المجادلة ١٦
ترجمه
المجادلة ١٥ | آیه ١٦ | المجادلة ١٧ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«جُنَّةً»: سپر.
تفسیر
- آيات ۱۴ - ۲۲، سوره مجادله
- بيان وصف و حال منافقان : تولى يهود: سوگند دروغ ياد كردن و....
- جنبه هاى مختلف غلبه خدا و رسولان او (كتب الله لاءغلبن انا و رسلى )
- هرگز دوستى با دشمنان خدا و رسول (صلى الله عليه و آله و سلم ) با داشتن ايمانقابل جمع نيست
- مراد از تاءييد مؤ منين به روحى از او
- و بيان اينكه مؤ منان علاوه بر حيات طبيعى از حيات طيبه برخوردارند
- رواياتى درباره نزول آيه : ((كتب الله لاءغلبن انا و رسلى )) حب و بغض فى الله ، وروح ايمان
- مراد از روحى كه خداوند مؤ من را بوسيله آن تاءييد مى كند
تفسیر نور (محسن قرائتی)
اتَّخَذُوا أَيْمانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ فَلَهُمْ عَذابٌ مُهِينٌ «16»
سوگندهايشان را سپر ساختند و مردم را از راه خدا بازداشتند، پس برايشان عذابى خوار كننده است.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
اتَّخَذُوا أَيْمانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ فَلَهُمْ عَذابٌ مُهِينٌ «16»
اتَّخَذُوا أَيْمانَهُمْ جُنَّةً: فراگرفتند سوگندهاى خود را كه مىخوردند
«1» نور الثقلين، جلد 5، صفحه 266.
جلد 13 - صفحه 78
سپرى، يعنى آن را وقايه تهمت خود ساختند و صيانت جان و مال خود گردانيدند تا از دست مسلمانان در امان باشند. فَصَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ: پس باز داشتند در حين ايمنى خود، مردمان را از راه خدا به توهين امر مسلمانان و منع از مجاهده با كافران و بازداشتن ايشان را از ملاقات با اهل اسلام و مصاحبت با سيد الانام عليه الصلوة و السلام، فَلَهُمْ عَذابٌ مُهِينٌ: پس مر ايشان راست عذابى خواركننده. اين وعيد ثانى است به صفتى ديگر از عذاب روز قيامت.
يا اول اشاره به عذاب قبر، و دوم دال بر عذاب قيامت.
(آية 17)
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
اتَّخَذُوا أَيْمانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ فَلَهُمْ عَذابٌ مُهِينٌ «16» لَنْ تُغْنِيَ عَنْهُمْ أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئاً أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ «17» يَوْمَ يَبْعَثُهُمُ اللَّهُ جَمِيعاً فَيَحْلِفُونَ لَهُ كَما يَحْلِفُونَ لَكُمْ وَ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ عَلى شَيْءٍ أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْكاذِبُونَ «18» اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ الشَّيْطانُ فَأَنْساهُمْ ذِكْرَ اللَّهِ أُولئِكَ حِزْبُ الشَّيْطانِ أَلا إِنَّ حِزْبَ الشَّيْطانِ هُمُ الْخاسِرُونَ «19» إِنَّ الَّذِينَ يُحَادُّونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ أُولئِكَ فِي الْأَذَلِّينَ «20»
كَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَ رُسُلِي إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ «21» لا تَجِدُ قَوْماً يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ يُوادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لَوْ كانُوا آباءَهُمْ أَوْ أَبْناءَهُمْ أَوْ إِخْوانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ أُولئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمانَ وَ أَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ وَ يُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ أُولئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ «22»
ترجمه
قرار دادند سوگندهاشان را سپرى پس باز داشتند از راه خدا پس براى آنها عذابى است خوار كننده
هرگز دفع نميكند از آنها مالهاشان و نه فرزندانشان از جانب خدا چيزى را آن گروه اهل آتشند آنها در آن جاودانيانند
جلد 5 صفحه 167
روز كه برمىانگيزاند آنها را خدا همگى پس سوگند ميخورند براى او همچنانكه سوگند ميخورند براى شما و ميپندارند كه آنها قادرند بر امرى آگاه باشيد كه همانا آنها دروغگويانند
استيلا يافت شيطان بر آنها پس از يادشان برد ذكر خدا را آن گروه ياران شيطانند آگاه باشيد كه همانا ياران شيطان زيانكارانند
همانا آنانكه مخالفت ميكنند با خدا و پيغمبرش آن گروه داخل در زمره ذليلترانند
نوشت خدا كه هر آينه غلبه خواهم كرد البته من و پيغمبرانم همانا خدا نيرومند و غالب است
نمىيابى گروهى را كه ايمان ميآورند بخدا و روز بازپسين كه دوستى كنند با كسانيكه مخالفت نمودند با خدا و پيغمبرش و اگر چه باشند پدرانشان يا پسرانشان يا برادرانشان يا خويشاوندانشان آن گروه نوشت خدا در دلهاشان ايمان را و تقويت نمود ايشان را بروح و روانى از جانب خود و داخل ميگرداند ايشانرا در بهشتهائى كه جارى است در زمين آنها نهرها جاودانيانند در آنها خوشنود شد خدا از ايشان و خشنود شدند از او آنگروه لشگر خدايند آگاه باشيد همانا لشگر خدا آنان رستگارانند.
تفسير
اهل نفاق كه در آيات سابقه شمهاى از احوال آنها ذكر شد كه از آن جمله قسم دروغ خوردنشان بود خداوند جهت آنرا بيان فرموده كه براى آن بود كه جان و مالشان محفوظ از تعرّض مسلمانان باشد و تشبيه فرموده قسمهاى آنان را بسپر بلائيكه براى خودشان اتّخاذ نمودند در وقايه بودن از ضرر و باز ميداشتند بوساوس و حيل مردم را از پيمودن راه حق در خلال اين امنيّت جانى و مالى پس براى آنها است عذابى خوار كننده در دنيا يا آخرت و نبايد تصوّر نمايند كه اموال و اولاد آنها بدردشان ميخورد كه بتوانند بكمك آنها چيزى از عذاب خدا را از خودشان دفع نمايند و آنها اهل آتش جهنمند و مخلّد در آن خواهند بود در روز قيامت هم كه خدا تمام آنها را زنده و محشور ميفرمايد براى خدا هم اين قسم دروغ را ياد مينمايند كه ما در دنيا مؤمن مخلص بوديم و با كفار رابطه نداشتيم چون نفاق و دروغگوئى طورى و بقدرى مرتكز در نفوس آنها شده بود كه تصوّر ميكردند با خدا هم ميشود نفاق كرد و آنجا هم ميتوان قسم دروغ خورد و
جلد 5 صفحه 168
گمان ميكردند كه قادر بر اخفاء چيزى از سرائرشان هستند و ميتوانند بقسم دروغ جلب نفع يا دفع ضررى از خود نمايند دروغگوئى آنها بنهايت درجه رسيده چون با خدا هم كه عالم السرّ و الخفيّات است دروغ ميگويند شيطان بر آنها مستولى شده و ياد خدا را از دل آنها برده آنها از اتباع شيطانند و اتباع آن ملعون در دنيا محروم از خير و در آخرت زيانكارانند بدادن بهشت و گرفتن جهنم و قمى ره در ذيل آيه اخيره از آيات سابقه نقل فرموده كه نازل شد در باره دومى چون مرور فرمود بر او پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم با آنكه او نشسته بود نزد يكنفر از يهود و مينوشت خبر آن حضرت را پس آمد او خدمت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم حضرت فرمود ديدم تو را براى يهود كتابت ميكردى با آنكه خدا از آن نهى فرموده پس عرض كرد نوشتم براى او آنچه را در تورية است از صفت تو و شروع نمود بخواندن آن براى آن حضرت با آنكه او غضبناك بود پس يك نفر از انصار باو گفت واى بر تو نميبينى غضب پيغمبر را بر خود پس گفت پناه ميبرم بخدا از غضب خدا و غضب پيغمبرش همانا من نوشتم آنرا چون يافتم در تورية خبر تو را پس پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم باو فرمود اى فلان اگر موسى بن عمران در ميان آنها حاضر بود پس ميآمدى تو نزد آنها با اعراض از حكمى كه من از جانب خدا آوردم كافر بودى و آن قول خداوند اتّخذوا أيمانهم جنّة است يعنى گرفتند ايمانشان را حجاب بين خودشان و كفار و ايمان آنها اقرار بزبان بود از ترس شمشير و رفع جزيه و قول خداوند يوم يبعثهم اللّه جميعا فيحلفون له كما يحلفون لكم مراد غصبكنندگان حق آل محمدند كه خداوند روز قيامت آنها را جمع ميفرمايد پس قسم ياد ميكنند براى خدا كه آنها كارى نكردند چنانچه قسم خوردند براى پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در دنيا كه ما كارى نكرديم با آنكه اهتمام نموده بودند بقتل پيغمبر و قسم خورده بودند كه نگذارند بعد از آن حضرت امارت و اختياردارى به بنى هاشم برسد و بجاى أيمانهم در اتّخذوا أيمانهم بفتح همزه ايمانهم بكسر آن نيز قرائت شده و اين روايت مؤيّد آن قرائت است و اختصاص نزول آيات در باره دوّمى و ساير غصبكنندگان حق آل اطهار ظاهرا براى رياست دومى و همكارانش بر اهل نفاق باشد و در مجمع
جلد 5 صفحه 169
نقل نموده كه مسلمانان وقتى ديدند فتوحات متواليه خودشان را در بلاد عربستان گفتند ما روم و ايران را هم فتح ميكنيم پس منافقين گفتند شما گمان ميكنيد روم و ايران هم مانند بعضى بلاد عربستان است كه شما فتح كرديد پس نازل شد همانا آن كسانيكه مخالفت و معاندت مينمايند با خدا و پيغمبرش از جمله خوارترين خلق خدا خواهند بود و خداوند در لوح محفوظ ثبت فرموده كه خود و پيغمبرانش غالب باشند در حجّت هميشه و غالب شوند در آخر كار بر اعداء بفتح و ظفر چون خداوند قوى است و ميتواند دوستان خود را بر دشمنان غالب فرمايد و عزيز است يعنى كسى بر او غالب نخواهد شد و در خاتمه منحصر فرموده اهل ايمان را بكسانيكه با دشمنان خدا و پيغمبر دوستى نداشته باشند اگر چه آنها از نزديكترين ارحام و اقوام ايشان باشند و تصريح فرموده است كه اين قبيل اشخاص مخلص مؤيّد بروح ايمان و اخلاص از جانب خدا هستند كه در دلهاى ايشان بامر حق ثابت و راسخ شده و داخل مينمايد آنان را در آخرت در بهشتهائى كه در زير قصور و كنار درختان آن نهرهائى از آب خوش گوارا جارى است و هميشه در آنجا خواهند بود خدا از آنها خشنود بطاعتشان و آنها از خدا خشنود بقضاء و جزاء او هستند و ايشان عساكر الهيّه ميباشند و انصار دين او كه بخير دو سراى فائز شدهاند در كافى از صادقين عليهما السلام روح از جانب خدا بايمان تفسير شده و در مجمع تأييد نموده است آنرا بقول خداوند و كذلك أوحينا اليك روحا من امرنا ما كنت تدرى ما الكتاب و لا الايمان و نيز در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه قلب مؤمن دو گوش دارد يك گوش ميدمد در آن شيطان و يك گوش ميدمد در آن ملك و خدا تأييد ميكند مؤمن را بملك و اين مراد است از قول خداوند و أيّدهم بروح منه و از بعضى از اخبار كافى در اين باب استفاده ميشود كه اين روح ايمان حاضر است نزد مؤمن در وقت اطاعت و قوى ميشود بآن و غائب ميشود در وقت معصيت و فرار ميكند از او و در بعضى بخصوص زنا تصريح شده است و ثواب قرائت اين سوره در ذيل سوره سابقه گذشت و الحمد للّه رب العالمين و صلّى اللّه على محمد و آله الطاهرين.
جلد 5 صفحه 170
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
اتَّخَذُوا أَيمانَهُم جُنَّةً فَصَدُّوا عَن سَبِيلِ اللّهِ فَلَهُم عَذابٌ مُهِينٌ «16»
گرفتند سوگندهاي خود را سپري و مانعي براي خود پس صد و مانع شدند از راه الهي پس براي آنها است عذاب خوار كننده.
اتَّخَذُوا أَيمانَهُم جُنَّةً که مسلمين باور كنند و متعرّض آنها نشوند و در داخله مسلمين باشند و از قضايا مطلع شوند.
فَصَدُّوا عَن سَبِيلِ اللّهِ خود که از راه حق منحرف شدند و سدّي شدند براي ديگران که آنها هم منحرف شدند فَلَهُم عَذابٌ مُهِينٌ عذاب تمام اهل ضلالت و فساق و فجار بلكه كفّار و مشركين بار بر اينها است چون فاعل بالتسبيب هستند که اگر اينکه منافقين نبودند حق بر تمام عالم روشن ميشد و باطل بكلّي از بين ميرفت علاوه عذابهاي افعال خود آنها و ظلم و تعديات و تجاوزات آنها خذلهم اللّه.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 16)- سپس برای توضیح بیشتر در مورد نشانههای این منافقان میگوید: «آنها سوگندهای خود را سپری قرار دادند و مردم را از راه خدا باز داشتند» (اتخذوا ایمانهم جنة فصدوا عن سبیل الله).
قسم یاد میکنند که مسلمانند و هدفی جز اصلاح ندارند در حالی که زیر پوشش این قسم به انواع فساد و خرابکاری و توطئه مشغولند، و در حقیقت از نام مقدس خدا برای جلوگیری از راه خدا بهره میگیرند.
و در پایان آیه میافزاید: «از این رو برای آنان عذاب خوار کنندهای است» (فلهم عذاب مهین).
آنها میخواستند با این سوگندهای دروغین آبرو برای خود فراهم کنند ولی خدا آنها را به عذاب خوار کننده و شدیدی مبتلا میسازد.
نکات آیه
۱ - منافقان، زیر سپر سوگند، نفاقشان را پنهان مى کردند. (اتّخذوا أیمنهم جنّة)
۲ - استفاده ابزارى از ارزش هاى دینى علیه دین، از شیوه هاى منافقان (اتّخذوا أیمنهم جنّة) برداشت یاد شده به این خاطر است که منافقان از سوگند - که در میان همه پیروان ادیان از ارزش ها به شمار مى رود - در جهت سد کردن پیشرفت اسلام، بهره مى گرفتند.
۳ - منافقان، عناصرى منحرف از راه خدا و آیین او (فصدّوا عن سبیل اللّه) «صدّ» (مصدر «صدّوا») دو گونه استعمال مى شود: لازم و متعدى. «صدّ» در صورت اول به معناى اعراض کردن و میل و انحراف است. برداشت یاد شده بر پایه این معنا است.
۴ - تلاش منافقان، براى بازداشتن مردم از راه خدا (فصدّوا عن سبیل اللّه) «صدّ» در صورتى که متعدى استعمال شود، به معناى منع و بازداشتن خواهد بود. بنابراین «فصدّوا عن سبیل اللّه»; یعنى، «منعوا الناس عن سبیل اللّه».
۵ - منافقان، داراى فرجامى بس شوم و ناگوار (فلهم عذاب مهین)
۶ - عذاب خوار کننده الهى، در انتظار منافقان است. (فلهم عذاب مهین)
موضوعات مرتبط
- دین: سوءاستفاده از دین ۲
- سبیل الله: مانعان از سبیل الله ۴
- عذاب: عذاب ذلت بار ۶; مراتب عذاب ۶
- گمراهان :۳
- منافقان: روش برخورد منافقان ۲; سوءاستفاده منافقان ۲; عذاب منافقان ۶; فرجام شوم منافقان ۵; فلسفه سوگند منافقان ۱; گمراهى منافقان ۳; ویژگیهاى منافقان ۱
- نفاق: نشانه هاى نفاق ۱