فصلت ١٧

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۵:۴۴ توسط 127.0.0.1 (بحث) (QRobot edit)


ترجمه

امّا ثمود را هدایت کردیم، ولی آنها نابینایی را بر هدایت ترجیح دادند؛ به همین جهت صاعقه -آن عذاب خوارکننده- به خاطر اعمالی که انجام می‌دادند آنها را فروگرفت!

|و امّا ثموديان، پس آنها را هدايت كرديم، ولى كورى را بر هدايت برگزيدند، پس به خاطر آنچه مرتكب مى‌شدند صاعقه‌ى عذاب خفّت‌بار آنها را در گرفت
و اما ثموديان: پس آنان را راهبرى كرديم و[لى‌] كوردلى را بر هدايت ترجيح دادند، پس به [كيفر] آنچه مرتكب مى‌شدند صاعقه عذاب خفت‌آور آنان را فروگرفت.
اما قوم ثمود را نیز (رسول فرستادیم و) هدایت کردیم لیکن آنها خود کوری (جهل و ضلالت) را بر هدایت بگزیدند، پس آنها را هم صاعقه عذاب خواری و هلاکت به کیفر کردارشان فرا گرفت.
و اما ثمودیان، پس آنان را هدایت کردیم، ولی آنان کوردلی را بر هدایت ترجیح دادند، پس به کیفر اعمالی که همواره مرتکب می شدند، بانگ عذاب خوارکننده آنان را فراگرفت؛
اما قوم ثمود، هدايتشان كرديم. و آنها كورى را از هدايت بيشتر دوست مى‌داشتند. تا آنكه به خاطر اعمالى كه مى‌كردند صاعقه عذاب خواركننده آنها را فروگرفت.
و اما قوم ثمود هدایتشان کردیم، ولی سرگشتگی را از هدایت خوشتر داشتند، آنگاه به خاطر کار و کردارشان، صاعقه عذاب رسواگر آنان را فرو گرفت‌
و اما قوم ثمود- قوم صالح-، آنان را راه نموديم ولى كورى- گمراهى- را بر رهيابى برگزيدند پس به سزاى آنچه مى‌كردند بانگ عذاب خواركننده آنان را بگرفت.
و امّا قوم ثمود، ما ایشان را رهنمود کردیم (و راه خیر و راه شرّ را بدیشان نمودیم) و آنان کوردلی (و گمراهی) را بر هدایت (و رهنمود الهی) ترجیح دادند، و لذا به سبب کارهائی که می‌کردند، صاعقه‌ی عذاب خوارکننده‌ای ایشان را فرو گرفت.
و اما ثمودیان؛ پس آنان را راه نمودیم؛ پس کوردلی (و گمراهی) را بر هدایت ترجیح دادند. پس به (کیفر) آنچه مرتکب می‌شده‌اند، خروش آتشِ زبانه‌دارِ عذابِ خفّت‌بار آنان را بر گرفت.
و امّا ثمود پس راهنمائیشان کردیم پس برگزیدند کوری را بر رهبری پس بگرفتشان صاعقه شکنجه خواری بدانچه بودند دست می‌آورند


فصلت ١٦ آیه ١٧ فصلت ١٨
سوره : سوره فصلت
نزول : ٩ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٥
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«الْعَمی»: کوردلی. گمراهی «صَاعِقَةٌ الْعَذَابِ»: اضافه صفت به موصوف است. مثل: مُهْلِکُ الْعَذَابِ، که در اصل «الْعَذَابُ الْمُهْلِکُ» است (نگا: قرطبی). «الْهُونِ»: مصدر است و به عنوان اسم فاعل یعنی مُهین به کار رفته است. به معنی: خوارکننده و رسواگر (نگا: انعام / ).

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ أَمَّا ثَمُودُ فَهَدَيْناهُمْ فَاسْتَحَبُّوا الْعَمى‌ عَلَى الْهُدى‌ فَأَخَذَتْهُمْ صاعِقَةُ الْعَذابِ الْهُونِ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ «17»

و امّا قوم ثمود، آنان را هدايت كرديم ولى كوردلى را بر هدايت ترجيح دادند پس به كيفر آن چه كسب مى‌كردند صاعقه عذابِ خفت بار آنان را فرو گرفت.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ أَمَّا ثَمُودُ فَهَدَيْناهُمْ فَاسْتَحَبُّوا الْعَمى‌ عَلَى الْهُدى‌ فَأَخَذَتْهُمْ صاعِقَةُ الْعَذابِ الْهُونِ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ «17»

وَ أَمَّا ثَمُودُ: و اما قبيله ثمود كه قوم صالح بودند، فَهَدَيْناهُمْ‌: پس هدايت و ارشاد نموديم ايشان را به ارسال رسل و انزال كتب بر وجهى كه عذرى براى آنها باقى نماند، فَاسْتَحَبُّوا الْعَمى‌: پس دوست داشتند و برگزيدند نابينائى را، يعنى جهالت و كفر و طغيان را، عَلَى الْهُدى‌: بر هدايت و راه راست و سعادت، فَأَخَذَتْهُمْ‌: پس فرا گرفت ايشان را، صاعِقَةُ الْعَذابِ الْهُونِ‌: صاعقه عذاب خوار كننده. مراد صيحه جبرئيل است كه به يك لحظه همه هلاك شدند، بِما كانُوا يَكْسِبُونَ‌: به سبب آنچه بودند كه كسب كردند از مخالفت و تكذيب حضرت صالح و پى كردن ناقه.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


فَأَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ رِيحاً صَرْصَراً فِي أَيَّامٍ نَحِساتٍ لِنُذِيقَهُمْ عَذابَ الْخِزْيِ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَخْزى‌ وَ هُمْ لا يُنْصَرُونَ «16» وَ أَمَّا ثَمُودُ فَهَدَيْناهُمْ فَاسْتَحَبُّوا الْعَمى‌ عَلَى الْهُدى‌ فَأَخَذَتْهُمْ صاعِقَةُ الْعَذابِ الْهُونِ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ «17» وَ نَجَّيْنَا الَّذِينَ آمَنُوا وَ كانُوا يَتَّقُونَ «18» وَ يَوْمَ يُحْشَرُ أَعْداءُ اللَّهِ إِلَى النَّارِ فَهُمْ يُوزَعُونَ «19» حَتَّى إِذا ما جاؤُها شَهِدَ عَلَيْهِمْ سَمْعُهُمْ وَ أَبْصارُهُمْ وَ جُلُودُهُمْ بِما كانُوا يَعْمَلُونَ «20»

ترجمه‌

پس فرستاديم بر آنها باد سرد موحشى در روزهاى شومى تا بچشانيمشان عذاب خوارى را در زندگانى دنيا و هر آينه عذاب آخرت خوار كننده‌تر است و آنها يارى نميشوند

و اما ثمود پس هدايت كرديمشان پس اختيار كردند كورى را بر هدايت پس گرفت آنها را صاعقه عذاب خوارى بسبب آنچه بودند كسب ميكردند

و نجات داديم آنانرا كه ايمان آوردند و بودند كه پرهيز ميكردند

و روز كه برانگيخته شوند دشمنان خدا بسوى آتش پس آنها بازداشته ميشوند

تا چون آيند آنرا گواهى دهد بر آنها گوشهاشان و چشمهاشان و پوستهاشان بآنچه كه ميكردند.

تفسير

خداوند متعال قوم عاد را كه در سوره اعراف و هود عليه السّلام پيغمبر آنها شمّه‌اى از احوالشان ذكر شد بعد از مخالفت با آنحضرت در هشت روز و هفت شب كه گفته‌اند از چهار شنبه اول دهه آخر شوال بوده تا چهار شنبه آخر ماه معذّب فرمود بباد بسيار سرد وحشت آورى كه گفته‌اند مانند آتش از شدّت برودت ميسوزاند آنها را و از ترس بيهوش ميشدند لذا در آيات سابقه صاعقه بر آن اطلاق‌


جلد 4 صفحه 552

شده و اين براى آن بود كه بآنها بچشاند عذاب خوارى و مذلّت را در دنيا براى تكبّر و غرورى كه از قوّت خود پيدا كرده بودند و عذاب آخرتشان بمراتب شديدتر و رسوائى و مذلّت آنها در آنجا بيشتر خواهد بود و كسى قدرت ندارد كه آنها را يارى نمايد و از عذاب برهاند و نحسات ظاهرا جمع نحسه است چون آن ايام نحس و شوم بود براى آنها و نحسات بسكون حاء نيز قرائت شده است و اما قوم ثمود خداوند آنها را بتوسط حضرت صالح هدايت بمعارف حقّه فرمود ولى آنها اختيار نمودند كورى و ضلالت را بر بينائى و هدايت و نپذيرفتند نصايح و مواعظ آنحضرت را و بشرحى كه در سور سابقه مكرّر ذكر شده مخالفت نمودند و خداوند آنها را بصاعقه و صيحه آسمانى معذّب و هلاك فرمود و توصيف عذاب بهون براى مبالغه در خوار نمودن آنست و گفته‌اند هر عذاب موحشى را صاعقه گويند براى آنكه هر كس بشنود بيهوش ميشود ولى بيشتر صاعقه در عرف بر آتش سوزان آسمانى اطلاق ميشود و در هر حال عذابشان در نتيجه اعمال بدو كسب خودشان بود و خداوند اهل ايمان و تقوى را از هر قومى نجات داد از عذاب و سر بلند و عزيز فرمود در دنيا و آخرت و در نعمت ابدى كامران ميباشند و در روز قيامت كه دشمنان خدا و كفار محشور ميشوند پيش آهنگ‌هاى آنها در كنار جهنم توقيف ميشوند تا عقب ماندگان برسند و چون همگى در كنار آتش جمع شدند و رسيدند بآن با آنكه منكرند اعمال خودشان را گوشها و چشمها و ساير اعضاء و جوارح آنها را خداوند بسخن ميآورد و هر يك اداء شهادت بر اعمال ناروائى كه از آن بتوسط اراده صاحبش سر زده مينمايد مثلا گوش ميگويد من استماع غنا نمودم چشم ميگويد بنامحرم نظر كردم دست ميگويد سرقت نمودم پا ميگويد در پى حرام رفتم عورت ميگويد زنا كردم يا دادم چنانچه از امام صادق عليه السّلام نقل شده و بعضى گفته‌اند آثارى از آنها بروز ميكند كه معلوم ميشود مرتكب آن گناهان شده‌اند مانند اثريكه ظاهر ميشود در چشم از بيخوابى شب و در هر حال رسوا و محكوم ميشوند و بنابر اين مراد از جلود اعضاء و جوارحند و در بعضى روايات بفروج تفسير شده است و كلمه ما در اذا ما جاءوها زائده است براى تأكيد اتصال شهادت بحضور يعنى تا حاضر شدند فورا اعضاء و جوارح شهادت خود را اداء مينمايند


جلد 4 صفحه 553

بدون آنكه از آنها استشهاد شود و سمع بر مفرد و جمع اطلاق ميشود و اينجا بقرينه ابصار و جلود مراد جمع است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ أَمّا ثَمُودُ فَهَدَيناهُم‌ فَاستَحَبُّوا العَمي‌ عَلَي‌ الهُدي‌ فَأَخَذَتهُم‌ صاعِقَةُ العَذاب‌ِ الهُون‌ِ بِما كانُوا يَكسِبُون‌َ «17»

و اما ثمود قوم‌ صالح‌ ‌پس‌ ‌ما هدايت‌ كرديم‌ ‌آنها‌ ‌را‌ ‌پس‌ ‌خود‌ ‌آنها‌ اختيار كردند كوري‌ ‌را‌ ‌بر‌ هدايت‌ ‌پس‌ گرفت‌ ‌آنها‌ ‌را‌ صاعقه‌ عذاب‌ خوار كننده‌ بسبب‌ آنچه‌ بودند كسب‌ ميكردند.

وَ أَمّا ثَمُودُ اسم‌ رجليست‌ ثمود ‌بن‌ عاثر ‌بن‌ ارم‌ ‌بن‌ سام‌ ‌بن‌ نوح‌ ‌عليه‌ ‌السلام‌ و احفاد و ذراري‌ ‌او‌ ‌را‌ باسم‌ ‌او‌ نام‌ نهادند ‌که‌ قوم‌ صالح‌ باشند.

فَهَدَيناهُم‌ فَاستَحَبُّوا العَمي‌ عَلَي‌ الهُدي‌ گفتند هدايت‌ الهي‌ ‌به‌ اينكه‌ اسباب‌ هدايت‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ فراهم‌ فرمود ‌از‌ ارسال‌ ‌رسول‌ و بيان‌ احكام‌ لكن‌ ‌اينکه‌ نحوه‌

جلد 15 - صفحه 423

هدايت‌ ‌از‌ ‌براي‌ تمام‌ كفار و مشركين‌ فراهم‌ ‌بود‌ خصوصيتي‌ ‌بر‌ ثمود نداشت‌ و آنچه‌ بنظر ميآيد و ‌از‌ ذيل‌ ‌آيه‌ ‌هم‌ ميتوان‌ استفاده‌ كرد اعطاء ناقه صالح‌ ‌بود‌ و ‌از‌ دل‌ سنگ‌ بيرون‌ آمد ‌با‌ فصيلش‌ و ‌آن‌ قدر شير مي‌داد ‌که‌ تمام‌ ‌آنها‌ ‌را‌ كافي‌ ‌بود‌ و ‌اينکه‌ معجزه باقيه‌ ‌بود‌ ‌براي‌ ‌آنها‌ و اختيار عمي‌ ‌بر‌ هدايت‌ پي‌ كردن‌ ناقه‌ و كشتن‌ فصيل‌ ‌بود‌ ‌که‌ وعده عذاب‌ داده‌ شد.

فَأَخَذَتهُم‌ صاعِقَةُ العَذاب‌ِ الهُون‌ِ همان‌ صيحه آسماني‌ ‌که‌ تعبير ‌به‌ صاعقه‌ ميفرمايد ‌براي‌ ‌اينکه‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌از‌ شدّة صيحه‌ گوشها كر شد و پرده گوشها پاره‌ شد و يك‌ مرتبه‌ تمام‌ هلاك‌ شدند ‌اگر‌ عاد ‌در‌ ظرف‌ هشت‌ روز هلاك‌ شدند اينها ‌در‌ ظرف‌ يك‌ ساعت‌ بلكه‌ كمتر هلاك‌ شدند.

بِما كانُوا يَكسِبُون‌َ ‌که‌ همان‌ پي‌ كردن‌ ناقه‌ و قتل‌ فصيل‌ ‌بود‌ و ‌در‌ اخبار داريم‌ ‌که‌ سه‌ نفر ‌از‌ ‌اينکه‌ اهل‌ بيت‌ ياد ‌از‌ ناقه صالح‌ كردند يكي‌ صديقه طاهره‌

‌ما ‌کان‌ ناقة صالح‌ و فصيلها بالفضل‌ عند اللّه‌ الا دوني‌

يكي‌ ابي‌ ‌عبد‌ اللّه‌ (ع‌) موقع‌ قتل‌ طفل‌ رضيع‌

‌ يا ‌ رب‌ ‌لا‌ ‌يکون‌ اهون‌ اليك‌ ‌من‌ فصيل‌

يكي‌ حضرت‌ هادي‌ روزي‌ ‌که‌ پياده‌ ‌در‌ ركاب‌ متوكل‌ ‌تا‌ قصر رفت‌ فرمود انگشت‌ ابهام‌ ‌من‌ نزد ‌خدا‌ افضل‌ ‌است‌ ‌از‌ ناقه صالح‌ و سه‌ روز بيشتر متوكل‌ زنده‌ نماند ‌او‌ ‌را‌ قطعه‌ قطعه‌ كردند.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 17)- سرنوشت قوم سرکش ثمود: بعد از توضیحی که در آیات گذشته پیرامون قوم عاد آمد در این آیه و آیه بعد از قوم ثمود سخن به میان آورده، می‌گوید:

«اما ثمود را هدایت کردیم (پیامبرمان صالح را با دلائل روشن به سوی آنها فرستادیم) ولی آنها نابینایی و گمراهی را بر هدایت ترجیح دادند»! (وَ أَمَّا ثَمُودُ فَهَدَیْناهُمْ فَاسْتَحَبُّوا الْعَمی عَلَی الْهُدی).

«لذا صاعقه عذاب خوار کننده به خاطر اعمالی که انجام می‌دادند دامان آنها را فرو گرفت» (فَأَخَذَتْهُمْ صاعِقَةُ الْعَذابِ الْهُونِ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ).

نکات آیه

۱ - خداوند، راه هدایت را به قوم ثمود نشان داد. (و أمّا ثمود فهدینهم)

۲ - هدایت و راهنمایى پیامبران، پرتوى از هدایت و راهنمایى خداوند است. (إذ جاءتهم الرسل ... و أمّا ثمود فهدینهم)

۳ - راهنمایى مردمان، رسالت پیامبران الهى (إذ جاءتهم الرسل ... و أمّا ثمود فهدینهم)

۴ - انتخاب گمراهى از سوى قوم ثمود، با وجود روشن شدن راه هدایت براى آنان (و أمّا ثمود فهدینهم فاستحبّوا العمى على الهدى) «استحباب» (مصدر «فاستحبّوا») به معناى دوست داشتن است و آن گاه که با «على» متعدى شود به معناى انتخاب و برگزیدن خواهد بود.

۵ - شرک ورزى و پرستش غیر خدا، گمراهى و کورى است. (فاستحبّوا العمى على الهدى) مصداق بارز براى ضلالت و کوردلى قوم ثمود - به قرینه «ألاّ تعبدوا إلاّ اللّه» در آیه ۱۴ - شرک و پرستش غیر خداوند است.

۶ - یکتاپرستى و پیروى از دعوت پیامبران، نشانه هدایت و بینایى است. (فهدینهم فاستحبّوا العمى على الهدى)

۷ - هلاکت قوم ثمود، با صاعقه خوارکننده و خفت آور (فأخذتهم صعقة العذاب الهون)

۸ - گرفتار آمدن قوم ثمود به عذاب دفعى و ناگهانى (فأخذتهم صعقة العذاب الهون) «صاعقة» به معناى صداى شدید آسمانى است و با توجه به مفرد بودن آن، معنا چنین مى شود: «ثمودیان با یک فریاد آسمانى از میان رفتند». بنابر این مردم قوم ثمود بر خلاف قوم عاد - که چندین روز عذاب آنان به طول انجامید -، به عذابى ناگهانى گرفتار شدند.

۹ - نزول عذاب بر جوامع ضلالت پیشه، پس از اتمام حجت الهى بر آنان (فهدینهم فاستحبّوا العمى ... فأخذتهم صعقة العذاب)

۱۰ - عذاب و هلاکت قوم ثمود، ره آورد عملکرد خود آنان (فأخذتهم صعقة العذاب ... بما کانوا یکسبون)

۱۱ - جوامع گمراه و گنه کار، در خطر گرفتار شدن به عذاب هاى دنیوى اند. (فاستحبّوا العمى على الهدى فأخذتهم صعقة العذاب الهون بما کانوا یکسبون)

۱۲ - انسان، داراى اختیار و آزادى در انتخاب هدایت و گمراهى و تعیین سرنوشت خویش (فاستحبّوا العمى ... فأخذتهم ... بما کانوا یکسبون)

روایات و احادیث

۱۳ - «قال الصادق(ع): فى قوله عزّوجلّ: «و أمّا ثمود فهدیناهم فاستحبّوا العمى على الهدى» قال: وجوب الطاعات و تحریم المعاصى...;[۱] از امام صادق(ع) درباره سخن خداوند عزّوجلّ که فرموده «و أمّا ثمود فهدیناهم فاستحبّوا العمى على الهدى» روایت شده که فرمود: [هدایت در این جا ]بیان کردن وجوب طاعات و حرمت گناهان است».

موضوعات مرتبط

  • اطاعت: اطاعت از انبیا ۶; وجوب اطاعت از خدا ۱۳
  • انبیا: رسالت انبیا ۳; منشأ هدایتهاى انبیا ۲
  • انسان: اختیار انسان ۱۲; هدایت انسان ها ۳
  • ایمان: ایمان به توحید ۶
  • بصیرت: نشانه هاى بصیرت ۶
  • خدا: اتمام حجت خدا ۹; قانونمندى عذابهاى خدا ۹; هدایتگرى خدا ۱; هدایتهاى خدا ۲
  • سرنوشت: عوامل مؤثر در سرنوشت ۱۲
  • شرک: گمراهى شرک ۵
  • عذاب: عذاب ناگهانى ۸
  • قوم ثمود: آثار عمل قوم ثمود ۱۰; تاریخ قوم ثمود ۸; ذلت قوم ثمود ۷; زمینه هدایت قوم ثمود ۱; غافلگیرى قوم ثمود ۸; لجاجت قوم ثمود ۴; منشأ گمراهى قوم ثمود ۴; منشأ هلاکت قوم ثمود ۱۰; ویژگیهاى عذاب قوم ثمود ۸; هدایت ناپذیرى قوم ثمود ۴; هلاکت قوم ثمود ۷
  • گمراهان: اتمام حجت به گمراهان ۹; عذاب دنیوى گمراهان ۱۱; قانونمندى عذاب گمراهان ۹
  • گمراهى: انتخاب گمراهى ۱۲
  • گناه: حرمت گناه ۱۳
  • گناهکاران: عذاب دنیوى گناهکاران ۱۱
  • محرمات : ۱۳
  • مشرکان: کوردلى مشرکان ۵
  • هدایت: انتخاب هدایت ۱۲; مراد از هدایت ۱۳; نشانه هاى هدایت ۶
  • هلاکت: هلاکت با صاعقه ۷

منابع

  1. نورالثقلین، ج ۴، ص ۵۴۳، ح ۲۳.