روایت:الکافی جلد ۱ ش ۱۳۳۲

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۶ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۴۱ توسط 127.0.0.1 (بحث) (Edited by QRobot)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


آدرس: الكافي، جلد ۱، كِتَابُ الْحُجَّة

اسحاق عن احمد بن محمد بن الاقرع قال حدثني ابو حمزه نصير الخادم قال :


الکافی جلد ۱ ش ۱۳۳۱ حدیث الکافی جلد ۱ ش ۱۳۳۳
روایت شده از : امام حسن عسكرى عليه السلام
کتاب : الکافی (ط - الاسلامیه) - جلد ۱
بخش : كتاب الحجة
عنوان : حدیث امام حسن عسكرى (ع) در کتاب الكافي جلد ۱ كِتَابُ الْحُجَّة‏ بَابُ مَوْلِدِ أَبِي مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ ع‏
موضوعات :

ترجمه

کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۳, ۴۹۹

از ابو حمزه نصير خادم گفت: بارها شنيدم كه ابى محمد امام عسكرى (ع) با غلامان خود به زبان آنها سخن مى‏گفت، با تركها تركى و با روميها رومى و با صقلبيها به زبان آنها، من تعجب كردم و گفتم: امام در مدينه متولد شده و تا پس از فوت ابو الحسن (امام نقى ع) به كسى عيان نشده و أحدى او را نديده و چگونه همه زبانها را مى‏داند؟ من با خود چنين مى‏گفتم، آن حضرت به من رو كرد و فرمود: خدا تبارك و تعالى حجت خود را از همه خلق ديگرش از هر جهت ممتاز مى‏كند و به او علم هر زبانى‏ و علم نَسَبها و مرگها و حوادث آينده را مى‏دهد و اگر چنين نباشد، ميان حجت و امام با رعيت و مأموم فرقى نيست.

مصطفوى‏, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۲, ۴۴۰

نصير خادم گويد: بارها ميشنيدم كه امام حسن عسكرى عليه السلام با غلامان ترك و رومى و صقالبى خود بلغت خودشان سخن ميگفت. من تعجب كردم و با خود ميگفتم: اين كه در مدينه متولد شد و تا (پدرش) ابو الحسن عليه السلام وفات كرد، پيش كسى نرفت و كسى او را نديد (كه درس بخواند يا با اهل اين لغات مكالمه كند) من اين موضوع را پيش خود فكر ميكردم كه حضرت بمن متوجه شد و فرمود همانا خداى تبارك و تعالى حجت خود را با ساير مردم در همه چيز امتياز بخشيده و معرفت و لغات و انساب و مرگها و پيش آمدها را باو عطا فرموده و اگر چنين نبود، ميان حجت و محجوج (امام و مأموم) فرق نبود.

محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۲, ۷۳۹

اسحاق، از احمد بن محمد بن اقرع روايت كرده است كه گفت: حديث كرد مرا ابو حمزه- يعنى: نصر يا نصير خادم- و گفت كه: چندين مرتبه شنيديم كه امام حسن عسكرى با غلامان خود از ترك و رومى و صقالبه به زبان ايشان سخن مى‏گفت. «۲» ابو حمزه مى‏گويد: من از اين امر تعجّب كردم و با خود گفتم كه: اينك در مدينه متوّلد شد، و از براى كسى ظاهر نشد تا آن‏كه امام على نقى عليه السلام از دنيا درگذشت و هيچ‏كس او را نديد، پس اين چگونه خواهد بود؟ و نفس خويش را به اين قصّه حديث مى‏كردم كه حضرت رو به من آورد و فرمود: «به درستى كه خداى تبارك و تعالى حجّت خود را از ساير خلائق ممتاز و آشكار ساخته، به هر چيزى، و همه زبان‏ها و شناختن نسب‏ها و اجل‏ها و امور اتّفاقيّه را به او عطا مى‏فرمايد. و اگر اين نبود، در ميان حجّت و حجّت آورده شده (يعنى: رعيّت كه مغلوب‏ __________________________________________________ (۲). و صقالبه، طايفه‏اى هستند كه بلاد ايشان با بلاد خرز به هم پيوسته در ميان بلغار و قسطنطنيه. (مترجم)

حجّت حجّت است)، فرقى نبود».


شرح

آیات مرتبط (بر اساس موضوع)

احادیث مرتبط (بر اساس موضوع)