المجادلة ٦
ترجمه
المجادلة ٥ | آیه ٦ | المجادلة ٧ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«یَبْعَثُهُمْ»: ایشان را زنده میگرداند. «أَحْصَاهُ»: آن را شمارش کرده است. مراد دستور به فرشتگان برای ثبت و ضبط اعمال بندگان است (نگا: کهف / ، یس / ، زخرف / ). «شَهِیدٌ»: (نگا: آلعمران / ، انعام / ، حج / ).
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
يَوْمَ يَبْعَثُهُمُ اللَّهُ جَمِيعاً فَيُنَبِّئُهُمْ بِما عَمِلُوا أَحْصاهُ اللَّهُ وَ نَسُوهُ وَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ «6»
روزى كه خداوند همه آنان را برانگيزد تا به آنچه انجام دادهاند، آگاه سازد. (اعمالى كه) خداوند تماماً شمارش كرده و آنها فراموش نمودهاند و خدا بر هر چيز شاهد و گواه است.
نکته ها
اين آيه به بعثت همه مردم در قيامت، به صورت دستهجمعى اشاره مىكند كه نمونه آن را در جاى ديگر چنين مىخوانيم: «حَشَرْناهُمْ فَلَمْ نُغادِرْ مِنْهُمْ أَحَداً» «1» همه را در صف محشر
«1». كهف، 47.
جلد 9 - صفحه 507
برانگيزيم و يكى را فرو نگذاريم.
و نمونه احصاى خداوند را در آيهاى ديگر چنين مىخوانيم:
... ما لِهذَا الْكِتابِ لا يُغادِرُ صَغِيرَةً وَ لا كَبِيرَةً إِلَّا أَحْصاها ... «1» اين چه كتابى است كه اعمال كوچك و بزرگ ما را فرو نگذاشته، همه را به شمارش در آورده است.
كلمه «شَهِيدٌ» در قرآن گاهى به معناى مشهود است و گاهى به معناى شاهد و در اينجا به قرينهى أَحْصاهُ اللَّهُ ... به معناى شاهد مىباشد؛ البته در كنار گواهى و شهادت خداوند، شاهدان ديگرى نيز هستند. «يَوْمَ يَقُومُ الْأَشْهادُ» «2»
پیام ها
1- قهر الهى هم در دنياست، «كُبِتُوا» و هم در آخرت. «يَوْمَ يَبْعَثُهُمُ اللَّهُ»
2- معاد، صحنه ظهور قدرت و علم الهى است. «يَبْعَثُهُمُ اللَّهُ جَمِيعاً» نشانه قدرت و «فَيُنَبِّئُهُمْ» نشانه علم اوست.
3- دادگاه قيامت علنى و عمومى است. «جَمِيعاً فَيُنَبِّئُهُمْ»
4- به مجرم، خلافكارىهايش را تفهيم كنيد. «فَيُنَبِّئُهُمْ بِما عَمِلُوا»
5- ستيزهجويان بدانند كه توطئهها و كارشكنىهايشان ثبت و ضبط مىشود، گرچه خودشان فراموش كنند و از ياد ببرند. أَحْصاهُ اللَّهُ ... نَسُوهُ
6- خلافهاى كوچك خود را ناديده نگيريد كه خداوند حساب دقيق همه را دارد. «أَحْصاهُ اللَّهُ»
7- فراموش كردن خلافها، سبب محو آنها نمىشود. «أَحْصاهُ اللَّهُ وَ نَسُوهُ»
8- عالم محضر خداست، در محضر خدا معصيت نكنيم. «وَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ»
«1». كهف، 49.
«2». غافر، 51.
تفسير نور(10جلدى)، ج9، ص: 508
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
يَوْمَ يَبْعَثُهُمُ اللَّهُ جَمِيعاً فَيُنَبِّئُهُمْ بِما عَمِلُوا أَحْصاهُ اللَّهُ وَ نَسُوهُ وَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ «6»
بعد از آن حال قيامت را بيان فرمايد:
جلد 13 - صفحه 61
يَوْمَ يَبْعَثُهُمُ اللَّهُ جَمِيعاً: ياد بياور روزى را كه مبعوث فرمايد ايشان را از قبور، همه ايشان را تماما، و به يك حال مجتمع شوند و هيچكس واگذاشته نشود، فَيُنَبِّئُهُمْ بِما عَمِلُوا: پس آگاه سازد ايشان را به جزاى آنچه كرده باشند، يا اخبار فرمايد به رءوس اشهاد عمليات آنها را به جهت توبيخ و تخجيل و تقرير عذاب ايشان؛ و آنها از خجالت و رسوائى، تمناى آن كنند به سرعت هر چه تمامتر به جهنم روند. أَحْصاهُ اللَّهُ: شمرده و نگاهداشته خدا عمل ايشان را، و به عموم علم خود، احاطه به جميع عمل ايشان دارد و هيچچيز از علم ازلى سبحانى غايب نباشد، وَ نَسُوهُ: و فراموش كرده باشند ايشان، به جهت بسيارى يا تهاون به آن. وَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ: و خداى تعالى بر همهچيز از احوال و اعمال بندگان شاهد و حاضر است، يعنى عالم به جميع آن، پس همه را بر وفق عمل جزا خواهد داد.
در كتاب كافى- به سند خود روايت نموده كه: يكى از اصحاب حضرت صادق عليه السّلام شكايت كرد از اهالى خود خدمت آن بزرگوار، كه استخفاف به دين مىنمايند و مسامحه در امر دين خود كنند. فرمود: چون روز قيامت شود، حق تعالى بر او حجت بياورد كه آيا فلان شخص در ميان شما نبود، آيا نديديد كه چگونه نماز به جاى مىآورد و اطاعت پروردگار مىنمود، و ديندارى او را نديده بودى؛ پس چرا پيروى او ننمودى؟ پس آن مؤمن، حجت بر آن گروه خواهد بود در روز قيامت.
(آية 7)
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
يَوْمَ يَبْعَثُهُمُ اللَّهُ جَمِيعاً فَيُنَبِّئُهُمْ بِما عَمِلُوا أَحْصاهُ اللَّهُ وَ نَسُوهُ وَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ «6» أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ ما يَكُونُ مِنْ نَجْوى ثَلاثَةٍ إِلاَّ هُوَ رابِعُهُمْ وَ لا خَمْسَةٍ إِلاَّ هُوَ سادِسُهُمْ وَ لا أَدْنى مِنْ ذلِكَ وَ لا أَكْثَرَ إِلاَّ هُوَ مَعَهُمْ أَيْنَ ما كانُوا ثُمَّ يُنَبِّئُهُمْ بِما عَمِلُوا يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ «7» أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ نُهُوا عَنِ النَّجْوى ثُمَّ يَعُودُونَ لِما نُهُوا عَنْهُ وَ يَتَناجَوْنَ بِالْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ وَ مَعْصِيَةِ الرَّسُولِ وَ إِذا جاؤُكَ حَيَّوْكَ بِما لَمْ يُحَيِّكَ بِهِ اللَّهُ وَ يَقُولُونَ فِي أَنْفُسِهِمْ لَوْ لا يُعَذِّبُنَا اللَّهُ بِما نَقُولُ حَسْبُهُمْ جَهَنَّمُ يَصْلَوْنَها فَبِئْسَ الْمَصِيرُ «8» يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا تَناجَيْتُمْ فَلا تَتَناجَوْا بِالْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ وَ مَعْصِيَةِ الرَّسُولِ وَ تَناجَوْا بِالْبِرِّ وَ التَّقْوى وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ «9» إِنَّمَا النَّجْوى مِنَ الشَّيْطانِ لِيَحْزُنَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ لَيْسَ بِضارِّهِمْ شَيْئاً إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ «10»
ترجمه
روز كه برمىانگيزاند خدا آنها را همگى پس خبر ميدهد آنان را بآنچه كردند تعداد و ضبط نمود آنرا خدا و فراموش كردند آنها آنرا و خدا بر همه چيز ناظر و آگاه است
آيا ندانستى كه خدا ميداند آنچه را كه در آسمانها و آنچه در زمين است نمىباشد هيچ گفتگوى نهانى سه نفر مگر آنكه او چهارمى آنها است و نه پنج نفر مگر آنكه او ششمى آنها است و نه كمتر از اين و نه بيشتر مگر آنكه او با آنها است هر جا كه باشند پس خبر ميدهد آنان را بآنچه كردند روز رستخيز همانا خدا بهمه چيز دانا است
آيا نظر ننمودى بآنانكه نهى شدند از گفتگوى نهانى پس باز ميگردند بآنچه نهى شدند از آن و راز گوئى ميكنند بگناه و دشمنى و نافرمانى پيغمبر و چون آيند نزد تو تحيّت گويند بتو بچيزى كه
جلد 5 صفحه 160
تحيّت نگفت ترا بآن خداوند و ميگويند در ميان خودشان چرا عذاب نميكند ما را خدا بآنچه ميگوئيم كافيست براى آنها جهنّم وارد مىشوند در آن پس بد جاى بازگشتى است
اى كسانى كه ايمان آورديد وقتى كه گفتگوى نهانى ميكنيد پس گفتگوى نهانى نكنيد بگناه و نافرمانى پيغمبر و گفتگوى نهانى كنيد به نيكى و پرهيزكارى و بترسيد از خداوندى كه بسوى او محشور خواهيد شد
جز اين نيست كه گفتگوى نهانى از شيطانست تا غمگين شوند آنان كه ايمان آوردند و نيست زيان رساننده بايشان چيزى مگر باذن خدا و بر خدا بايد توكّل كنند مؤمنان.
تفسير
خداوند متعال در آيات سابقه اخيرا وعده عذاب بكفّار داد و در اين آيات وقت آن را بيان فرموده كه روز قيامت است و آن روزى است كه خداوند تمام مردم را زنده و از قبور بيرون ميآورد و در صحراى محشر جمع ميفرمايد پس خبر ميدهد بآنها از اعمال خوب و بدشان كه خدا آنها را بشمار درآورده باحاطه علميّه خود بعدد آنها و ثبت و ضبط فرموده در نامه اعمال بندگان و آنها براى زيادى اعمال يا بىاعتنائى بآن فراموش نمودند آنها را ولى خدا بر هر چيز ناظر و حاضر و گواه و آگاه است آيا نمىبينى و نميدانى تو اى پيغمبر و يا اى انسان خردمند و اقرار نميكنى كه خدا ميداند آنچه را در آسمانها و زمين است چون خطاب ظاهرا به پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و باطنا بعموم خلق و استفهام براى اخذ اقرار از آنها است و براى توضيح احاطه علميّه خود بجزئيات اعمال و احوال بندگان ميفرمايد هيچ رازگوئى و گفتگوى محرمانه سه نفرى نيست مگر آن كه خدا چهارم آنها است در علم و اطّلاع بخصوصيّات آن گفتگو چون با او اهل آن راز چهار نفر مىشوند و بعضى گفتهاند نجوى آنست كه ميان سه نفر باشد و سرّ آنست كه ميان دو نفر باشد ولى ظاهرا كليّت ندارد بلكه غالبا آن بر سه نفر ببالا اطلاق مىشود و همچنين هيچ نجواى چهار نفرى نيست مگر آنكه خداوند بهمان معنى پنجم آنها است و همچنين هيچ نجواى كمتر از عدد مذكور و بيشتر از آن نيست مگر آنكه خداوند با آنها است بهمان معنى هر جا كه باشند و اين شاهد است بر آن كه اختصاص بسه نفر ندارد پس روز قيامت خبر ميدهد اصحاب نجوى را
جلد 5 صفحه 161
بصحبتهاى محرمانه آنها براى جزا دادن بر آن و در ذيل آيه اشاره شده بجهت بودن خدا با آنها كه آن عالم بودن او است بتمام اشياء و اقوال و احوال آشكار و پنهان و در روايات ائمه اطهار باين معنى تصريح شده كه جهت بودن خداوند يكى از اهل نجوى و با آنها هر جا باشند احاطه علمى و شهود خارجى است نه بودن او در عداد آنها و يكى از آنان بذات مقدّس خود چون اگر چنين باشد محدوديّت ذاتى و احتواء خارجى كه از لوازم و خواص جسم است براى خداوند لازم ميآيد كه منزّه است ذات اقدسش از آن و هر چه موجب فقر و احتياج باشد بمكان و زمان و علّت و امثال آن در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه نازل شد اين آيه در حق فلان و فلان و ابو عبيده جرّاح و عبد الرّحمن بن عوف و سالم مولى ابو حذيفه و مغيرة ابن شعبه وقتى كه نوشتند نوشتهئى بين خودشان و معاهده نمودند كه بعد از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نگذارند خلافت در بنى هاشم باشد و قمّى ره نيز اين معنى را نقل نموده و راجع بآيه بعد در مجمع از ابن عباس ره نقل نموده كه يهود و منافقين با هم نجوى مىكردند و باهل ايمان نظر مينمودند و بهم چشمك ميزدند و ايشان تصوّر مىكردند خبر قتل يا مصيبت وارده بر كسانشان كه بجنگ رفتهاند بآنها رسيده و محزون مىشدند و پس از چندى از اين معنى به پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم شكايت نمودند و حضرت آنها را منع فرمود و ممتنع نشدند و اين عمل را تكرار كردند لذا خداوند ميفرمايد به پيغمبر خود آيا نديدى كسانى را كه نهى شدند از گفتگوى نهانى و منتهى نشدند و عود مىكنند بآن عمل نهى شده و گفتگو ميكنند سرّا بگناه كه آزار اهل ايمان باشد و بدشمنى با ايشان كه ميخواستند مشوّش و محزون كنند آنان را و بنافرمانى پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در ارتكاب و عود بعملى كه آن حضرت نهى فرموده از آن يا توصيهاى كه بيكديگر مىكردند در ترك اطاعت او و بدتر از همه آن كه وقتى ميآمدند خدمت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مىگفتند السّام عليك يا ميگفتند انعم صباحا و انعم مساء كه تحيّت زمان جاهليّت است بجاى السّلام عليك كه تحيّت اسلام است و خداوند فرموده و سلام على عباده الّذين اصطفى چون سام در لغت آنها بمعناى مرگ بود يا از آن باد سام را اراده مىكردند و پيغمبر (ص) جواب ميفرمود و عليك يا و عليكم
جلد 5 صفحه 162
چنانچه قمّى ره و غيره نقل نمودهاند و پيش خودشان با يكديگر ميگفتند اگر محمّد پيغمبر است چرا ما را براى اين كارها عذاب نميكند لذا خدا فرموده عذاب آخرت كافى است براى آنها و بد است آن مرجع و مصير و مئال و عقوبت و نكال آن بمراتب اشدّ از عقوبات دنيوى است و بعد از اين خداوند اهل ايمان را از اين قبيل نجوى نهى فرموده و مقرّر داشته كه نجوى بايد بخير و صلاح اهل ايمان و پرهيز از مخالفت خدا و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم باشد با اشاره بآن كه روز حشر خداوند اهل نفاق و نجواى ممنوع را مجازات خواهد فرمود و در آيه اخيره گوشزد فرموده كه نجواى كفّار و منافقين از وساوس شيطان و باغواء آن ملعون است براى آن كه اهل ايمان محزون و پريشان خاطر گردند و تا خدا نخواهد آن عمل شيطان يا آن نجواى پيروان او ضررى باهل ايمان وارد نميسازد و تكليف ايشان توكّل و اعتماد بحفظ الهى است در اين امر و ساير امور و قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه مراد از شيطان دوّمى است و در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه اگر شما سه نفر مصاحب و با يكديگر باشيد نبايد دو نفرى نجوى كنيد چون اين موجب حزن آن يك نفر مىشود و بعضى گفتهاند مراد از نجوى در اين آيه خوابهاى شيطانى است كه موجب حزن و پريشانى خاطر گردد و قمّى ره از امام صادق عليه السّلام در سبب نزول اين آيه خواب مفصّلى از اين قبيل از حضرت زهرا (ع) نقل نموده با تأديب پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم آن شيطان خاص را كه موجب اين خواب شده بود و دستور علاج آن بآنكه خواب بيننده بگويد اعوذ بما عاذت به ملائكة اللّه المقرّبون و انبياء اللّه المرسلون و عباده الصّالحون من شرّ ما رأيت في رؤياى و بخواند سوره حمد و معوّذتين و قل هو اللّه احد را و آب دهان افكند سه مرتبه بجانب چپ خود كه مأمون از ضرر آن خواهد بود و در كافى از آن حضرت نقل نموده در علاج اين قبيل خوابها كه بعد از ديدن چنين خوابى از آن پهلو كه خوابيده بپهلوى ديگر شود و اين آيه را تلاوت نمايد تا باذن اللّه و بگويد عذت بما عاذت به ملائكة اللّه المقرّبون و انبيائه المرسلون و عباده الصّالحون من شرّ ما رأيت و من شرّ الشّيطان الرّجيم و بنظر حقير اين معنى از بطون است كه با ظواهر منافاتى ندارد و اللّه اعلم.
جلد 5 صفحه 163
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
يَومَ يَبعَثُهُمُ اللّهُ جَمِيعاً فَيُنَبِّئُهُم بِما عَمِلُوا أَحصاهُ اللّهُ وَ نَسُوهُ وَ اللّهُ عَلي كُلِّ شَيءٍ شَهِيدٌ «6»
روزي که خداوند متعال مبعوث ميفرمايد آنها را جميعا پس خبر ميدهد آنها را به آنچه عمل كردهاند که تمام اعمال آنها را احصاء و شماره فرموده و آنها فراموش كردهاند خداي متعال بر هر چيزي شاهد و گواه است.
يَومَ يَبعَثُهُمُ اللّهُ جَمِيعاً که روز قيامت باشد که خلق اولين و آخرين از جنّ
جلد 16 - صفحه 451
و انس و ملك حتّي وحوش زنده ميشوند و در صحراي محشر مجتمع ميشوند از خوب و بد صغير و كبير مؤمن و كافر.
فَيُنَبِّئُهُم بِما عَمِلُوا چه اعمال ظاهريه و باطنيّه و خيالات نفسانيّه و امور قلبيه و مقاصد سريه که أَحاطَ بِكُلِّ شَيءٍ عِلماً بعلاوه نامههاي عمل که لا يُغادِرُ صَغِيرَةً وَ لا كَبِيرَةً إِلّا أَحصاها كهف آيه 47 و احدي نيست که مبعوث نشود که ميفرمايد:
وَ حَشَرناهُم فَلَم نُغادِر مِنهُم أَحَداً كهف آيه 45 بعلاوه شهود يوم القيامة ملائكه كتبه و ملائكه حفظه و السنه و جلود و انبياء و غير اينها که جايي بر انكار باقي نميماند وَ نَسُوهُ لكن خود انسان فراموش ميكند بخصوص با وحشت و اضطرابي که پيدا ميكند وَ اللّهُ عَلي كُلِّ شَيءٍ شَهِيدٌ حاضر و ناظر و خبير و بصير و محيط است و احتياج به شاهد ندارد وَ كَفي بِاللّهِ شَهِيداً در بسياري از آيات.
چون شهادت داد حق كبود ملكبرگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 6)- این آیه در توصیف زمان وقوع عذاب اخروی آنها چنین میگوید:
«در آن روز که خداوند همه آنها را بر میانگیزد و از اعمالی که انجام دادند با خبر میسازد» (یَوْمَ یَبْعَثُهُمُ اللَّهُ جَمِیعاً فَیُنَبِّئُهُمْ بِما عَمِلُوا).
«اعمالی که خداوند حساب آن را نگه داشته و آنها فراموشش کردند» (أَحْصاهُ اللَّهُ وَ نَسُوهُ).
و این خود عذاب دردناکی است که خداوند گناهان فراموش شده آنها را به یادشان میآورد و در صحنه محشر در برابر خلایق رسوا میشوند.
و در پایان آیه میفرماید: «و خداوند بر هر چیز شاهد و ناظر است» (وَ اللَّهُ عَلی کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ).
آری حضور خداوند در همه جا و در هر زمان و در درون و برون ما ایجاب میکند که نه فقط اعمال، بلکه نیات و عقاید ما را شمارش کند و در آن روز بزرگ که «یوم البروز» است همه را بازگو فرماید.
نکات آیه
۱ - قیامت، روز برانگیخته شدن انسان ها براى محاکمه و کیفر و پاداش (یوم یبعثهم اللّه جمیعًا فینبّئهم بما عملوا)
۲ - برانگیخته شدن انسان ها در روز رستاخیز به اراده الهى (یوم یبعثهم اللّه)
۳ - خداوند، حاکم روز جزا است. (یوم یبعثهم اللّه جمیعًا فینبّئهم بما عملوا)
۴ - تمامى کافران، در روز رستاخیز برانگیخته خواهند شد. (و للکفرین عذاب مهین . یوم یبعثهم اللّه جمیعًا)
۵ - خداوند، در روز قیامت تمامى اعمال کافران را به آنان خبر خواهد داد. (فینبّئهم بما عملوا)
۶ - تک تک اعمال انسان - با وجود این که خود وى آنها را فراموش مى کند - در نزد خداوند محفوظ بوده و در قیامت به او ارائه خواهد شد. (فینبّئهم بما عملوا أحصیه اللّه و نسوه)
۷ - مبناى داورى و کیفر و پاداش الهى درباره انسان، عملکرد خود آنان است. (فینبّئهم بما عملوا)
۸ - هر عملى که انسان انجام مى دهد، در مشهد و منظر خداوند قرار دارد. (فینبّئهم بما عملوا ... و اللّه على کلّ شىء شهید)
۹ - خداوند، بر هر چیزى شاهد و گواه است. (و اللّه على کلّ شىء شهید)
موضوعات مرتبط
- انسان: محاکمه اخروى انسان ها ۱; منشأ حشر انسان ها ۲
- خدا: آثار اراده خدا ۲; اخبار خدا در قیامت ۵; حاکمیت خدا ۳; علم خدا ۶; گواهى خدا ۹; ملاک قضاوت خدا ۷; نظارت خدا۸، ۹
- عمل: آثار عمل ۷; تجسم عمل ۶; گواهان عمل ۹; ناظران عمل ۸، ۹; وقت پاداش عمل ۱; وقت کیفر عمل ۱
- قیامت: پاداش در قیامت ۱; حاکم قیامت ۳; حشر در قیامت ۱; ظهور حقایق در قیامت ۶; کیفر در قیامت ۱; ویژگیهاى قیامت ۱
- کافران: حشر اخروى کافران ۴; عمل کافران ۵; کافران در قیامت ۵