الأحزاب ١٠
ترجمه
الأحزاب ٩ | آیه ١٠ | الأحزاب ١١ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«مِن فَوْقِکُمْ وَ مِنْ أَسْفَلَ مِنکُمْ»: کنایه از محاصره از هر سو است. «زَاغَتِ الأبْصَارُ»: مراد اختلال پیدا کردن چشمها از شدّت خوف و هراس است. «بَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَنَاجِرَ»: دلها به گلوگاهها رسیده بود. در فارسی معادل این مفهوم چنین است: جانها به لبها رسیده بود. مراد اضطراب دلها است. «تَظُنُّونَ بِاللهِ الظُّنُونَ»: درباره وعده خدا گمانها میبردید. مراد این است که برخیها که قویالایمان بودند به وعده خدا اطمینان کامل داشتند، و برخیها که ضعیفالایمان بودند، چندان امیدی به وعده پیروزی الهی نداشتند. در رسمالخطّ قرآنی الف زائدی در آخر (الظُّنُونَ) قرار دارد.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۹ - ۲۷، سوره احزاب
- بيان آيات مربوط به داستان جن احزاب (خندق )
- حكايت ترس و بهانه تراشى منافقان و بيماردلان بعد از مشاهده لشكر انبوه دشمن و سخنپراكنى هايشان در جهت تضعيف روحيه مؤ منين
- مقصود از اينكه فرمود: ((لقد كان لكم فىرسول الله اسوة حسنة ...))
- وصف حال مؤ منين بعد از ديدن لشكريان احزاب : افزون گشتن ايمان ، وفا و استوارىبر عهده و...
- بيان وصف مؤ منينى كه به عهد خود وفا كردند
- اشاره به اينكه بسا مى شود گناه مقدمه سعادت و آمرزش مى شود
- بحث روايتى
- يكى از معجزات پيامبر اكرم (ص ) در واقعه حفر خندق
- يكى ديگر از دلائل نبوت حضرت خاتم (ص ) در واقعه خندق
- روياروئى لشكر اسلام و كفر در جنگ خندق
- آغاز درگيرى و به ميدان آمدن عمرو بن عبدود و مقابله اميرالمؤ منين (عليه السلام ) با او
- پيروزى اميرالمؤ منين بر عمرو بن عبدود و بيان ارزش آن از زبان مبارك پيامبر(ص )
- نيرنگى كه يكى از مؤ منان بعد از اجازه گرفتن از پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) براى ايجاد تفرقه بين دشمنان به كار برد
- خذيفه بن اليمان از جنگ خندق سخن مى گويد
- خاتمه جنگ احزاب و روانه شدن سپاه اسلام به سوى بنى قريظه و محاصره آنان و...
- سرانجام يهوديان بنى قريظه و حكميت سعد بن معاذ درباره آنها
- سرانجام حق ستيزى كعب بن اسيد يهودى و شاءن نزول (و انزل الذين ظاهروهم ...)
نکات آیه
۱ - مسلمانان مدینه، از ناحیه بالا و پایین مدینه، در محاصره دشمن (احزاب متّحد) قرار گرفتند. (إذ جاءوکم من فوقکم و من أسفل منکم)
۲ - احزاب متّحد، در جنگ علیه مسلمانان، جمعیتى فراوان داشتند. (إذ جاءتکم جنود ... إذ جاءوکم من فوقکم و من أسفل منکم) «جنود» جمع «جند» است و دلالت بر چندین سپاه مى کند. آمدن نیروها از بالا دست مدینه و پایین دست آن نیز مؤید این نکته است; زیرا آنان داراى جمعیتى چشمگیر بوده اند که توانسته اند نیروهایشان را در اطراف مدینه مستقر کنند.
۳ - ائتلاف احزاب مختلف و لشگرکشى آنان علیه مسلمانان مدینه و شکست شان، شایسته یادآورى است. (إذ جاءوکم من فوقکم و من أسفل منکم) «إذ جاءوکم» عطف بر «إذ جاتکم» در آیه پیش و متعلق فعل «اُذکروا» در همان آیه است.
۴ - یهود بنى نضیر و بنى قریظه و غطفان، با مشرکان مکه، علیه مسلمانان، ائتلاف کردند. (إذ جاءوکم من فوقکم و من أسفل منکم) طبق شواهد تاریخى، غزوه احزاب، با ائتلاف یهودیان بنى نضیر و بنى قریظه و غطفان و مشرکان مکه به وجود آمد. «من فوقکم» اشاره به یهودیانى دارد که از بخش شرقى مدینه هجوم آوردند و «من أسفل منکم» اشاره به مشرکانى دارد که از بخش غربى مدینه به آن دیار هجوم آورده بودند.
۵ - هجوم احزاب متّحد به سوى مدینه، باعث وحشت و نگرانى مسلمانان شد. (إذ جاءوکم ... و إذ زاغت الأبصر) «زاغت الأبصار» مى تواند کنایه از به وجود آمدن آن چنان وحشتى باشد که چشم شخص، قدرت دید و تشخیص را از دست مى دهد.
۶ - برخى حالت هاى روحى و روانى، در حواس انسان تأثیر بسیار زیادى دارد. (إذ جاءوکم ... و إذ زاغت الأبصر)
۷ - ترس زیاد، باعث مى شود که چشم، از کارکرد عادى خارج شود و تیره شده و خیره گردد. (إذ جاءوکم ... و إذ زاغت الأبصر)
۸ - هجوم احزاب متّحد به مدینه، براى درهم شکستن مسلمانان، مسلمانان را به قدرى وحشت زده کرد که همانند افراد محتضر شدند. (إذ جاءوکم ... و إذ زاغت الأبصر و بلغت القلوب الحناجر) مراد از به حنجره رسیدن قلب ها، خفگى و به حال مرگ افتادن است.
۹ - ترس و وحشت زیاد، ممکن است که انسان را به حال مرگ در آورد. (إذ جاءوکم ... و إذ زاغت الأبصر و بلغت القلوب الحناجر)
۱۰ - قلب، نقش اساسى در حیات و مرگ آدمى دارد. (و بلغت القلوب الحناجر)
۱۱ - ایّام هجوم احزاب متّحد به مدینه، روزهایى بس سخت و نگران کننده براى مسلمانان بود. (إذ جاءوکم ... و إذ زاغت الأبصر و بلغت القلوب الحناجر)
۱۲ - بروز برخى از حالت هاى روانى و روحى براى انسان، ممکن است که فعالیت قلب را از سیستم عادى خارج کرده و او را غیر متعادل سازد. (إذ جاءوکم ... و بلغت القلوب الحناجر)
۱۳ - پس از محاصره مدینه از سوى احزاب متّحد، ظنّ و گمان هاى گوناگونى درباره خدا، در میان مردم مسلمان پدید آمد. (إذ جاءوکم ... و تظنّون باللّه الظنونا) «ظنون» مفعول مطلق عددى است و «ال» در آن، براى جنس است. جمع آورده شدن «ظنون» همراه با «ال» دلالت بر تعدد و گوناگونى مى کند.
۱۴ - عارض شدن بدگمانى به خدا در مسلمانان، در پىِ هجوم احزاب متّحد به مدینه (إذ جاءوکم ... و تظنّون باللّه الظنونا) احتمال دارد که مخاطب فعل «تظنّون» مسلمانان باشند و یکى از احتمال هاى «الظنونا» بدگمانى باشد. آیات بعدى مى تواند قرینه اى بر نکته یاد شده باشد.
۱۵ - ظنّ و گمان هاى مردم مدینه درباره وعده هاى خدا، در پى هجوم احزاب متّحد، علاوه بر گوناگونى، نو به نو و در حال تجدید شدن بود. (و تظنّون باللّه الظنونا) آوردن فعل مضارع «تظنّون» به منظور بیان پدید آمدن گمان، مى تواند بیان کننده تداوم و تجدید شدن آن باشد.
موضوعات مرتبط
- احزاب صدراسلام: فراوانى سپاه احزاب صدراسلام ۲; لشکرکشى احزاب صدراسلام ۱، ۳، ۵، ۸، ۱۱، ۱۴، ۱۵
- اسلام: تاریخ صدر اسلام ۴، ۱۱
- ترس: آثار ترس ۷، ۹
- چشم: عوامل خیرگى چشم ۷
- حالات: نقش حالات روانى ۶، ۱۲
- حواس: عوامل مؤثر در حواس ۶
- حیات: عوامل مؤثر در حیات ۱۰
- خدا: سوءظن به خدا ۱۳، ۱۴، ۱۵
- ذکر: ذکر غزوه احزاب ۳
- غزوه احزاب: احزاب صدراسلام در غزوه احزاب ۱، ۲، ۳، ۴; شکست احزاب صدراسلام در غزوه احزاب ۳; قصه غزوه احزاب ۱، ۲، ۳، ۴، ۵، ۸، ۱۱، ۱۳، ۱۴; مسلمانان مدینه درغزوه احزاب ۲، ۸، ۱۱، ۱۳، ۱۵; مشرکان مکه در غزوه احزاب ۴; هجوم دشمن در غزوه احزاب ۱، ۵، ۸، ۱۱، ۱۳، ۱۴، ۱۵; یهود بنى قریظه در غزوه احزاب۴; یهود بنى نضیر در غزوه احزاب ۴; یهود غطفان در غزوه احزاب ۴
- قلب: عوامل بیمارى قلب ۱۲; نقش قلب ۱۰
- مدینه: هجوم دشمن به مدینه ۱، ۳، ۵، ۸، ۱۱، ۱۴، ۱۵
- مرگ: عوامل مؤثر در مرگ ۹، ۱۰
- مسلمانان مدینه: ترس مسلمانان مدینه ۵، ۸، ۱۱; سوءظن در مسلمانان مدینه ۱۳، ۱۴، ۱۵; محاصره مسلمانان مدینه ۱