيد كه آن چيز كه او را برداشته، از او قوىتر باشد». عرض كردم: فداى تو گردم، تفسير آيه را از براى من بيان فرما. حضرت فرمود: «به درستى كه خدا دين و علم خويش را بر آب بار كرد و آن را حامل اين دو گردانيد، پيش از آنكه زمين، يا آسمان، يا جنّ، يا انسان، يا آفتاب، يا ماه وجود داشته باشد. بعد از آن، چون اراده نمود كه خلائق را بيافريند، ايشان را پراكنده و پريشان نمود در ميان دو دست خويش (كه از آن به __________________________________________________
(۱). هود، ۷. پيش رو تعبير مىشود. و مراد اين است كه آنها را در نزد علم خويش پهن نمود). پس به ايشان فرمود كه: پروردگار شما كيست؟ اول كسى كه سخن نمود، رسول خدا صلى الله عليه و آله و امير المؤمنين عليه السلام و ائمه هدى- صلوات اللَّه عليهم- بودند و عرض نمودند كه: تويى پروردگار ما. پس خدا ايشان را حامل دين و علم خويش نمود، بعد از آن، به فرشتگان فرمود كه: اين گروه حاملان دين و علم من و امينان من هستند در باب خلق من، و ايشانند كه در روز قيامت از ايشان سؤال خواهد شد در باب اداى امانت و حفظ آن و طاعت خلائق و معصيت ايشان و آنچه مىدانند، به خدا عرض خواهند كرد.
بعد از آن به فرزندان آدم فرمود كه: اقرار كنيد براى خدا به پروردگارى و ربوبيت و براى اين چند نفر به فرمانبردارى و ولايت. فرزندان آدم عرض كردند كه: آرى اى پروردگار ما، ما اقرار كرديم. پس خدا به فرشتگان خويش فرمود كه: گواه باشيد. فرشتگان عرض كردند كه: ما گواه شديم بر اقرار ايشان، تا در فرداى قيامت نگويند: به درستى كه ما از اين اقرار بىخبران بوديم، يا نگويند كه: جز اين نيست كه پدران ما شرك آوردند، پيش از زمان ما و ما فرزندانى چند بوديم بعد از ايشان. آيا پس تو ما را هلاك مىگردانى و معذب مىسازى به آنچه آن كجروان گمراه كردند؟ «۱» اى داود، ولايت و صاحب اختيارى ما بر ايشان در وقت پيمان گرفتن خدا استوار شده». __________________________________________________
(۱). اعراف، ۱۷۲ و ۱۷۳.