محمد ٩
ترجمه
محمد ٨ | آیه ٩ | محمد ١٠ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«ذلِکَ»: این هلاک کافران و پوچ شدن اعمال ایشان. «مَا»: قرآن و تکالیف آسمانی.
تفسیر
- آيات ۷ - ۱۵ سوره محمد
- معناى اينكه فرمود: اگر خدا را يارى كنيد خدا ياريتان مى كند
- توضيح اينكه در تعليل نصرت مؤ منين و هلاكت كفار فرمود: خدا مولاى مؤ منان است وكافران مولايى ندارند
- وصف بهشتى كه متقين بدان وعده داده شده اند ۳۵۱
- (چند روايت در ذيل آيه : ((ذلك بانهم كرهوا ماانزل الله )) و بعضى آيات گذشته ديگر)
تفسیر نور (محسن قرائتی)
ذلِكَ بِأَنَّهُمْ كَرِهُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأَحْبَطَ أَعْمالَهُمْ «9»
اين (هلاكت) به خاطر آن است كه آنچه را خداوند نازل كرده، ناخوش داشتند، پس (خداوند) كارهايشان را تباه (و بى ارزش) نمود.
نکته ها
كلمه «تعس» به معناى لغزيدن، سقوط كردن و به رو افتادن است.
يكى از بهترين راههاى تربيت، روش مقايسه است. در آيات قبل نسبت به مؤمنان شهيد فرمود: «فَلَنْ يُضِلَّ أَعْمالَهُمْ» در اين آيه نسبت به كفّار مىفرمايد: «أَضَلَّ أَعْمالَهُمْ» اين مقايسه، نويدى براى مؤمنان مجاهد است. همچنين در مورد مؤمنان فرمود: «يُثَبِّتْ أَقْدامَكُمْ» خداوند گامهايشان را استوار مىسازد و اين آيه در مورد كافران مىفرمايد:
«فَتَعْساً لَهُمْ» آنها در لغزشگاهها و پرتگاهها سقوط مىكنند.
پیام ها
1- نفرين بر كفّار لجوج رواست. فَتَعْساً لَهُمْ ... (چنانكه در آيهاى ديگر مىفرمايد: «تَبَّتْ يَدا أَبِي لَهَبٍ»)
جلد 9 - صفحه 69
2- كفر، مايهى تباهى و نابودى است. كَفَرُوا ... أَضَلَّ أَعْمالَهُمْ
3- كراهت از دستورهاى الهى، نشانهى نوعى كفر در وجود انسان است. و الَّذِينَ كَفَرُوا ... كَرِهُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ
4- كيفرهاى الهى، به ميزان كفر و كراهت انسان است. كَفَرُوا ... ذلِكَ بِأَنَّهُمْ ...
5- كراهت از قرآن و اعراض از آن، موجب حبط و تباهى اعمال خير مىشود.
كَرِهُوا ... فَأَحْبَطَ أَعْمالَهُمْ
6- انگيزه و نشاط، به كارها ارزش مىدهد. كسى كه نسبت به فرمانهاى خداوند ناراضى است، كارهايش ارزشى ندارد. كَرِهُوا ... فَأَحْبَطَ أَعْمالَهُمْ
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
ذلِكَ بِأَنَّهُمْ كَرِهُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأَحْبَطَ أَعْمالَهُمْ «9»
ذلِكَ بِأَنَّهُمْ كَرِهُوا: اين ذلت و نابودى اعمال به سبب آنست كه ايشان كراهت داشتند، ما أَنْزَلَ اللَّهُ: آنچه را كه نازل فرموده خداى تعالى بر پيغمبر خود كه قرآن و امر به توحيد است و اقدام به احكام و فرامين او، فَأَحْبَطَ أَعْمالَهُمْ: پس باطل و ضايع گردانيد خداى تعالى اعمال ايشان را كه به اجر و ثواب آن اميدوار بودند از عمارت مسجد الحرام و طواف و مهمانى عساكر و اعانت مظلومين و اكرام يتيمان و غير آن، زيرا ترتب ثواب، منوط به ايمان، و آنها كافر بودند.
تفسير برهان- از حضرت باقر عليه السّلام مروى است: نازل شد جبرئيل به اين آيه (ذلِكَ بِأَنَّهُمْ كَرِهُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ فى علىّ فَأَحْبَطَ أَعْمالَهُمْ) بنابراين حبط اعمال معاندين به سبب آنست كه كراهت داشتند آنچه را خدا نازل فرموده در شأن حضرت على بن ابى طالب عليه السّلام «1»، زيرا تفريع ثواب بر توحيد و اخلاص در عبادات، فرع محبت آن حضرت و اولاد معصومين او، چنانچه احاديث بسيار از خاصه و عامه در آن وارد شده است.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ وَ يُثَبِّتْ أَقْدامَكُمْ «7» وَ الَّذِينَ كَفَرُوا فَتَعْساً لَهُمْ وَ أَضَلَّ أَعْمالَهُمْ «8» ذلِكَ بِأَنَّهُمْ كَرِهُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأَحْبَطَ أَعْمالَهُمْ «9» أَ فَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ دَمَّرَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ لِلْكافِرِينَ أَمْثالُها «10»
ترجمه
اى كسانيكه ايمان آورديد اگر يارى كنيد خدا را يارى ميكند شما را و ثابت ميگرداند قدمهاتانرا
و آنانكه كافر شدند پس نابودى و نگونسارى است براى آنها و باطل نمايد كارهاشانرا
اين براى آنست كه آنها ناخوش داشتند آنچه را فرو فرستاد خدا پس ضايع گردانيد كارهاشانرا
آيا پس سير نكردند در زمين پس
جلد 5 صفحه 5
بنگرند چگونه بود انجام كار آنانكه بودند پيش از آنها هلاك كرد خدا آنها را و براى كافران است امثال آن عقوبت.
تفسير
خداوند متعال وعده داده است باهل ايمان و عقائد حقّه اسلاميّه كه اگر يارى نمايند خدا و پيغمبر و امام زمانشان را بقيام بوظائف دينى و اطاعت از ولى و صاحب اختيارشان و جهاد با دشمنان يارى فرمايد ايشان را بغلبه و عزّت و نام نيك و سعادت در دنيا و آخرت و ثابت قدم فرمايد آنها را در مرام و مسلك و عقائد حقه و ميدان جنگ با كفّار و در عبور از پل صراط كه بالاترين فوائد ثبات قدم است و مقدّر فرموده براى كفّار لغزش و عثور و انحطاط و نگونسارى و هلاكت و نابودى را كه موارد استعمال كلمه تعس است و مفعول فعل واجب الاضمار ميباشد يعنى فتعسوا تعسا بحكم اللّه لهم و ضايع و باطل و فاسد فرموده هر عمل خيرى را كه از آنها صادر شود چون واجد شرط ايمان و اخلاص نبوده است و در آيات سابقه اشاره بآنشد و اين انحطاط و نگونسارى و نابودى براى آنها باين سبب مقدّر شد كه كراهت داشتند از آنچه خداوند بر پيغمبر خود نازل فرموده بود از ولايت امير المؤمنين (ع) و غير آن و خداوند ولايت ائمه اطهار را شرط قبول تمام اعمال قرار داده بود پس باطل شد تمام اعمال نيك آنها از جهاد و عتق و صدقه و ساير خيرات كه ذاتا عمل خير بر آنها صادق بوده و بايد نافع شود و براى آنها نشد و اخيرا اشاره فرموده است بعذابهاى گوناگون و وقايع امم سابقه كه از مراجعه بتواريخ و گردش در زمين معلوم و مشهود ميشود كه خداوند چه معاملاتى با مخالفين انبياء و اولياء فرموده و خواهد فرمود و بايد موجب عبرت اين امّت شود و دست از مخالفت بردارند و بدانند كه عقوبت اينها هم در دنيا و آخرت از همان قبيل خواهد بود و خداوند بالاخره انتقام مظلوم را از ظالم خواهد كشيد.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
25
ذلِكَ بِأَنَّهُم كَرِهُوا ما أَنزَلَ اللّهُ فَأَحبَطَ أَعمالَهُم «9»
اينکه تعس و اضلال اعمال سببش اينکه بود به اينكه اينها كراهت داشتند آنچه را که خداوند نازل فرموده پس حبط فرمود اعمال آنها را.
در اخبار دارد تفسير فرمودند كرهوا ما انزل اللّه في علي در موضوع ولايت و نصب امير المؤمنين بر خلافت و مكرر گفتهايم که اخبار بيان مصداق يا شأن نزول آيه را ميفرمايد منافي با عموم آيه ندارد.
ذلِكَ اشاره بآيه قبل است که فرمود: فَتَعساً لَهُم وَ أَضَلَّ أَعمالَهُم که سببش و منشأش اينست که:
بِأَنَّهُم كَرِهُوا ما أَنزَلَ اللّهُ ما در ما انزل اللّه عموم دارد شامل: قرآن و احكام و دستورات و مجعولات الهي بالتمام ميشود حتي اگر يك حكم از احكام الهيه را كراهت داشته باشد و قبول نكند و نپذيرد و زير بار نرود و تسليم نشود مشمول اينکه جمله ميشود.
فَأَحبَطَ أَعمالَهُم زيرا از ايمان خارج ميشود و كليه اعمالي که قبلا از او صادر شده يا پس از آن صادر ميشود حبط ميشود زيرا ايمان شرط صحت کل اعمال است.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 9)- این آیه علت سقوط آنها و نابودی اعمالشان را چنین بیان میکند:
«این به خاطر آن است که آنها از آنچه خدا نازل کرده است کراهت داشتند، لذا خداوند اعمالشان را حبط و نابود کرده است» (ذلِکَ بِأَنَّهُمْ کَرِهُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأَحْبَطَ أَعْمالَهُمْ).
خداوند آیین توحید را نازل فرمود، دستور به حق و عدالت و پاکی و تقوا داد اما آنها همه را پشت سر افکندند، و به ظلم و فساد روی آوردند.
آری! هنگامی که آنها از این امور نفرت داشتند طبعا گامی در این مسیر بر نمیداشتند و تمام تلاشها و کوششهایشان در مسیر باطل بود، و طبیعی است که چنین اعمالی حبط و نابود گردد.
نکات آیه
۱- ناخشنودى کافران از پیام وحى، باعث حبط اعمال آنان و گرفتار آمدنشان به نفرین الهى (فتعساً لهم و أضلّ أعملهم . ذلک بأنّهم کرهوا ما أنزل اللّه) بنابراین که «ذالک» اشاره به «فتعساً لهم و أضلّ أعمالهم» باشد، برداشت بالا به دست مى آید.
۲- کافران، هواپرستانى، ناخشنود از پیام هاى خداوند (و الذین کفروا ... بأنّهم کرهوا ما أنزل اللّه) تعبیر «کرهوا»، مى رساند که کافران نه این که حقیقت دین را نفهمیده و انکار مى کنند بلکه پس از فهم پیام دین، براساس تمایلات و گرایش هاى درونى، پذیرش پیام وحى بر آنان دشوار است.
۳- ناخشنودى از پیام هاى وحى و انکار آن از روى هوس، مایه حبط تمامى اعمال (کرهوا ما أنزل اللّه فأحبط أعملهم) با توجه به اطلاق کلمه «أعمالهم»، حبط تمامى اعمال از آیه برداشت مى شود.
۴- اعمال کافران، به دلیل نداشتن انگیزه الهى، فاقد پاداش در نزد خداوند (کرهوا ما أنزل اللّه فأحبط أعملهم) از مجموع آیه استفاده مى شود که خداوند، در مقام بیان فلسفه حبط اعمال نیک کافران است; فلسفه اى که براى بشر معقول و قابل فهم است و آن این که وقتى کافران به انگیزه هاى نفسانى و غیر الهى کارى را انجام داده اند، چگونه ممکن است که در قبال آن از خداوند پاداش دریافت کنند.
۵- انگیزه ها و محرک هاى درونى انسان، تعیین کننده ارزش عمل وى در نزد خداوند* (ذلک بأنّهم کرهوا ما أنزل اللّه فأحبط أعملهم) از ارتباط میان «کرهوا» و «أحبط»، استفاده مى شود که هرگاه اعمال نه براى خشنودى خدا و اطاعت از او; بلکه به انگیزه هاى دیگر صورت گیرد، حبط شده و بى پاداش خواهد بود. این نکته نقش اساسى انگیزه و نیت را در ارزش اعمال نزد خداوند مى رساند.
۶- افعال الهى، براساس ملاک و داراى فلسفه (ذلک بأنّهم کرهوا ... فأحبط) «ذالک» در مقام تعلیل و بیان فلسفه فعل الهى (أضلّ و أحبط) است و این نشان مى دهد که افعال الهى، داراى علت و فلسفه است.
۷- ثمربخشى اعمال نیک، در پرتو پذیرش پیام وحى و گردن نهادن به آن از روى رغبت و میل (کرهوا ما أنزل اللّه فأحبط أعملهم) از مفهوم آیه شریفه، مطلب بالا استفاده مى شود; یعنى، اگر عمل همراه با کراهت و ناخشنودى نباشد; بلکه از روى طوع و رغبت و براى خداوند صورت گیرد، باقى مانده و ثمر خواهد داد.
موضوعات مرتبط
- انقیاد: آثار انقیاد ۷
- انگیزه: نقش انگیزه ۴، ۵
- ایمان: آثار ایمان به وحى ۷
- خدا: زمینه نفرین خدا ۱; فلسفه افعال خدا ۶; قانونمندى افعال خدا ۶
- عمل: اخلاص در عمل ۴; عوامل حبط عمل ۱، ۳; ملاک ارزش عمل ۵
- عمل صالح: شرایط پاداش عمل صالح ۷
- کافران: بى ارزشى عمل کافران ۴; حبط عمل کافران ۱; ناخشنودى کافران ۱، ۲; نفرین بر کافران ۱; هواپرستى کافران ۲
- وحى: آثار تکذیب وحى ۳; آثار ناخشنودى از وحى ۱، ۳; ناخشنودى از وحى ۲
- هواپرستان :۲
- هواپرستى: آثار هواپرستى ۳