الأحزاب ٤٨
ترجمه
الأحزاب ٤٧ | آیه ٤٨ | الأحزاب ٤٩ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«لا تُطِعْ ...»: مخاطب پیغمبر و مراد پیروان او است. «دَعْ»: رها کن. مراد از رهائی در اینجا بیاعتنائی و ناچیز شمردن است. «وَکِیلاً»: (نگا: نساء / ).
تفسیر
- آيات ۴۱ - ۴۸، سوره احزاب
- معنى و مراد از ذكر و تسبيحى كه مؤ منان بدان امر شده اند و وجه اينكه فرمود: ((سبحوهبكرة و اصيلا))
- مقصود از درود فرستادن خدا بربندگان كه بسيار ياد خدا مى كنند
- اشاره به معناى ((شاهد)) و ((سراج منير)) بودن پيامبر گرامى (صلى الله عليه وآله و سلم )
- بحث روايتى رواياتى درباره فضيليت ذكر خدا درذيل آيه : ((يا ايها الذين آمنوا ذكروا الله ذكرا كثيرا))
نکات آیه
۱ - پیامبر(ص)، موظف به خوددارى از اطاعت از کافران و منافقان بود. (و لاتطع الکفرین و المنفقین)
۲ - پیامبر(ص)، موظف بود که به آزار و اذیت هاى کافران و منافقان، اعتنایى نکند. (و دَعْ أذیهم)
۳ - پیامبر(ص)، وظیفه داشت که از مقابله به مثل و درگیرى با منافقان و کافران بپرهیزد. (و دَعْ أذیهم) احتمال دارد که «دَعْ» به معناى «بى اعتنایى» باشد و احتمال دارد که به معناى «درگیر نشدن و مقابله نکردن» باشد. برداشت بالا، بنابر احتمال دوم است.
۴ - کافران و منافقان، پیامبر(ص) را مورد آزار و اذیت قرار مى دادند. (و دَعْ أذیهم)
۵ - پیامبراکرم(ص) در انجام دادن رسالت خویش، با رو در رویى کافران و منافقان مواجه بود. (یأیّها النبىّ إنّا أرسلنک ... و دع أذیهم)
۶ - پیامبر(ص) در انجام رسالت الهى خویش، نباید به سخنان و موضع گیرى هاى کافران و منافقان اعتنا کند. (یأیّها النبىّ إنّا أرسلنک شهدًا و مبشّرًا ... و لاتطع الکفرین و المنفقین)
۷ - پیامبر(ص)، موظف به ترک اذیت و آزار منافقان و کافران بود.* (و دَعْ أذیهم) برداشت بالا، بنابراین اساس است که اضافه «أذى» به «هم» اضافه مصدر به فاعل اش باشد.
۸ - پیامبر(ص) در برابر آزار و اذیت منافقان و کافران، باید به خدا توکل کند. (و دَعْ أذیهم و توکّل على اللّه)
۹ - توکل بر خداوند در مقابل آزار و اذیت هاى کافران و منافقان، نقشى کارساز دارد. (و دَعْ أذیهم و توکّل على اللّه)
۱۰ - پیامبر(ص)، وظیفه داشت تا در انجام دادن رسالت خویش بر خداوند توکل کند. (یأیّها النبىّ إنّا أرسلنک ... و توکّل على اللّه)
۱۱ - همه باید در کارهاى خود، بر خداوند توکل کنند. (و توکّل على اللّه) خطاب «توکّل» اگر چه به پیامبر(ص) است، اما چون موضوع به گونه اى است که اختصاص به پیامبر(ص) ندارد، از آن یک وظیفه همگانى استفاده مى شود.
۱۲ - خداوند، «وکیل» (کارساز) است. (و کفى باللّه وکیلاً)
۱۳ - خداوند، کارساز و وکیلى کفایت کننده است. (و کفى باللّه وکیلاً)
۱۴ - کفایت کنندگى و کارسازى خداوند، دلیل وجوب توکل بر او در همه امور است. (و توکّل على اللّه و کفى باللّه وکیلاً)
۱۵ - وعده خداوند، به پیامبر(ص) براى جلوگیرى از آزار و اذیت کافران و منافقان به آن حضرت (و دَعْ أذیهم و توکّل على اللّه و کفى باللّه وکیلاً)
موضوعات مرتبط
- اسماء و صفات: وکیل ۱۲
- توکل: آثار توکل ۹; توکل بر خدا ۸، ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۴
- خدا: کارسازى خدا ۱۳; کفایت وکالت خدا ۱۳، ۱۴; وعده هاى خدا ۱۵
- عصیان: عصیان از کافران ۱; عصیان از منافقان ۱
- کافران: اجتناب از اذیت کافران ۷; اذیتهاى کافران ۴، ۹; اعراض از کافران ۶; روش برخورد کافران ۵; ممانعت از اذیتهاى کافران ۱۵
- محمد(ص): اذیت محمد(ص) ۴; تاریخ محمد(ص) ۴; توکل محمد(ص) ۸، ۱۰; رسالت محمد(ص) ۵، ۶; مبارزه با محمد(ص) ۵; محمد(ص) و اذیتهاى کافران ۲، ۸; محمد(ص) و اذیتهاى منافقان ۲، ۸; محمد(ص) و مقابله با کافران ۳; محمد(ص) و مقابله با منافقان ۳; مسؤولیت محمد(ص) ۱، ۲، ۳، ۶، ۷، ۸، ۱۰; وعده به محمد(ص) ۱۵
- منافقان: اجتناب از اذیت منافقان ۷; اذیتهاى منافقان ۴، ۹; اعراض از منافقان ۶; روش برخورد منافقان ۵; ممانعت از اذیتهاى منافقان ۱۵