الزمر ٤٠

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۵:۳۴ توسط 127.0.0.1 (بحث) (QRobot edit)


ترجمه

چه کسی عذاب خوارکننده‌ای (در دنیا) به سراغش می‌آید، و (سپس) عذابی جاویدان (در آخرت) بر او وارد می‌گردد!»

|چه كسى را عذابى خواهد آمد كه رسوايش كند و در [قيامت‌] عذابى دائم بر او نازل مى‌شود
[كه‌] چه كس را عذابى كه رسوايش كند خواهد آمد و عذابى پايدار بر او نازل مى‌شود.»
که عذاب با ذلّت و خواری که را فرا رسد و آلام همیشگی (دوزخ) بر که فرود آید؟
که چه کسی را [در دنیا] عذابی خوار کننده بیاید، و [در آخرت هم] عذابی جاودانه بر او فرود آید.
چه كسى به عذابى كه خوارش مى‌سازد گرفتار مى‌شود، يا عذاب جاويد بر سر او فرود مى‌آيد.
که بر چه کسی عذابی فرود می‌آید که خوارش بدارد، و عذاب پاینده‌ای بر او نازل می‌گردد
كه كيست آن كه عذابى بدو آيد كه رسوا و خوارش كند- عذاب دنيا- و عذابى پايدار كه بر او فرود آيد.
(خواهید دانست که) چه کسی عذاب خوار کننده (ی دنیا) به سراغ او خواهد آمد و خوار و رسوایش خواهد کرد، و (به دنبال آن) عذاب جاویدان (آخرت) گریبانگیرش می‌گردد.
«چه کسی را عذابی که رسوایش می‌کند خواهد آمد و عذابی پایدار بر او حلول می‌کند.»
که را آید عذابی که خوار سازدش و فرود آید بر او عذابی پایدار


الزمر ٣٩ آیه ٤٠ الزمر ٤١
سوره : سوره الزمر
نزول : ١ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٩
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«یُخْزِیهِ»: خوار و رسوایش می‌کند. حقیر و درمانده‌اش می‌سازد. «یَحِلُّ»: در می‌رسد. وارد می‌گردد. «مُقِیمٌ»: ماندگار. جاویدان.


تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


مَنْ يَأْتِيهِ عَذابٌ يُخْزِيهِ وَ يَحِلُّ عَلَيْهِ عَذابٌ مُقِيمٌ «40»

بگو: «اى قوم من! شما بر اساس موضع (و مقام يا قدرت) خود عمل كنيد، من نيز (به وظيفه‌ى خود) عمل مى‌كنم، پس در آينده‌ى نزديكى خواهيد دانست كه عذاب خوار كننده (دنيا) به سراغ چه كسى خواهد آمد و عذاب پايدار (قيامت) بر او نازل خواهد شد».

نکته ها

از جمله‌ى‌ «فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ» استفاده مى‌شود كه فرمان‌ «اعْمَلُوا» نشانه تهديد و براى توبيخ است نه ترخيص و اجازه.

«مكانت» به معناى مقام و منزلت است كه در امور غير حسّى به كار مى‌رود، همان گونه كه كلمه‌ى «مكان» در مورد محسوسات به كار مى‌رود. البتّه ممكن است از «مُكنت» به معناى توانايى و قدرت باشد.

مراد از «عَذابٌ يُخْزِيهِ» عذاب دنيا و مراد از «عَذابٌ مُقِيمٌ» عذاب آخرت است. «1»

پیام ها

1- رهبر بايد در عين محبت برخورد قاطع داشته باشد. ( «يا قَوْمِ» نشانه محبت و «فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ» نشانه قاطعيّت است).

2- ايمان و توكّل بر خداوند پشتوانه موضع‌گيرى در برابر دشمنان است. حَسْبِيَ اللَّهُ عَلَيْهِ يَتَوَكَّلُ‌ ... فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ‌

3- هر كس در گرو كار خويش است. «اعْمَلُوا- إِنِّي عامِلٌ»

4- رهبران الهى ذره‌اى عقب نشينى نداشتند و كفّار را از سازش مأيوس مى‌كردند. «إِنِّي عامِلٌ»


«1». تفسير الميزان.

تفسير نور(10جلدى)، ج‌8، ص: 175

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



مَنْ يَأْتِيهِ عَذابٌ يُخْزِيهِ وَ يَحِلُّ عَلَيْهِ عَذابٌ مُقِيمٌ (40)

مَنْ يَأْتِيهِ عَذابٌ يُخْزِيهِ‌: آن كس كه بيايد به او عذابى كه رسوا كند او را.

مراد روز بد راست كه خدا آنها را به كشتن و اسيرى رسوا نمود، وَ يَحِلُّ عَلَيْهِ‌:

و فرود آيد بر او، عَذابٌ مُقِيمٌ‌: عذابى كه دائم باشد، يعنى عذاب جهنم كه اشد عقاب است.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


أَ لَيْسَ اللَّهُ بِكافٍ عَبْدَهُ وَ يُخَوِّفُونَكَ بِالَّذِينَ مِنْ دُونِهِ وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ هادٍ (36) وَ مَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ مُضِلٍّ أَ لَيْسَ اللَّهُ بِعَزِيزٍ ذِي انْتِقامٍ (37) وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ قُلْ أَ فَرَأَيْتُمْ ما تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ أَرادَنِيَ اللَّهُ بِضُرٍّ هَلْ هُنَّ كاشِفاتُ ضُرِّهِ أَوْ أَرادَنِي بِرَحْمَةٍ هَلْ هُنَّ مُمْسِكاتُ رَحْمَتِهِ قُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ عَلَيْهِ يَتَوَكَّلُ الْمُتَوَكِّلُونَ (38) قُلْ يا قَوْمِ اعْمَلُوا عَلى‌ مَكانَتِكُمْ إِنِّي عامِلٌ فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ (39) مَنْ يَأْتِيهِ عَذابٌ يُخْزِيهِ وَ يَحِلُّ عَلَيْهِ عَذابٌ مُقِيمٌ (40)

ترجمه‌

آيا نيست خدا كفايت كننده بنده‌اش را و ميترسانند تو را بآنانكه غير اويند و كسيرا كه گمراه كند خدا پس نيست براى او راهنمائى‌

و كسيرا كه راهنمائى كند خدا پس نيست براى او گمراه كننده‌ئى آيا نيست خدا غالب صاحب انتقام‌

و اگر بپرسى از آنها چه كس آفريد آسمانها و زمين را هر آينه خواهند گفت البته خدا بگو پس خبر دهيد از آنچه را كه ميخوانيد غير از خدا اگر بخواهد خدا براى من آسيب و ضررى آيا آنها برطرف كننده‌اند ضرر او را يا اگر بخواهد او براى من نعمت و رحمتى آيا آنها بازدارنده‌اند رحمت او را بگو بس است مرا خدا بر او توكّل مينمايند توكّل كنندگان‌

بگو اى قوم من كار


جلد 4 صفحه 498

كنيد با تمام تمكّنى كه داريد همانا من هم كار كننده‌ام پس زود باشد كه بدانيد

كسيرا كه وارد ميشود باو عذابى كه خوار كند او را و نازل ميشود بر او عذابى كه دائم است.

تفسير

گفته شده است كه كفّار قريش به پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم عرضه داشتند كه ما ميترسيم از طرف خدايان ما بتو آسيبى برسد چون تو متعرّض آنها ميشوى و قمّى ره فرموده مراد آنستكه ميگويند بتو اى محمّد ما را از متابعت على معاف بدار و ميترسانند تو را از ملحق شدن خودشان بكفّار و در هر حال خداوند وعده داده است به پيغمبر خود كه كفايت و نگهدارى نمايد او و امير المؤمنين عليه السّلام را از شرّ دشمنان و براى آنكه خاطر آنحضرت ملول نباشد از بقاء آنها بر كفر فرموده كسيكه خدا مقدّر فرموده كه گمراه باشد و بحال خودش واگذار نموده كسى نميتواند هدايت نمايد او را پس هدايت كننده‌اى براى او نيست و كسيكه خدا مقدّر فرموده كه هدايت شود و توفيق ايمان و عمل صالح باو عنايت فرموده كسى نميتواند او را گمراه نمايد پس گمراه كننده‌اى براى او نيست آيا خداوند غالب و قادر و انتقام كشنده از ظالم نيست كه بتواند تلافى تعدّيات آنها را نسبت به پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم و وصىّ او بنمايد و انتقام مظلوم را از ظالم بكشد البتّه هست و خواهد كشيد و چون مشركين مكّه قبول داشتند كه خالق آسمانها و زمين خداى يگانه است و اگر او اراده نمايد وقوع امرى را كسى نميتواند مانع شود و عبادت بتها را وسيله تقرّب بخدا ميدانستند و آنها را شفعاء خودشان ميپنداشتند كه مكرّر ذكر شده خداوند ميفرمايد و اگر از آنها سؤال نمائى كه خالق آسمانها و زمين كيست ميگويند خدا است پس از آنها بپرس كه اگر خدا بخواهد بر من آسيبى وارد نمايد آيا بتها ميتوانند برطرف كنند آسيب او را يا اگر بخواهد از خود نفعى بمن برساند بتها ميتوانند جلوگيرى كنند منفعت او را لابد خواهند گفت خير آنها نميتوانند مانع از نفوذ اراده الهى شوند يا ساكت ميشوند و روايت شده كه ساكت شدند پس نازل شد بگو كافى است براى نگهدارى من از شرّ اشرار خداوندى كه واگذار ميكنند امور خود را باو آنانكه داراى اين صفت پسنديده‌اند كه توكّل و اميدوارى بحفظ الهى باشد حال اى قريش كه از اقوام و خويشان منيد


جلد 4 صفحه 499

بكوشيد با تمام قواء موجوده خودتان براى نابود نمودن من و همراهانم من هم ميكوشم در حدّ وسع خودم براى هدايت شما پس چندى نميگذرد كه خواهيد دانست خدا كدام يك از ما و شما را بعذاب خوارى و ذلّت در دنيا و بعذاب ثابت هميشگى در آخرت گرفتار خواهد فرمود و چيزى نگذشت كه فتوحات اسلامى از جنگ بدر شروع شد و بفتح مكّه خوارى و ذلّت آنها بحدّ كمال رسيد ولى پيغمبر صلى اللّه عليه و اله فتوّت و آقائى فرمود و همه را آزاد كرد و صدق وعده خداوند بر عالميان ظاهر گرديد و ارجاع ضمير مؤنث بمعبودهاى باطل شايد براى تحقير و توهين آنها باشد بر فرض تصوّر ادراك و قدرتى براى آنان و اللّه اعلم‌

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


مَن‌ يَأتِيه‌ِ عَذاب‌ٌ يُخزِيه‌ِ وَ يَحِل‌ُّ عَلَيه‌ِ عَذاب‌ٌ مُقِيم‌ٌ (40)

كسي‌ ‌که‌ ميايد ‌او‌ ‌را‌ عذابي‌ ‌که‌ ‌او‌ ‌را‌ خوار و خفيف‌ ميكند و ‌بر‌ ‌او‌ وارد ميشود عذابي‌ ‌که‌ ثابت‌ و دائم‌ و مقيم‌ ‌است‌.

مَن‌ يَأتِيه‌ِ متعلق‌ ‌است‌ بسوف‌ تعلمون‌ و ظاهرا ‌با‌ ‌آن‌ ‌آيه‌ يك‌ ‌آيه‌ ‌باشد‌

جلد 15 - صفحه 318

چنانچه‌ ‌در‌ بعض‌ مصاحف‌ هست‌ ولي‌ ‌در‌ بعض‌ مصاحف‌ دو ‌آيه‌ ثبت‌ كردند.

عَذاب‌ٌ يُخزِيه‌ِ همان‌ عقوبات‌ دنيويست‌ ‌که‌ قبلا بيان‌ شد و معني‌ اينكه‌ معلوم‌ ميشود ‌بر‌ ‌شما‌ ‌که‌ حق‌ ‌با‌ ‌شما‌ ‌است‌ و ‌من‌ ‌بر‌ خلاف‌ حق‌ ميگويم‌ و گرفتار ‌اينکه‌ نوع‌ عذابها ميشوم‌ ‌ يا ‌ حق‌ ‌با‌ ‌من‌ ‌است‌ و ‌شما‌ ‌بر‌ خلاف‌ حق‌ هستيد و دچار ‌اينکه‌ عذابها ميشويد.

وَ يَحِل‌ُّ عَلَيه‌ِ عَذاب‌ٌ مُقِيم‌ٌ عذابهاي‌ آخرت‌ بكدام‌ طرفين‌ متوجه‌ ميشود ‌که‌ دوام‌ و ثبات‌ دارد و زوال‌پذير نيست‌ بلكه‌ همان‌ قبل‌ الموت‌ حال‌ احتضار معلوم‌ ميشود ‌که‌ ‌هر‌ كرا جاي‌ ‌خود‌ ‌را‌ بآن‌ نشان‌ ميدهند ‌در‌ بهشت‌ ‌ يا ‌ جهنم‌ و ملائكه‌ رحمت‌ ‌ يا ‌ عذاب‌ بآن‌ خبر ميدهند و راحتي‌ و سختي‌ جان‌ دادن‌ ‌را‌ ميچشد و مثوبات‌ و عقوبات‌ عالم‌ برزخ‌ ‌را‌ ميفهمد ‌تا‌ ورود صحراي‌ محشر اصحاب‌ يمين‌ و يسار ‌از‌ ‌هم‌ جدا ميشوند و اهل‌ بهشت‌ و جهنم‌ ‌از‌ ‌هم‌ ممتاز ميشوند بلكه‌ بسا ‌در‌ همين‌ دنيا ‌پس‌ ‌از‌ گرفتاري‌ عقوبات‌ دنيوي‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ معلوم‌ ميشود بلكه‌ قبل‌ ‌از‌ گرفتاري‌ بمشاهده معجزات‌ معلوم‌ ميگردد لكن‌ بواسطه سياهي‌ دل‌ و قساوت‌ قلب‌ و كبر و عناد انكار ميكنند ‌که‌ ميفرمايد وَ جَحَدُوا بِها وَ استَيقَنَتها أَنفُسُهُم‌ ظُلماً وَ عُلُوًّا نمل‌ آيه 14.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 40)- خواهید دانست «چه کسی عذاب خوار کننده‌ای (در دنیا) به سراغش می‌آید و (سپس) عذابی جاویدان (در آخرت) بر او وارد می‌گردد» (مَنْ یَأْتِیهِ عَذابٌ یُخْزِیهِ وَ یَحِلُّ عَلَیْهِ عَذابٌ مُقِیمٌ).

و به این ترتیب آخرین سخن را به آنها می‌گوید که یا تسلیم منطق عقل و خرد شوید و به ندای وجدان گوش فرا دهید و یا در انتظار دو عذاب دردناک باشید:

عذابی در دنیا که باعث خواری و رسوائی است، و عذابی در آخرت که جاودانی و همیشگی است، و اینها همان عذابهائی است که با دست خود فراهم کرده‌اید، و آتشی است که هیزم آن را خودتان جمع کرده و افروخته‌اید.

نکات آیه

۱ - پیامبراسلام(ص)، کافران و مشرکان لجوج را به عذابى خوارکننده در دنیا هشدار داد. (فسوف تعلمون . من یأتیه عذاب یخزیه) مفسران بر این عقیده اند که مقصود از عذاب خوارکننده، به قرینه ذیل آیه - که از عذاب دائمى (اخروى) سخن مى گوید - عذاب دنیایى است.

۲ - پیامبر(ص) کافران و مشرکان معاند را به مقابله فرا خواند و به شکست ذلت بار (چون شکست روز بدر) تهدید کرد. (من یأتیه عذاب یخزیه) بیشتر مفسران بر این دیدگاه اند که مقصود از عذاب خوارکننده در دنیا، شکست کافران و مشرکان معاند در جنگ ها (همچون جنگ بدر) است.

۳ - شکست کافران و مشرکان در پیکار با اسلام و مسلمانان، جلوه عذاب الهى (من یأتیه عذاب یخزیه)

۴ - پیامبر(ص) کافران و مشرکان معاند را به عذاب فراگیر و دائمى دوزخ تهدید کرد. (و یحلّ علیه عذاب مقیم) «على» براى استیلا و تمکن است و مى رساند که عذاب الهى دشمنان رسول خدا، فراگیر و گسترده است.

۵ - کفر و حق ستیزى، موجب عذاب ذلت بار دنیایى و عذاب فراگیر و دائمى دوزخ (من یأتیه عذاب یخزیه و یحلّ علیه عذاب مقیم)

موضوعات مرتبط

  • اسلام: مبارزه با اسلام ۳
  • جهنم: احاطه عذاب جهنم ۴; تداوم عذاب جهنم ۴; جاودانگى در جهنم ۵; ویژگیهاى عذاب جهنم ۴
  • حق: آثار حق ستیزى ۵
  • خدا: عذابهاى خدا ۳
  • شکست: تهدید به شکست ذلت بار ۲
  • عذاب: تهدید به عذاب ۴; تهدید به عذاب دنیوى ۱; تهدید به عذاب ذلت بار ۱; مراتب عذاب ۴; موجبات عذاب اخروى ۵; موجبات عذاب دنیوى ۵; نشانه هاى عذاب ۳
  • کافران: آثار شکست کافران ۳; تهدید کافران ۲، ۴; تهدید کافران لجوج ۱; دعوت از کافران ۲
  • کفر: آثار کفر ۵
  • مبارزه: دعوت به مبارزه ۲
  • محمد(ص): تهدیدهاى محمد(ص) ۱، ۲، ۴; دعوتهاى محمد(ص) ۲
  • مشرکان: آثار شکست مشرکان ۳; تهدید مشرکان ۲، ۴; تهدید مشرکان لجوج ۱; دعوت از مشرکان ۲

منابع